امروزه موضوعات متنوع و مختلفی در عرصه روابط بین دولت ها و ملتها مطرح می باشد، از جمله می توان به موضوع فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی و عمومی اشاره کرد. هم اکنون نقش فرهنگ در زمینه سازی روابط فرهنگی بسیار تاثیر گذار بوده وسبب گشودن بسیاری از انسدادهای ایجاد شده در روابط سیاسی شده است. سوال اینجاست آیا سیاست خارجی به تنهایی می تواند در روابط بین دولت ها و ملتها کافی و موثرباشد؟
بی شک با نگاهی به گذشته روابط انسانها به این مفهوم خواهیم رسید که ارتباطات بین دولتها بدون عنصر انسان معنا ندارد ،بنابراین شناخت هویت ملی فرهنگی در روابط متقابل سیاسی در هر جای دنیا امری اجتناب ناپذیر است. وحضور فرهنگ و ارتباطات در سیاست خارجی مهم و اساسی خواهد بود. به عبارتی دیگرحضور فرهنگ در سیاست خارجی دولتها، تنها از طریق تأثیر گذاری غیر مستقیم بر تعیین هویت ملی و فهم جایگاه خود نسبت به دیگران در جهان رخ نمیدهد بلکه تأثیر گذاری مستقیم فرهنگ و هویت ملی در سیاستهای فرهنگی بین المللی یک کشور، کاملامشهود است.
رویکردهای فرهنگی سیاست خارجی - دیپلماسی فرهنگی- در میان بقیه ابزارهای سیاست خارجی بیشترین تأثیر پذیری را از مولفه هویتی دارد. در میان اصطلاحات مختلف، اصطلاح دیپلماسی عمومی (دیپلماسی مردم محور) در مفهوم آمریکایی خود به گونهای فراگیر شامل هر دو گونه دیپلماسی فرهنگی و ارتباطی بوده و به کاربرد ابزارهای بین فرهنگی و ارتباطات بین المللی در سیاست خارجی معطوف میشود.
کتاب فرهنگ اصطلاحات روابط بین المللی که به وسیله وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شده است دیپلماسی عمومی را برنامههای مورد حمایت دولت تعریف کرده است که با هدف اطلاع رسانی یا تأثیر گذاری بر افکار عمومی در کشورهای دیگر انجام و شامل انتشارات، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو وتلویزیون میشود . "پل رورلیخ" استاد دانشگاه "ورمونت" باتوجه به نقش فرهنگ در بررسی مفهوم «مرزهای سرزمینی» بهاین نتیجه رسیده است کهاین مفهوم دارای بار و ساختی بین فرهنگی است مثلا مسلمانان مرز های میان کشورهای اسلامی را با مرزهای میان این کشورها با کشورهای غیرمسلمان یکسان نمیدانند زیرا در واقع ارزش حقوقی این مفهوم ریشه درمفاهیم وسیعتری چون بلاد اسلام و کفر داردروابط فرهنگی در سه پدیده تاریخی جنگ، مذهب و استعمار ریشه دارد.
ازجنگ های باستانی ایران و یونان و ایران و روم تا جنگ های صلیبی و حتی جنگ افغانستان همواره در کشاکش نبرد شمشیرها و ناوشکن ها، ارتباطات میان تمدنی رخ نموده است. تلاش میسیونرهای مسیحی به خصوص در آفریقا و آسیا نیز برای غرب تجربیات ارزشمندی را در شناخت ملتهای دیگر و نحوه برقراری ارتباط با آنان فراهم کرد. مدارس، بیمارستانها و حتی دانشگاه هایی تأسیس شد تا میسیونرهای بومی تربیت و استخدام شوند.
اگر چه در داخل کشورهایی نظیر آمریکا و فرانسه، دولت و کلیسا مستقل از یکدیگر عمل میکردند اما میسیونرها معمولا در مأموریت های خارجی با دولت های خود کاملا هماهنگ بودهاند .(1) مفهوم دیپلماسی عمومی در یک تعریف کلی عبارت از: (اینکه دولتها در سیاست خارجی از امکانات و ابزارهای رسانه ای، ارتباطی و روابط عمومی استفاده کنند برای تاثیر گذاری بر مردم کشورهای دیگر). در دیپلماسی به صورت سنتی نوع رابطه بین دولتها، رابطه بین حاکمان بوده؛ یعنی رابطه بین دیپلماتهایی که نمایندگان رسمی دولتها بودند و پشت درهای بسته به نمایندگی از دولت خودشان با نمایندگان دولتهای دیگر مذاکره می کردند و به تصمیماتی می رسیدند که به اجرا در می آمد. دراین نوع دیپلماسی نقش افکار عمومی و مردم یک کشور چندان برجسته نبود و در واقع دولتها به خاطر عدم تعادل و عدم پیشرفت افکار عمومی، نیاز نمی دیدند که مردم را در تصمیمات خود مشارکت دهند.
ولی با تحولات گسترده ارتباطی مرزها و محدودیت های ارتباطی بین مردم، حکومت ها و دولتها از بین رفته است. امروزه پنهان کردن واقعیات سیاسی از دید مردم دنیا در هیچ کشوری آسان نیست (2) تعدادی از عوامل که می توانند در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی موثر باشند عبارتند از:
پیشینه غنی، تاریخی و تمدنی وفرهنگی .
2- زبان و ادبیات ، آثارفرهنگی و مکتوب مشاهیر ، نویسندگان، شعرا و هنرمندان .
3- دستاوردهای فرهنگی و علمی مانند، جوایز بین المللی، ترجمه و چاپ آثار ادبی و فرهنگی و انتشارات .
4- تربیت و آموزش کارشناسان خبره در امور دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات عمومی.
5- بهره گیری از نخبگان ،فرهیختگان فرهنگی و علمی در عرصه دیپلماسی فرهنگی در روابط بین الملل.
6- ارتباط مستمر با مراگز علمی دانشگاهی و حوزه وی و بهره گیر ی از آنان به منظور انتقال پیام فرهنگی از طریق دیپلماسی فرهنگی .
7- بهره گیری بیشتر و به روز از فن آوری جدید دنیا مانند، شبکه های اینتر نت ، ماهواره وشبکه های جهانی رادیو و تلویزیونی در راستای دیپلماسی فرهنگی.
8- اطلاع رسانی به موقع روابط عمومی از آخرین تحولات در روابط فرهنگی .
9- معرفی اندیشمندان و مشاهیر ایران زمین به مخاطبان عمومی.
10- انتخاب مسوو لین سیاست خارجی پس از اینکه مشخص شد یک عنصر فرهنگی هستند.
جملگی می توانند در پیشبرد اهداف فرهنگی و دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی موثر باشند . رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دکتر سید مهدی مصطفوی معتقد است که علت عدم بازتاب فعالیتهای موفق این سازمان که حداقل مکان فعالیت آن روبه روی درب اصلی مصلی تهران و در حاشیه اتوبان رسالت فضایی بسیار عریض و طویل دارد، این است که این فعالیتها اصولاً برای خارج از کشور و فضای آن طرف آبیها شکل گرفته است نه برای افراد داخل و لزومی به این نیست که این فعالیتها همان قدر که بازتاب خارجی داشته بازتاب داخلی هم داشته باشند.
به نظر مصطفوی دیپلماسی فرهنگی ایران به کمک سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نتایج بسیار مهمی را در بیداری اسلامی در خارج از ایران داشته است و آخرین دستاورد آن را میتوان در برگزاری شکوهمند روز قدس مشاهده کرد...
قائم مقام سابق وزارت امور خارجه در گفت و گو با «خبر» معتقد است قطعاً اروپاییان به تنهایی نمیتوانند بحرانهای عمیق در عراق و افغانستان و خاورمیانه را بدون حضور جدی ایران حل کنند و ایران نیز از ظرفیتهای عمیق فرهنگی خود به همراه ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی با عنوان «دیپلماسی فرهنگی» در جهت تأمین منافع ملی استفاده خواهد کرد.
آقای دکتر مصطفوی! سابقه شما بیش از اینکه امروز میگویید فرهنگی است در فضای سیاست و دیپلماسی بوده و البته این سازمان هم بیارتباط به حضور شما در وزارت خارجه نیست...
بله! یک کمی سابقه سیاسی مان تبدیل به سابقه فرهنگی شده است و البته خیلی دور از هم نیست. اگر منافع ملی مد نظر باشد برای کسب آن یک سری اهرمهایی لازم است که اگر خوب شناسایی شوند و به جا و مناسب از آن استفاده شود در یک جهت قرار میگیرند حال میتواند رسانهای باشد یا فرهنگی یا...به هر حال نگاه ما به فعالیتهای فرهنگی «دیپلماسی فرهنگی» است. تلاش ما این است از فرهنگ و قدرت آن در جهت کسب قدرت ملی استفاده کنیم. اگر یک حرکت فرهنگی انجام میدهیم این حرکت فرهنگی صرفاً یک نمایش فرهنگی نیست بلکه از یک نمایشگاه هنری یا سمینار فرهنگی یا حرکت در یک فضای مجازی برای تأمین حداکثری منافع ملیمان استفاده کرده و به عنوان یک عامل قدرت به آن نگاه میکنیم.