تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور

تعداد صفحات: 9 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21192
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور

    چکیده:

    «سوررئالیسم» (فرا واقعیت گرایی) مکتبی ادبی و هنری است که در دهه سوم قرن بیستم(1924) در فرانسه شکل گرفت. این مکتب در پی جنگ جهانی به وجود آمد و عصیانی بود بر ضد تمام قواعد و قوانین موجود در عرصه اجتماع، مذهب، هنر و ادبیات، آنچه در این جنبش چشمگیر است اهمیت و اصالتی است که پیروان این شیوه برای خیال، خواب، رویا، ذهنیات و امور ناخودآگاه و انتزاعی قائل هستند. دراین مقاله موضوع عشق و چهره زن در این مکتب مطرح و سپس جایگاه زن و عشق در «بوف کور» نوشته مصادق هدایت» بررسی می شود:

    مقدمه:

    در پی وقوع جنگ جهانی و تلفات انسانی و فرهنگی عظیمی که در کشورهای درگیر جنگ به وجود آمد، عده ای از جوانان نوجو و روشنفکر در فرانسه نهضت سراپا اعتراض و عصیان «دادائیسم» را بنیان نهادند که به علت جو مخرب و ویرانگرش دیری نپائید و در پی آن عده ای از این شاعران و نویسندگان به رهبری آندره برتون، شاعر فرانسوی، مکتب سوررئالیسم را پایه گذاری کردند سوررئالیسم در آغاز یک مکتب ادبی بود که به زودی به عرصه های هنرهای تجسمی مثل نقاشی و سینما هم کشیده شد. ماهیت

    سوررئالیسم عصیان و اعتراض است بر ضد قواعد پذیرفته شده و تقدیس یافته جامعه بشری، چه در عرصه اجتماع و سیاست و مذهب و خانواده و چه در عرصه ادبیات و خلق هنری. سوررئالیست ها برای آفرینش هنری و ادبی بیش از هر امری به آزادی ذهن و عواملی مثل خواب و رویا، خیال، انباشته های ضمیر ناخودآگاه و هر چیزی که زاده آزادی کامل ذهن و ضمیر انسان، بدون نظارت عقل و منطق معمول بود اهمیت می دادند.

    به این ترتیب جنبش سوررئالیسم با اهمیت و ارزشی که برای ذهنیت و ناخودآگاه انسان قائل است، از دیدگاه پیروانش تبدیل به یک خاستگاه آرمانی برای ظهور ناب ترین و عمیق ترین تمایلات انسانی می شود. امیالی که ریشه در غرایز اصیل انسانی دارند و چه بسا در زیر لایه های ضمیر ناخودآگاه انسان پنهان مانده باشند.

    هر چه میزان اهمیت به این عواطف نهانی بیشتر شود نقش عشق و زن به عنوان مقصود عینی عشق راستین سوررئالیستی عمیق تر می شود. سوررئالیسم با نفی متافیزیک به تمام جلوه های عشق به زن از پایین ترین مرتبه جسمانی تا بالاترین مرحله روحانی آن ارج می گذارد.

    زنانی که در آثار سوررئالیستی مطرح می شوند با محبوبه های عفیف و معشوقه های سهل الوصول رمان های عشقی فرق دارند. در این آثار زنانی که دوست داشته

    می شوند نیمی زیر و رو کننده و نیم مقدس هستند و آن گونه که برتون در «عشق دیوانه وار» می گوید: «تجسم طبیعی و غیر طبیعی یک موضوع هستند.» زنان، الهام بخش همان حسی هستند که بنژامن پره آن را «عشق متعالی» می نامید. رنه شار در پتک بی سر می گوید: «در قلمرو واقعیت برتر، انسان نمی تواند چیزی باشد مگر طعمه شدیدترین دلیل زندگی اش یعنی عشق».

    لویی آراگون در روستایی پاریسی خلاصه دنیا را در زن می بیند: «ای کوهستان شما هرگز چیزی نخواهید بود مگر تصویر دور دستی از این زن و اینک من چیزی نیسم مگر قطره بارانی بر پوست او» و هم اوست که می گوید: در چشم همه زن ها یک برق سوررئالیستی می بیند.

    و پل الوار می گوید:

    رویاهای او در روشنایی

    خورشید را بخار می کند1 (مدخلی بر فلسفه سوررئالیسم، فردیناند آلکیه، فصلنامه هنر، صفحه 67- 76)

    عشق در تعریف خود آشتی و جمع اضداد است. و از نظر سوررئالیست ها تمایلی است در برابر واکنش عقلی، در مکتب سوررئالیسم عشق هم مانند نگارش خودکار و یادآوری رویاها و اوهام وسیله ای است برای رسیدن به هدفی2 (دادا و سورررئالیسم، بیگزبی سال 1381، صفحه 91) و آن هدف، آزادی هر چه بیشتر ذهن انسان و به تبع آن خود انسان است.

    سه اثر منثوره آندره برتون، نماینده اصلی مکتب سوررئالیسم، (ناجا، عشق دیوانه وار و آرکان 17) در تجلیل و تحسین عشق به وجود آمده و حول محور زن و ویژگی الهام بخشی او دور می زند.

    رمان ناجا شرح ملاقات تصادفی برتون با زنی نیمه دیوانه به نام ناجا(نادیا) است. این زن تأثیر شگرفی بر روی برتون می گذارد و همچون «مخلوق الهام بخشی»3 (سرگذشت سوررئالیسم 1381، صفحه 141) در برابر آنچه سوررئالیست ها«جادوی روزمره» می نامند قیام می کند و همچون الهه ای در برابر قواعد و چارچوب های خشک ذهن ظاهر می شود. برخورد با ناجا برتون را به کشف عوالم دیوانگی و شیدایی

    می رساند. و این همان دنیایی است که سوررئالیست ها در پی گریز از منطق و حا افتاده ذهن انسان جست و جو می کنند.

    در واقع دیوانگان چون برای تخیل و ذهن خود محدودیت و قواعد معینی ندارند و آزادانه در عوالم ذهنی و انتزاعی خود سیر می کنند سوژه های شگفت انگیز برای تجربه دنیای سوررئال می شوند.

    درعشق دیوانه وار برتون به تضاد و تقابل اجتماعی می پردازد که در برابر عشق یک فرد به فرد دیگر، قد علم می کند و معتقد است که هر چند نیازهای عشق باید در چارچوب اجتماعی برآورده شود اما مهم «اعتراض از طرق متداول است»4 (آندره برتون، جی اچ متیوز، 1382، صفحه 25).

    عشق و شعر از نظر برتون فعالیت های ضد اجتماعی هستند در رمان آرکان 17 عشق و شعر و هنر همچون ابزارهای اصلی احیای اعتماد به نفس انسان نمایانده شده اند که از طریق آنها تفکر انسان قدرت می یابد، تا »بار دیگر به جانب دریای باز راه بگشاید.»5 (همان صفحه 31).

    در سراسر آرکان 17 عشق برتون به «الیزا» که در سال 1943 با او آشنا شد و در سال 1945 ازدواج کرد، مطرح می شود. عشق«تیرگی» حاصل از احترام به اصول قراردادی در زندگی انسان را می زداید. تأکید برتون بر واژه هایی نظیر «اکسیر» و «تجدد حیات» نشان این است که او عشق را به مراتب بالاتر از شور و هیجانی آزاد از قید و سلطه اجتماعی می داند زمانی که برتون با طرد اندیشه «نجات مسیحی» راه حل بزرگ ترین مشکلات بشری را عشق می داند، زن به جایگاهی تمام و کمال در آثار او دست

    می یابد. «نفرین بزرگ را برانگیخته و تمام توان تجدید حیات عالم در عشق انسانی نهفته است.»6 (همان صفحه32).

    برتون با سپردن نقش منجی به زن به یکی از مفاهیم مهم سوررئالیسم اشاره

    می کند. زن بانوی افسانه ای می شود که مرد را از تیرگی می رهاند. برتون با اعتقاد به اینکه تفکر مرد ارمغانی جز درد و رنج نداشته، پذیرفته است که باید رهبری را به دست زن بسپاریم. او به دنبال «زن گمشده ابدی» است که به گوش مرد نغمه سر می دهد، اما پس از آزمون های بسیار که بر زن و مرد می رود باید بازیافته شود. او معتقد است چنین موجودی همواره برای شاعران جذاب است. چرا که به عنوان «زن کودک منش» قادر است مشکل ترین نظام ها را از هم بپاشد.

    «طغیان و فقط نفس طغیان است که آفریننده روشنایی است و این روشنایی را سه معبر بیش نیست: شعر، آزادی و عشق که باید شوقی یکسان برانگیزند و به نقطعه ای واحد برسند تا به جام جوانی بدل گردند. در تیره ترین و روشنایی پذیرترین کنج قلب انسان»7 (همان صفحه 33).

    برتون اظهار می کند که بزرگترین آرمانی که از نظر سوررئالیست ها می تواند برای انسان وجود داشته باشد و از هر آرمانی فراتر رود در «عشق گزیده» نهفته است. و هرزگی بزرگترین دشمن این عشق گزیده است و از تعالی که عنصر ضروری عشق است جلوگیری می کند.8 (سرگذشت سوررئالیسم، 1381، صفحه 140).

    رمان بوف کور از این نظر قابل توجه و مطالعه است. گفتنی است که هدف از انتخاب این اثر ادعای سوررئالیستی بودن آن نیست، بله باید گفت که می توان این اثر را برخلاف داستان های سوررئال فرانسه و دیگر کشورها بدون نیت نویسنده بر پایبندی به این مکتب نوشته شده است از دیدگاه سوررئالیستی هم بررسی کرد. کما اینکه اثری مثل بوف کور که مایه های سوررئالیستی بسیار درخشانی هم دارد قبل از آشنایی نویسندگانی ایرانی از جمله خود هدایت با این مکتب نوشته شده است.

    این داستان با مایه محوری و اصلی عشق و نقش زن شکل گرفته است. زن در این رمان می تواند از دو جنبه مطرح شود: 1- به عنوان یک شخصیت داستانی که دارای کنش و عمل داستانی است و در شکل گیری و سیر داستان تأثیر مستقیم دارد.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, مقاله در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, تحقیق درباره تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, مقاله درباره تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تصویر سوررئالیستی عشق و زن در بوف کور
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت