تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى

تعداد صفحات: 24 فرمت فایل: word کد فایل: 11786
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى

    در آثار و روایات دینى و اشارات قرآنى از قضا و قدر حتمى و قضا و قدر غیر حتمى یاد شده است و چنین مى‏نماید دو گونه قضا و قدر است: حتمى و غیر قابل تغییر،غیر حتمى وقابل تغییر.

    این پرسش پیدا مى‏شود:که معنى قضا و قدر غیر حتمى چیست؟ اگر حادثه خاصى را در نظر بگیریم یا علم ازلى حق و اراده او به آن حادثه تعلق گرفته است‏یا نگرفته است; اگر تعلق گرفته است پس قضا و قدر در کار نیست; اگر تعلق گرفته است‏حتما باید واقع شود والا لازم مى‏آید علم حق با واقع مطابقت نکند و لازم مى‏آید تخلف مراد از اراده حق که مستلزم نقصان و ناتمامى ذات حق است.

    به بیان جامع‏تر قضا و قدر در واقع عبارت است:از انبعاث و سرچشمه گرفتن همه علل و اسباب از اراده و مشیت و علم حق که عله ‏العلل است و با اصطلاح قضا عبارت است از علم به نظام احسن که منشا و پدید آورنده آن نظام است.

    "والکل من نظامه الکیانى ینشا من نظامه الربانى"

    و از طرفى چنانچه مى‏دانیم قانون علیت عمومى ضرورت و حتمیت را ایجاب مى‏کند. لازمه قانون علیت این است که وقوع حادثه‏اى در شرایط مخصوص مکانى و زمانى خودش قطعى و حتمى و غیر قابل تخلف بوده باشد، همان طور که واقع نشدن او در غیر آن شرایط نیز حتمى و تخلف ناپذیر است. علوم قطعیت‏خود را مدیون همین قانون‏اند.

    قدرت پیش بینیهاى علمى بشر تا حدودى است که به علل و اسباب آشنا باشد، و چون قضا و قدر ایجاب و تقدیر حوادث است از طریق علل و معلولات و در نظام سببى و مسببى، پس قضا و قدر عین حتمیت و قطعیت است.علیهذا تقسیم قضا و قدر به حتمى و غیر حتمى و یا به قابل تبدیل و غیر قابل تبدیل چه معنى و مفهومى مى‏تواند داشته باشد؟

    اینجاست که این بن بست پیش مى‏آید که یا باید مانند اشاعره به یک گونه قضا و قدر بیشتر قائل نباشیم و مقابل،تبدیل بودن سرنوشت را به هر صورت و هر شکل منکر اختیارى قائل نشویم، و یا مانند معتزله منکر قضا و قدر در جریان عالم لااقل در افعال و اعمال بشر بشویم.اکنون باید ببینیم راهى براى خروج از این بن بست هست‏یا نیست؟

    مقدمتا باید گفته‏شود همان طورى که نظر اشاعره مبنى بر غیر قابل تبدیل بودن سرنوشت مستلزم نفى قدرت و اختیار بشر و عدم تسلط او بر سرنوشت است نظر معتزله نیز گذشته از اینکه از جنبه توحیدى و اصول قطعى علم الهى مردود است از نظر قدرت و اختیار بشر و تسلط او بر سرنوشت نیز دردى دوا نمى‏کند زیرا فرضا قضا و قدر را به مفهوم الهى نپذیریم با مفهومى مادى آن یعنى حکومت قطعى و تخلف ناپذیر مى‏توانیم علیت عمومى و فرمانروایى نوامیس به اصطلاح جبرى ناشى از آن چه مى‏توانیم بکنیم؟ آیا مى‏توانیم قانون علیت را در جریان عالم و لااقل در اعمال و افعال بشرى انکار کنیم؟! معتزله و پیروان آنها این کار را هم کرده‏اند و منکر اصل ضرورت على و معلولى - لا اقل در مورد افعال- مختار شده‏اند. عده‏اى از دانشمندان جدید اروپایى نیز همان افکار معتزله را در این مساله ابراز داشته‏اند و از «اراده آزاد»، یعنى اراده‏اى که تابع قانون علیت نباشد سخن گفته‏اند و حتى ادعا کرده‏اند که قانون علیت فقط در دنیاى مادى که از اتمها تشکیل یافته صادق است، اما این قانون در دنیاى روحى و در دنیاى داخلى اتمها صادق نیست.ما در اینجا نمى‏توانیم دامنه بحث را به قانون علیت‏بگشانیم جوینده را به پاورقیهاى جلد سوم اصول فلسفه و روش رئالیسم ارجاع مى‏کنیم.اینجا همین قدر مى‏گوییم علت اینکه دانشمندان جدید عمومیت قانون علیت را مورد تردید قرار داده‏اند این است که پنداشته‏اند قانون علیت‏یک قانون تجربى است و آنگاه در مواردى که تجربیات علمى بشر نتوانسته روابط على و معلولى را کشف کند و پدید آمدن معلولى معین را به دنبال علتى معین به دست آورد خیال کرده‏اند این موارد از حوزه قانون علیت‏خارج است.

    اصولا این فرض که تمام قواعد و قوانین علمى بشر و تمام تصورات ذهنى وى از احساس و تجربه سرچشمه مى‏گیرد،از بزرگترین اشتباهاتى است گه دامنگیر بسیارى از سیستمهاى فلسفى غرب شده است و به مقلدان شرقى آنها نیز سرایت کرده است.

    بالجمله راه انکار علیت عمومى بسته است و با قبول آن اشکال سرنوشت غیر حتمى به جاى خود باقى است‏،خواه آنکه به جنبه الهى قضا و قدر قائل باشیم یا قائل نباشیم خلاصه اشکال اینکه هر حادثه‏اى - و از آن جمله اعمال و افعال بشر - از ناحیه علل و اسباب خود حتمیت پیدا مى‏کند (قضا) و حدود و مشخصات و خصوصیات خود را نیز از ناحیه علل و اسباب و موجبات خود کسب مى‏کند (قدر) پس علیت مساوى است‏با حتمیت و تخلف ناپذیرى; پس امکان تغییر و تبدیل در کار نیست و از این رو تمام اعتراف کنندگان به اصل علیت عمومى - و از آن جمله مادیین - که هم ضرورت على و معلولى و دترمینیسم را پذیرفته‏اند و هم مى‏خواهند سرنوشت را قابل تغییر و تبدیل بدانند و براى انسان نقش تسلط بر سرنوشت قائل شوند دچار این اشکال و بن بست هستند.علیهذا نظر معتزله مبنى بر نفى قضا و قدر به مفهوم الهى یعنى نفى احاطه و شمول اراده الهى نسبت‏به همه حوادث جهان و نفى اینکه علم الهى مبدا نظام کلى باشد دردى را دوا نمى‏کند.

    توهم و محال

    اگر مقصود از تغییر و تبدیل سرنوشت و غیر حتمى بودن آن از جنبه الهى این باشد که علم و اراده الهى چیزى را ایجاب کند و آنگاه عاملى مستقل که آن عامل از قضا و قدر سرچشمه نگرفته است، در مقابل آن پیدا شود و آن برخلاف آنچه مشیت و اداره و علم حق اقتضا کرده ایجاد کند و یا آنکه آن عامل مستقل خارجى علم و مشیت‏حق را عوض کندالبته چنین چیزى محال است و همچنین از جنبه علیت عمومى اگر مقصود این باشد که علیت عمومى چیزى را ایجاب کند و عاملى در مقابل علیت عمومى پیدا شود و آن را بى‏اثر کند البته محال است،زیرا تمام عوامل هستى از علم و ارده حق سرچشمه مى‏گیرد و هر عاملى که در جهان خودنمایى مى‏کند تجلى علم و اراده حق و مظهر خواست‏خداوند و آلت اجراى قضا و قدر اوست و نیز هر عاملى را که در نظر بگیریم محکوم قانون علیت و مظهرى از مظاهر آن است، عاملى که خود تجلى اراده حق و و مظهر خواست و و آلت اجراى قضا و قدر او نباشد یا از حوزه قانون علیت‏خارج بوده باشد و در مقابل آن عرض اندام کند تصور ندارد.

    پس تغییر و تبدیل سرنوشت‏به معنى قیام عاملى در نقطه مقابل قضا و قدر یا در جهت مخالف قانون علیت محال و ممتنع است.

    حقیقت ممکن

    و اما تغییر سرنوشت‏به معنى اینکه عاملى که خود نیز از مظاهر قضا و قدر الهى و حلقه‏اى از حلقات علیت است‏سبب تغییر و تبدیل سرنوشتى بشود و به عبارت دیگر شگفت و مشکل به نظر مى‏رسد اما حقیقت است.

    شگفت‏تر آنجاست که قضا و قدر را از جنبه الهى در نظر بگیریم زیرا تغییر قضا و قدر از این جنبه،مفهوم تغییر در عالم علوى و الواح و کتب ملکوتى و علم الهى به خود مى‏گیرد.مگر ممکن است در علم خداوند تغییر و تبدیل پیدا شود؟!! این شگفتى آنگاه به سر حد نهایى خود مى‏رسد که حوادث سفلى و مخصوصا اراده و افعال و اعمال انسانى را سبب تغییراتى و محو و اثباتهایى در عالم علوى و برخى الواح تقدیرى و کتب ملکوتى بدانیم.

    مگر نه این است که نظام سفلى و عینى ناشى از نظام علوى و علمى و منبعث از اوست؟مگر نه این است که عالم سفلى دانى است و عالم علوى عالى؟ مگر نه این است که جهان ناسوت محکوم جهان ملکوت است‏؟حالا آیا ممکن است متقابلا احیانا نظام سفلى و لا اقل قسمتى از آن یعنى عالم انسانى در نظام علوى و علمى اثر بگذارد و سبب تغییراتى بشود ولو آنکه خود همین تاثیر نیز به موجب سرنوشت و به حکم قضا و قدر بوده باشد؟ اینجاست که سؤالات عجیب پشت‏سرهم خودنمایى مى‏کند آیا علم خدا تغیییر پذیر است؟!! آیا دانى مى‏تواند در عالى اثر بگذارد؟!! جواب همه اینها مثبت ست‏بلى علم خدا تغیییر پذیر است; آیا حکم خدا قابل نقص است; یعنى خدا حکم قابل نقض هم دارد بلى دانى مى تواند در عالى اثر بگذارد نظام سفلى مخصوصا اراده و خواست وعمل انسان بلکه اختصاصا اراده و خواست و عمل انسان مى‏تواند عالم علوى را تکان بدهد و سبب تغییراتى در آن بشود و این عالى ترین شکل تسلط انسان بر سرنوشت است.

    اعتراف مى‏کنم شگفت‏آور است اما حقیقت است این همان مساله عالى و شامخ «بداء» است که قرآن کریم براى اولین بار در تاریخ معارف بشرى از آن یاد کرده است:

    "یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب (1) "

    خداوند هر چه بخواهد [که قبلا ثبت‏شده است] محو مى‏کند و هر چه بخواهد [که قبلا ثبت نشده است] ثبت مى‏کند و کتاب مادر [اصل و مادر همه کتابها و نوشته‏ها منحصرا نزد اوست.

    در تمام سیستمهاى معارف بشرى سابقه ندارد; در میان فرق اسلامى تنها دانشمندانى از شیعه اثنى عشریه هستند که در اثر اهتداء و اقتباس از کلمات ائمه اهل بیت (علیهم السلام) توانسته‏اند به این حقیقت پى‏ببرند و این افتخار را به خود اختصاص دهند.

    ما در اینجا نمى‏توانیم تفضیلا وارد مبحث عالى فلسفى بشویم و درست مطلب را آنچنانکه هست روشن کنیم در اینجا همین قدر اشاره کرده مى‏گوییم،مساله «بداء» ریشه قرآنى دارد و از لطیف‏ترین حقایق فلسفى است در میان فلاسفه شیعه نیز جز بعضى که در قرآن زیاد تدبر مى‏کرده‏اند و از آثار و کلمات پیشوایان شیعه مخصوصا کلمات امام اول امیرالمومنین على (علیه السلام) استفاده مى‏کرده‏اند کسى دیگر به غور این مطلب نرسیده‏است.

    البته در چنین مساله‏اى تنها تصور عامیانه عوام الناس که از پیش خود فرض احمقانه‏اى به نام «بداء» مى‏سازند و سپس به مصداق «خود کشى و خود تعزیه مى‏خوانى‏» آن ساخته و پرداخته خیال خود را مورد ایراد و انتقاد قرار مى‏دهند نباید قناعت کرد. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, مقاله در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, تحقیق درباره تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, مقاله درباره تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله قضا حتمى و غیر حتمى
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت