تحقیق مقاله اهل بیت

تعداد صفحات: 32 فرمت فایل: word کد فایل: 11635
سال: 1386 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اهل بیت

    فصل 1

     *   جایگاه خاندان پیامبر (ص) در پیوند با پیامبر (ص)

     

     
        تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خویشان و فرزندان صالح پیامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداست‏خویشاوندان او که در زمان پیامبر (ص) مى‏زیستند.و معتقدند میان آن که مسلمانى،پیامبرش را دوست‏بدارد ولى خویشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.

        در حقیقت‏بزرگان صحابه با دوستى خویشان شایسته پیامبر (ص) به خدا تقرب مى‏جستند، حتى با دوستان کسانى که از خاندان ویژه آن حضرت هم نبودند.تاریخ زندگى خلیفه دوم خود گواه است که او در خشکسالى نماز باران مى‏خواند و پس از زارى به هنگام نیایش دست عباس بن عبد المطلب را مى‏گرفت و بلند مى‏کرد و مى‏گفت:«عموى پیامبرت را نزد تو شفیع آورده‏ایم تا خشکسالى را از ما بزدایى،و با باران رحمتت ما را سیراب فرمایى.»و آن قدر نیایش کردند تا باران همه جا را سیراب کرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشیده شد (1) .

        خلیفه هنگامى به چنین کارى دست زد که بسیارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت کردن بر عباس پیشى داشتند.زیرا که عباس آخرین مهاجر پیش از فتح مکه بود.او هنگامى که پیامبر (ص) در راه مکه بود،هجرت کرد،عباس نه از پیکارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراین درباره فرزندان وخاندان ویژه پیامبر (ص) و کسى که پیش از دیگران اسلام آورده بود،و بیش از همه آنها به پیامبر (ص) نزدیکتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداکاریشان بیش از دیگران بود،چه تصورى دارید؟

    رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پیامبر را (ص) گرامى مى‏داشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پیامبر (ص) تقرب مى‏جستند.امام مالک و امام ابو حنیفه با همه بزرگیشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مى‏داشتند و از او کسب علم مى‏کردند و جرعه‏نوش دریاى دانش او بودند.

     

        این موضعگیرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پیامبر (ص) برخاسته از تعالیم پیامبر (ص) و بلکه از قرآن مجید است،و مورد تاکید قرار گرفته است.چرا که پیامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نیز همراه با نام خجسته،وى بیاوریم.اکنون که انجام چنین کارى بر ما واجب است پس باید آنان را دوست‏بداریم و نیز از ایشان کسب معارف کنیم،و در دلهایمان آنان را در مقامى پس از پیامبر (ص) و در جایگاهى نزدیک به او جاى دهیم.
        
        البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پیامبرش درود فرستیم و در کتاب حکیمش فرموده است:
        «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود مى‏فرستند.اى کسانى که ایمان آورده‏اید شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستید.» (سوره احزاب آیه 57) پس از نزول این آیه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پیامبر،از آن حضرت پرسیدند.حضرت به آنان تعلیم داد چه چیزى را بگویند تا این واجب قرآنى را ادا کرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسایى از کعب بن عجره نقل کرده‏اند که او و جمعى دیگر از پیامبر خدا (ص) درخواست کردند به آنان بیاموزد که هنگام درود فرستادن به او چه بگویند،پیامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئید:بار خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى،همانا تو ستوده بزرگوارى‏» (2) .
        بخارى از ابو سعید خدرى روایت کرده است که پیامبر-در حالى که به درخواست کنندگان تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد (ص) بنده و فرستاده‏ات درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى‏» (3) .

        مسلم از ابو مسعود انصارى روایت کرده است که پیامبر در مجلس سعد بن عباده در حالى که به او تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستد،فرمود:«بگویید:بر محمد و خاندان محمد درود فرست،همان گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،و بر محمد و بر آل محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم در میان جهانیان برکت دادى،براستى تو ستوده بزرگوارى‏» (4) .

        نسایى از طلحه به دو طریق نقل کرده است که کسانى از پیامبر خواستند تا چگونگى درود فرستادن بر او را به آنان بیاموزد،پیامبر در حال آموزش فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که تو ستوده بزرگوارى،و بر محمد و بر خاندان او برکت ده همان گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم برکت دادى همانا تو ستوده و بزرگوارى‏» (5) .

        ابن ماجه از عبد الله بن مسعود روایت کرده است که پیوسته او به مسلمانان مى‏آموخت که‏موقع درود بر پیامبر بگویند:«...خداوندا!بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست چنان که بر ابراهیم و بر خاندان ابراهیم درود فرستادى که تو ستوده بزرگوارى.بار خدایا!بر محمد و آل محمد مبارک گردان چنان که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى براستى که تو ستوده بزرگوارى‏» (6) .

     

        این احادیث گواهى مى‏دهند که پیامبر مسلمانان را مامور کرده است تا هر گاه بر او درود مى‏فرستند بر خاندان او هم درود فرستند،و این که درود فرستادن بر آنان متمم درود بر اوست.چه این درود فرستادن بر وى به هنگام اداى نمازهاى یومیه و یا خارج از نماز باشد.و مسلمانان،پیوسته در نمازهاى یومیه‏شان بر خاندان پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند چنان که بر خود پیامبر درود مى‏فرستاده‏اند.
        هنگامى که پیامبر (ص) به پیروان خود دستور مى‏دهد تا بر خاندان او درود فرستند چنان که بر خود او درود مى‏فرستند.در حقیقت این دستور را از جانب خداى بزرگ صادر مى‏کند، چه او پیامبرى است که از روى هوا سخن نمى‏گوید،بویژه آنگاه که به مسلمانان امور دینى‏شان را مى‏آموزد.
        زمانى که خدا و رسولش مسلمانان را مامور مى‏کنند تا بر خاندان محمد درود فرستند همان گونه که بر شخص محمد (ص) درود مى‏فرستند، (و چه بسا که مسلمانان به هنگام سخن گفتن یا خطبه خواندن و یا نوشتن،صلوات مى‏فرستند.) به این خاندان شرافت‏بخشیده و منزلت ایشان را از مقام همه مسلمانان بالاتر برده است و در رتبه‏اى بعد از رتبه پیامبر و نزدیکترین افراد به او در ارج و مقام قرار داده است.

        آیا این بزرگداشت‏به خاطر خویشاوندى بود؟

        گاهى تصور مى‏شود که بزرگداشت‏خاندان پیامبر-با درود فرستادن بر ایشان-تنها به سبب خویشاوندى آنان با پیامبر است،در صورتى که مطلب از این قرار باشد،تمایزایشان از دیگران و بزرگداشت آنان تا این اندازه،اعلان یک اصل برترى قبیله‏اى و امتیازى خواهد بود که با روح اسلام منافات دارد و شمارى از اصول اسلامى را نقض مى‏کند.

        از جمله اصولى که بر مبناى این ادعا برترى قبیله‏اى نقض مى‏شود،اصلى است که مى‏گوید تمام مردم در پیشگاه خداوند برابرند،براستى از جمله مهمترین هدفهاى رسالت اسلامى نابود کردن حکومت اشرافى و از بین بردن فاصله‏هاى میان مردم و دستیابى به جامعه‏اى یکپارچه و عارى از فاصله‏هاى طبقاتى بوده است.و قرآن چنین اعلام مى‏کند:«اى مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم،و شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید براستى که ارجمندترین شما در پیشگاه خدا پرهیزگارترین شماست.» (سوره حجرات آیه 12) . پیامبر روز غلبه بر مشرکین مکه را روز آغاز برابرى اعلام کرد و فرمود:«اى توده قبیله قریش! خداوند،خودبینى زمان جاهلیت و فخر فروشى به پدران را از شما گرفته است،همه مردم از آدم و آدم از خاک است‏».«براستى که گرامى‏ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست‏» (7) .

        و از جمله اصول،این است که خداوند نه کسى از بندگانش را به خاطر کارى که خویشاوند او-چه خوب و چه بد-انجام داده است،پاداش مى‏دهد و نه مجازات مى‏کند.و قرآن به شرح زیر اعلام مى‏فرماید:«اى مردم از پروردگارتان بپرهیزید،و هم بترسید از روزى که هیچ پدرى فرزند خود را حمایت نکند و هیچ فرزندى از پدر خود پشتیبانى نکند،براستى که وعده خدا حق است پس زندگانى دنیا شما را نفریبد و فریب دهنده‏اى شما را به خدا مغرور نسازد» (8) .و در آیه دیگر است:«هیچ کسى بار گناه دیگرى را به دوش نمى‏کشد،هر چند گرانبارى خواستار حمل آن باشد،چیزى از آن حمل نشود اگر چه خویشاوند باشد...» (9) .

     

        از جمله اصولى که با اندیشه برترى جویى قبیله‏اى تناقض دارد،این است که خداوند کسى را به خاطر عمل فوق طاقت و بالاتر از حد توان و اختیارش،نه مجازات مى‏کند و نه پاداش مى‏دهد.انتساب فرد به خانواده امرى غیر اختیارى است.از این رو،منطقى و صحیح است که با اعتقاد به عدالت‏خداوند،معتقد باشیم که او هیچ کس را به خاطر انتساب به خانواده معینى،بر دیگران برترى نمى‏دهد.براستى که اسلام در مقابل هر نوع برترى فردى،نژادى، قومى و یا قبیله‏اى ایستادگى مى‏کند،چرا که این گونه برترى‏ها به مثابه پاداش یا کیفر بر عمل فراتر از توان شخص است.
        انتساب شخص به یک خانواده،فامیل و یا شخص ساخته خود آن شخص نیست.هیچ یک از ما پیش از ولادت،خانواده،فامیل و یا شخصیت‏خود را انتخاب نکرده‏ایم،بلکه با همان وابستگیها به دنیا آمده‏ایم.بنابراین عقل نمى‏پذیرد که خداوند کسى را صرفا به سبب انتسابش به خانواده معینى گرامى بدارد و یا خوار بشمارد.چرا که همه مردم در پیشگاه خداوند یکسانند، و او تمایزى میان آفریدگان نمى‏گذارد مگر به دلیل کار خوب و یا بدى که به اختیار خود انجام مى‏دهند.بر این اساس است که پرهیزگار را شرافت مى‏بخشد و نسبت‏به بندگان گنهکار و بدکار خود او را برترى مى‏دهد.اگر این اصول صحیح باشد-که بى‏تردید صحیح است-پس جمع بین آنها و میان بزرگداشت‏خاندان پیامبر (ص) و برترى دادن آنان بر دیگران و الزام مسلمانان بر درود فرستادن به ایشان آن هم فقط به خاطر انتسابشان به پیامبر (ص) ،مشکل خواهد بود،تناقضى وجود ندارد.

     

        
        براى توضیح موهوم بودن این تناقض یادآور مى‏شویم،که این شبهه مبتنى بر دو مقدمه است:
        (1) بزرگداشت‏خاندان محمد (ص) با الزام مسلمانان به درود فرستادن بر ایشان به هنگام صلوات بر او،به این مطلب برمى‏گردد که-آنان خویشاوندان حضرت محمد (ص) هستند و انتساب به او دارند-و دلیل دیگرى براى این بزرگداشت جز همان خویشاوندى وجود ندارد.

     

        (2) دیگر این که بزرگداشت آنان به این دلیل با اصول سه‏گانه‏اى که قبلا گفته شد- (برابرى مردم در پیشگاه خدا،به هیچ کسى ثواب و عقاب به خاطر عمل خویشاوندى از خویشاوندان داده نمى‏شود کسى را نسبت‏به آنچه فوق قدرت او و خارج از اختیارش هست،ثواب و عقاب نمى‏دهند.) -منافات دارد.
        مقدمه دوم صحیح است و تردیدى در آن وجود ندارد،اما مقدمه اول به دور از صحت است، زیرا ما معتقدیم خویشاوندى هیچ کس به پیامبر (ص) او را از کیفر الهى در امان نمى‏دارد. خداوند بهشت را براى هر کس که فرمان او را ببرد-از هر نژاد-آفریده است،و جهنم را براى هر آن کس که او را نافرمانى کند;هر چند که از فرزندان پیامبر (ص) باشد.قرآن مشتمل بر سوره‏اى است که در نکوهش ابو لهب نازل شده است در صورتى که او عموى پیامبر است: «بریده باد دستهاى ابو لهب،ثروت و هر آنچه به دست آورده است،عذاب را از او دفع نکند، بزودى در آتش فروزان در آید،و همسرش هیزم کش است،در حالى که به گردنش ریسمانى از لیف خرماست‏» (10) .

            تمام بنى هاشم از خاندان پیامبر (ص) نیستند

        چیزى که لازم است‏به طور واضح فهمیده شود این است که کلمه‏«آل محمد (ص) »شامل همه منسوبان به پیامبر نمى‏شود،چه،آن کلمه بیشتر هاشمیان و نیز فرومایگان از نسل حضرت محمد را در بر نمى‏گیرد.اگر چنان بود،نوعى تمایز قبیله‏اى شمرده مى‏شد،زیرا که بسیارى از افراد منتسب به پیامبر،در خط او گام برنداشتند،و آن گونه که خواست پیامبر بود به اسلام خدمت نکردند.اگر همگى از این امتیاز برخوردار بودند و لازم بود به هنگام درود بر پیامبر آنان نیز بزرگ داشته شوند،خود نوعى دعوت به طبقاتى کردن جامعه و اعتقاد داشتن به امتیازهاى قبیله‏اى است.و این مطلب با اصل قرآنى-که اعلان مى‏کند:برترى در گرو تقواست-متناقض است و اسلام به‏خودى خود دچار تناقض نیست.حقیقت این است که مقصود از کلمه‏«آل محمد (ص) »افراد مشخصى از خویشاوندان پیامبر است که خداوند به دلیل دارا بودن فضیلتى آنان را برگزیده است.این افراد کسانى هستند که خداوند آنان را نه به سبب قرابتشان با پیامبر،بلکه از آن جهت که ایشان در بالاترین مراتب فضیلت قرار دارند، برگزیده است.آنان به شیوه صحیح اسلامى زندگى کردند و از کتاب خدا و سیره پیامبرش اطاعت کردند و در رفتار و گفتار از این دو جدا نشدند.

            برترى دادن پیامبر (ص) به آنان،دلیل برترى آنان است.

        هنگامى که پیامبر (ص) به ما فرمان مى‏دهد تا هر گاه بر او درود مى‏فرستیم بر خاندانش نیز درود فرستیم در حقیقت‏بدان وسیله از برترى آنان بر دیگران از نظر علم و عمل و فضیلت،به ما خبر مى‏دهد.این مطلبى است که آنان را شایسته چنین بزرگداشتى جاودانه و بى‏مانند، مى‏سازد.براستى که خداوند عادلتر از آن است که بنده‏اى را بیهوده و بدون شایستگى رافت‏بخشد.

        آرى،هنگامى که خداوند بزرگ اعلان مى‏فرماید که معیار بزرگى همان تقواست و بلافاصله ما را به گرامیداشت اشخاص معینى دستور مى‏دهد،به این نتیجه مى‏رسیم که آن افراد-از آن جهت که پرهیزگارترند-از دیگران والاتر و برترند.به این ترتیب هیچ گونه تناقضى میان اصول یاد شده اسلامى و گرامیداشت‏خاندان پیامبر (ص) ،نمى‏یابیم،بلکه به هماهنگى کاملى برخورد مى‏کنیم.

            تاریخ زندگى آنان گواه بر بلندى مقام آنهاست

        اگر ما از بزرگداشت ‏خاندان پیامبر-به دلیل درود فرستادن بر ایشان-چنین نتیجه گیرى مى‏کنیم که آنان سزاوار چنین بزرگداشتى هستند،در حقیقت تاریخ زندگى ایشان است که این نتیجه گیرى را تایید مى‏کند.البته هم اکنون من در صدد نیستم که راجع به تعیین افراد خاندان پیامبر بحث کنم،بلکه آن را به فصل آینده واگذاشته‏ام،اکنون به این بسنده مى‏کنیم که بگویم،تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند بر این که على بن‏ابى طالب و همسرش فاطمه زهرا و دو فرزندش حسن و حسین از خاندان حضرت محمدند و تاریخ زندگى آنان نیز این برداشت ما را تایید مى‏کند و هم شایستگى ایشان را به این گرامیداشت‏به ثبوت مى‏رساند.خوانندگان تاریخ اسلام به آسانى مى‏توانند دریابند که على بن ابى طالب،سرور مجاهدان،قهرمان اسلام، داناترین اصحاب پیامبر،علاقه‏مندترین و پایبندترین فرد به قرآن و اصول آن و مطیعترین فرد به تعلیمات پیامبر (ص) بوده است.

        پارسایى او از جنبه‏هاى مادى زندگى مانند مقام،قدرت و ثروت-بطور قطع-بى‏نظیر بوده است.زیرا او مردى بود که در انتخاب اسوه‏هاى برتر،هر جا که برخوردى میان آنها و ارزشهاى مادى مى‏دید،تردید به خود راه نمى‏داد.

        ژرفا و گستردگى دانش او،حیرت آور است،مضامین‏«نهج البلاغه‏»گواه صحت این حدیث است که از پیامبر خدا (ص) نقل کرده‏اند که:«من شهر علمم و على (ع) دروازه آن;پس هر کس آهنگ آن شهر کند،باید از دروازه آن وارد شود» (11) .

        تاریخ زندگى سه تن دیگر از خاندان محمد (ص) یعنى فاطمه زهرا و دو فرزندش حسن و حسین (ع) ،خود دلیل روشنى است‏بر این که ایشان،در بالاترین مراتب تقوا قرار داشتند،و آنان اسوه‏هاى زندگى صحیح اسلامى بودند.

     

        
        شهادت پیامبر (ص) بر فضیلت آنان

     

        بر فضیلت این چهار تن دلیلى مهمتر از گواهیهاى پیامبر درباره ایشان وجود ندارد،که آنان را در بالاترین مراتب عظمت و فضیلت قرار مى‏دهد.زید بن ارقم از رسول خدا روایت کرده است که به على،فاطمه،حسن و حسین فرمود:«با هر کسى که با شما در صلح و سازش باشد در صلحم و با هر که با شما در ستیز باشد در ستیزم‏» (12) .معقول نیست که پیامبر با هر که محارب با على،فاطمه،حسن و حسین است در جنگ باشد مگروقتى که هر یک از آنان ملازم با حق و از آن جدایى ناپذیر باشند.پیامبر بزرگتر از آن است که با دشمنان این چهار تن دشمنى کند در حالى که آن دشمنان بر حق باشند.
        حبشى بن جناده نقل کرده است که او خود از رسول خدا شنید که مى‏فرمود:«على از من است و من از او،و بجز على کسى حقى را از طرف من ادا نمى‏کند» (13) .

     

        طبیعى است که مقصود پیامبر (ص) آن نبوده است که على را-به خاطر خویشاوندى با خود-بر دیگران امتیاز بخشد.عباس عموى پیامبر (ص) بوده است،دیگر هاشمیان و در میان آنان جعفر بن ابى طالب،همان خویشاوندى را با پیامبر (ص) داشتند که على (ع) داشت.اگر خویشاوندى سبب امتیاز بود،باید هر کدام از آنها شایسته اداى حق از جانب رسول خدا (ص) مى‏بودند،در صورتى که او خود فرموده است:«جز على،کسى از جانب من حقى را ادا نمى‏کند. »و آن نیست جز آن که على (ع) براى اداى حق از سوى پیامبر (ص) و مشابهت‏با او،واجد استعدادهاى طبیعى بوده که دیگر مسلمانان از آنها بى‏بهره بوده‏اند.در حدیث است که سعد بن ابى وقاص هنگامى که معاویه مقام على (ع) را نکوهش مى‏کرد-به او گفت:آیا این حرف را درباره مردى مى‏گویى که از پیامبر خدا (ص) درباره او شنیدم،که مى‏گفت:«هر کسى را که من سرور اویم،پس على سرور اوست.»و شنیدم به او مى‏فرمود:«تو نسبت‏به من به منزله هارونى نسبت‏به موسى،جز این که پس از من هیچ پیامبرى نخواهد آمد» (14) .
        رسول خدا،منزلتى به على بخشیده که به هیچ کس دیگر نداده است،در عبارت اول او را صاحب اختیار هر مرد و زن مسلمان قرار داده است چه آن که قرآن به صراحت مى‏گوید: پیامبر از خود مؤمنان بر ایشان سزاوارتر است و این عبارت پیامبر (ص) همان جایگاه را به على اعطا مى‏کند پس او صاحب اختیار تمام کسانى است که رسول خدا صاحب اختیار آنهاست.

        و در کلام دوم،على را به منزله هارون نسبت‏به موسى قرار داده است،و معناى‏آن چنین است که وى در رتبه بعد از پیامبر خدا قرار دارد.بدیهى است که هارون در رتبه پس از موسى بود و کسى میان قوم موسى در فضیلت همپایه هارون نبود.در نتیجه،بر طبق این سخن،على داراى همه مقامهاى هارون بوده است جز مقام نبوت که پس از حضرت محمد (ص) نبوتى در کار نیست.

        بخارى روایت کرده است که رسول خدا به على فرمود:«آیا نمى‏پسندى که نسبت‏به من به منزله هارون نسبت‏به موسى باشى‏» (15) .و نیز بخارى روایت کرده است که پیامبر خدا فرمود: «فاطمه بانوى زنان بهشت است‏» (16) .البته ورود به بهشت در گروى تقواست.و در صورتى که فاطمه بانوى زنان بهشت‏باشد،پس پرهیزکارترین زنان هم خواهد بود.

        ابو هریره روایت کرده است که رسول خدا فرمود:«هر کس حسن و حسین را دوست‏بدارد مرا دوست داشته است و هر که آنان را به خشم آورد،مرا به خشم آورده است‏» (17) .و حاکم در مستدرک نقل کرده است که رسول خدا فرمود:«هان مثل خاندان من-در میان شما-همانند کشتى نوح است،هر کس سوار آن شد نجات یافت و هر که از آن تخلف کرد،غرق شد» (18) . 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اهل بیت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله اهل بیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله اهل بیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اهل بیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اهل بیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله اهل بیت, مقاله درباره تحقیق مقاله اهل بیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اهل بیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اهل بیت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله اهل بیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت