تحقیق مقاله نوری از ملکوت

تعداد صفحات: 17 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 18019
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: جغرافیا و برنامه ریزی شهری
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نوری از ملکوت

     

    گوگد، روستائی در یک فرسخی شهرستان گلپایگان، مهد پرورش عالمان بزرگی است .
     
    سالها پیش در این روستا بزرگمردی پاکدل و پرهیزگار، عالمی عامل و سیدی بزرگوار به اسم سید محمد باقر می زیست. آقا سید محمد باقر در بین مردم آن سامان معروف به زهد و تقوی و فضیلت بود.
    آقا سید محمد باقر امام دارای چهار فرزند دختر بود، ولی از داشتن فرزند پسر محروم بود و از دست تقدیر هشت پسر ایشان قبل از تولد مرجع بزرگ از دنیا رفته بودند و داغ حسرت بر دل وی مانده بود.
    عاقبت بارقه ای از نور ولایت از وادی مقدس ناحیه امام هشتم علیه السلام بر قلب وی تابید. و همه احساسات او را تحت تأثیر خود قرار داد و در آقا سید محمد باقر امام عزم سفر به آن آستان مقدس را بوجود آورد. بی درنگ بار سفر مولی الموالی امام هشتم علیه السلام را با زاد صفای اخلاص بر راحله توکل بربست و با پای پیاده خود را بدان آستان مقدس رسانید و از حضرت خواست که به إذن الله پسری به او مرحمت نمایند که موجب روشنی چشم او، و برکت و عزت اسلام و مسلمین باشد.
    در پی این توسل در همین سفر یکی از صبیه های ایشان در عالم رؤیا مشرف به حضور حضرت رضا و امام جواد علیهما السلام می شوند. بعد مشاهده می کنند که حضرت جواد علیه السلام رفت و امام رضا علیه السلام ماند. سید محمد باقر، خواب را چنین تعبیر کردند که خداوند دو پسر به ایشان می دهد که اولین آنها رضا، می ماند ولی دومیش از دنیا می رود، و همین طور هم شد! و در هنگام تولد فرزند دوم، مادر و پسر هر دو از دنیا می روند.
    در هشتم ذی القعده سال 1316 ق در خانه سید محمد باقر امام ستاره ای پر فروغ درخشید و خانه پر از صفا و معنویت او به نور جمال کودکی منور گردید که موجب شادی تشنگان علم و فضیلت شد.
     
    نامگذاری
    پدر چون این فرزند را کرامتی از سوی امام هشتم علیه السلام می دانست و از طرفی ایشان در ایام ولادت علی بن موسی الرضا علیه السلام متولد گردیده بود (ولادت امام رضا یازدهم ذی القعده سنه 148ه.ق ) این مولود مبارک را «محمد رضا» نامیدند و لقب او را «هبه الله» قرار دادند، ( چرا که او یک موهبتی بود از طرف خدا و این موهبت مختص پدر نبود بلکه رحمتی بود بر تمام مسلمین عصر) و کنیه وی را «ابوالحسن» انتخاب کردند. سید محمد باقر حتی در نامگذاری فرزندش هم از آداب و رسوم خاندان رسالت و ائمه طاهرین(ع) تبعیت کرد و برای فرزندش علاوه بر اسم، کنیه و لقب را هم برگزید.
    دعای مستجاب پدر
    پس از مراسم نامگذاری، پدر دست به آسمان بلند کرد و در حق فرزند دعائی نمود و آن را در پشت صحیفه سجادیه در ذیل تولد ایشان این چنین نوشت:
    « اللهم طوّل عمره، و وسع رزقه، و اجعله من العلماء العاملین بفضلک و کرمک یا ارحم الراحمین »
    ( خدایا عمر فرزندم را طولانی کن و بر وی وسعت روزی مرحمت فرما. و او را از علماء عاملین و با تقوی قرار ده خدایا این خواسته های ما را با فضل و بزرگواریت عطا فرما ای رحم کننده ترین رحم کنندگان )
    که این سه دعا در حق فرزندش به استجابت رسید.
    مادر
    مادر ایشان مرحومه خانم «هاجر» بود، ایشان سه ساله بود که تنهائی را لمس کرد و مادرش در سال 1319 به هنگام وضع حمل از دنیا رفت. و زندگی را بدون عنصری با محبت و با عطوفت به نام مادر گذراند.
    مهد پرورش
    مرجع بزرگ شیعه در خانه ای پرورش یافت که زهد و تقوی و علم در آن موج می زد.
    در سن 9 سالگی شاهد رحلت مدافع و تکیه گاه بزرگ خود شد. و پدر را دست تقدیر از وی گرفت و لباس یتیمی را بر وی پوشاند. پدر رفت و فرزند را به امید خدا سپرد.
    شروع به تحصیل
    اولین شالوده فکری او در زمان حیات پدر در همان گوگد منعقد شد. ایشان در حیات پدر خویش تحصیلات اولیه را شروع کرده و به فراگیری و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن پرداخت. و به سفارش پدر کتاب «حیاه القلوب» مجلسی را در مکتب پیش استاد فرا گرفت.
    پس از فراغت از مکتب فصل تازه ای در حیات ایشان پیش آمد. و ایشان مشغول به فراگیری مقدمات علوم اسلامی شد و کتاب «نصاب الصبیان» را در محضر مرحوم آیت الله محمد تقی گوگدی شروع کرد اما چون این استاد دو شاگرد بیشتر نداشت که یکی محمد رضا گلپایگانی و دیگری فرزند استاد بود به خاطر از دنیا رفتن فرزند استاد کتاب نصاب به پایان نرسید. و این درس تعطیل شد.
    به خاطر استعداد قوی و ذوق سرشار تحصیلات ابتدائی نتوانست پاسخگوی طبع بلند ایشان باشد. روی این جهت ایشان بار سفر به گلپایگان را بست و چند سالی در آنجا مشغول به تحصیل شد. در اثناء این سالها سفری هم به خوانسار می کنند و چند ماهی و شاید نزدیک به یک سال در مدرسه علمیه خوانسار به تحصیل می پردازند.
    ایشان در این مدت در مدرسه گوهر خانم (دختر شاه سلیمان صفوی) ساکن بوده اند خودشان در مورد این سفر می فرمودند:
    « بلوغ من در خوانسار واقع شد و یاد دارم که آن ایام سخن از رساله علمیه مرحوم سید محمد کاظم یزدی بود که تازه منتشر شده بود ».
    خود ایشان فرموده بود:
    « این دوران، زمان سختی برای من بود از یک سو پدرم را از دست داده بودم و از سوی دیگر گرانی شدید من و بستگان را تحت فشار قرار داده بود عصر جمعه مقداری نان محلی برداشته و پیاده روانه گلپایگان می شدم و در منزل خویشان می ماندم در طول هفته درس می خواندم عصر چهارشنبه دوباره به سوی « گوگد» مراجعت می کردم ».
    پس از خواندن دروس سطح در شهر گلپایگان شهرت و آوازه حوزه علمیه اراک که با مهاجرت آیت الله العظمی حائری رونق خاصی پیدا کرده بود به گوش آقا سید محمد رضا می رسد.
    ذوق سرشار و حرص به تحصیل علم در ایشان عزم هجرت به آن دیار را ایجاد می کند. روی این جهت تصمیم می گیرند به اراک بروند. در پی این تصمیم در اوایل سال 1336 قمری به آن شهر مهاجرت می کنند و در مدرسه آقا سید ضیاء الدین اراک مشغول تحصیل می شوند.
    اواخر زمستان 1300 ه.ش آیت الله العظمی حائری و فرزندش آیت الله شیخ مرتضی حائری به همراه آیت الله محمد تقی خوانساری به قصد زیارت حضرت معصومه علیها السلام از اراک به سمت قم حرکت کردند.
    به خاطر درخواست مردم و علمای قم از آیت الله حائری ایشان رحل اقامت در قم می افکنند. و به دنبال اقامت استاد در قم آیت الله گلپایگانی و جمعی دیگر به دعوت رسمی استادشان آیت الله حائری به سوی قم حرکت می کنند و پس از آمدن به قم در مدرسه فیضیه ساکن می شوند و به تحصیل خود در محضر آیت الله حائری ادامه می دهند.
    تا سال 1355 ه ق از محضر آن مرد بزرگ استفاده می کنند. تا اینکه توان استنباط و ذوق سرشار فقهی ایشان شکوفا می شود و به درجه فقاهت دست می یابند.
    ایشان با اینکه آن موقع بیش از 24 سال نداشته در درس مرحوم حاج شیخ یکی از شاگردان مبرز وی بود که همواره اشکالات وی مورد توجه استاد قرار می گرفت.
    اساتید
    اساتید ایشان به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول: اساتید اصلی.
    دسته دوم: اساتید مقطعی.
    اساتید اصلی ایشان عبارتند از مرحوم سید محمد حسن خوانساری ، آیت الله ملا محمد تقی گوگدی گلپایگانی، مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم.
    از خصوصیات بارز درس آیت الله حائری این بود که درس خویش را با ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام شروع می کرد. و با این وسیله محبت و عشق اهل بیت علیهم السلام را در دل شاگردان بارور می ساخت.
    روی همین جهت است که به هر کدام از شاگردان مکتب ایشان نگاه کنیم همچون استادشان شیفته و شیدای خاندان عصمت و طهارت و از دلباختگان واقعی امام حسین علیه السلام هستند.
    ایشان حدود 19 سال در درس آیت الله حائری شرکت کردند.
    آیت الله حاج شیخ مرتضی اردکانی- صاحب کتاب غنیه الطالب فی شرح المکاسب نقل کرده اند که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم با پدرم آشنائی کامل داشتند. بدین مناسبت به من هم لطف خاصی داشت لذا گاهی به محضرشان مشرف می شدم روزی در حضورشان بودم که دو سید جوان وارد شدند و آقا نسبت به آنها بسیار احترام نمود پس از رفتن آنها از حاج شیخ پرسیدم که اینها چه کسانی بودند که اینقدر احترام می نمودید؟
    فرمودند: اینها دو نفر مجتهد عادل می باشند، یکی سید احمد خوانساری و دیگری سید محمد رضا گلپایگانی می باشند.
    آیت الله حائری در جواب افرادی که از ایشان می خواستند که آقای گلپایگانی را به اراک بفرستند تا عهده دار امور شرعی آنجا باشد فرموده بودند:
    « من می خواهم او را آقای دنیا بکنم شما می خواهید او را آقای اراک کنید؟ »
    اما اساتید مقطعی ایشان عبارتند از:
    - آیت الله محمد باقر گلپایگانی(ره)
    - آیت الله محمد رضا اصفهانی نجفی(ره)
    - علامه نائینی (ره)
    - علامه محمد حسین اصفهانی(ره)
    - آیت الله العظمی بروجردی(ره)
    - محقق عراقی(ره)
    - مرجع بزرگ شیعه آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره)
    تمام اساتید مقطعی ایشان از فقهای بزرگ شیعه هستند.
    اجازات
    1. اجازه مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره)
    این اجازه در دوران اختناق و فشار رضا شاه خائن صادر شده و در آن اجازه تصریح به اجتهاد ایشان شده است. و این اجازه برای مسئولین دولتی آن روز فرستاده شد.
    2. اجازه مرحوم حاج آقا رضا مسجد شاهی
    ایشان که از اساتید مقطعی آیت الله گلپایگانی به شمار می روند اجازه روایتی به ایشان داده بودند. و به فرموده خود آقا: این اجازه به درخواست ایشان نبوده بلکه خود مرحوم حاج آقا رضا مسجد شاهی چون اعتقادی به ایشان پیدا کرده بودند خودشان اجازه روائی مفصلی را مرقوم فرموده بودند.
    3. اجازه روائی از محدث قمی
    وی عالم جلیل القدر و حدیث شناس معروف در قرن حاضر بود. و از مشایخ (اساتید) روائی آیت الله گلپایگانی می باشند.
    اهتمام به تحصیل
    عاقبت بر اثر تلاشهای استادش با اینکه هنوز 24 سال از بهار عمرش سپری نشده بود به درجه اجتهاد نائل شد.
    به فرمایش خود ایشان:
    « هنگامی که 24 سال داشتم مطلبی را از شیخ عبدالکریم سؤال کردم. مرحوم حائری در پاسخ فرمود: به خدا قسم تو مجتهد هستی و باید به نظر خودت عمل کنی. »
    ایشان تنها به نبوغ فکریش تکیه نمی کرد بلکه دائماً در تتبع و تحقیق بود. و لحظه ای از افزودن بر اندوخته های علمیش غافل نبود؛
    به فرمایش آیت الله واصف:
    وقتی نبود که ایشان مشغول عبادت یا تدریس و یا خدمت نباشد، تمام وقت ایشان مشغول به درس و بحث و جواب دادن به سؤالات و مسائل شرعیه و کارهای حوزه علمیه و مسجد و مدرسه بودند....»
    خودشان می فرمودند:
    « در دوران جوانی و ایام تحصیل، سخت مشغول درس و بحث بودم بطوری که تمام اوقاتم مستغرق در تحصیل بود و بر اثر این مداومت و جدیت چنان شده بودم که حتی در خواب هم اشتغال داشتم.
    به این صورت که تا خواب می رفتم جلسه درس مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم و یا جلسه مباحثه با رفقا بخوابم می آمد و می دیدم که مشغول مباحثه می باشم و گاهی مطالبی که در عالم رؤیا رد و بدل می شد یادم می ماند.
    مورد استفاده ام قرار می گرفت و خلاصه از مباحثات حالت خوابم نیز استفاده می کردم کم کم بقدری این حالت شدت یافت که حتی روز هم اگر می خوابیدم این حالت پیش می آمد لذا تصمیم گرفتم که دیگر، روزها نخوابم شاید شب درست خواب بروم.
    مدتی بر این منوال گذشت روزی در اثنا مباحثه، ناگهان دردی را در ناحیه سرم احساس کردم گویا میله ای در مغزم فرو کرده باشند. لذا زود برخاستم به طرف صحن مطهر حضرت معصومه (س) رفتم اتفاقاً به دکتری که در آن ایام برای تولیت آورده بودند برخورد کردم.
    حال خود را به او گفتم او گفت: حالا فعالیت علمی و درس خود را کم کن و انصرافی پیدا کن. خدا می خواست ایام تعطیلی که در پیش است من آن ایام را به استراحت بپردازم »

     

    افول خورشید مرجعیت
     
    عاقبت آن مجاهد نستوه پس از عمری تلاش و کوشش رو به افول گرائید.
    روز تولد حضرت زهرا(س) مردم با اشتیاق برای دیدن ایشان مشرف شده بودند که با همان حالت کسالتشان جلوس نموده بودند .
    و تا وقت نماز مغرب و عشاء در خدمت مراجعین بودند. بعد از اذان، نماز مغرب و عشاء را خواندند و مشغول مناجات با خداوند شدند.
     
    به فرزندش فرمودند:
    « الحمدالله که نماز مغرب و نافله اش را خواندم، الحمدالله نماز عشاء و نافله اش را خواندم و مشغول تعقیب هستم. »
    عرض شد: آقا بهتر است که شما روی تخت بنشینید و تعقیبات را انجام دهید، که عده ای منتظر هستند با شما ملاقات کنند.
    خواستند ایشان را بر روی تخت بنشانند که لرز شدیدی بر ایشان عارض شد. چنان انسی با قرآن داشت که در این حال هم به جای جزع و ناله قرآن می خواند.
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نوری از ملکوت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت, مقاله در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت, تحقیق درباره تحقیق مقاله نوری از ملکوت, مقاله درباره تحقیق مقاله نوری از ملکوت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نوری از ملکوت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت