تحقیق مقاله استقامت

تعداد صفحات: 10 فرمت فایل: word کد فایل: 13761
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: فلسفه و اخلاق
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله استقامت

    استقامت یا «پایداری در کارها»، شرط اساسی غلبه بر ناکامی‏ها و رسیدن به پیروزی است. اهمیت این امر تا آنجاست که خداونددر قرآن کریم، با صراحت، پیامبر و پیروان‏شان را به استقامت دستور می‏دهد. نیز در آیه‏ای دیگر، با اشاره به پاداش‏های بزرگی که در انتظار انسان‏های مقاوم است، می‏فرماید:

    آنان که الله را پروردگارشان دانسته‏اند و در این راه پایدار ماندند، فرشتگان بر آنان نازل شوند و مژده دهندکه دیگر هیچ ترس و اندوهی نخواهید داشت و شما را به بهشت موعود بشارت باد. ما فرشتگان، یاران و دوستان شما در دنیا و آخرت خواهیم بود و برای شما از نعمت‏های بهشت، هر آنچه مایل باشید یا آرزو کنید، آماده خواهد بود. (فصلت: 30 و 31)

    حضرت علی علیه‏السلام نیز با تأکید بر پایداری در کارها فرموده است:

    به کار برخیزید، به کار برخیزید! پس به پایان رسانید، به پایان رسانید! و استقامت ورزید، استقامت ورزید! پس شکیبایی، شکیبایی! پس پارسایی، پارسایی! شما را پایانی است، خود را بدان برسانید.

    در حقیقت، توفیق یافتن در هر کاری و رسیدن به هدف‏های مادی و معنوی در زندگی، همچنین به‏جای آوردن شایسته وظایف فردی و اجتماعی و حل کردن تدریجی همه مشکلات، در گرو پایداری و استقامت آدمی است.

    به تعبیر ملک الشعرای بهار:

    گرت پایداری است در کارها

    شود سهل پیش تو دشوارها

    نیکوست این شعر

    پایداری و استقامت میخ

    سزد ار عبرت بشر گردد

    بر سرش هرچه بیشتر کوبند

    پا فشاریش بیشتر گردد

    امیرمؤمنان علی علیه‏السلام استقامت نداشتن در مسیر راستی و هدایت را موجب گمراهی شخص معرفی کرده و فرموده است: «بدانید هر کس که از حق سود نجوید، باطل به او زیان رساند وکسی که به هدایت استقامت نپذیرد، گمراهی موجب هلاکتش شود».

    نیز در تعبیر دل‏نشین دیگری می‏فرماید: «مَنْ طَلَبَ السَّلامَه َ لَزِمَ الاِْسْتِقامَه َ؛ هر کس خواهان سلامت است، باید استقامت را ملازم خویش سازد».

    رهایی خواهی از سیلاب اندوه

    قدم بر جای باید بود چون کوه

    گر از هر باد چون بیدی بلرزی

    اگر کوهی شوی، کاهی نیرزی

    نظامی

    البته، یکی از راه‏های رسیدن به پایداری در امور، ایستادگی در برابر خواسته‏های نارواست؛ زیرا آدمی تا زمانی که در برابر هوای نفس نمی‏ایستد، نخواهد توانست در برابر برخی وسوسه‏های بیرونی همانند وسوسه قدرت، شهرت و ثروت استقامت ورزد. چنان‏که علی علیه‏السلام می‏فرماید:

    به نفس‏های خود رخصت مدهید؛ که این رخصت‏ها شما را به راه‏های ستم پیشگان می‏برد و با نفس‏های خود سازش نکنید؛ که این سازش کارهای شما را به نافرمانی و معصیت می‏کشاند.

    پیام متن:

    1. استقامت، رمز غلبه بر مشکلات و رسیدن به پیروزی.

    2. پایداری، نزول فرشتگان و ره‏یابی به بهشت را در پی دارد.

    بلند همتی

    برخی از حالت‏ها وصفت‏های خوب انسانی، هرگاه در وجود فرد شکل می‏گیرد، ویژگی‏های شایسته دیگری را نیز به همراه می‏آورد. به عنوان مثال «همت عالی» خوی پسندیده‏ای است که به برکت آن، خصلت‏های روحی زیبایی چون بی‏اعتنایی به دنیای فریبنده، رهایی از حرص و طمع به اموال دیگران و بسنده نکردن به درجه‏های پایین علمی ومعنوی نیز نصیب انسان می‏شود. علی علیه‏السلام با توجه به این نکته، دو ثمره دیگر بلندهمتی را «بردباری» و «پرهیز از شتابزدگی» در کارها بیان می‏کند و می‏فرماید: «اَلْحِلْمُ وَ الاَْناتُ تَوأَمانِ یُنْتِجُهُما عُلُوُّ الْهِمَّه ِ؛ بردباری و درنگ [به موقع]، دو چیز هم آهنگند که از همتی عالی سرچشمه می‏گیرند».

    در پرتو همت عالی، انسان در آزادگی و آزادمنشی تا به آنجا اوج می‏گیرد که تکلیف‏ها و عبادت‏های خویش را تنها برای رضای محبوبش به‏جا می‏آورد، نه برای طمع بهشت و نه ترس از دوزخ او. همان گونه که علی علیه‏السلام این مطلب را چنین بازگو می‏کند:

    همانا گروهی، خدای را به انگیزه پاداش می‏پرستند؛ این عبادت تجارت پیشگان است. گروهی او را از ترس می‏پرستند؛ این عبادت برده‏صفتان است و گروهی او را برای آنکه او را سپاس‏گزاری کرده باشند می‏پرستند؛ این عبادت آزادگان است.

    و چه نیکو سروده است حافظ شیرازی درباره عبادت آزادگان:

    ز عشق کم گو با جسمیان که ایشان را

    وظیفه خوف و رجا آمد و ثواب و عقاب

    و در جای دیگر، ایستادن خویش در محراب عبادت را تنها به انگیزه دیدار جمال یار بیان می‏کند و می‏گوید:

    گوشه محراب ابروی تو می‏خواهم ز بخت

    تا در آنجا همچو مجنون درس عشق از بر کنم

    در حقیقت، انسانی که به واسطه همت بلند خویش روح آزادگی را تجربه می‏کند، حتی اگر دوزخی نیز در کار نباشد، باز هم به نافرمانی پروردگارش دست نمی‏یازد؛ چرا که بلندهمتی، سپاس‏گزاری آدمی را درپی دارد و سپاس‏گزاری نیز دوری از نافرمانی را. از علی علیه‏السلام در روایتی نقل است:

    لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللّهُ عَلی مَعْصِیَتِهِ لَکانَ یَجِبُ اَنْ لایُعْصی شُکْرا لِنِعْمَه ِ.

    اگر بر فرض، خداوند کیفری برای نافرمانی معین نکرده بود، سپاس‏گزاری ایجاب می‏کرد که از فرمانش سرپیچی نشود.

    اگر دست‏مایه رسیدن به هدف‏های بزرگ نیز در اختیار آدمی نباشد، باز هم بجاست که همت او بزرگ باشد. عطار دراین باره حکایتی دل‏نشین را این‏گونه نقل می‏کند: «وقتی که یوسف علیه‏السلام را در سرزمین مصر برای فروش عرضه کردند، خریداران از هرسوبرای تملک او روی آوردند و برخی حاضر به پرداخت بهایی سنگین حتی دادن زر به اندازه وزن یوسف برای تصاحب او شدند. در این میان، پیرزنی در حالی که چند کلاف نخ در دست داشت، برای خریدن یوسف علیه‏السلام مشتری شد و گفت: به ازای این چند کلاف، یوسف علیه‏السلام را به من بدهید! فروشنده در حالی که خنده‏اش گرفته بود، به پیرزن گفت: مگر نمی‏بینی که دیگران برای خریدن یوسف چه مبلغی پیشنهاد می‏کنند؟! پیرزن در جواب گفت: من می‏دانم که به این بهای اندک، یوسف را به من نمی‏دهید، ولی دوست داشتم من نیز از جمله خریداران یوسف باشم».

    گر چه هستم من به صورت بس ضعیف

    در حقیقت همتی دارم شریف

    گر ز طاعت نیست بسیاری مرا

    هست عالی همتی باری مرا

    عطار

    پیام متن:

    1. همت بلند، منشی است شایسته که نیکی‏های فراوانی به همراه دارد.

    2. عبادت برای رضای الهی، یکی از آثار بلندهمتی است.

    3. چنانچه توفیق بندگی واقعی را نداریم، شایسته است که بلند همتی را پیشه خویش سازیم.

    قناعت

    قناعت، یعنی سیر بودن چشم و دل از مظاهر دنیا و پرهیز از فزون‏خواهی، که از والاترین کمالات انسانی به‏شمار می‏آید. به تعریف امیرمؤمنان علی علیه‏السلام ، «قناعت بستری برای زندگی متعالی و والا» و «عاملی برای ره‏یابی به زندگی‏ای پاکیزه و گوارا» است.

    در واقع، انسان‏های عاقبت نگر و باهوش، برای رسیدن به دولت‏مندی و بی‏نیازی حقیقی، به راه قناعت می‏روند، نه سراغ زراندوزی وانباشت ثروت. ارسطو گفته است: «طلب کن بی‏نیازی از دنیا را به‏وسیله قناعت؛ زیرا آنچه انسان را بی‏نیاز می‏سازد قناعت است، نه مال». و به تعبیر زیبای صائب:

    در قناعت، لب خشک و مژه پرنم نیست

    عالمی هست در این گوشه که در عالم نیست

    گفتنی است، برخی قناعت را بسنده کردن به فقر یا وضع موجود و اوضاع نکبت بار فهمیده‏اند. در حالی‏که چنین برداشتی نادرست و با روح دین و موازین آن ناسازگار است؛ چراکه هیچ پدیده اجتماعی‏ای به اندازه فقر، از طرف دین محکوم نشده است. علی علیه‏السلام به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود:

    یا بُنَیَّ اِنّی اَخافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنْهُ، فَاِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَه ٌ لِلدّینِ، مَدْهَشَه ٌ لِلْعَقْلِ، داعِیَه ٌ لِلْمَقْتِ.

    پسرم! همانا از تنگ‏دستی، بر تو بیم‏ناکم. پس، از آن برخدا پناه بر که تنگ دستی، دین را زیان رساند؛ خرد را سرگردان کندو دشمنی پدید آورد.

    بنابراین، قناعتی که علی علیه‏السلام انسان‏ها را بدان فراخوانده است، بسنده کردن به فقر و ناداری نیست، بلکه راضی شدن به کفاف است، یعنی آدمی به مقدار معقول و متعادل در زندگی رضایت دهد و خود را اسیر آز و فزون‏خواهی نکند. چنان‏که خود فرموده است: «مَنْ اقْتَنَعَ بِالْکَفافِ اَدّاهُ اِلَی الْعِفافِ؛ هر که به کفاف قناعت کند، او را به پاکی کشاند».

    انسانی که اهل قناعت شد، به فرموده مولایش علی علیه‏السلام «به اندازه کفاف بسنده می‏کند، تا آسایش، گشایش و آرامش را به دست آورد.» همچنین، قناعت موجب آزادی انسان از غل وزنجیر آزمندی است، نه مانع استفاده از امکانات در حد متعارف و معقول و این‏گونه بهره‏مندی از امکانات، زمینه درست رسیدن به کمالات است. چنان‏که علی علیه‏السلام فرموده است: «اِنَّ اَفْضَلَ الْفِعالِ صِیانَه ُ الْعِرْضِ بِالْمالِ؛ همانا بهترین کارها، نگه داری آبرو با مال است».

    پیام متن:

    1. قناعت، راهی برای رسیدن به دولت‏مندی و زندگی پاکیزه و بی‏نیازی است.

    2. قناعت، آسایش و راحتی و آرامش را به همراه دارد.

    3. مفهوم صحیح قناعت، دوری از فزون‏خواهی رنج‏آور است، نه رضایت به فقر و بدبختی.

    طمع

    طمع، تمایل نفس به چیزی است از روی آروزی شدید و آزمندی.

    طمع، به عنوان صفت زشت اخلاقی، اگر در نهاد کسی رخنه کند، پی‏آمدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. چشم دوختن به مال و ناموس مردم، تحمل رنج فزون‏خواهی، پای‏مال کردن حقوق دیگران و رعایت نکردن حلال وحرام در کسب و تجارت، از شاخ و برگ‏های پوسیده درخت طمع است. طمع، روح آزادگی را از انسان می‏گیرد و او را «به بندگی می‏کشاند.» شاعری عرب گفته است: «عفیف باش و طمع‏کار مباش تا زندگی‏ای آزاد داشته باشی؛ زیرا طمع، گردن‏ها را قطع کرده است».

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله استقامت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله استقامت, مقاله در مورد تحقیق مقاله استقامت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله استقامت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله استقامت, تحقیق درباره تحقیق مقاله استقامت, مقاله درباره تحقیق مقاله استقامت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله استقامت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله استقامت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله استقامت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت