بررسی مسائل پیرامون هوش عرفانی
دروننگری و تجربه باطنی
روانشناسی و درون نگری: در این بخش نویسنده به گزارشی از نحوه برخورد سه مکتب ساختارگرایی، عملکردگرایی، رفتارگرایی و مطالعات جدیدتر با دروننگری ارائه میدهد. در ادامه فصل در دو بخش مجزا به بررسی رابطه روانشناسی روانپویشی با تجربه دینی و رابطه روانشناسی انسانگرایانه و فراشخصی با تجربه باطنی میپردازد.
اعتقادات و شعایر دینی
در روانشناسی دین و معنویت فهم آنچه افراد دیندار به آن اعتقاد دارند، خاستگاه این عقاید و تاثیر آنها بر زندگی مردم، مهم است. همچنین نیاز است تا از شباهتها و اختلافات سنتهای دینی مختلف در رویکردشان به عقیده و عمل (شعایر) تصوری به دست بیاوریم. یکی از مشکلات فرا روی این کار تفاوت زبانهای این سنتهای دینی است؛ زیرا زبان، نه تنها بیان و ارتباط بلکه اندیشه و مفهومآفرینی را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
اعتقاد به پاداش و کیفر: در همه ادیان اخلاص در طریقه معنوی و عدم اخلاص، در زندگی آینده ایشان تاثیر عمیقی دارد حال به صورت بهشت و دوزخ یا به صورت تناسخ. پاداش در زندگی آینده در برخی از ادیان مثل بودا و جین با تلاش خود فرد حاصل میشود اما در برخی دیگر حاصل فیض الهی است.
ماهیت زندگی آینده(آخرت): سنتهای دینی در توصیف بهشت و جهنم تفاوتهای مهمی با هم دارند. در اسلام بهشت ابدی است و بسیاری از لذتهای حسی در آن وجود دارد؛ اما در تعالیم بودایی بهشت و دوزخ موقتی است و انسان به دنیا باز خواهد گشت. در بعضی ادیان به برزخ جایگاهی موقتی اعتقاد دارند. در ادامه به بررسی منشأ و آثار روانی اعتقاد به آخرت و برزخ میپردازد.
تجربههای مرگ تقریبی: دغدغه اصلی روانشناسان تاثیر تجربیات دین بر رفتارها و اعتقادات فرد است. تحقیقات اخیر در این زمینه بر تجربههای مرگ تقریبی متمرکز است؛ یعنی کسانی که دچار مرگ بالینی شده اما مجدداً به زندگی بازگشتهاند. درصد بسیاری از ایشان خبر از تداوم آگاهی میدهند و حتی جزیات اقدامات بالینی را نیز بیان میکنند. در ادامه تاثیرات این تجربه را بر افراد مذکور بررسی میکند.
پیامدهایی برای زندگی روزمره: قوانین رفتاری در سنتهای دینی که انجام یا ترک آنها به سعادت یا شقاوت منجر میشود از طریق مجموعهای از دستورها یا محرمات بیان شده است که منشأ آنها را خدا یا منبع الهامی میدانند. علی رغم وجود شباهتهای اساسی و بسیار میان این سنتها تفاوتهایی نیز در مبانی و دستورات ادیان مشاهده میشود که نویسنده خاستگاه بسیاری از این شباهتها و تفاوتها را در اولویتها و تمایلات محلی و ضرورت اجتماعی نهفته میداند مثلا میگوید شاید دستورات یهودی در مورد غذا ریشه در اقدامات بهداشتی داشته باشد نه در مکاشفه معنوی. در این بحث به علت منحصر به فرد بودن نظام کاست هندو به بررسی آن میپردازد.
رویکرد به رشد معنویت
نویسنده برای طبقهبندی شیوههای مختلف رشد معنوی که در سنتهای دینی آمده است از تقسیمبندیای که به شکلهای پنجگانه یوگا مشهورند استفاده میکند. این شیوههای پنج گانه در همه سنتهای بزرگ دینی بیان شدهاند.
هاتا یوگا: یوگای اتحاد با خداوند از مهار جسم و امیال آن. در اسلام نیز در ماه رمضان امیال جسمانی کنترل میشوند.
کارمه یوگا: یوگای ایثار یا یوگای اعمال خوب.
بکتی یوگا: یوگای اخلاص به خداوند یا نوعی مبدأ معنوی که به اشکال مختلفی اجرا میشود مانند ستایش خدا یا یکی از خدایان از طریق دعا، اذکار، موسیقی و....
جنانه یوگا: یوگای معرفت و شهود و بصیرت که با عرفان در ادیان غربی قابل قیاس است. در این روش با مطالعه متون مقدس و تفکر عمیق در مضامین آنها راه برای بصیرت هموار میشود. ایشان چهار حالت آگاهی را مطرح میکنند: بیداری عادی، آگاهی رویایی، خواب بدون رویا سه حالت اول حجابهایی هستند که مانعِ تجربه خود حقیقی انسان میشوند و حالت چهارم یا نهایی، آگاهی ذاتا نشاطآوری که از خود و در خود است.
راجه یوگا: هدف از این یوگا، مهار ذهن برای رسیدن به حالت چهارم آگاهی است که در بالا معرفی شد.
معنویت و مغز
افراد هنگامی که در معرض سخنان یا اندیشههایی معنوی یا دینی به یادماندنی قرار میگیرند، فعالیت الکتریکی بخشهای موقتی مغز که عدهای از دانشمندان آن را "ناحیه خدا" نامیدهاند به قدری افزایش مییابد که با فعالیتهای مغز در حملههای صرعی قابل مقایسه است.
عدهای از روانشناسان معتقدند که ناحیه خدا میتواند به ما کمک کند که زندگی خود را در بافتی غنیتر و پر معناتر ببینیم و به ما احساس هدفمندی میبخشد. این را هوش معنوی مینامند.
در بخش دیگری به بررسی حس ایثار و رابطه آن با عصبشناسی و ژنهای انسان میپردازد.
ریشههای اعتقاد دینی
نیاز به دین: بشر نیاز فطری و دائمی به کاوش درباره مفهومی دارد که توضیح دهد "چرا و چگونه وجود داریم". دین یکی از چیزهایی است که به نیاز پاسخ داده است. "مک دال" از بنیانگذاران روانشناسی اجتماعی اعتقاد داشت که دلیل اینکه مردم پاسخهای دین در این زمینه را قانع کننده میدانند این است که به سه احساس تحسین، هیبت و ستایش توسل میجویند. در ادامه به تبیین و بررسی نظریه مک دال میپردازد.
نظریههای روانپویشیگری و اعتقاد دینی: در این بخش نظریه فروید در باب منشأ دین را ذکر میکند، که میگوید علت رویکرد مردم به خدا نمونهای است از نیاز آنها به پدری با تمام اقتدار و خرد فرضی یک پدر تا به انسان کمک کند تا بهتر از عهده تردیدهای زندگی برآیند.
نظریه روابط شیئی و اعتقاد دینی: بر اساس این نظریه مفهوم خداوند ساخته و آفریده ذهن انسان است و تنها هنگامی میتوان بر آن چیره شد که انسان بتواند واقعیات جهان مهارناپذیر را بشناسد.
تبیین فرویدی دیگری از اعتقاد دینی این است که اعتقاد دینی نوعی ساز و کار دفاع از خود تحت شرایط فرهنگی است. در ادامه فصل به تبیین و نقد این دو نظریه و بررسی نگرش فروید و یونگ به دین و اعتقادات دینی میپردازد.
تجلی دین در اسطوره و هنرهای آفرینشی
ارتباط تاریخی دین و معنویت با اسطوره و داستانپردازی گویای آن است که چیزی در اعتقادات وجود دارد که محرکی قوی برای قوه "تخیل آفرینشگر" است. درهمین زمینه به بررسی مختصر شعر، داستانپردازی و موسیقی، و نسبت وحی و خیال میپردازد.
تنوع تجربههای دینی و معنوی
در ابتدا در دو بخش به تعریف دو اصطلاح تجربه دینی و عرفان میپردازد. به نظر وی هرچند تعریف عرفان دشوار است اما همه تعاریف موجود در بردارنده تجربه مستقیم خداوند است، "دستیابی به معرفتی بینظیر که در ورای فهم عقلانی است".
برای طبقهبندی تجربههای عرفانی دو نوع تجربه را معرفی میکند: تجربه عرفانی آفاقی احساس ارتباط با خدا و نیروهای پدیدآورنده خارج از خود انسان و تجربه عرفانی انفسی احساس حضور فراگیر الهی واتحاد امور. در دو بخش بعد گزارشهایی از هردو نوع تجربه عرفانی آفاقی و انفسی را آورده و در ضمن آنها تفاوتهای این دو نوع تجربه را بیان میکند. با وجود این تفاوتها، شباهتهایی خاص نیز میان این دو وجود دارد؛ مانند وجود نور یا روشنایی در هر دو تجربه، اطمینان از فناناپذیری، تاثیر پایدار این تجربهها، و احساس وجد و سرور.
مراحل تجربه عرفانی: در این بخش از پنج مرحله نام میبرد که عارف در مسیر وصول به هدف آن را طی میکند؛مراحلی چون بیداری، تطهیر و... و به اختصار هر مرحله را شرح میدهد.
ویژگیهای تجربه عرفانی: در این بخش بعضی از ویژگیهایی را که بیشتر تکرار شدهاند را جمعآوری کرده و بررسی میکند؛ مثل نور یا انوار درخشان؛ احساس امنیت، اطمینان و آرامش؛ رهایی از ترس مرگ و...
خاستگاه تجربههای عرفانی چیست: وی چند مورد را که خود افراد منشأ تجربههای خود میدانستند ذکر کرده و بررسی میکند؛ مانند دعا/مراقبه، شرکت در مراسم دینی و... ورزش.