تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21262
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت

    الحمد لله رب العالمین باری الخلائق اجمعین و الصلوه و السلام علی عبدالله و رسوله و حبیبه و صفیه و حافظ سره و مبلغ رسالاته ، سیدنا و نبینا و مولانا ابی القاسم محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین . اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .

     لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم .[1]

    روز ولادت رسول اکرم ( ص ) و همچنین روز ولادت امام ششم ، امام صادق ( ع ) است . امروز برای ما شیعیان قهرا روزی است که عید مضاعف است چون دو عید است ، دو ولادت بزرگ در این روز واقع شده است . ولی یک گلایه از خودمان نمی شود نکردو آن اینکه با اینکه از نظر ما از آن جهت که مسلمان هستیم ، این روز ، روز ولادت پیغمبر اکرم است ، و از آن جهت که مسلمان شیعه هستیم ، روز ولادت امام صادق است ، ولی ابراز احساساتی که ما مردم شیعه در این روز به خرج می دهیم نه با ابراز احساساتی که مسیحیان در ولادت مسیح به خرج می دهند برابری می کند ( و بلکه تناسب هم ندارد ) و نه با ابراز احساساتی که دنیای تسنن در همین روزها به مناسبت ولادت رسول اکرم می کند . می دانید که دنیای مسیحیت ، در ولادت مسیح ، چندین روز عید رسمی خود را می گیرد به طوری که آثارش در میان ما مسلمین هم ظاهر می شود ، و دنیای تسنن هم طولانی ترین عیدی که برای خود می گیرد که تقریبا با عید نوروز ما ایرانیها برابری می کند ، همان ولادت رسول اکرم است که تعطیل چند روزه دارند و عید چند روزه است . البته آنها روز دوازدهم ربیع الاول یعنی پنج روز قبل از روز هفدهم را که ما عید می گیریم روز ولادت رسول اکرم می دانند ، ولی عید آنها از روز دوازدهم هم شروع می شود و ظاهرا تا پنج روز بعد از هفدهم ادامه پیدا می کند . آنچه برای ما عید نوروز یعنی یک عید عمومی طولانی است ، در دنیای تسنن همان ایام ولادت رسول خداست . ولی در میان ما شیعیان که عرض کردم این گله را از خودمان نمی شود نکرد - ولادت رسول خدا میآید و می گذرد و بسیاری از مردم ما احساس نمی کنند که چنین روزی هم بر آنها گذشت . و اگر تنها ، مسئله تعطیل رسمی و تعطیل شدن بانکها و بیکار شدن کارمندان اداری نبود ، اساسا کوچکترین احساسی در جامعه ما رخ نمی داد ، با اینکه عید مضاعف است . حالا اسم این را چه می شود گذاشت ، من نمی دانم .

    امروز من قصد دارم یک بحث خیلی مختصر درباره تاریخچه رسول اکرم در حدی که برای جوانان دانش آموز و احیانا بعضی دانشجویان که در این زمینه اطلاعات کمی دارند مفید باشد بکنم ، بعد سخن خودم را اختصاص بدهم به قسمتی از کلمات رسول اکرم و تفسیر بعضی از سخنان آن بزرگوار .

     

     

    ولادت و دوران کودکی

    ولادت پیغمبر اکرم به اتفاق شیعه و سنی در ماه ربیع الاول است ، گو اینکه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را ، به استثنای شیخ کلینی صاحب کتاب کافی که ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت می دانند . رسول خدا در چه فصلی از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السیره الحلبیه می نویسد : ولد فی فصل الربیع در فصل ربیع به دنیا آمد . بعضی از دانشمندان امروز حساب کرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اکرم با چه روزی از ایام ماههای شمسی منطبق می شود ، به این نتیجه رسیده اند که دوازدهم ربیع آن سال مطابق می شود با بیستم آوریل ، و بیستم آوریل مطابق است با سی و یکم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق می شود با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است که رسول اکرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سی و یکم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزی از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است که در روز جمعه به دنیا آمده اند ، اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتی از شبانه روز به دنیا آمده اند ؟ شاید اتفاق نظر باشد که بعد از طلوع فجر به دنیا آمده اند ، در بین الطلوعین .

    تاریخچه رسول اکرم ، تاریخچه عجیبی است . پدر بزرگوارشان عبدالله بن عبدالمطلب است . او پسر بسیار رشید و برازنده ای است که حالا داستان آن مسئله نذر ذبحش و این حرفها بماند . عبدالله جوان ، جوانی بود که در همه مکه می درخشید . جوانی بود بسیار زیبا ، بسیار رشید ، بسیار مؤدب ، بسیار معقول که دختران مکه آرزوی همسری او را داشتند . او با مخدره آمنه دختر وهب که از فامیل نزدیک آنها به شمار میآید ، ازدواج می کند . در حدود چهل روز بیشتر از زفافش نمی گذرد که به عزم مسافرت به شام و سوریه از مکه خارج می شود و ظاهرا سفر ، سفر بازرگانی بوده است . در برگشتن میآید به مدینه که خویشاوندان مادر او در آنجا بودند ، و در مدینه وفات می کند . عبدالله در وقتی وفات می کند که پیغمبر اکرم هنوز در رحم مادر است . محمد ( ص ) یتیم به دنیا میآید یعنی پدر از سرش رفته است . به رسم آنوقت عرب ، برای تربیت کودک لازم می دانستند که بچه را به مرضعه بدهند تا به بادیه ببرد و در آنجا به او شیر بدهد . حلیمه سعدیه ( حلیمه ، زنی از قبیله بنی سعد ) از بادیه میآید به مدینه که آن هم داستان مفصلی دارد . این طفل نصیب او می شود که خود حلیمه و شوهرش داستانها نقل می کنند که از روزی که این کودک پا به خانه ما گذاشت ، گویی برکت ، از زمین و آسمان بر خانه ما می بارید . این کودک تا سن چهار سالگی دور از مادر و دور از جد و خویشاوندان و دور از شهر مکه ، در بادیه در میان بادیه نشینان ، پیش دایه زندگی می کند . در سن چهار سالگی او را از دایه می گیرند . مادر مهربان ، این بچه را در دامن خود می گیرد . شما حالا آمنه را در نظر بگیرید ، زنی که شوهری محبوب و به اصطلاح شوهر ایدهآلی داشته است به نام عبدالله که آن شبی که با او ازدواج می کند به همه دختران مکه افتخار می کند که این افتخار بزرگ نصیب من شده است . هنوز بچه در رحمش است که این شوهر را از دست می دهد . برای زنی که علاقه وافر به شوهر خود دارد ، بدیهی است که بچه برای او یک یادگار بسیار بزرگ از شوهر عزیز و محبوبش است ، خصوصا اگر این بچه پسر باشد . آمنه تمام آرزوهای خود در عبدالله را ، این کودک خردسال می بیند . او هم که دیگر شوهر نمی کند . جناب عبدالمطلب پدر بزرگ رسول خدا ، علاوه بر آمنه ، متکفل این کودک کوچک هم هست . قوم و خویشهای آمنه در مدینه بودند . آمنه از عبدالمطلب اجازه می گیرد که سفری برای دیدار خویشاوندانش به مدینه برود و این کودک را هم با خودش ببرد . همراه کنیزی که داشت به نام ام ایمن با قافله حرکت می کند . می رود به مدینه دیدار دوستان را انجام می دهد . ( سفری که پیغمبر اکرم در کودکی کرده ، همین سفر است که در سن پنج سالگی ، از مکه رفته به مدینه . ) محمد ( ص ) با مادر و کنیز مادر بر می گردد . در بین راه مکه و مدینه ، در منزلی به نام ابواء که الان هم هست ، مادر او مریض می شود ، به تدریج ناتوان می گردد و قدرت حرکت را از دست می دهد . در همان جا وفات می کند . این کودک خردسال مرگ مادر را در خلال مسافرت ، به چشم می بیند . مادر را در همانجا دفن می کنند و همراه ام ایمن ، این کنیز بسیار بسیار با وفا - که بعدها زن آزاد شده ای بود و تا آخر عمر خدمت رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین را از دست نداد ، و آن روایت معروف را حضرت زینب از همین ام ایمن روایت می کند ، و در خانه اهل بیت پیامبر پیرزن مجلله ای بود بر می گردد به مکه . تقریبا پنجاه سال از این قضیه گذشته بود ، حدود سال سوم هجرت بود که پیغمبر اکرم در یکی از سفرها آمد از همین منزل ابواء عبور کند ، پائین آمد . اصحاب دیدند پیغمبر بدون اینکه با کسی حرف بزند ، به طرفی روانه شد . بعضی در خدمتش رفتند تا ببینند کجا می رود . دیدند رفت و رفت ، به نقطه ای که رسید ، در آنجا نشست و شروع کرد به خواندن دعا و حمد و قل هو الله و . . . ولی دیدند در تأمل عمیقی فرو رفت و به همان نقطه زمین توجه خاصی دارد و در حالی که با خودش می خواند کم کم اشکهای نازنینش از گوشه چشمانش جاری شد . پرسیدند : یا رسول الله ! چرا می گریید ؟ فرمود : اینجا قبر مادر من است ، پنجاه سال پیش من مادرم را در اینجا دفن کردم .

     

    عبدالمطلب دیگر بعد از مرگ این مادر ، تمام زندگیش شده بود رسول اکرم ، و بعد از مرگ عبدالله و عروسش آمنه ، این کودک را فوق العاده عزیز می داشت و به فرزندانش می گفت که او با دیگران خیلی فرق دارد ، او از طرف خدا آینده ای دارد و شما نمی دانید . وقتی که می خواست از دنیا برود ، ابوطالب که پسر ارشد و بزرگتر و شریفتر از همه فرزندان باقیمانده اش بود دید پدرش یک حالت اضطرابی دارد . عبدالمطلب خطاب به ابوطالب گفت : من هیچ نگرانی از مردن ندارم جز یک چیز و آن ، سرنوشت این کودک است . این کودک را به چه کسی بسپارم ؟ آیا تو می پذیری ؟ تعهد می کنی از ناحیه من که کفالت او را به عهده بگیری ؟ عرض کرد : بله پدر ! من قول می دهم ، و کرد . بعد از آن ، جناب ابوطالب ، پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علی
    (ع) متکفل بزرگ کردن پیغمبر اکرم بود .

     

    مسافرتها
    رسول اکرم ، به خارج عربستان فقط دو مسافرت کرده است که هر دو قبل از دوره رسالت و به سوریه بوده است . یک سفر در دوازده سالگی همراه عمویش ابوطالب ، و سفر دیگر در بیست و پنج سالگی به عنوان عامل تجارت برای زنی بیوه به نام خدیجه که از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج کرد . البته به بعد از رسالت ، در داخل عربستان مسافرتهایی کرده اند . مثلا به طائف رفته اند ، به خیبر که شصت فرسخ تا مکه فاصله دارد و در شمال مکه است رفته اند ، به تبوک که تقریبا مرز سوریه است و صد فرسخ تا مدینه فاصله دارد رفته اند ، ولی در ایام رسالت از جزیره العرب هیچ خارج نشده اند .
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, مقاله در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, تحقیق درباره تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, مقاله درباره تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تاریخچه زندگانی پیامبر ( ص ) و تحلیل سخنانی از آن حضرت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت