تحقیق مقاله اکراه در عقود

تعداد صفحات: 26 فرمت فایل: word کد فایل: 12340
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: حقوق و فقه
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اکراه در عقود

    اقسام عقود و اکراه در عقود

    1- عقود معین ونامعین : عقودی که در قانون صراحتاً بیان گردیده عقود معین وعقودی که در قانون ناشی از آن نیامده و در عرف هستند عقود نامعین نام دارند (موضوع ماده 10قانون مدنی )

     

    2- عقود جایز ولازم : عقود جایز عقودی هستند که خود به خود هر یک از طرفین به تنهایی در هر وقت که اراده کنند حق فسخ معامله دارند ولو اینکه در آن شرطی هم نشده باشد مثلاً در عقد ذکرحق  فسخ  نشده باشد مثل عقد وکالت ویا مثل عاریه (گرفتن مال کسی برای اینکه از آن استفاده شود) که این نیز عقدی جایز است .

    عقود لازم عقودی هستند که هیچ وجه نمی توان برخلاف آن عمل کرد وآن را فسخ نمود مگر در محدوده خیارات.

    در واقع فرق فسخ در عقد لازم با عقد جایز در این است:

    که در فسخ حتماً بایستی در عقد لازم شرط شده باشد در حالی که در عقد جایز قانون گذار به طور طبیعی این حق را برای طرفین پیش بینی کرده است و مهمتر اینکه علاوه بر اینکه در عقود جایز حق فسخ وجود دارد در بعضی از موارد عقود جایز خود به خود از بین می رود مثل فوت،جنون و سفیه هر کدام از طرفین – فرق فسخ با انفساخ در این است که انفساخ حالت خود به خود دارد : قابل ذکر اینکه در عقود خیاری (عقود لازم )حق فسخ وجود دارد نه انفساخ .

    ·                                 بعضی از عقود نسبت به یک طرف جایز ونسبت به طرف دیگر حالت لازم را دارد مثل عقد رهن که راهن در آن لازم ونسبت به مرتهن حالت جایز را دارا می باشد .

    ·                                

    ·                                 3- عقود معلق و منجز : عقود معلق عقودی هستند که خود عقد یا آثار آن منوط بر تحقق امری شود ،حالت اول را تعلیق در انشاء یعنی خود اراده و حالت دوم را تعلیق در منشاء گویند تعلیق در انشاء باطل است مثلاً گفته شود اگر در دانشگاه قبول شوی  اتومبیل به تو تعلق میگیرد در این نوع ، عقد هنوز صورت نگرفته است . زیرا هنوز اراده ای صورت نگرفته است .

    ·                                

    ·                                 اما تعلیق در منشأ صحیح است زیرا در این نوع ، عقد به وجود آمده است اما آثار آن هنوز تحقق نیافته است قانون ایران در مورد صحت و بطلان این دو ساکت است و آن را فقط در مورد نکاح وضمان باطل می داند (ماده 185 قانون مدنی)

    ·                                

    ·                                 عقود منجز عقودی هستند که در آن هم عقد صورت می گیرد و هم آثار آن

    ·                                 عقد خیاری عقد لازمی است که شرط خیار  در آن وجود داشته باشد یعنی برای یک یا دو طرف برای مدت معین حق فسخ وجود داشته باشد .

    ·                                

    ·                                 4- عقوى عینی و غیر عینی : عقوى عینی عقودی هستنى که علاوه بر قصد  و رضای طرفین قبض (تصرف مورد  معامله ) هم از شرایط صحت معامله است مثل وقف ، رهن ، اما در عقود غیر عینی غیر از قصد و رضای طرفین قبض صورت نمی گیرد مثل بیع .

    ·                                

    ·                                 5- عقود تملیکی عهدی : عقودی که در آن مالکیت وجود داشته باشد عقد تملیکی نام دارد مثل اجاره که مالکیت منافع در آن صورت می گیرد .  البته به محض اینکه عقد منعقد شد مالکیت ها جا به جا می شود مثلاً پس از عقد بیع بایع مالک ثمن ومشتری مالک ملک می شود .  موضوع بعضی از عقود مالکیت نیست بلکه تعهد می باشد که به این عقود ،عقود عهدی می گوییم مثل قرارداد های پیمانکاری .

    ·                                

    6- عقود رضایی وتشریفاتی : عقود رضایی عقودی هستند که با توافق طرفین عقد کامل می شود مثلعقد  نکاح یا اجاره به عقودی که در آن یک سری عملیات اضافی صورت می گیرد تا آن موجب صحت آن شود عقود تشریفاتی گویند  مثلاً برای حکم طلاق باید دو نفر شاهد وجود داشته باشد وجود این دو شاهد عملی تشریفاتی است ( ایقاع تشریفاتی ) از نظر عده ای بیع اموال غیر منقول تشریفاتی محسوب نمی شود زیراعلاوه بر توافق نیاز به ثبت نیز دارد اما از نظر حقوقی تشریفاتی محسوب نمی شود زیرا  از قبل عقد وآثار آن تحقق یافته است

     

    اکراه در عقود

    اِکراه: وادار کردن دیگرى بر انجام دادن کارى بدون رضایت و رغبت و یکى از عناوین ثانوى فقه

     

    اکراه از ریشه «ک ر ه» و این ماده در لغت به معانى گوناگونى آمده است؛ از جمله: 1. ناپسند داشتن[1]، بر این اساس به آنچه ناپسند است مکروه و پسندیده را محبوب مى‌نامند. 2. زشت بودن[2]، بر این پایه به آنچه زشت است کریه (قبیح) مى‌گویند. 3. مشقت داشتن.[3] 4. اِبا و خوددارى کردن.[4]
    اکراه در اصطلاح، عبارت است از وادار کردن انسان با تهدید به انجام دادن یا ترک کارى که از آن ناخرسند است.[5]برخى در تکمیل معناى آن نکته‌اى را افزوده و آن را به وادار کردن انسان بر آنچه طبعاً یا شرعاً از آن ناخرسند است تعریف کرده‌اند.[6] این عمل گاهى به حق انجام مى‌گیرد؛ مانند وادار کردن محتکر به فروش کالاى احتکار شده یا الزام معسر به فروش ملک خود براى اداى حقوق بدهکاران از سوى حاکم شرع، و گاهى به ناحق صورت مى‌گیرد؛ مانند اکراه شخص بر انجام فعلى حرام یا ترک فعلى واجب یا ایجاد عقد یا ایقاعى خاص از سوى شخص ظالم.[7]
    اکراه داراى سه رکن است: 1. مُکْرِه (وادار کننده). 2. مُکْرَه (وادار شده). 3. مُکْرَهٌ علیه (کارى که به آن وادار مى‌شوند).
    اکراه با مفاهیمى دیگر همچون اضطرار* و اجبار از آن جهت که در هرسه، انسان وادار به انجام یا ترک کارى مى‌شود مشترک است؛ اما تفاوتهایى نیز با یکدیگر دارند؛ تفاوت اکراه با اضطرار آن است که در اکراه رضایت باطنى وجود ندارد، بلکه عمل با تهدید و ارعاب انجام مى‌گیرد؛ ولى در اضطرار، اوضاع ویژه اجتماعى، اقتصادى یا حوادث طبیعى فرد را ناگزیر به انجام دادن کارى مى‌کند که در باطن از آن راضى است، ازاین‌رو معامله مُکْرَه باطل و معامله مضطر صحیح است[8]، زیرا معیار صحت معامله تراضى طرفین است: «اِلاّ اَن تَکونَ تِجرَه ً عَن تَراض» (نساء/4،29) و این معیار در مضطر وجود دارد.
    تفاوت این دو با اجبار آن است که در اکراه و اضطرار برخلاف اجبار، اراده و اختیار از انسان سلب نمى‌شود؛ مثلا اگر با غلبه و جبر سر روزه‌دار را در آب فرو برند که به کلى از او سلب اختیار شود روزه‌اش باطل نمى‌گردد[9]، چون تحقق مفطر به اراده او نبوده است؛ ولى اگر با اکراه یا اضطرار مرتکب چنین مفطرى شود، چون اراده از وى سلب نشده روزه‌اش باطل است.[10]
    قرآن از اکراه با واژه‌ها و تعبیرهایى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله واژه «کره» و مشتقات آن که بیش از 40 بار در قرآن به‌کار رفته و در بیشتر موارد معناى لغوى آن قصد شده است؛ مانند: «عَسى اَن تَکرَهُوا شَیًا و هُوَ خَیرٌ لَکُم» (بقره/2،216 و نیز نساء/4، 19؛ ...) و در برخى آیات به معناى اصطلاحى آن آمده است؛ مانند: «اِلاّ مَن اُکرِهَ و قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمن» (نحل/16،106 و نیز نور/24، 33) و نیز تعبیراتى مانند:«لا تَعضُلوهُنَّ» (نساء/4،19) که به نوعى، به اکراه اشاره دارد. در این آیات ضمن بیان برخى احکام فقهى اکراه، از آثار و پیامدهاى دنیوى و اخروى این عمل نیز سخن به میان آمده، چنان‌که برخى مصادیق اکراه در امتهاى گذشته و اسلام نیز یادآورى شده است.
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اکراه در عقود

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    اقبال الاعمال؛ امالى؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ تاریخ مدینه دمشق؛ تاریخ الیعقوبى؛ التبیان فى تفسیر القرآن؛ التحقیق فى کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر اطیب البیان؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر فرات الکوفى؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر المنار؛ تفسیر من وحى القرآن؛ تفسیر نمونه؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آى القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبى؛ روض الجنان و روح الجنان؛ شواهد التنزیل؛ الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب؛ الکافى؛ کشف الاسرار و عده ‌الابرار؛ لسان العرب؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهرى؛ المصباح المنیر؛ معجم مقاییس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مناقب آل‌ابى‌طالب؛ مناقب امام على بن ابى‌طالب(علیه السلام)؛ المیزان فى تفسیر القرآن؛ نثر طوبى.
    احمد جمالى
     

    [1]. التحقیق، ج10، ص49؛ مقاییس‌اللغه، ج5 ، ص172، «کره».
    [2]. التحقیق، ج 10، ص 49؛ المصباح، ج 2، ص 531 ، «کره».
    [3]. القاموس‌المحیط، ج2، ص1644؛ المعجم‌الوسیط، ص 875 ، «کره».
    [4]. القاموس‌المحیط، ج2، ص1644؛ المعجم‌الوسیط، ص 875 ، «کره».
    [5]. رسائل‌المرتضى، ج2، ص263؛ جواهرالکلام، ج‌32، ص‌11.
    [6]. کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 249؛ التعریفات، ص 50 .
    [7]. الموسوعه الفقهیه المیسره، ج 4، ص 441 442؛ مصطلحات الفقه، ص 84 .
    [8]. مصطلحات الفقه، ص 74.
    [9]. العروه الوثقى، ج 2، ص 21.
    [10]. العروه الوثقى، ج 2، ص 21.
    [11]. الموسوعه الفقهیه، ج 4، ص 442.
    [12]. مجمع البیان، ج 7، ص 221.
    [13]. جواهرالکلام، ج 22، ص 140.
    [14]. همان، ج 35، ص 187.
    [15]. همان، ج 25، ص 67 .
    [16]. همان، ج 26، ص 339.
    [17]. همان، ج 27، ص 10.
    [18]. مستمسک العروه، ج 13، ص 166.
    [19]. جواهرالکلام، ج 27، ص 10.
    [20]. مصباح الفقاهه، ج 3، ص 330 331.
    [21]. جواهرالکلام، ج 32، ص 12 13.
    [22]. مواهب‌الرحمن، ج7، ص348؛ نمونه، ج3، ص 320.
    [23]. مواهب الرحمن، ج 7، ص 348 349.
    [24]. مستند العروه، ص 231، «زکات»؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 368؛ اعانه الطالبین، ج 2، ص 169.
    [25]. جواهرالکلام، ج 41، ص 262، 267، 454 476.
    [26]. تفسیر قرطبى، ج 10، ص 122.
    [27]. جواهرالکلام، ج41، ص609 ؛ تفسیر قرطبى، ج 10، ص 119.
    [28]. جواهرالکلام، ج 42، ص 47، 53 55 .
    [29]. تحریرالوسیله، ج 2، ص 463 464.
    [30]. جواهرالکلام، ج 32، ص 11.
    [31]. جامع‌البیان، مج4، ج 5 ، ص 320؛ الدرالمنثور، ج2، ص 646 648 ؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 83 .
    [32]. جواهرالکلام، ج 32، ص 11 12.
    [33]. المیزان، ج2، ص342؛ اعراب القرآن، ج1، ص388.
    [34]. التفسیر الکبیر، ج 7، ص 15.
    [35]. المیزان، ج 2، ص 343.
    [36]. مجمع البیان، ج 4، ص 535 536 .
    [37]. التفسیر الکبیر، ج 7، ص 16.
    [38]. مواهب الرحمن، ج 4، ص 249.
    [39]. التفسیر الکبیر، ج 7، ص 16؛ حاشیه شیخ زاده، ج 2، ص 629 .
    [40]. نمونه، ج 2، ص 283.
    [41]. اسباب النزول، ص 236؛ تفسیر قرطبى، ج 10، ص 118 119.
    [42]. مجمع‌البیان، ج 6 ، ص 706.
    [43]. المیزان، ج 13، ص 261 262.
    [44]. روض الجنان، ج 14، ص 139.
    [45]. تفسیر قرطبى، ج 12، ص 168 169؛ الدرالمنثور، ج 6 ، ص 193.
    [46]. مسالک‌الافهام، ج3، ص 16؛ التحریر والتنویر، ج 18، ص 226.
    [47]. کنزالعرفان، ج 2، ص 13.
    [48]. همان؛ اصول‌الفقه، ج 1، ص 86 .
    [49]. جامع‌البیان، مج3، ج4، ص404 406؛ تفسیر قرطبى، ج 5 ، ص 63 .
    [50]. جامع البیان، مج 3، ج 4، ص 408 409.
    [51]. مجمع البیان، ج 3، ص 40.
    [52]. المیزان، ج 2، ص 255.
    [53]. همان، ج 14، ص 175.
    [54]. جامع البیان، مج 9، ج 16، ص 236.
    [55]. المصباح، ص 541 ، «کمل».
    [56]. مفردات، ص 726، «کمل».
    [57]. نثر طوبى، ج 2، ص 346.
    [58]. لسان العرب، ج 12، ص 157؛ مقاییس اللغه، ج 5 ، ص 139؛ تاج العروس، ج 15، ص 667 ، «کمل».
    [59]. المیزان، ج 5 ، ص 179 180؛ نثر طوبى، ج 2، ص 346.
    [60]. مجموعه آثار، ج 4، ص 889 890 ، «امامت».
    [61]. التحقیق، ج 10، ص 112 113، «کمل».
    [62]. نثر طوبى، ج 2، ص 346؛ مفردات، ص 168، 726، «تمّ» و «کمل».
    [63]. التبیان، ج 3، ص 434.
    [64]. تفسیر المنار، ج 6 ، ص 166؛ التحریر والتنویر، ج 6 ، ص 103؛ المیزان، ج 5 ، ص 180.
    [65]. المیزان، ج 5 ، ص 180.
    [66]. اقبال الاعمال، ج 3، ص 329؛ المقام الاسنى، ج 1، ص 98؛ جنه الامان، ص 359.
    [67]. المیزان، ج5 ، ص175 176؛ نمونه، ج4، ص264 265؛ مجموعه آثار، ج 4، ص 898 ، «امامت».
    [68]. الغدیر، ج 1، ص 14 293.
    [69]. المیزان، ج 5 ، ص 180 181.
    [70]. الکافى، ج 1، ص 345؛ مجمع‌البیان، ج3، ص274.
    [71]. الکاشف، ج3، ص13؛ الغدیر، ج1، ص230؛ نمونه، ج 4، ص264.
    [72]. الکافى، ج 8 ، ص 22؛ امالى، ص 356؛ مناقب، ابن شهرآشوب، ج 3، ص 32.
    [73]. مناقب، ابن مغازلى، ص 69 ؛ تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 15؛ شواهد التنزیل، ص 92 98.
    [74]. تاریخ دمشق، ج42، ص 233 237؛ تاریخ‌یعقوبى، ج 2، ص 43؛ السیره النبویه، ج 4، ص 174.
    [75]. امالى، ص 125؛ تهذیب، ج 3، ص 128؛ تفسیر فرات کوفى، ص 118.
    [76]. المیزان، ج5 ، ص182؛ نمونه، ج4، ص268269.
    [77]. المیزان ، ج 5 ، ص 168 174 ، 192 201 ؛ نمونه، ج 4، ص 263 268؛ مجموعه آثار، ج 4، ص 891 898 ، «امامت».
    [78]. کشف الاسرار، ج 3، ص 26؛ نمونه، ج 4، ص 264.
    [79]. تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 42؛ التحریر والتنویر، ج 6 ، ص 100، 105 106؛ مجموعه آثار، ج 4، ص 892 893 ، «امامت».
    [80]. المیزان، ج 5 ، ص 169؛ نمونه، ج 4، ص 264.
    [81]. کشف الاسرار، ج 3، ص 17؛ التفسیر الکبیر، ج 6 ، ص 137؛ تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 42.
    [82]. الکشاف، ج1، ص605 ؛ تفسیر قرطبى، ج6 ، ص42؛ التحریر والتنویر، ج 6 ، ص 103.
    [83]. الکشاف، ج1، ص605؛ التفسیرالکبیر، ج6، ص138.
    [84]. جامع‌البیان، مج4، ج6 ، ص107109؛ مجمع‌البیان، ج 3، ص 274.
    [85]. جامع البیان، مج 4، ج 6 ، ص 105؛ روض الجنان، ج 6 ، ص 243.
    [86]. التبیان، ج 3، ص 435؛ مجمع‌البیان، ج 3، ص 274؛ التفسیر الکبیر، ج 6 ، ص 138.
    [87]. تفسیر قرطبى، ج 6 ، ص 42 43.
    [88]. الکاشف، ج3، ص15؛ روض‌الجنان، ج6 ، ص 244؛ اطیب البیان، ج 4، ص 298.
    [89]. المیزان، ج5 ، ص177 179؛ مجموعه آثار، ج 4، ص 901، 914، «امامت».
    [90]. المیزان، ج 5 ، ص 182؛ من وحى القرآن، ج 8 ، ص 45 46.
    [91]. مجموعه آثار، ج 4، ص 890 ، «امامت».

تحقیق در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود, مقاله در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود, تحقیق درباره تحقیق مقاله اکراه در عقود, مقاله درباره تحقیق مقاله اکراه در عقود, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله اکراه در عقود
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت