تحقیق مقاله نبرد قادسیه

تعداد صفحات: 58 فرمت فایل: word کد فایل: 10197
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۱۹,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نبرد قادسیه

    مهاجرت اعراب به ایران:

    مهاجرت اعراب به ایران از راه خشکی و از سمت عراق بوده است. و از روزگاران بس کهن مردم فقیر آن سرزمین  که سامی نژاد هستند پی در پی در جستجوی چراگاه و زمینه های بارور به سوی شمال  کوچ می کردند از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح آبادیهای شمالی این سرزمین که کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، لبنان کنونی که هلال خصیت نامیده می شد، یعنی سرزمین هلالی بار آور، مورد توجه عربها بادیه قرار گرفت، و برنشان این کوچهای پیاپی دراز تاریخ ساکنان این سرزمین  توانستند با کوچهای پی در پی، دولتهای سامی نژاد قدیم چون اگر، بابل و دولتهای آرامی و کنعاتی  فنیقی و بحرانی را در هلال پیدار سازند، اکنون از این رو تیرهای سامی نژاد مزبور ناگریز در جستجوی چرا گاه و آب با حواشی خود از آنجا به سرزمینهای آباد شمالی کوچ نمایند. بنابراین عراق و سوریه و فلسطین که شبه جزیره عربستان در مسان آنها واقع و دریا یا کوهستان یابند میانه آنها نبود از روزگار دیرین کوچگاه عربها بوده است.[1]

    از جمله قبایلی که در اواخر سلسله اشکانی و اوایل روزگار ساسانیان به ایران آمدند یکی طوایف بنوالعلم بوده که به داخل ایران مهاجرت کرد، این قبیله در پیش از اسلام در ایالت خوزستانی در هویزه و مناذرکبری در شمال غربی اهواز مسکن داشتند و از بومیان آنجا به شمار می رفتند و در هنگام حمله اعراب به ایران به یاری هم فراوان خود برخاستند با مهمانداران ایرانی خویش جنگیدند و چون عربها بر خوزستان دست یافتند. به بصره که شهری جدید الاحداث بود کوچیدند[2] در زمان ساسانیان در ایان پادشاهی  اردشیر اول (41- 266) قابل ازد در کرمان تحت فرمانروایی ایران سکونت اختیار کرده بودند البته در بحرین نیز قبایل بنی تمیم و عبد القیس زیر نفوذ ایران بودند، در حیره نیز تنوفیان بر بخش بزرگی از عربستان حکومت داشتند و عموماً خراجگذار دولت ایران به شمار می رفتند و در واقع رغیب ایران بودند، بنابراین از روزگار دیرین ایران به درجات مختلف با اعراب  نزدیکی  و مناسبات دوستانه داشته است.[3] ولی با این حال، ایرانیان حتی المقدور از مهاجرت اعراب به ایران جلوگیری می کردند و در این زمان عشایر بسیاری از اعراب صحرانورد دو روی به مهاجرت آورده و به مرزهای ایران نزدیک شده بودند و اگر جلوگیری ساسانیان از ایشان توسط دولت دست نشانده حمیره نبود در اندک زمانی سراسر عراق و خوزستان و پارسی را عشایر عرب فرا می گرفتند، چون این عشایر فقیر در مرزهای ایران خطر بزرگی برای کشور به شمار می رفتند، شخص یاران ساسانی همواره مراتب جلوگیری از ایسان بودند. حتی پادشاهان عرب حیره که تحت حمایت ایران بودند وظیفه مهم ایشان نگاهداری مرزها و دوراندن آن عشایر عرب از خاک ایران بود، چنانکه همین وظیفه را عنانیان پادشاهان دست نشانده روم در مرزهای سوریه انجام می دادند.

    ولی با این حال اعراب از ضعف دولت ها استفاده کرده به ایران هجوم می آوردند و دست به قتل و غارت می زدند چنانچه شاهپور دوم ( ذوالاکتاف) اعراب بنوتغلب و بنوبکر را که باعث خراجی ایران شده بودند گوشمالی داد و همچنین در زمان خسرو اول (انوشیروان) دسته ای از قبیله لیزایاد از فرات گذشته در عراق و جزیره به تاخت و تاز و چپاول پرداختند و جنگی با ایرانیان کرد، مردمی انبوه را بکشند این جنگ در تاریخ عرب به نام دیر الجماجم معروف است زیرا آن واقعه در نزدیکی دیری رخ داد که تازیان از کمر کشتگان پشته ای ساختند، خسرو انوشیروان سپاهیان را به دفع ایشان فرستاد و ایشان را هلاک کرد.[4]

     

    حملات عرب پس از اسلام:

    قرنها به این سان گذشت و اعراب پیوسته به انبوهی شمار و سختی معیتشان می افزود و ناگزیر بودند موانع ایران ورودی و مصر را از پیش برداشته و برای رسیدن به زندگی بهتر راه مهاجرت را بر روی خود باز کنند. در این هنگام پیغمبر اسلام (ص) لوای دعوت بر افراشت و اعراب را به پذیرش این اسلام دعوت نمود.

    و این، پیدایش اسلام در جزیره العرب قطعاً مهم ترین رویداد هزاره اول تاریخ مسیحیت بوده این حادثه نه تنها نقشه جغرافیایی شرق را عوض کرد همچنین سرنوشت و میسر زندگی کم تر از نیمی از بشریت را تغییر داد و به تاریخ جهتی نو بخشید، اسلام اعراب را از قید عادت و غرائز بیابانی و نیمه وحشی به ویشان رهایند و آنان را تحت یک برادری جامع جهانی و نظم اجتماعی در آورد و از آنان افراد خوبی ساخت، این سازنده ترین خدمت: این این است، شود و هیجان برخاسته از تبلیغ مذهبی که در تغییر روحیه درنده خویی آنان بکار رفت، اعراب آن را برنامه توسعه طلبی شان دانستند و در نظر آنان اشغال فیزیکی سرزمین را مقدمه ضروری گسترش ایشان بود.[5] 

    اما در انجام این مقصود مشکات فراوان وجود دانست چون از یک طرف روحیها متصرفات خود را تا شمال غربی و ایرانی ها دامنه نفوذ خویش را تا جنوب غربی و مشرق عربستان توسعه داده بودند و این امر مسلم بود که اگر حضرت رسول و جانشینان وی در صدد بسط نفوذ اسلام  بر می آمدند در نواحی مزبور با منابع رولیتن روم و ایران اصطحکاک پیدا می کردند، بالنتیجه بین مسلمین و قواء روم و ایران محارباتی به وقوع پیوست.[6] برخوردهای تا زان با ایرانیان و تاخت و تاز آنها به این سرزمین گر چه به دست آویز دین وزیر لوای اسلام بوده اما انگیزه اصلی آن برای بیشتر ایشان همان بود که همواره ملتهای تازه نفس پر جمعیت و فزاینده و تنگدست و بد خاک را به تجاوز به سرزمینهای آباد بر می انگیز و آن همانا به دست آوردن گشایش و آسایش در زندگی است، ظهور اسلام این امر طبیعی ( مهاجرت مردم تازه نفس و گرسنه از سرزمین خشک و بی حاصل به سرزمینهای حاصلخیز ) را سامان داد.[7] سلطه تازیان باری انحطاط دولت ایران و روم که در این زمان به متنهای خود رسیده بود کار حمله و مهاجرت عربها را به آن کشور آسان کرد.[8]

    و این انحطاط در ایران به این شکل بود که ظهور این حنیف اسلام و بعثت پیامبر اکرم (ص) و هجرت آن حضورت از مکه به مدینه ( 622م.) مصادف بود با دوران پادشاهی خسور دوم ( پرویز) و جنگهای وی با هر مل امپراطور روم که از سال 63 تا 627 طول کشید و پس از کامیابی  مقدماتی به شکست ایرانیان و خلع خسرو از سلطنت پایان یافت، این جنگهای بیست و چهار ساله دولت نیرومند ساسانی را به ضعفی عظیم دچار کرد و هرج و مرج دربار ساسانی بعد از خلع خسرو پرویز نیز به حدی بود که هر پادشاه سپس از سلطنتی کوتاه بر اثر مرگ با قتل  یا خلع به پادشاهی دیگر تبدیل می یافت و هیچکس را برای اطلاح اوضاع فرصتی نبود، مخارج کمر شکن دربارها مایه تحمیل مالیات سنگینی بر مردم شده بود که طبعاً می بایست به وسیله  طبقه دوم یعنی کشاورزان و پیشه وارن پرداخته شود. طبقات عالیه و روحانیون از رفتار خود مردم را به ستوه آوردند، اختلاف دینی میان پیروان زردتشت و مزدک و مانی و بود او عیسی در موانع مختلف مملکت به نهایت رسیده بود و با چنین وضع خلاف و دشمنی در میان طبقات ممتاز یعنی طبقه حاکمه کشور نیز به شدت جریان داشت و آثار  انقراض و پریشانی دولت کهن ساسانی هویدا بود.[9]

    بنابراین یاران در اواخر دوره ساسانی مساعد هر گونه اقدامی بود و این واقعیتی است که کلیه ایران شناسان داخلی و خارجی بر آن اتفاق نظر دارند.

    مسائلی که ذکر شد تاب و توان مردم ایران را ربوده بود، و همگی ناراضی به نظر می رسیدند و روح آریائی در جستجوی آزادی فکر دو اندیشه و جسم او در طالب عدالت اجتماعی و مساوات بود یعنی دقیقاً همان چیزی که دولت ساسانی با آن شدت بیگانه بود. در آن طرف اعراب که اینک اندیشه سیاسی یافته و با دستاویزی بسیار موثر به نام اسلام به اتحاد نسبی قبیله ای رسیده بودند در همان روزهای اولیه کسب قدرت و تثبیت خلاقیت عربی به تدارک تحقق آمال دیرینه خویش پرداختند[10].

    اعراب با سلاح جدید خودسری نام داشت همه مردم روی زمین را به یکتا پرستی و برابری و برادری می خواند و این ندای توحید  و مساوات و عدالت طبقه مظلوم و محروم اجتماع را که بیش از دیگر طبقات بودند به خود جلب کرد، آنان که راه نجاتی یافته گروه گروه به این جدیدی در آمدند و طومار رسم کهن را در هم نوردیدند، پیغمبر اسلام همه اعراب جزیره العرب را چه در داخل و چه در خارج از مرزهای عربستان با هم متحد ساخته و به این مبین اسلام درآورد. و وعده ایشان به قوم خود این بود که اگر دین وی را بپذیرند عراق و ایران و سوریه از آن ایشان خواهد شد. بنابراین اعراب مسلمانیکه در تنگی  معیشت می سوختند به امید اینکه اگر فاتح شوند سرزمین های سر سبز و خرم عراق و ایران و سوریه و مصر را تصرف خواهند کرد و اگر کشته شوند تهیه شده و به بهشت جاویدان رخت خواهند بست دعوت آن حضرت را لبیک گفته، تا در زمان جانشینان او به کشور گشایی بپردازند.

    پس از رحلت آن حضرت جانشینان پیامبر که خلفای راستین بودند  شیوه وی را در اتحاد قبایل ادامه داده ولی چون کشور حیره در شمال شرقی جزیره العرب زیر سیطره ایرانیان بود و از میان بردن آن دولت بدون مداخله حامیانشان یعنی ایران عملی نمی گردید بالطبع پای دولت ایران را به میان کشید از بدبختی ایرانیان از بین رفتن دولت حیره که دروازه ایران محسوب می شد به آسانی امکان پذیر نمی گشت.[11]

    روایات مختلفی در رابطه با علل برچیده شدن دودمان لخمی در حیره بیان شده است بنابر روایات عرب هنگامی که خسرو پرویز از پیش بهران چوبین می گریخت را به نعمان سوم پادشاه حیره پناه برده اما چون مجدداً تاج و تخت خود را بازیافت به تلافی مساعدت نعمان وی را زیر پای بیل افکند و بساط دودمان حیره بر چیره شد  اما منابع دیگر بر چیه شدن دولت لخمی را کار عدی بن زید شاعر می دانند: این شاعر که در دربار ساسانیان بسیار مقبول بود با نشاندن لغمان شخص مورد توجه خود؛ بر سریر سلطنت سلسله بنی لخم را تداوم بخشید. صعود سریع نعمان در حیره موجب شد حاسدانه به توطئه علیه او دست زنند؛ نعمان؛ به قتل رسید و پسرش برای انتقام خون پدر؛ خسرو پرویز را علیه نعمان سوم برانگیخت. نعمان سوم که به نافرمانی متهم شده بود از محل متواری و به قبیله طی پناه برد اما آنها از کمک به او خودداری کردند؛ سپس او به شخص هانی بن قبیصه از قبیله ذهل بن شیبان مراجعه کرد و از حمایت موثر او برخوردار شد.[12]

    برخی منابع نیز معتقدند که از علل برکناری نعمان گرایش او به آئین نصاری بوده است.

    اما به هر حال پس از برچیده شدن دودمان حیره؛ دولت حیره به ایاس از قبلیه طی داده شد و بخشی از قلمرو ایران گردید؛ برچیده شدن دودمان دست نشانده لحفی بدان معنی بود که دیگر نه نیروی بازدارنده وجود داشت و نه نفوذ متوفق محلی که قبایل عرب جانبش را نگه دارد؛ و قدرت آن را داشته باشد که در صورت  دست اندازی آنها به مرزهای ایران سرکوبشان کند؛ البته اما اینکه وجود قدرت لحنی مانع حمله اعراب به ایران و سقوط دولت لرزان ساسانی می گردید دعوی محال  است اما فقدان این دولت حایل هر اندازه ناتوان  در گستاخی جنگجویان مسلمان عرب در دست اندازی های اعراب به ایران سهمی داشته است به ویژه که این دست اندازیها سپس از پادشاهی قباد دوم در ایام پادشاهی  شیر و سیر که دولت ساسانی به کلی گرفتار هرج و مرج و انحطاط گردیده بود آغاز شد؛ به این معنی که در واقع برچیده شدن بساط حکومت بحفی بدان معنی بود که دیگر نه نیروی بازدارنده وجود داشت و نه نیروی متوفق محلی که بتواند قبایل جانبش را نگه دارد و قدرت آنرا داشته باشد که در صورت دست اندازی اعراب به مرزهای ایران آن سرکوبشان کند.[13]

    و با از بین رفتن این دولت پرده مایل بین اعراب و ایرانیان بر چیده شد.[14]

    نخستین زنگ خطر از این بی تدبیری خسرو پرویز؛ واقعه ذی قار بود که در واقع اولین برخورد اعراب مسلمان و ایرانیان بوده است.[15]

    در این واقعه ( ذی قار) اعرابی که در کار تاخت و تاز و غارت مرزهای ایران بودند به یک دسته هزار نفری از سواران ایرانی برخوردند و در این واقعه دو سردار ایرانی به قتل رسیدند و ایرانیان شکست خوردند؛ این واقعه نقطه عطفی بود در تاریخ عرب و پیش درآمدی بر فتوحات مسلمانان در ایران تلقی می شد.[16]

    اگر چه این درگیری کوچک و اهمیت چندانی نداشت و لیکن اثرات مهمی داشته زیرا این پیروزی اعراب را در مورد قدرت سپاهیان ساسانی به تردید مسلمانان بر ایرانیان دانست؛ زیرا تا قبل از این پیروزی اعراب کشور ایران را صعب المنال تراز قلمروی روم شرقی می دانستند  و از پرداختن به آن به سبب عظمت پادشاهان ایران و شهرتی که در سرکوبی مردم جهان داشتند بیمناک بودند.[17]

    اما پس از این پیروزی اعراب دریافتند که ایران این زمان؛ ایران زمان شاهپور و انوشیروان نیست و لشکریان و پادشاه آن قدرت و سیاست سابق را ندارند و غلبه یافتن بر آنها برای اعراب امریست ممکن؛ به خصوص اینکه پس از پادشاهی قباد دوم دولت ساسانی  به کلی گرفتار هرج و مرج و انحطاط گردیده بود به این معنی که ستیز بر سردست یافتن به تاج و تخت در میان مدعیان پادشاهی و تغییر پی در پی زمامداران تیسفون مجال لشکرکشی طرح ریزی شده و مداوم؛ برای مراجعه با این موج بالا گیرند و دست اندازیهای آن نمی داد.[18]

    از همین رو دو تن از سران قبیله ربیعه به نامهای مثنی بن حادثه شیبانی در حدود حیره و سویدبن قطبه در نزدیک ابله - پیوسته در کناره های خاک ایران تاخت و تاز می کردند و چون با پریشانیها و بیسامانیهای که بود تعقیب آنها ممکن  نمی شد به جارتشان هر روز می افزود. دولت حیره هم که سابقاً برای جلوگیری از همین تجاوزات بدویها به ایران خدمت می کرد همانطور که ذکر شد از سوء سیاست شد و خسرو پرویز در این هنگام از میان رفته بود؛ مثنی بن حادثه در این غارتهای سرحدی جسورتر شهرت و آوازه بیشتر یافت. به علاوه مقارن پایان جنگهای رده اسلام آورد و در مدینه خرابی اوضاع ایران را برای خلیفه باز نمود و او را به جنگ به ایران تشویق کرد؛ باری با قبول اسلام متنی خود را به مسلمین بست تا در تاخت و تازهای خویش مدینه را نیز پشت سر خود دانسته باشد.[19] او از خلیفه خواست محاکم او را بر تازه مسلمان شدگان قبیله خود ریاست و در مرزهای غربی ایران پیشقدم مسلمانان قرار دهد؛ با پیوستن مثنی به اسلام باعث گردید عملاً تابعیت همه اعرابی که در کار تاخت  تاز به نواحی مرزی و پر جمعیت و زراعی بردند را بدست آورد اما خلیفه اعتماد نکرد که اداره سپاه را به مردی مسلمان سپارد از این روخالدبن ولید ( سیف الله) که از دلاوران عرب بود؛ و پیغمبر او را سیف الله لقب می خواند برای اداره عملیات جنگی به عراق کسیل داد؛ در باب آنکه خالد از کدام جانب به عراق درآمد و آن راه که در طی این تاخت و تاز خویش  پیمود از کجا می گذشت در روایتها اختلاف است ولی روایت صحیحتر این است که خالد از جانب ابله به عراق آمد. در هر حال جنگهای خالد در عراق  بی شک و بیشتر دست بردها وزد و خوردهایی بوده است که در دنبال جنگهای اهل رده انجام یافته است و صورت یک لشکرکشی منظم و مرتبی را به قصد فتح ایران ندانسته است. در حقیقت بیشتر اعراب تغلب و طوایف همپیمان آنها که در طی این زد و خوردها مورد حمله خالد بوده اند کسانی می بوده اند که در واقفه رده با سجاح و مرتدان عرب ارتباط و همکاری می دانسته اند یا از بحرین و یمامه از پیش خالد به عراق گریخته بوده اند و خالد هم با فرمان یا دستوری ابوبکر در دنبال آنها به عراق آمده است. و همچنین قصر بعضی از اعراب تا حدی نشر اسلام در بین اعراب نصاری عراق بوده و دستبرد به نواحی سرسبزوان.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نبرد قادسیه

    فهرست:

     

    ندارد.
     

    منبع:

    - ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه عباسی خلیلی، ج 2، تهران : 1350.

    2- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد ، العبر، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1363.

    3- این طقطقی، محمد بین علی بن حسین طباطبا، تاریخ فخری، ترجمه: وحید گلپایگانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1367.

    4- ابواللداء، تقویم البلدان، ترجمه عبد المحمد آیتی، تهران: 1349.

    5- ابن اعبی، مختصر تاریخ الدول، ترجمه عبد المحمد آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1377.

    6- اعثم کوفی، احمد بن محمد بن علی، کتاب الفتوح، ترجمه : مستوقی هروی، مصحح غلامرضا طباطبائی مجد، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1372.

    7- امیرعلی، تاریخ عرب و اسلام، ترجمه : فخر داعی گیلانی، تهران: کمیسیون معراف، 1320.

    8- اشپولر، بر تولد، جهان اسلام، ترجمه : فخر آریان، تهران ؛ امیر کبیر، 1372.

    9- اشپولر، برتولد، ایران در قرون نخستین اسلامی ، تهران: امیرکبیر، 1372.

    10- ابراهیم حسن، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه : ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات جاویدان، 1373.

    11- اصفهانی ، حمزه، تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه: جعفر شعار، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، 1346.

    12- الهامی، داود، یاران و اسلام، تهران: کانون نشر جدید، 1369.

    13- احمدی دستگردی ، فرشاد، علل شکست، تهران: انتشارات نشر فردا، 1382.

    14- اقبال، عباس، تاریخ ایران از صدر ا سلام تا انفراض قاجار، تهران: انتشارات خیام، 1371.

    15- بلاذری، احمدبن بحی، فتوح البلدان، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران: بنیاد فرهنگ، فرهنگ ایران، 1346.

    16- بیات، عزیزالله، تاریحج ایران از ظهور اسلام تا دیالمه، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

    17- بشارتی، محمدعلی، تاریخ تحلیلی اسلام و ایران، ج1، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1379.

    18- پرویز، عباس، از عرب تا دیالمه، تهران: انشارارات اعملی، بی‌تا.

    19- پطروشنسکی، اسلام در ایران، ترجمه : کریم کشاورز، تهران: پیام، 1354.

    20- پیکولوسیکایا، تاریخ ایران از دوره باستان تا پایان سده هجدهم، ترجمه کریم کشاورز، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، بی تا.

    21- تقی زاده، حسن، از پرویز تا چنگیز، به کوشش: عزیزالله علیزاده، تهران: انتشارات فرودسی، 1379.

    22- تاریخ اسلام، پژوهش دانشگاه کمبریج، ترجمه: احمد آرام، تهران: امیرکبیر، 1377.

    23- توسیرکانی، قاسم، تاریخی از زبان تازی در میان ایرانیان، تهران: انشارات دانشگاه تهران، 1350.

    24- ثالث، دکتر. ر. اسلام در ایران، ترجمه : محمود رصا افتخار زاده، تهران: 1371.

    25- جعیط، هشام، کوفه پیدایش شهر اسلامی، ترجمه: ابوالحسن سر و قد مقدم، مشهد: آستان قدس رضوی، 1372.

    26- جیهانی، ابوالقاسم بن احمد، اشکال العالم، ترجمه : عبد السلام کاتب، تهران: 1368

    27- جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، تهران: انشارات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1374.

    28- حقیقت، بعدالرفیع، تاریخ نهضتهای ملی ایران، تهران: انتشارات کتب ایران، 1348.

    29- حتی، فلیپ خوری، ترایخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پایندی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی 1380.

    30- حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، تهران: دفتر نشر و فرهنگی اسلامی، 1373.

    31- حقیقت، عبدالرفیع، خدمات ایرانیان به اسلام، تهران: انتشارات کومش، 1380.

    32- خسوری، محمد رضا، سیر تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران:انتشارات آن، 1380.

    33- خلیلی مدیر اقدم، عباس، ایران بعد از اسلام، تهران انتشارات: دانشگاه تهران، 1335.

    34- خویی زاده، نگاهی به تاریخ اسلام، تهران: انتشارات آذین، 1380.

    35- خواندمیر، حبیب السیر، ج2 تهران : 1333.

    36- دیاکونف، م. م، تاریخ ایران باستان، ترجمه: روحی ارباب، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1380.

    37- دینوری، ابوحنیفه، اخبار الطول، ترجمه محمو مهدی دامغانی، تهران: نشر نی، 1366.

    38- رازی، عبدالله، تاریخ مفصل ایران، تهران: انتشارات اقبال، 1355.

    39- رضایی، عبدالعظیم، گنجینه های تاریخ ایران، تهران: انتشارات اطلس، 1378.

    40- رضایی، عبدالعظیم، انگیزه شکست و پیروزی ایرانیان، تهران، انتشارات در، 1381.

    41- زرین کوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، تهران : امیرکبیر، 1382.

    42- زرین کوب، عبدالحسین، روزگاران، تهران: انتشارات سخن، 1380.

    43- زرین کوب، عبدالحسین، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1380.

    44- زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران: امیرکبیر،‌1380.

    45- زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه : علی جواهر کلام، تهران: امیرکبیر، 1361.

    46- ساکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه : فخر راعی گیلانی، تهران : 1362.

    47- سیدان، شمس الدین، فتح الفتوح (آخرین نبدر ایران و عرب) ، تهران: انتشارات افشار، 1361.

    48- صفا، ذبیح الله ، دلیران جانبارز، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1369.

    49- طبری، محمدبن جریر، الرسل و الملوک، تصحیح : محمد روشن، تهران: انتشارات روشن، 1380.

    50- عسکری، مرتضی، صد و پنجاه صحابی دروغین، ترجمه سردارنیا، تهران: دفتر شرکوکب، 1361.

    51- کاسی، نصره الله، فره ایزدی (راز پیروزی ایرانیان) ، تهران: بنیاد نیکوکاری نوریانی، بی تا.

    52- کریستنسن ، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: دنیای کتاب، 1374.

    53- گریشمن، رومن، ایران از آغاز تا اسلام ، ترجمه محمد معین، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی ، 1380.

    54- مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ ، ترجمه ؛ محمدرضا شفیعی کدکنی، ج 6 تهران : 1352.

    55- مسعودی، محمدبن حسین، مروج الذهب.

    56- مهرآبادی، میترا، تاریخ کامل ایران،‌تهران: انتشارات افراسیاب، 1380.

    57- مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران: 1339.

    58- مفتخری، حسن، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران: سمت، 1381.

    59- مشکور، محمدجواد، تاریخ سیاسی ساسانیان، تهران: انتشارات اشرافی، 1358.

    60- مشکور، محمدجواد، تاریخ ایران زمین، تهران: انتشارات اشراقی، 1363.

    61- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسن ،‌التنبه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1349.

    62- میرخواند، روضه الصفا، ترجمه جمشید کیان فر، تهران: انتشارات اساطیر، 1380.

    63- مجمل التواریخ

    64- نخجوانی، هندوشاه،‌تجارب السلف، به اهتمام: عباس اقبال، تهران، 1313.

    65- نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی ایران، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1343.

    66- نولدکه ، تئودور، تاریخ ایران و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران: 1358.

    67- نوذری، عزت الله ،‌تاریخ اجتماعی ایران، تهران: انتشارات خجسته، 1380.

    68- هرن، پاول، تاریخ مختصر ایران، تجرمه : رضازاده شفق، تهران: کمیسیون معارف ، 1314.

    69- یعقوبی (ابن واضح) ، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی، ج 2، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1343.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه, مقاله در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه, تحقیق درباره تحقیق مقاله نبرد قادسیه, مقاله درباره تحقیق مقاله نبرد قادسیه, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نبرد قادسیه
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت