تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت

تعداد صفحات: 9 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21573
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم تربیتی
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت

    این مقاله به بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت و تأثیر آن در رشد شخصیت روانى به‌خصوص در حیطه‌ی عاطفى می‌‏پردازد و هدف از آن ارائه پیوندى میان مفاهیم کاربردى هنر و زیبایی‌‏شناسى در تعلیم و تربیت در جهان امروز و مطرح ساختن راه‌‏کارهایى براى شکوفایى احساسات عالى انسانى و جلوگیرى از رخوت فکرى و مشکلات عاطفى و روانى است.از این‏‌رو، ابتدا به بررسى اثرات تربیتى هنر از جمله ایجاد آرامش، والایش، شگفتى و هیجان، خلاقیت و شکوفایى ارزش‌هاى انسانى و نقش اصلاح غیرمستقیم و جایگاه و اهمیت هنر در نظر بِلوم به‌طور خاص می‌‏پردازیم.هنر هاى تجسمى (طراحى و نقاشى)، ادبیات (شعر، قصه، داستان و...)، موسیقى، کارهاى دستى (گل‌آرایی، گل‌کارى، منبت و...) و هنرهاى نمایشى (سینما و تئاتر) در درک زیبایى، شناخت جزئیات و مشکلات زندگى و به تبع آن بالابردن قدرت درک، نقش به‌سزایى در قرار دادن کودک در جریان رشد خلاقیت‌هاى ادبى و هنرى دارند و نیز با ایجاد آرامش، باعث زایل کردن ناراحتی‌هاى فکرى و عاطفى و نابسامانی‌هاى روانى و درمان همراه با شکوفایى احساسات عالى می‌‏گردند. ایجاد تعامل و وحدت و هماهنگى و پرهیز از تک‏‌روى (شرکت در تعاملات اجتماعى) و شناخت آداب و رسوم، ارزش‌ها، ضوابط اخلاقى و... از دیگر اثرات هنر در تعلیم و تربیت است. هنر را می‌‏توان یکى از کارآمدترین ابزار تربیت انسان در جهان امروز به شمار آورد که نتایج و اثراتش در ابعاد گوناگون، به‌ویژه در زمینه‌ی بهداشت روانى، از مهم‌‏ترین آن‌ها است. با توجه به این‏‌که هنر می‌‏تواند با در نظر گرفتن اساسی‌‏ترین مراحل و عمیق‌‏ترین ابعاد حیات، شخصیت مخاطبان را با تغییر و تحول بارز مواجه سازد، از این‌رو، علاوه بر نقش فردى از تأثیر اجتماعى مهمى نیز برخوردار است. یک اثر هنرى می‌‏تواند هدف‌هاى مشخصى را در برگیرد. این هدف‌ها گاه به‌صورت جزئى و گاه در حدى کلى عمیق‏‌ترند تا آن‏‌جا که اساسی‌‏ترین و کلی‌‏ترین اهداف تعلیم و تربیت را می‌‏توان در آثار هنرى جست‏‌وجو کرد.

    نقش تربیتى هنر

    بسیارى از صاحب‏‌نظران به جنبه‌ی تربیتى هنر معتقدند. به نظر آن‌ها، در حقیقت نه تنها کار، بلکه هنر هم می‌‏تواند بهترین نمایش‌‏دهنده‌ی درون انسان باشد1 و مسلماً نقش اساسى در رشد عاطفى و روانى او ایفا کند. شیلر هم به جنبه‌ی تربیتى هنر معتقد است و هم به جنبه‌ى شناسایى آن. در نظر او، انسان می‌‏تواند خود را با هنر مشغول دارد و در آن لحظه کاملاً انسان باشد. وى درباره‌ی مقام هنر چنین می‌‏گوید: «از نظر فعالیت، زنبور عسل می‌‏تواند استاد تو باشد و از جهت زندگى کِرمى می‌‏تواند معلم تو گردد، ولى هنر را تو اى انسان، تنها تو می‌‏توانى مالک باشى؟»2 یعنى فقط انسان است که با خلق هنر می‌‏تواند به مقام انسانیت نائل گردد.

    نقش تربیتى هنر را می‌‏توان در چند بخش خلاصه کرد:

    الف) ایجاد آرامش: ارسطو اعلام کرد که «همه‌ی هنرها از جمله نمایش وسیله‌‏اى است براى تسکین آشوب‏‌هاى روانى و شنیدن آهنگ‏‌هاى موسیقى یا تماشاى تابلوهاى نقاشى یإ حضور در صحنه‌ی تئاتر، سبب سبک‌بارى و آرامش یعنى کاتارسیس می‌‏گردد.»3 همچنین چنان‌چه در ادامه اشاره خواهد شد، روح بدون دریافت زیبایى نمی‌‏تواند آرام بگیرد و دوام بیاورد.

    ب) توانایى پالایش و شگفتى و هیجان: در آموزش هنر، پس از طى یک دوران طبیعى با گذر سریع فرد از بازی‌هاى بی‌‏هدف به سوى مطالعه و کار هدفمند، همراه با آموزش بنیادین، هیجانى مداوم از رشد و توسعه شکل می‌‏گیرد.4 علاوه بر این، قدرت انعطاف‏‌پذیرى و تلطیف روحى افزایش می‌‏یابد. فروید می‌‏نویسد: «هنرمندان صاحب قوه و استعداد نیرومند تلطیف و پالایش‌‏اند و در واپس‏زدگی‌هایشان انعطاف‏‌پذیرى دارند.»5 این انعطاف‏‌پذیرى را که فروید از آن نام می‌‏برد شاید بتوان به نیروى شگفتى تعبیر کرد که کودکان آن را در نقطه‌ی اوج خود دارند، اما بعدها در جهان ماشینى امروزى می‌‏آموزند که بی‌‏اعتنا از کنار زیبایی‌‏ها و شگفتی‌هاى مادى و معنوى بگذرند که نتیجه‌ی آن یا خلاقیتى مخرب همراه با آشفتگی‌هاى روحى و روانى و یا رخوت و سستى است. در حالی‌که با آموزش هنر می‌‏توان هم نیروى شگفتى ابتدایى کودک را حفظ کرد و هم این نیروها و هیجانات را در جهت صحیح هدایت کرد.

    پ) داشتن نقش اصلاحى غیرمستقیم: از آن‏‌جا که تمرکز فکر، توجه، دقت و‏ یادگیرى، حرکت کردن برخلاف طبیعت ضمیر آشکار است، تعلیم و تربیت در ذائقه ذهن ناگوار است و باید با ترفند و لطائف‌‏الحیل آن را رام کرده، زیر یوغ کشید.6 از سوى دیگر، هر نکته‌ی مستقیم و هر سخن اندرزگونه واکنشى تدافعى در کودکان، به‌خصوص کودکان نااهل و بزهکار، ایجاد می‌‏کند و روش غیرمستقیم این حالت تدافعى را کاهش می‌‏دهد.

     دکتر رجبعلى مظلومى می‌‏نویسد: «فرزند غیراهل را تنها از راه ورزش و هنر (نقاشى، تئاتر، کارهاى دستى) می‌‏توان به اصلاح آورد، زیرا در این‌ها هیچ درس صریح اخلاقى و انسانى نیست و عالی‌‏ترین وسیله‌ی تعلیم و تربیت با همان دو درس به‌طور غیرمستقیم و غیرصریح قابل اجرا و طرح هستند.»7

    ت) شکوفایى ارزش‌هاى اصیل انسانى: احترام به دیگر انسان‌ها در وهله‌ی نخست، مستلزم داشتن بینش و گرایش مطلوبى نسبت به انسانیت و ارزش‌هاى اصیل انسانى است. ضرورى است که ایجاد چنین نگرش و گرایشى از سال‏‌هاى آغازین کودکى، از طریق آثارى درخور فهم و متناسب با علائق کودکان دنبال گردد8. هنر اسلامى از جمله هنرهایى است که این نقش مهم را به‌خوبى برعهده می‌‏گیرد. «هنر اسلامى در جهت شناختن ابعاد گوناگون انسان و جنبه‌هاى مثبت و منفى و لحظات هبوط و عروج او، بینشى همه‌‏سونگر دارد و در عین‌‏حال که لحظه‌هاى سقوط انسان را می‌‏پذیرد، سعى در ارائه جلوه‌هاى متعالى ذات انسانى دارد.9 نقش هنر اسلامى تعدیل غرائز و اعتلا بخشیدن به عواطف و هماهنگ ‏ساختن این‌‏گونه شوق‏‌ها با ناموس خلقت و آهنگ هستى است نه

    بهاى بیش از حد دادن به آن‌ها.

    ث) ایجاد خلاقیت و اعتماد به نفس: چنان‌چه اشاره شد، یکى از نقش‌هاى اصلى هنر ایجاد و تقویت نیروى شگفتى و هیجان است که اگر با تلطیف و پالایش روحى همراه گردد، منجر به ایجاد خلاقیتى مثبت و سازنده خواهد گردید و از سویى، به تأمین نیازهاى اساسى و روانى کودک، مانند نیاز به ابراز خود، کمک شایانى می‌‏کند. فرد از طریق به‌وجود آوردن اشکال مختلف هنرى، افکار و عقاید و احساسات خود را ظاهر می‌‏سازد و از این راه قوه‌ی ابتکار نیز پرورش می‌‏یابد و این اعتماد به نفس و خلاقیت در تمام سطوح یادگیرى نقشى مؤثر دارند. در میان صاحب‏‌نظران تعلیم و تربیت، نظرات بلوم در مورد نقش هنر در بالابردن توانایی‌ها و مهارت‌هاى ذهنى قابل تأمل است.

    توانایی‌ها (هنر + دانش)

     

    بنجامین بلوم عقیده دارد تعداد بسیار کمى از معلمان فقط به بازده آموزشى می‌‏اندیشند و بقیه می‌‏کوشند تا دانش‌‏آموز فنون کلى روبه‌رو شدن با مشکلات را عملاً بیاموزد. بعضى از روان‏شناسان این جریان را تفکر انتقادى و جان دیویى و دیگران، آن را تفکر عمقى و حتى بعضى دیگر آن را حل مسئله نامیده‌اند.10 ولى بلوم اصطلاح توانایى و مهارت‌هاى ذهنى (هنرها) را به‌کار می‌‏برد. از نظر او توانایی‌ها، حاصل دانش به علاوه‌ی هنرها یا مهارت‌هاست. از نظر بلوم، «هنرها و مهارت‌ها فرایند ذهنى سازمان‏ده‌ى و بازسازى مورد نیاز براى رسیدن به منظورى معین را مورد تأکید قرار می‌‏دهند. توانایی‌هاى ذهنى ترکیبى از دانش، مهارت‌ها و
    هنرهاى ذهنى را شامل می‌‏شود».11

    وى معتقد است نقش توانایی‌ها و مهارت‌هاى ذهنى (هنرها) در درجه‌ی اول کارآمدى در یادگیرى است، زیرا:

    1. توانایی‌ها و مهارت‌هاى ذهنى ارزش انتقالى بیشتر و کاربرد وسیع‏‌ترى از دانش دارند.

    2. دلیل دوم کارآمدى توانایی‌ها و مهارت‌هاى ذهنى در یادگیرى، دوام آن‌هاست. بر طبق نظریه‌ی یادگیرى، از بازده‌هاى پرورشى که بتوان آن‌ها را به موقعیت‌هاى متفاوتى تعمیم داد و به کار گرفت، دوام بیشترى می‌‏توان انتظار داشت تا آن بازده‌هاى پرورشى که آن‏‌قدر جزئى و مشخص‌‏اند که دانش‌‏آموز در طول برنامه‌ی تحصیلى تنها یک بار یا حداکثر دو سه بار با آن‌ها برخورد می‌کند.12

    ماکارنکو نیز در این باره می‌‏نویسد: وظیفه‌ی ما تربیت انسانى است که سرشار از احساسات عالى بشرى براى انجام کارهاى شگرف و فداکارانه باشد، انسانى که قهرمان دوران ما باشد نه ساده‌‏لوحى که داروندارش را بدهد و بعد از باب خودستایى بگوید نگاه کنید چه آدم مطلوب و شجاعى هستم!13

    غریزه‌ ی زیبایی‌ ‏پسندى و تأثیر آن در رشد شخصیت‏

    همان‏‌طور که اشاره شد، نیروى شگفتى کودک از آغاز تولد با اوست و این نیرو به‌نوعى با غریزه‌ی زیبایی‌‏پسندى ارتباط مستقیم دارد. لازم نیست که به کسى یاد بدهید گل را دوست بدارد؛ هر گاه شما گل و هر چه زیباست را به او نشان بدهید، به طرفش خواهد رفت. «گوش‌ه‏اى از زندگى انسان در تمام عمر زیبا کردن زندگى و ضمیمه کردن زیبایی‌‏ها به من خویش است».14 پس زیبایی‌‏پسندى یکى از محورهاى تربیت انسان است.

    علت زیبایی‌ ‏گرایى انسان‌ها، مسئله‌ی زیبایى، تشخیص زیبایی‌‏ها و رفتن به دنبال زیبایی‌‏ها ریشه در روح ما دارد. شاید یک علت بسیار مهم براى خلق زیبایی‌‏هایى که خداوند در طبیعت آفریده یا در درون ما به ودیعه نهاده است، این باشد که اصلاً روح در این دنیا بدون دریافت زیبایى نمی‌‏تواند آرام بگیرد و دوام بیاورد.15 بدون زیبایى روح در تاریکى و خشونت ماده خسته می‌‏شود و بی‌‏تاب و آشفته می‌‏گردد. در نظر دکتر محمدتقى جعفرى، کار زیبایى «در حقیقت جلب نظر اوست در جهت گریختن از کمیات و پرداختن به کیفیات، تا حیات او طراوت و معنا پیدا کند».16 علاوه بر این، احساس طراوت در زندگى، زیبایى و متصف شدن به آن نوعى حس رشد شخصیت به انسان می‌‏دهد. به عبارت دیگر، هر وقت انسان به پدیده‌ی نقاشى برخورد کرد و توانست آن را ضمیمه‌ی منِ خود کند، احساس می‌‏کند شخصیتش رشد کرده (خانه‌ی زیباى من و...) و جامعه هم این داورى را تأیید می‌‏کند و شخصیت انسان را با متعلقات زیبایش اندازه‏‌گیرى می‌‏کند. این رشد شخصیت وجه دیگرى از پرورش قوه‌ی ابتکار، حس اعتماد به‌نفس و غیره است.

    هنر هاى درمانى‏

    هنر درمانى مبتنى بر این فرض است که بیان عاطفه در هنر داراى منابع درمانى است. درمان‌گران هنرى بر این نظرند که هنر درمانى بدون استثنا براى کلیه‌ی بیماران مفید است و تنها مختص کسانى که استعداد هنرى دارند، نیست. منطق پایه‌‏اى اغلب شکل‏‌هاى هنر درمانى این است که در بیان اندیشه‌ها و احساساتنقاشی‌هاى یک مکتب، هنرمند با روح خود اشیا را حیات می‌‏بخشد و با آن‌ها به هیجان می‌‏آید؛ یعنى از طبیعت، تأثیراتى را که خود به او قرض داده است می‌‏گیرد و این یک نوع اختلاط یا جوشش است.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, مقاله درباره تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله بررسى اثرات زیبایی‌ ‏شناسى و هنر در تعلیم و تربیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت