مقدمه )
به نام خداوندی که جان و روح را در انسان و سایر موجودات بوجود آورد و به آن ها به خصوص انسان نعمت سلامتی و عقل و هوش را به او داد تا خوبی را از بدی و بدی را از خوبی شناسد و به سوی اعمال صالح و دین اسلام رود و از آن پیروی کند و همیشه باید به خدا در هر کاری توکل کرد و او را مورد ستایش و حمد قرار داد.
انگیزه و هدف من از این تحقیق این بود که علاقه بسیار شدیدی داشتم و به خدا توکل کردم،هدف این تحقیق این بود که همیشه مقاله نویسی کنم و قلم بدست گرفته بنویسم و کتاب های گوناگونی استفاده کنم و کتاب بخوانم که همیشه آگاه باشم و کتاب خوانی را یاد بگیرم.و همیشه چیزهای گوناگونی یاد بگیرم هدف همیشه محفوظ است ولی هدف والا این است که باید موفقیت کسب کنم.
ضرورت و اهمیت آن این است که تحقیق من از اهمیت خاصی برای خودم و زندگی خویش دارم ضرورت این است که این تحقیق را برای که ما بوجود آورد که ما آگاه باشیم و همیشه در هر کاری که می کنیم توانایی خود را نشان دهیم.
شیوه ی کار این است که من اول در کتابخانه عوض شدم و کتاب گرفتم و از روی کتاب قیشی را که قبلأ تهیه کرده بودم روی فیش نوشتم و سپس بر روی ورقهA4 آن ها را خلاصه آنچه را که از موضوع،خویش فهمیدم نوشتم.
و من از کسانی که مرا در نوشتن تحقیق و تهیه و تنظیم آن یاری کردم تشکرمی کنم،مانند آقا و خانمی که در کتابخانه مرا یاری کرده و همچنین از برادر و دایی خویش که در این تحقیق مرا یاری کرد تشکرات عالی را دارم و ار معلم خودم که مرا به سوی تحقیق کردن تشویق کرد تشکر میکنم.
( چرا عقب مانده ایم )
عواملی که باعث عقب افتادگی ایرانیان است عبارتنذ از:1- استعمارگران 2- سیستم سلطنتی 3- حاکمیت هزار فامیل 4- ذخایر نفت 5- موقعیت سوق الجیشی 6- بی سوادی مردم 7- دین اسلام 8- شخصیت اخلاقی ما ایرانیان
حال اگر ما ایرانیان فرض کنیم این عقب ماندگی از سوی غرب است درست فکر کرده ایم،تمام عقب ماندگی های ما از جهات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی معلول و تابعی است از متغیرهای هشتگانه بالا.
بنابراین، علل مذکور را یکی یکی مورد بحث قرار می دهیم تا معلوم شود کدام یک از آن ها واقعأ می توانند عامل اساسی گرفتاری های ما تلقی شوند، در مطالب بعد از این، برای درک اثر هر یک از متغیرها به طور جداگانه، در هر نوبت یکی را موثر و بقیه را ثابت و یا بی اثر میگیریم و فقط اگر متغیر یا عامل مورد نظر را مطالعه و تحلیل می کنیم تا میزان اهمیت و اثر[1] هر متغیر را بر تغییر است تابع در اجتماعات مختلف بسنجیم.البته ممکن است بسیاری از متغیرهای مورد بحث به تنهایی اثر بارزی بر تابع نداشته باشند، اما وقتی با هم توامان کنند اثرشان مشخص می شود با قبول این واقعیت چون تحقیق عکس العمل متقابل متغیرها و اثر توامانشان بر تابع کاری است دشوار در این جا به تجزیه و تحلیل اثر مستقیم هر یک از متغیرها به طور جداگانه اکتفا می شود و دنباله می شوند و دنباله این تحقیق و تعیین اثر است متقابل سایر متغیرها را به محققان وا می گذاریم.
عوامل عقب ماندگی مسلمانان
[2]( عللی که برای عقب افتادگی جامعه ایرانی قبل از انقلاب 57 و حتی بعد از آن توسط روشن فکران و متفکران جامعه ما ذکر شده متفاوت است، بعضی وجود استعمارگران را دلیل اصلی دانسته اند، گروه سیستم سلطنت،)، [3]( حکومت هزار فامیل، عده ای وجود چاه های نفت، برخی موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی کشور، و بعضی بی سوادی مردم و بعضی هم دین اسلام را علت اساسی معرفی کرده اند، موضوع که در تمام متن این نظرات نسبت به علل گرفتاری های ایرانیان به خوبی ملاحظه می شود این است که می خواهند عوامل و علل خارجی)، از وجود ایرانیان را مقصر می کنند، و در حقیقت کمتر کسی می خواهد حتی برای یک لحظه ها کم شده است و نظرش را به خود ایرانینان و خلقیات فرد فرد ساکنان این مملکت معطوف کنند و لااقل این فرضیه را به ذهن بیاورد که شاید تمام گناهان و به گردن دیگران نباشد در اینجا ما عامل ( خلقیات ایرانیان) را به عنوان یکی از عوامل (ممکن) عقب افتادگی اضافه می کنیم و آن را تحلیل می کنیم به منظور روشن شدن موضوع عوامل ذکر شده را به ترتیب می نویسیم.
استعمارگران
احتمالأ وجود دولت های استعمارگر به عنوان عامل اساسی عقب افتادگی بیشترین طرفدار را در بین روشن فکران ایران دارد.طرفداران این نظریه معتقدند کشورهای استعمارگر که سمبل آن ها انگلستان [4]( دیروز و آمریکای امروز هستند برای حفظ و بنای خود نیاز دارند که چرخ اقتصادشان به طور دایم با سرعتی پرشتاب بچرخشی بحران و در رضایت سقوط نشوند چرا این منظور،کم و بیش همراه با سایر کشورهای صنعتی غرب تلاش می کند تا کشورهای دیگر ره به هر شکل شده است اسیر و برده خود نگه دارند تا بتوانند آن ها را از دو جهت استعمارکنند یکی سرمایه گذاری در آ« ممالک و استفاده از منابع طبیعی و کارگران ارزان قیمت، دیگر با انباشتن بارز آن ها را از محصولات بنجل، برای حصول این منظور ایت که با دخالت های نامشروع خود کنترل حکومت های این گونه ممالک را در اختیار می گیرند بدین ترتیب که با فشارهای تبلیغاتی، تطمیع، تهدید و و یا هر کار ممکن دیگری فاسد کردن افراد را در رأس هیئت حاکمه نگه می دارند و به دست آن ها ارتش و اقتصاد آن کشور را در اختیار می گیرند و بر مردمش سوار می شوند و با اجرای برنامه های فرهنگ استعماری فاسد کردن مردم، امکان سواری کشیدن از نسل های آینده شان را فراهم می کنند.طرفداران این عقیده مثل های بارز و درستی که غیرقابل انکار است ارائه می دهند).
در حقیقت به گواهی تاریخ گذشته اشان دنیای موجود کشورهای استعماری هرجا که توانسته اند از ملت های دیگر را به زیرسلطه درآورده اند ممالک ما با عنایت به دلایل زیر ، آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی بین ملل دوم کشورهایی شکست خورده در جنگ همه چیز خود را از دست داده است مخصوصأ آلمان وضع ضلالت باری داشت.نه تنها کارخانه و کارگاه مقابل ملاحظه ای که سالم مانده و تولیداتی داشته باشند،نداشت بلکه اکثر خانه های مسکونی مردم زیر بمباران از بین رفته و به خاکستر تبدیل شده است.