تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی

تعداد صفحات: 67 فرمت فایل: word کد فایل: 25533
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۲۳,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی

    موضوع:

    نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی

    نقد رمان آیات شیطانی

    نام این کتاب اشاره به افسانه و داستان ساختگی (( غرانیق )) دارد.
    ((غرانیق)) جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردنی بلند دارد و سپید یا سیاهرنگ است ، به معنای جوان سپید زیبا روی نیز آمده است . برخی غرنوق را لک لک بوتیمار – غم خورک – نیز معنی کرده اند.

    آنان که این افسانه واهی را نقل کرده‏اند، میگویند: در نخستین سال‏های بعثت که آزار و اذیت مشرکان نسبت به مسلمانان سخت و طاقت‏فرسا شده بود و به همین جهت عده‏ای از مسلمانان به حبشه مهاجرت کرده بودند، پیامبر(ص) نگران و پر دغدغه بود و انتظار داشت که خداوند آیاتی بر او فرو فرستند که موجب نوعی نزدیکی به قریش شود یا حداقل آیاتی نازل نشود که بر کدورت و دشمنی بیفزاید و به سخت‏تر شدن محیط زندگانی مسلمانان بینجامد. روزی پیامبر(ص) و عده‏ای از مسلمانان در یکی از انجمن خانه‏های قریش دور کعبه نشسته بودند، که پیامبر(ص) این آیات از سوره نجم را تلاوت کرد: (أفرأیتم اللات و العزی و مناْ الثالثه الأخری) آیا دیدید لات وعزی را و منات را که سومین آن دو بود؟» پیامبر(ص) بلافاصله بعد از تلاوت آیات فوق، خواند: «تلک الغرانیق العلی و أن شفاعتهن سترتجی»؛ «این‏ها مرغان آبی بلند پروازندکه شفاعتشان امید است» بنا به گفته نقل کنندگان افسانه غرانیق، شیطان این جملات را بر زبان پیامبر -نعوذ بالله- جاری ساخت. پیامبر سپس باقی آیات را خواند و هنگامی که به آیه سجده رسید، خود پیامبر(ص) و تمام حضار، اعم از مسلمان و مشرک، در برابر بت‏ها سجده کردند؛ جز ولید که به دلیل پیری موفق به سجده نشد. غلغله و شادی در مسجد بلند شد و مشرکان گفتند: محمد(ص) خدایان ما را به نیکی یاد کرده است. خبر صلح محمد(ص) با قریش به گوش مهاجران مسلمان حبشه رسید و صلح قریش با محمد(ص) وسیله‏ای شد تا گروهی از مسلمانان ازهجرت‏گاه خود، باز گردند؛ ولی پس از بازگشت، وضع را دو مرتبه دگرگون شده یافتند. از این روی، وحی بر پیامبر(ص) نازل گردید و او را بار دیگر به پیکار با مشرکان مأمور ساخته، گفت: «این دو جمله را شیطان بر زبان تو جاری ساخته است و من هرگز چنین جمله‏هایی نگفته بودم!» آیات 52-54 سوره حج نازل گردید این بود خلاصه ای از افسانه غرانیق.

    افسانه غرانیق به روایت آیات شیطانی این گونه می باشد که ((ماهوند)) به معنی سالوس ونیز شیطان است که رشدی به عنوان شکل تحریف شده محمد بکار برده است.

    کتاب آیات شیطانی شامل 9 فصل می باشد عناوین فصل ها عبارتند از:

    فصل اول : جبرئیل فرشته
    فصل دوم : ماهوند
    فصل سوم : الوون دئوون
    فصل چهارم : عایشه
    فصل پنجم : شهر پیدا و نا پیدا
    فصل ششم : بازگشت به جاهلیا
    فصل هفتم : عزرائیل فرشته
    فصل هشتم : شکافتن دریای عرب
    فصل نهم : چراغ شگفت انگیز
     و اما خلاصه رمان به شرح زیر می باشد :

    رُمان آیه های شیطانی با سقوط دو مرد از آسمان آغاز می شود. هواپیمای ربوده شده ی بُستان برفراز دریای مانش منفجر می شود و دو تن از مسافران به طرز معجزه آسایی زنده و سالم بر زمین سقوط می کنند. این دو جبرئیل فرشته و صلدین چمچا نام دارند و حرفه شان هنرپیشگی است. جبرئیل ستاره ی‌ پُرآوازه ی‌ فیلم های مذهبی هند است. و صلدین، بازیگر نقش های رادیویی و فیلم های تلویزیونی کودکان و استاد تغییر لهجه و تغییر صدا، از دیدار پدرش در بمبئی به انگلستان عزیزش، باز می گردد.

    این دو به عنوان نماد فرشته و شیطان در رمان تلقی می شوند. که هنگام سقوط همراه با استحاله ای مرموزماهیتی نمادین پیدا می کنند.

    استحاله ی‌ سمبولیک جبرئیل و صلدین، خواننده را در اندیشه ی چرایی و چگونگی آن درگیر می کند، ولی از دیدگاهی دیگر آن دو شخصیت های اصلی رُمانند که میانشان ماجراهای پُرتحرک در قالب قصه هایی که به نحوی اسرارآمیز به یکدیگر می پیوندند جریان دارد.
    آیات شیطانی کتابی است درباره استحاله و تغییر.

    بخش دوم کتاب که در شهری به نام جاهلیه می گذرد و ماهوند نام دارد با الهام از افسانه ی‌ غرانیق نوشته شده است .
    در این بخش، ماهوندِ سوداگر که پیامبر می شود و یکی از بزرگترین ادیان جهان را بنیان می گذارد، پس از ماجرای آیه های شیطانی به یثرب که بعدها مدینه نامیده شد، پناه می برد.

    در این کتاب خدایان، فرشتگان، شیاطین و پیامبران دارای خصلت های بسیار انسانیَند و در بیشتر اوقات در تشخیص میان نیک و بد عاجر می مانند.

    انتخاب نام دیگر شخصیت های رُمان نیز سؤال برانگیز است. مثلاً شیخ شهر جاهلیه ابوسمیل نام دارد. آیا رشدی نام دهی در مِصر که در سال ۱۹۶۰ هنگام ساختمان سد اسوان به زیر آب رفت و معابد آن بعداً در زمین های مرتفع تر بازسازی شد را وام گرفته است؟ آنچه نام دِه را تداعی می کند ماسه ای بودن شهر جاهلیه است، شهری که از ماسه ساخته شده و آب دشمن آن است.

    در آخر این بخش جبرئیل، مَلِک مقرّب اقرار می کند که نمی داند کدام نیرو زبانش را به سخن می گشاید. گویا شیطان از زبان او ابیاتی را بیان کرده است. اما این که شیطان می تواند در قالب فرشته سخن بگوید، خواننده را به این خیال می اندازد که خدا همان شیطان است و شیطان خداست و یا این که خدا موجودی است که نیمی از او شیطان و نیمی دیگر فرشته است.

    رشدی در بخش دیگر رُمان، وقایع مهم دهه ی‌ اخیر، فاجعه ی‌ یونیون کارباید در بوپال (هند)، کشتار کودکان در آسام، جنگ فلکند، تظاهرات میدان گراونر علیه مداخله ی نظامی امریکا در ویتنام، خطر مواد مخدر، پدیده ی نوظهور افزایش پنج قلوها و شش قلوها، جنجال زاغه نشینی و خانه های موقت در لندن و... را همراه با طنزی کنایه آمیز تصویر می کند و این همه در کنار رفتار پُرتبعیض و غیر انسانی پلیس انگلستان و مأمورین اداره ی مهاجرت با صلدین، که تصور می کنند به طور قاچاق وارد شده، از رُمان آیه های شیطانی اسطوره ی‌ عصر شگفت انگیز ما را می سازد. عصری که در آن آینده ی‌ بشر به زیر سؤال رفته و میزان صمیمیت و شعور کسانی که می کوشند موقعیت را در دست داشته باشند مورد تردید است.

    درکتاب آیات شیطانی دین خیلی مورد توجه قرار گرفته و به اسلام نیز بی احترامی شده است. و نفی خدا در نوشته های سلمان رشدی در همان آغاز کتاب به چشم می خورد.

    جبرئیل فرشته نزد بابا صاحب مهتر زندگی می کرد و جبرئیل فرشته به خاطر فوت پدر و مادر با بابا صاحب زندگی می کرد.بابا صاحب کارفرمای پدر جبرئیل فرشته بوده است چون فرزندی ندارد جبرئیل فرشته را به خانه خود می برد و جبرئیل می اندیشد که او به خاطر اینکه رنجش را با جبرئیل تقسیم کند وی را به خانه خود برده. بابا صاحب که مرد مهربانی هم هست با شرح زندگانی پیامبراسلام و اینکه فلسفه تولد مجدد انسان چگونه است او را متقاعد می کند که پدر و مادرش در کنار هم زندگانی دیگری را شروع کرده اند.

    تلاش ذهنی دیگر جبرئیل فرشته این است که خود را با پیامبر اسلام مقایسه می کند. بعد از اخراج از خانه باباصاحب جبرئیل فرشته به سینما روی می آوردو ستاره سینمای هند می شود.

    وقتی بازار ساختن فیلمهایی که الهه های هندو در آن نقش دارند ، شروع می شود، جبرئیل در نقش خدایان هندی نیز ظاهر می شود. زندگی او آغشته به روابط نامشروع با زن های بسیار از جمله زنان شوهردار است . جبرئیل در این شرایط دچار بیماری غیر طبیعی و غیر عادی که تمام توانایی او را تحلیل می برد و او فرسوده و نا امید دعا می کند که : یا الله مرا رها کن. به من علامتی بنما ای خدای رحمان و رحیم. اما هیچ جوابی نمی گیرد و با خود می گوید خدایی در کار نیست. وقتی وی ایمانش نسبت به خدا را از دست می دهد ، حال او بهبود می یابد .مرخصی می گیرد و به رستورانی می رود وبرای مخالفت با دین سابقش اسلام ، در خوردن گوشت خوک زیاده روی می کند. او دیگر به سینما و بازیگری تمایلی نشان نمی دهد و برای رسیدن به معشوقه ای که در لندن زندگی می کند با پرواز 420 بوستان به لندن می رود.

    صلاح الدین چمچاوالا ، فرزند یک مسلمان ثروتمند هندی است . وی از ابتدا و از دوره کودکی شیفته لندن و مردم انگلستان بوده است.
    روزی یک مرد هندو به وی تجاوز می کند و این باعث می شود که وی تمایل بیشتری برای رفتن به لندن پیدا کند. وی برای تحصیل به انگلستان می رود. او در انگلستان از خدا روی گردان می شود .
    جالبه که کسانی که در آیات شیطانی نقش اصلی را دارند همه از خدا و اسلام روی گردان می شوند.
    صلاح الین وقتی بی خدا و بی دین می شود نامش را به سالدین تغییر می دهد.
    او در انگلستان با دختری به نام تروتسکیست که پاملا نام دارد ، ازدواج می کند. بعد از گذشت ده سال به هند می رود ولی به خاطر همسرش که در لندن زندگی می کند تصمیم می گیرد با پرواز 420 بوستان به لندن بازگردد.

    جبرئیل وارد عصر پیامبراسلام می شود. در جاهلیا – مکه – و یثرب شاهد شکل گیری دین اسلام است. در این بخش سلمان رشدی نوع روابط پیامبر اسلام با یاران و صحابه و نیز دشمنان و مشرکان را مطرح می کند و افسانه واهی آیات شیطانی را چند بار به شکل های گوناگون مطرح می کند. در این قسمت او نسبت هایی را به پیامبر اسلام و به یاران او از جمله سلمان پارسی ، بلال ، حمزه و جبرئیل به عنوان فرشته وحی و نیز زنان پیامبر می دهد.
    جبرئیل در یک مرحله دیگردر لندن با یک روحانی به نام اما که انقلاب بزرگی را در ایران رهبری می کند، برخورد دارد.

    عایشه دختری مصروع است که شاپرک می خورد و در همسایگی میرزا سعید که ارباب ده است زندگی می کند.

    جبرئیل در برابر امام – رهبر انقلاب اسلامی – مطیع می باشد.
    در برابر عایشه حالت کسی را دارد که انگار بیدار خواب است و قدرت هیچگونه واکنشی ندارد.
    عایشه تبدیل به یک مراد و رهبر روحانی مردم ((تتلی پور)) می شود و آنان را پیاده برای حج به سوی دریای عرب هدایت می کند. میرزا سعید که همسرش تحت تاثیر عایشه قرار گرفته ، هرچه تلاش می کند که همسرش و مردم را از این هدف باز دارد و به آنان می گوید که دریای عرب شکاف بر نخواهد داشت کسی نمی پذیرد.

    صلاح الدین به مرور متوجه می شود که دارد به موجود بدی تبدیل می شود در کافه شاندر زندگی مخفیانه ای را شروع می کند و از بینی اش دودو آتش بیرون می زند و در مرحله ای به صورت انسانی خود باز می گردد...

    جبرئیل در عالم رویا شاعری به نام فیض را مشاهده می کند . فیض از جبرئیل سوالاتی می کند که جبرئیل از جواب دادن به آن طفره می رود. می پرسد: (( تو چه پندار و تصوری هستی ؟ از آنانی هستی که سازش بقای خود هستند یا اینکه موجودی هستی که همه چیز را نابود می کند؟ جبرئیل می پرسد سوال دومت چیست؟ فیض می گوید ابتدا به سوال اول پاسخ بده...جبرئیل که کاملا دچار عدم تعادل روانی است و از طرف پلیس انگلیس هم تحت تعقیب می باشد خودکشی می کند و می میرد در حالیکه صلاح الدین زندگی عادی خود را شروع کرده است.

    در رمان آیات شیطانی ما با شخصیت هایی نیمه تخیلی و نیمه واقعی مواجهه هستیم و از اثر لذت می بریم.این لذت در دو فصل نخست به خواننده دست می دهد به خاطر امکان تاویل پذیریی داستان خواننده با آن همسو می گردد.در این دو فصل هند سرزمین آشنای همیشگی ما نیست چرا که اتفاقاتی که در آنجا رخ می دهد متفاوت با اتفاقات مرسومی است که انتظار می رود.صلاح الدین که کلیدی ترین شخصیت این رمان است بین انسان واقعی ای و تخیلی مردد است و گاهی نقش فرشته گاهی شیطان و زمانی نقش انسان واقعی را بازی  می کند.
    در فصل سوم وقایع تاریخی منظم در داستان ایفای نقش می کند.شخصیت های واقعی وارد داستان می شوند.این شخصیت ها کاملا آشکار وارد داستان می شوند تا خواننده متوجه شود که از این پس اگر از ماهوند سخن می رود منظور پیامبر مسلمین است.نام های دیگر بدون هیچ تغییری پشت سر هم وارد داستان می شود همانند بلال حبشی ، سلمان فارسی و دیگر شخصیت های مذهبی.شخصیت پردازی متناقض در این فصل که در فصلهای دیگر هم استمرار پیدا می کند نشان می دهد که رشدی نویسنده ای قطعیت پذیر است و با قطعیت با دین اسلام به مبارزه پرداخته است.از اینجا به بعد خواننده تمایل چندانی به ادامه ی رمان پیدا نمی کند چرا که فهمیده است که او را فریب داده اند.
    نام کتاب رشدی نیز برگرفته از موضوعیت قطعیت پذیر و ذهنی رشدی است.آیات شیطانی نظر به واقعه ای دارد که هنگام مهاجرت مسلمان به حبشه رخ داده است.پیامبر که آرزو می کند اختلاف بین مسلمان و قریش کمرنگ شود آیاتی از سوره ی نجم را قرائت می فرماید که در آن ِآیات از سه بت جاهیت به نیکی یاد شده است.شب هنگام آیه ای بر پیامبر نازل می شود که نشان می دهد آیاتی که وی در خصوص بت ها قرائت کرده آیات شیطانی بوده است و باید پیامبر به تصحیح آن بپردازد.این موضوع دستاویز رشدی برای ادامه داستان است و در ادامه رمان آیات شیطانی همواره بر آن استناد می کند تا نشان دهد قرآن کتابی بوده است که پیامبر به فراخور وضعیت خود آن را تغییر می داده است.چون این موضوع در تخصص بنده هم نمی باشد از ‌آن می گذرم.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, مقاله در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, تحقیق درباره تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, مقاله درباره تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نقد و تحلیل رمان آیات شیطانی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت