تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

تعداد صفحات: 7 فرمت فایل: word کد فایل: 23656
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

    تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

    متن آیات :

    وَ لَئن سأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ سخَّرَ الشمْس وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنى یُؤْفَکُونَ(61)

    اللَّهُ یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیمٌ(62)

    وَ لَئن سأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الاَرْض ‍ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ للَّهِ بَلْ أَکثرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ(63)

    وَ مَا هَذِهِ الْحَیَوه ُ الدُّنْیَا إِلا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاَخِرَه َ لَهِىَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(64)

    فَإِذَا رَکبُوا فى الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نجَّاهُمْ إِلى الْبرِّ إِذَا هُمْ یُشرِکُونَ(65)

    ترجمه آیات[1]

    و اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمانها و زمین را آفرید و چه کسى آفتاب و ماه را به فرمان خود در آورده قطعا مى گویند الله با این حال از خداپرستى یک جا برگردانده مى شوند (61)

    این خدا است که روزى را براى هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ و براى هر کس که بخواهد تنگ مى کند که خدا به هر چیزى داناست (62)

    و اگر از ایشان بپرسى چه کسى از آسمان آبى چنان مى فرستد و زمین را بعد از مردنش زنده مى کند حتما خواهند گفت الله ، تو بگو الحمد لله ، اما بیشترشان تعقل نمى کنند (63)

    و این زندگى دنیا چیزى جز لهو و بازى نیست و به درستى که زندگى حقیقى ، آخرت است اگر بناى فهمیدن داشته باشند (64)

    پس چون به کشتى سوار شوند خدا را همى خوانند و دین را خالص ‍ براى او دانند اما همین که ایشان را نجات داده و به خشکى مى رساند باز هم شرک مى ورزند (65)

    بیان آیات

    در این آیات خطاب از مؤ منین به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) برگشته ، ولى در معنا، خطابى است عام ، که همه انسانها را شامل مى شود، هر چند از نظر لفظ مخصوص به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) است ، براى اینکه حجت هایى که در آن ذکر شده شامل همه انسانها است

    ضد و نقیض ها در اعتقادات مشرکین درباره خالق و مدبر عالم در این آیات ضد و نقیض گویى هاى مشرکین را که در عقاید دارند، و در فصل سابق صحیح آن عقاید به مؤ منین عرضه شد، و به آن ایمان آورده اند، ذکر مى کند، و آن تناقضات این است که : مشرکین اعتراف دارند که آفریدگار آسمانها و زمین و مدبر آفتاب و ماه - که مدار ارزاق بر وجود آن دو است - خداى سبحان است ، و نیز اعتراف دارند که تنها کسى که آب را از آسمان مى فرستد، و زمین را بعد از مردنش دوباره زنده مى کند، خداى عز و جل است ، و در عین حال غیر خدا را مى پرستند، و از آنها رزق مى خواهند، و با اینکه وقتى سوار کشتى مى شوند خدا را مى خوانند، و خدا را مى پرستند، ولى همین که از خطر دریا نجاتشان داد، دوباره پرستش غیر خدا را از سر مى گیرند، و با اینکه شهر مکه حرم امنى است که خدا در اختیارشان گذاشته ، و این نعمت بزرگ را به ایشان ارزانى داشته ، در همین شهر به باطل ایمان مى آورند، و حق را انکار، و نعمت خدا را کفران مى کنند[2]

    و لئن سئلتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله فانى یوفکون
    در این آیه به دو مساله خلقت و تدبیر پرداخته ، و هر دو را به خدا نسبت داده است ، خلقت آسمانها و زمین راجع به ایجاد است ، و تسخیر آفتاب و ماه که به خاطر ما حالات گوناگون به خود مى گیرند، طلوع و غروب کرده ، و دور و نزدیک مى شوند، مربوط است به تدبیر او، چون پیدایش ‍ ارزاق انسانها و سایر حیوانات ، همه ناشى از تدبیر آفتاب و ماه است ، و این خلقت و تدبیر از یکدیگر جدا شدنى و قابل انفکاک نیستند، پس ‍ کسى که اعتراف دارد که خلقت آسمانها و زمین مستند به خدا است ، ناگزیر باید اعتراف کند که تدبیر نیز از اوست
    و وقتى خداى تعالى به تنهایى خالق باشد، و تدبیر آسمانها و به دنبال آن تدبیر زمین ، و به دنبال آن پدید آوردن ارزاق ، تنها به دست او باشد، لازم است او تنها کسى باشد که به منظور رساندن رزق ، و سایر تدابیرش ‍ پرستش شود، و این حوائج را تنها از او بخواهند، پس این عجب است که انسانهایى خدا را کنار گذاشته و از غیر خدا رزق بخواهند، از کسى و چیزى که مالک هیچ چیز نیست ، جمله((فانى یصرفون ))، اشاره به همین تعجب است ، یعنى وقتى خلقت و تدبیر آفتاب و ماه مستند به خدا است ، پس چگونه این مشرکین در دعاى خود متوجه غیر خدا مى شوند، و بت ها را مى پرستند؟
    ضیق و وسعت روزى و معیشت بدست خداوند است و بس !

    اللَّهُ یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیمٌ
    در این آیه به آنچه در آیه قبلى اشاره کرده بود تصریح مى کند و کلمه ((یقدر)) از ماده (قدر) است که به معناى تنگ گرفتن ، در مقابل((بسط))که به معناى گشایش دادن است و در آیه مورد بحث منظور معناى این کلمه نیست . بلکه منظور لازمه معنا است یعنى توسعه ، و اگردر جمله ((ان الله بکل شى ء علیم )) با اینکه مى توانست ضمیر بیاورد و بفرماید: ))انه بکل شى ء علیم (( ضمیر نیاورد و اسم ))الله (( را آورد، براى این است که بر علت حکم دلالت کند و چنین معنا دهد که او بر همه چیز داناست براى اینکه ))الله (( است
    و معناى آیه این است که : خداوند رزق را بر هر کس بخواهد توسعه مى دهد و بر هر کس بخواهد تنگ مى گیرد و نمى خواهد مگر بر طبق مصلحت براى اینکه او به هر چیزى داناست ، چون الله است که جامع تمامى صفات کمال است

    وَ لَئن سأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الاَرْض ‍ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا ...لا یَعْقِلُونَ

    مراد از احیاى زمین بعد از مردن آن ، رویاندن گیاهان در بهار، بعد از مردن آنها در زمستان است
    ))قل الحمد لله (( - یعنى خدا را در برابر اینکه حجت را بر دشمنان تمام کرد، و مجبورشان کرد که اعتراف کنند به اینکه مدبر امور خلقت نیز خداست ، حمد بگو، چون با این تمامیت حجت دیگر چاره اى ندارند جز اینکه تنها خدا را بپرستند، و بت ها و ارباب آنها را رها کنند
    ))بل اکثرهم لا یعقلون (( - یعنى بیشترشان در آیات خدا تدبر نمى کنند، و عقل خود را قاضى و حاکم نمى کنند، تا خدا را بشناسند، و حق را از باطل تمیز دهند، پس معناى جمله ((لا یعقلون ((، این شد که آن طور که سزاوار است تعقل نمى کنند
    توضیح اینکه زندگى دنیا لهو و لعب و زندگى آخرت حیات واقعى است

    وَ مَا هَذِهِ الْحَیَوه ُ الدُّنْیَا إِلا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاَخِرَه َ لَهِىَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ
    کلمه ))لهو((، به معناى هر چیز و هر کار بیهوده اى است که انسان را از کار مهم و مفیدش باز بدارد، و به خود مشغول سازد، بنابراین یکى از مصادیق لهو، زندگى مادى دنیاست ، براى اینکه آدمى را با زرق و برق خود و آرایش فانى و فریبنده خود از زندگى باقى و دائمى باز مى دارد، و به خود مشغول و سرگرم مى کند
    و کلمه ))لعب ((، به معناى کار و یا کارهاى منظمى است با نظم خیالى و براى غرض خیالى مثل بازیهاى بچه ها، زندگى دنیا همان طور که به اعتبارى لهو است ، همین طور لعب نیز هست ، براى اینکه فانى و زودگذر است ، همچنان که بازیها این طورند، عده اى بچه با حرص و شور و هیجان عجیبى یک بازى را شروع مى کنند، و خیلى زود از آن سیر شده و از هم جدا مى شوند
    و نیز همان طور که بچه ها بر سر بازى داد و فریاد راه مى اندازند، و پنجه بر روى هم مى کشند، با اینکه آنچه بر سر آن نزاع مى کنند جز وهم و خیال چیزى نیست ، مردم نیز بر سر امور دنیوى با یکدیگر مى جنگند، با اینکه آنچه این ستمگران بر سر آن تکالب مى کنند، از قبیل اموال ، همسران ، فرزندان ، مناصب ، مقامها، ریاستها، مولویت ها، خدمتگذاران ، یاران ، و امثال آن چیزى جز اوهام نیستند، و در حقیقت سرابى هستند که از دور آب به نظر مى رسد، و انسان منافع مذکور را مالک نمى شود، مگر در ظرف وهم و خیال[3].

    به خلاف زندگى آخرت ، که انسان در آن عالم با کمالات واقعى که خود از راه ایمان و عمل صالح کسب کرده زندگى مى کند، و مهمى است که اشتغال به آن آدمى را از منافعى باز نمى دارد، چون غیر از آن کمالات واقعى واقعیت دیگرى نیست ، و جدى است ، که لعب و لهو و تاثیم در آن راه ندارد، بقایى است که فنایى با آن نیست ، لذتى است که با الم آمیخته نیست ، سعادتى است که شقاوتى در پى ندارد، پس آخرت حیاتى است واقعى ، و به حقیقت معناى کلمه ، و این است معناى اینکه خداى تعالى مى فرماید: ))و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الاخره لهى الحیوان ((
    در این آیه شریفه به طورى که ملاحظه مى فرمایید زندگى دنیا را منحصر در لهو و لعب کرده ، و با کلمه ))هذه - این زندگى دنیا(( آن را تحقیر نمود، و زندگى آخرت را منحصر در حیوان یعنى زندگى واقعى کرده ، و این انحصار را با ادوات تاکیدى چون حرف ))ان (( و حرف ))لام (( و ضمیر فصل ))هى ((، و آوردن مطلب را با جمله اسمیه ، تاکید نموده است
    ))لو کانوا یعلمون (( - یعنى اگر مردمى دانا بودند مى دانستند که مطلب از همین قرار است که ما گفتیم

    فَإِذَا رَکبُوا فى الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نجَّاهُمْ إِلى الْبرِّ إِذَا هُمْ یُشرِکُونَ
    حکایت تناقض دیگر از تناقضهاى مشرکین
    فاى تفریعى که در اول آیه آمده مطلب مذکور آیه را نتیجه مطلبى کرده که از آیات سابق استفاده مى شود، چون از آیات سابق برمى آید که مشرکین در شرک خود به خدا دروغ بسته اند، و بیشترشان تعقل نمى کنند، در این آیه مى فرماید: حال که اینان به خدا دروغ مى بندند، و از عبادت خدا به عبادت غیر خدا مى گرایند، و بیشترشان تعقل نمى کنند، و در اعتراف به خالقیت خدا، و انکار ربوبیت او، مرتکب تناقض مى شوند، پس در نتیجه وقتى سوار کشتى مى شوند چنین و چنان مى کنند
    کلمه ))رکوب (( به معناى نشستن بر بالاى چیزى است که حرکت داشته باشد، و این کلمه خود به خود متعدى مى شود، و احتیاج به هیچ یک از حروف تعدیه ندارد، مثلا مى گوییم [4]:

    ))فلان رکب الفرس - فلانى سوار اسب است ((، و اگر در آیه مورد بحث با حرف))فى (( متعدى شده ، بدان جهت است که سوار کشتى شدن نوعى استقرار گرفتن یا منزل کردن را متضمن است ، و معناى آیه این است که : چون با استقرار در کشتى سوار بر آن مى شوند، (و یا چون در کشتى مستقر مى شوند، در حالى که سوار بر آنند)، خداى را به خلوص مى خوانند، و معناى بقیه آیه روشن است ، مى خواهد یک تناقض دیگر از تناقض هاى مشرکین را حکایت کند که در یک حال خدا را به خلوص مى خوانند، و چون بر آنان منت مى نهد و نجاتشان مى بخشد کفران نعمت مى کنند

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, مقاله در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, تحقیق درباره تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, مقاله درباره تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65 ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت