تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام

تعداد صفحات: 38 فرمت فایل: word کد فایل: 25017
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: حقوق و فقه
قیمت قدیم:۱۶,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام

    پیشگفتار

    به دنبال صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر, در سال 1948 میلادی, موجی از گفت وگوها در میان متفکران مسلمان, درباره برابری, یا نابرابری بندهای این اعلامیه با اصول اسلامی, به راه افتاد. این موضع گیریها, گاه چنان تند می شد که شماری, همه اعلامیه و بندهای آن را مردود اعلام می کردند و بر این باور بودند: این حرکت, با هدفِ ضربه زدن به کیان اسلام و امت اسلامی, پدید آمده است و آن چه به گسترش این دیدگاه کمک می کرد, عاملها و سببهای بسیاری بود از جمله:

    بدگمانی بی قید و شرط درباره هر آن چه از سوی غربیان و دولتهای استعمارگر و سلطه طلب غربی, به جهان اسلام می آید. تکیه بر این باور که غرب, همچون گذشته, در صدد جنگ با جهان اسلام است; بویژه در نبرد فرهنگی, تا بتواند جامعه های اسلامی را به جامعه های از هم فرو پاشیده در فرهنگ غربی و جزئی از آنها دگر کند.

    باور به این نکته که حقوق بشر, تنها شعاری است که از سوی غرب و دولتهای سلطه گر غربی, با هدف دخالت در مسائل داخلی دولتهای دیگر سر داده می شود.

    این دیدگاه به دلیل تجربه رفتارهای گذشته این دولتها در جهان اسلام تقویت می شد; زیرا آنها نشان داده بودند که چگونه موضوع حقوق بشر را به گونه ای سیاسی, مورد استفاده قرار داده و در برابر هر دولتی که بندهای اعلامیه حقوق بشر را نمی پذیرفت (که دولتهای عربی و اسلامی نیز در این شمار بودند) آن را عَلَم کرده و به جدال با آنها می پرداختند. اما اگر آن دولت هم پیمان غربیها بود و به شمار می آمد, و از مصالح اقتصادی و تجاری با وی بهره مند بودند, از شعار حقوق بشر دست کشیده و آن را نادیده می انگاشتند. می توان با بررسی کوتاه چگونگی موضع گیری و برخورد وزارت امور خارجه آمریکا در برابر دست درازیهای اسرائیل به لبنان, درباره وضعیت فلسطینیان و شهرهای اشغال شده, معیارهای دوگانه این دولت را در برخورد با انسان اسرائیلی و انسان فلسطینی دریافت.

    به خلاف درکِ همه آن چه گفته شد و هماهنگی و سازگاری با آنها و سببها و عاملهایی که ما را در درست کرداری دولتهای غربی درباره حقوق بشر به گمان و دو دلی می افکند, اما باید پذیرفت که در این جا دو اشتباه از سوی کسانی که اعلامیه حقوق بشر را از جایگاه و با عقیده و باوری دشمنانه می نگرند, یا آن را به طور کلی مردود می دانند, رخ داده است.

    اشتباه نخست. اعتقاد و باور به این نکته که آن چه امروز با عنوان اعلامیه پشتیبانی از حقوق بشر بر سر زبانهاست و از سوی دولتهای سلطه گر غربی دنبال می شود, در اصل, جریانی است که رهبری آن را دولتها به عهده داشته اند و آنها این شعارها را برپا کرده اند. بویژه, ثابت شده که بیش تر این دولتها, از جایگاه سیاسی به این شعارها می پردازند, نه از زاویه همت گماشتن و توجه حقیقی به حقوق بشر.

    حقیقت آن است که جریان پشتیبانی از حقوق بشر, یک جریان دولتی و رسمی نیست, بلکه جریان مردمی و جهانی و انسانی است که هدایت و رهبری آن را نهادها و جمعیت های خودجوش مردمی به عهده داشته اند که در بیش تر جاها و موردها, در برابر نظامهای حکومتی و دولتهای ستمگر ایستادگی کرده اند.

    ولی دولتها که متوجه این جریان مردمی شدند, با هواداری و پشتیبانی از شعار حقوق بشر, در مرحله نخست کوشیدند تا آرای عمومی مردم را به سوی خود بکشانند و خود را دوستار آنان بنمایانند و از دگرسوی, با رفتن زیر پرچم و شعار پشتیبانی از حقوق بشر, پیشگامی خود را در برابر دولتهای دیگر نشان داده و نظرها را به خود جلب کرده و برای خویش اعتباری جهانی کسب نمایند. در رأس همه این دولتها, دولت امریکاست, سپس حقوق بشر ابزار سیاسی مهمی شد, تا در سطح پیوند و بستگی با دیگر دولتها از آن استفاده کرده و هدفهای سیاسی خود را به انجام برسانند.

    با این همه تجربه های تلخ و رفتارهای نادرست دولتهای سلطه گر در برابر حقوق بشر, نباید ما حرکتهای نهادهای مردمی را که از رویکردی صادقانه به انسان برمی خیزد, نادیده انگاشته و محکوم کنیم.

    اشتباه دوم: کسانی که با جریان اعلامیه حقوق بشر ناسازگاری می کنند, بر این باورند که رفتار غلط و موضع گیریهای دولتهای سلطه گر, بهترین دلیل انحراف و فساد فکری صادرکنندگان اعلامیه حقوق بشر است.

    بر پایه این استدلال, اگر همواره بخواهیم درستی اندیشه ها را در رفتارها و کردارهای پیروان آن اندیشه ها ببینیم و دلیلهای صدق اندیشه را در عمل پیروان آن اندیشه ها بیابیم, باید همه افکار و ادیان و باورهای جامعه انسانی را به جز اندکی دور بریزیم.

    اما رویارویی با کسانی که شعار حقوق بشر را در خدمت هدفهای سیاسی به کار گرفته اند, با نفی این شعار و انکار آن ممکن نیست, بلکه هوشیارانه باید نقاب از چهره کسانی برافکنیم که پشت این شعار سنگر گرفته و آن را در خدمت منافع خویش درآورده اند. ما با این کار می توانیم حرکت واقعی حمایت از حقوق بشر را که از سوی هواداران واقعی آن که در قلمرو این دولتها زندگی می کنند و از به کار گرفتن ابزاریِ شعار حقوق بشر از سوی دولتهاشان برای رسیدن به هدفهای سیاسی و اقتصادی, ناخشنودند, پشتیبانی کنیم و به این جمعیتها و گروه ها, یاری برسانیم.

    اما تعصب کورکورانه و نفی بی قید و شرط هر آن چه از غرب می آید, دیدگاهی است که با منطق و حکمت ناسازگاری دارد, بلکه با این حدیث نبوی شریف نیز نمی سازد که فرمود:

    (الحکمه ضالّه المؤمن أینما وجدها إلتقطها)1

    دانش گمشده مؤمن است هرجا بیابد آن را می گیرد.

    و نیز آن جا که فرمود:

    (اطلبوا العلم ولو بالصین)2

    باید دانست که از برابر پدیده های نو و نگران کننده, اگر بخواهیم فرار کنیم, یا دیدگاه های ناسازگار برگزینیم و یا تکیه بر ابزارهایی مانند: منع, تحریم, تکفیر و مصادره به رویارویی برخیزیم, آن پدیده ها بار دیگر قدرت مندانه به سراغ ما خواهند آمد.

    گذشته از این که این شیوه ها دیگر برای امروز کارآمد نیستند. آن چه در برابر ما قرار دارد تنها یک انتخاب را پیش روی ما می نَهَد: رویارویی اندیشه با اندیشه و نظریه در برابر نظریه. در میراث و آیین ما مایه های سربلندی بسیاری وجود دارد که به سبب آنها بر دیگر امتها می نازیم, بویژه هنگامی که از عقلی برخوردار باشیم گشوده و گشاده و توانا به اجتهاد و فهم متون اصلی و قدرت برابرسازی آنها با نیازمندی های زمانه.3

    مفهوم اسلامی حقوق بشر

    اصطلاح حقوق بشر که اصطلاحی دولتی شده این گونه معنی می شود:

    (مجموعه ای از حقوق بشر و نیازهای اساسی که بایسته همه افراد بشر است به تساوی و بدون لحاظ کردن تفاوتهای میان آنها)

    این شناسانیدن عمومی می تواند در جامعه های گوناگون, فرایافته های گوناگون داشته باشد و در هر فرهنگی, نمونه های ویژه خود را بیابد زیرا مفهوم و فرایافته حقوق بشر و گونه های این حقوق در اصل, پیوند استواری با انگاره های ما از انسان دارد. اگر انسان در نگاه ما, فردی آزاد, صاحب کرامت و مالک عقل و هوش باشد و توان انتخاب و اختیار اخلاقی و فروگیری و دست یازی صحیح در امور را داشته باشد و خود توان داوری درست, درباره مصالح خویش را دارا باشد, ناگزیر حقوق چنین انسانی, برابر همین انگاره و انگاشت ما از شأن و جایگاه و ویژگیهای یاد شده او خواهد بود.

    آن چه امروز در جهان خود می بینیم از برتری دادنهای ناروای میان افراد بشر و زیر پا نهاده شدن حقوق او, بی گمان نتیجه فرهنگی است که ناسازگار تعالی انسانی است و صورت و شکلی حقیرانه از بشر دارد, چه از جنسیّت او, چه از پیشه های او, چه از عقاید و باورهای او, یا از رنگ پوست او که بدان شناخته می شود یا از سرزمینی که در آن جا می زید.

    پس اینک باید پرسید که صورت و شکل انسان در اسلام چگونه است؟ و در پرتو این صورت و شکل تصویر می توانیم دریابیم که حقوق انسانی در اسلام چه ویژگیهایی دارد و شامل چه زوایایی می شود.

    با بازگشت به قرآن کریم, یعنی بنیاد و سرچشمه اساسی شریعت اسلام, می بینیم که خداوند آدم را تکریم کرده است و او را در نیکوترین سازواریها آفریده است به او عقلی بخشیده که می تواند خیر را از شرّ باز شناسد و او را علم و حکمت بخشیده و همه اسماء را به او آموخته است.

    این ویژگیها, انسان را چنان شایستگی بخشیده که می تواند جانشین خداوند در زمین باشد و این شایستگی را یافته تا مسجود فرشتگان گردد و ابلیسی که او را سجده نکرده از رحمت خدا دور گردد. حتی هنگامی که فرشتگان به مجادله با پروردگار جهانیان برآمده و درباره جانشینی انسان در زمین و فساد او و خون ریزیهایش سخن گفته اند, خدای تعالی فرموده است:

    (انّی اعلم ما لا تعلمون)4

    این تصویر انسان و جایگاه او در اسلام است که به او سزاواری و شایستگی خلیفگی بخشیده و چنین انسانی باید از حقوقی برخوردار شود که شایسته جایگاه بالای اوست, تا بتواند وظیفه بزرگی را که خداوند به عهده او نهاده, به خوبی انجام دهد.

    مستند کردن حقوق انسان در مفهوم اسلامی به خداوندِ خالق بشر, که آن را وجوب دینی بخشیده, از نظر اندیشه وران اسلامی ویژگیهایی به این حقوق می بخشد که عبارتند از:

    الف. با قداست بخشیدن به حقوق انسان, میزان نفوذ و اجرای آن را چنان فزونی بخشیده که هر فرد انسانی وظیفه پشتیبانی از آن را به عهده دارد و این حقوق امانت الهی در گردن او خواهد بود و واجب دینی هر مسلمان به شمار می آید.

    ب. این حقوق به سبب قداست دینی و الهی, چنان بلند مرتبه شده اند که از چیرگی هر پادشاه و سلطان یا حزبی دوراند و آنان نمی توانند این حقوق را بازیچه خود قرار دهند.

    ج. خداوند متعال, این حقوق را به انسان بخشیده, او که آگاه ترین به نیازهای انسان است, انسانی که او را آفریده و به جانشینی خویش در زمین واداشته است. به همین دلیل, این حقوق, به عنوان واجبات دینی چنان بُعد انسانی به خود گرفته که همه مرزهای موجود میان انسانها, جنسیّت, جغرافیا و دین را درنوردیده است.

    گذشته از این که دیدگاه اسلامی حقوق بشر, بازتاب دهنده فراگیر بودن دایره حقوق انسانی و انسانیت و جهانی بودن آن است, اهمیت پیوند و پیوستگی میان حقوق فردی و مصلحت اجتماعی و عمومی را نیز نشان می دهد; زیرا هر حق شخصی, دربردارنده حقی اجتماعی است, هرچند در موردها و جاهای تزاحم اولویت با حقوق جمعی خواهد بود.

    پیامبر(ص) می فرماید:

    (المؤمنون فی توادّهم وتراحمهم کالجسد الواحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالحمی والهر.)5

    مؤمنان در دوستی و مهربانی, مانند یک بدن اند که اگر عضوی از آن به درد آید دگر عضوها با تب و بیدار خوابی آن را همراهی خواهند کرد.

     

    و باز می فرماید:

    (لایکون المؤمن مؤمناً حتی یری لاخیه ما یراه لنفسه)6

    مؤمن مؤمن نیست مگر آن که آن چه را برای خودش می بیند برای برادرش نیز بخواهد.

    اسلام بنیادهای اساسی برای ساماندهی حقوق بشر و آن چه بر عهده می گذارد, و شیوه های عملی سازوار با آزادیهای فردی را در نظر گرفته است که پاره ای از آنها عبارتند از:

    1. هر چیزی در اصل مباح است. این اصل, قلمرو گسترده ای از موردهایی که رواست انسان مسلمان, تصرف کند, می نمایاند و در اختیار او می نهد و تنها در موردهایی که به نص کتاب و یا سنت, پدیده ای حرام شده, از دایره این اصل بیرون اند.

    2. قلمرو آزادیهای فردی و حقوقی او نیز تنها به مرزهای حقوق و آزادیهای دیگر افراد محدود می شود. از این روی, جائز نیست که فرد به حقوق و آزادیهای دیگران تجاوز کند, برابر قاعده: (فلا ضرر ولا ضرار فی الاسلام)7

    3. پای بندی به مصلحت عمومی در هنگام جمع شدن مصلحت فرد و جامعه.

    (وحیثما تکون المصلحه العامه یکون شرع الله)

    شرع خداوند در جایی است که مصلحت عامه در آن جا باشد.

     پای بندی به اخلاق و ارزشهای دینی, در هنگام به کار بستن آزادی و حقوق فردی. بنابراین اصل, اگر فرد مسلمان, به جَدَل برمی خیزد به نیکوترین وجه جدل می کند و اگر دعوت می کند باید حکمت را اساس دعوتش قرار دهد و چون سخن می گوید نباید صدایش را با سخنان زشت بلند کند و آن چه را انجام نمی دهد, نگوید و چون حکم می کند خشونت نداشته باشد و دیگر ارزشهای والایی که در قرآن, به روشنی بازتاب یافته است و در سیره نبوی درباره آنها دستور آمده است.

    5. این که انسان عقل خود را به کار گیرد; زیرا که مرجعیت نخست در رویارویی با نقل است. خداوند عقل را راه بشر برای ادراک خود او از راه درنگ در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز قرار داده است. آیات قرآنی که از تدبر سخن می گوید (یعنی تأمل و تفکر) انسانها را به تدبر و حکم قرار دادن عقل در فهم قرآن فرامی خوانند; زیرا عقل, معیار تکلیف آدمی است در امور دینی و شؤون دنیایی هردو با هم. خداوند می فرماید:

    (کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته لیتذکر اولوا الالباب) ص,29

    نامه ای است خجسته که بر تو فرستاده ایم. تا در آیه های آن اندیشند و خداوندان خرد, پند گیرند.

    در آیه دیگری, خداوند فروتنی و تقلید کورکورانه کسی را که تعبد بر پرستش بُتان را بر تفکر و به کار گرفتن عقل برتری داده مسخره کرده و فرموده است:

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, مقاله در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, تحقیق درباره تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, مقاله درباره تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله حقوق بشر در اسلام
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت