تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه

تعداد صفحات: 21 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 23726
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه

    تربیت در قرآن و نهج البلاغه

                              

     

    تزکیه و تربیت دوبحث رایج ومهم در اسلام هستند که درعین همسو بودن، کاملاً مجزا هستند. اما درتقدیم وترتیب این دو، باید کدام را مقدم بردیگرى دانست؟ تزکیه پاک کردن روح از زشتى ها وبدى ها است و فرد خود باید براى رسیدن به سر مقصد منظور تلاش کند. اما تربیت تنها درکنار یک مربى حاصل مى شود. فردى که باید راهنمایى هاى لازم را فرا روى متربى قرار دهد.
    قرآن، کتاب آسمانى مسلمانان، کتابى است سرشار از حکمت که نکته ها درپس آن نهفته است. نهج البلاغه نیز که از قرآن سرمشق گرفته ودراین مکتب بالیده است، دربسیارى از امور زندگى نکاتى آموزنده مطرح کرده است. پس براى بررسى مسأله تربیت و درکنار آن تزکیه درقرآن ونهج البلاغه ، به سراغ مصطفى دلشاد تهرانى رفتیم تا برایمان ضمن موشکافى این مسأله راهکارهاى موجود را شرح دهد. گفت وشنود ما را با مصطفى دلشاد تهرانى بخوانید:
    در خصوص تبیین واژه تربیت و تفاوت آن با واژه هاى مشابه از قبیل تزکیه و تعلیم توضیحاتى بفرمایید.
    شهادت امیرالمومنین(ع) در واقع شهادت برترین نمونه تربیت قرآنى و تربیت نبوى است و على(ع) به عنوان جلوه تام حق و مظهر تمام عیار مدرسه پیامبر اکرم(ص) است.
    من یک مطلبى را مقدمتاً بگویم و بعد به سؤال شما اشاره کنم. قرآن و نهج البلاغه هر دو کتاب تربیت انسانند نهج البلاغه که برادر قرآن و ترجمان قرآن است، آنچه در آن جلوه کرده، مفاهیم و معانى قرآن کریم است و در نهج البلاغه به وضوح بوى وحى و رایحه کلام نبوى(ص) استشمام مى شود. این دو کتاب تربیت انسانند و هر دو از ابتدا تا انتها تربیتند، ساختار تربیتى نهج البلاغه به شدت منطبق بر ساختار تربیتى قرآن کریم است و مجموعه مباحثى که در قرآن کریم وجود دارد، در جهت تربیت انسان است که بخشى از آن عبارتند از: بیان موانع و مقتضیات تربیت، مبانى تربیت مانند شناخت انسان، راه تربیت، بستر تربیت، فطرت انسان براى تربیت، عوامل مؤثر در تربیت و اصول تربیت در قرآن، روشهاى تربیت در قرآن و ما همینها را به وضوح در نهج البلاغه مشاهده مى کنیم. اما درباره این که واژه تربیت به چه معناست و در قرآن کریم چگونه به کار رفته و چه تفاوتى با واژه هاى دیگر دارد، شما مستحضرید واژه «تربیت» از ماده «ربو» به معناى، برآمدن، بالا آمدن، رشد کردن، زیاد شدن، فزونى و مانند اینها است. استعمال این ماده هم در کلمات عربى با همین بار معنایى است؛ مثلاً کلمه یعنى نفس عمیق, چون سینه انسان بر مى آید, «رابیه» به تپه (بلندى زمین) گفته مى شود، این ماده به صورت «ربى» نیز استعمال شده است، به قول راغب اصفهانى در مفردات، اصل آن «ربب» است، که معنى مالک بودن و صاحب اختیار بودن را مى رساند. بنابراین، معناى تربیت این است که در یک چیزى حالتى پس ازحالتى ایجاد شود تا به آن حد تمام و نهایى خود برسد. لذا با واژه هاى دیگر بسیار تفاوت دارد، واژه ها و اصطلاحات دیگر بستر تربیت هستند، تزکیه و تقوا بستر تربیت هستند. تربیت در واقع برداشتن موانع و ایجاد زمینه هایى است براى تکامل بشر و براى رسیدن استعدادهاى انسان به حد نهایى خود و تا انسان آن چیزى شود که لایق آن است، تربیت همین است. تربیت یعنى زمینه اى فراهم شود تا استعدادهاى انسان در جهت آن کمال لایق آدمى شکوفا شود، کمال لایق آدمى هم در جهت کمال مطلق است. تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات براى این که استعدادهاى انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود. هر عملى در این مسیر عمل تربیتى است؛ هر عملى در خلاف این، عمل غیرتربیتى است؛ لذا اگر ما زمینه و بسترى ایجاد کردیم که استعدادهاى انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود، در جهت تربیت گام برداشته ایم و اگر کارى کردیم که استعدادهاى انسان درجهت کمال مطلق آسیب دید و یا متوقف شد، آن عمل غیرتربیتى و بازدارنده تربیت است.
    در قرآن و نهج البلاغه هدف از تربیت چه چیزى بیان شده است؟
    من در تعریفى که عرض کردم به این مطلب اشاره کردم. رفع موانع و ایجاد مقتضیات براى این است که استعدادهاى انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود؛ یعنى انسان آراسته به همه اسماء و صفات الهى شود، یک موجود رحمانى شود، جلوه رحمت خدا شود. در روایات ما از پیامبر اکرم(ص) وارد شده که ماه رمضان، ماه امت من است، خود این ماه، ماه رحمت عام است و خود انسانها در این ماه باید جلوه رحمت عام شوند، یعنى همه را دوست بدارند و نجات و خیر همه را بخواهند. در دعاى بسیار لطیفى که مستحب است بعد از هر نماز خوانده شود آمده است:

    «اللهم ادخل على اهل القبور السرور اللهم اغن کل فقیر اللهم اشبع کل جائع اللهم اکس کل عریان اللهم اقض دین کل مدین ....

     

    یعنى: خدایا بر همه مرده ها یعنى: سرور وارد کن، خدایا همه فقرا را بى نیاز فرما همه فقرا نه تنها فقراى شیعه و مسلمان، هر فقیرى که در این دنیا هست غنى کن، خدایا همه گرسنگان را سیر بگردان، خدایا همه عریانان را جامه  بپوشان، خدایا وام همه وام داران را ادا فرما. خدایا دیگر در این ماه منبسط شده ایم، تربیت یعنى همین، غایت تربیت یعنى انسان خلیفه الله شود. خلیفه الله یعنى کسى که متصف به صفات و کمالات خداوندى است، یعنى کسى که همه صفات الهى در او ظهور پیدا کرده و مظهر صفات جمال و جلال خداوند شده است؛ به نظر مى آید که از قرآن و نهج البلاغه همین استفاده شود.
    آیا تنبیه در مقابل تربیت قرار دارد یا جزئى از تربیت است ؟ برخورد قرآن ونهج البلاغه با مسأله تنبیه چگونه بوده است؟

     

    من در مقدمات سخنم اشاره کردم که ما در نهج البلاغه وقرآن مجموعه اى مباحث تربیتى داریم که ثابت هستند مثل: اصول تربیت، مانند اعتدال، تدبر، کرامت، اینها تغییر پیدا نمى کند در واقع اصول قواعد و قوانین عملى حاکم بر تربیت است. یک روشهایى نیز مانند روش رحمت،روش تشویق و روش تنبیه داریم، که به تناسب مورد به کار برده مى شود. در روش هم  آدابى گفته شده است، لذا ما تنبیه هم داریم. در روش تشویق وتنبیه، اصل بر روش تشویق است، تنبیه هم آدابى دارد؛ از قرآن ونهج البلاغه استفاده مى کنیم که تنبیه باید متناسب با فرد باشد، شخصیت فرد نباید مورد تعرض قرار گیرد. در تنبیه باید مقدماتى طى شود، باید مدارا صورت بگیرد و حتماً از لطیف به سمت غلیظ رود؛ یعنى یک دفعه نباید به سمت تنبیه هاى شدید وغلیظ رفت، تنبیه باید به صورتى باشد که فرد خود را مستحق تنبیه ببیند، بنابراین در تنبیه آدابى وجود دارد و ما باید این آداب را بشناسیم.
    به هر حال یک مربى باید یک ویژگى هایى داشته باشد که بعضى از این ویژگى ها ذاتى و بعضى از این ویژگیها آموختنى و اکتسابى است، شما فکر مى کنید کدامیک از این ویژگیهاى ذاتى را باید یک معلم داشته باشد که بتواند براساس ویژگیهاى اکتسابى که کسب مى کند، یک تربیت صحیح را محقق کند؟
    بعضى از چیزها است که در مربى زمینه اى را فراهم مى کند که بتواند توفیق پیدا کند. خداوند وقتى پیامبر(ص) را معرفى مى کند مى فرماید: «رسولً مِن انفسکم»؛ مربى خوب باید» من انفسکم باشد. بخشى از این، ذاتى فرد است و بخشى از آن اکتسابى. «عزیز علیه  ما عنتم یعنى: درد شما براو سنگین است». یا قرآن وقتى پیامبر را به عنوان بهترین مربى بشر معرفى مى کند، او را اینگونه معرفى مى کند: «قل رب زدنى علماً» مداوم باید بر علم خود بیفزاید. براساس این آیه پیامبر نیز باید به علم خود بیفزاید تا بتواند کار تربیتى انجام دهد، یا مربى باید این توان را داشته باشد که بتواند گره گشا باشد. مربى باید بصیرت داشته باشد ؛ خدا به پیامبر اکرم فرمود : «قل هذه سبیلى ادعو الى الله على بصیره. یعنى: بگو که من براساس بصیرت دعوت مى کنم». مربى و کسى که مى خواهد مردم را به بصیرت دعوت کند خود باید بصیر باشد، کسى که مى خواهد مردم را اصلاح کند خود باید صالح باشد، کسى که مى خواهد انسان را متحول به خیر کند، خود باید خیر را تحقق دهد و به طور خلاصه یک مجموعه ویژگى باید در مربى باشد، تا بتواند در کار خود توفیق داشته باشد، آیاتى که در قرآن و مطالبى که در نهج البلاغه وارد شده، در بحث ویژگى هاى معلم و مربى و هدایت گر خیلى مفصل است. مثلاً در نهج البلاغه امام على (ع) مى فرماید : «من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه . یعنى: کسى که خود را امام و راهبر مردم قرار مى دهد، قبل از اینکه به تعلیم دیگران بپردازد، باید به تعلیم خود بپردازد و قبل از اینکه با زبانش بخواهد دیگران را تأدیب کند، باید با عملش دیگران را تأدیب کند. مى دانیم پیامبر اکرم(ص) بیش از هر چیز، با عمل وزندگى خود مردم را تربیت کرد؛ اینها ونظایر اینها به طور مفصل در قرآن ونهج البلاغه وارد شده است.
    بعضى از صاحب نظران امر تربیت چار چوبهاى دقیق و خشکى را به مربیان پیشنهاد مى کنند که اگر بر اساس این چارچوب ها عمل شود، تربیت خوبى امکان پذیر خواهد شد؛ برخلاف این دیدگاه، عده اى گمان دارند که تربیت یک هنر است، شما به کدامیک از این دیدگاه ها معتقد هستید؟

    به نظر من تربیت هم علم است و هم هنر؛ با قالبهاى خشک نمى شود تربیت کرد . امام على (ع) یک تعبیرى خطاب به حارث همدانى دارند. حارث همدانى از اصحاب خاص و صمیمى حضرت بود و گاهى حرفهاى او به حارث خیلى با تعابیر صمیمى است. امیرمؤمنان به حارث مى فرماید: «در تربیت باید با ملایمت پیش بروى و با قهرو سختى کارى به پیش نمى رود» لذا به نظر مى آید هم پیامبران الهى به ویژه پیامبر خدا(ص) و امام على(ع) و سایر ائمه واولیا تربیت را وسیع وگسترده مى دیدند و این جور قائل نبودندکه تربیت در قالب سختى ارائه شود. حضرت على(ع) مى فرماید: «خذ الحکمه انى کانت یعنى: حکمت را فرا گیر هر جا که باشد» ، نزد هرکس که باشد و لو از اهل نفاق باشد چرا این مطالب گفته شده؟ زیرا ذهن انسان باز شود. البته باید معیار داشت، قالب شکنى به معناى بى معیارى نیست؛ ما باید خود را با معیار و ملاک ها بسنجیم. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه

    فهرست:

    تربیت در قرآن و نهج البلاغه

    منبع:

     

    http://www.dabirnahj.com/index.php?option=com_content&task=view&id=22&Itemid=38

    21 تیر 1386 ساعت 18:22

    http://farhangi-honari-arak.blogfa.com/post-9.aspx

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, مقاله در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, تحقیق درباره تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, مقاله درباره تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت در نهج البلاغه
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت