تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت

تعداد صفحات: 21 فرمت فایل: word کد فایل: 13045
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت

    جنبش مشروطیت در خاطره­ی جمعی­ی انسانِ ایرانی خاطره­ای ماندگار است؛ گاه به مثابه کهن­نمونه­ی انقلاب، گاه به مثابه تبلورِ آرزویی شکست­خورده، گاه به مثابه نمونه­ی بی­درمانی­ی تناقض­های فرهنگی­ی یک سرزمین. جنبش مشروطیت هم نشان تکرار است هم نشانِ انتظار؛ چرخشی که پایان نمی­پذیرد؛ خلسه­ و سرگیجه شاید. جنبش مشروطیت، البته، افقِ طلوعِ پاره­ای از انواع ادبی هم هست: افقِ طلوع رمان، نمایش­نامه، ترانه. میان آثار ادبی و آثار نظری - سیاسی­­ی دوران مشروطیت اما، گاه چندان مرز روشنی نیست؛ میان آثاری که تخیل را ثبت کرده­اند یا واقعیت را پرداخته­اند. آثار ادبی­ی دوران مشروطیت از نوع­های ادبی سکوی خطابه­های مکرر می­سازند؛ سکوی جلوس هم­سرایان خراشیده­گلو. اینک می­خواهیم، در جست­وجوی آوای هم­سرایان خراشیده­گلو، هفت اثرِ دورانِ مشروطیت را به­سرعت بخوانیم: پنج اثر ادبی­ را در آینه­ی دو اثر نظری - سیاسی. پنج اثر ادبی­ی خود را از میانِ پنج نوع متفاوت برمی­گزینیم: یک سفرنامه: سیاحتنامه ابراهیم بیک: یا بلای تعصب او، نوشته­ی زین­العابدین مراغه­ای، یک خودزنده­گی­نامه: حاجی­بابا اصفهانی، نوشته­ی جیمز موریه، یک رساله­ی تعلیمی: کتاب احمد، نوشته­ی عبدالرحیم طالبوف تبریزی، یک رمان: جهودکُشان، نوشته­ی نویسنده­ای نامعلوم، به تصحیحِ هارون و هومن، یک داستانِ کوتاه - بلند: یوسف شاه، نوشته­ی فتحعلی آخوندزاده. از میان آثار نظری - سیاسی دفتر تنظیمات، نوشته­ی میرزا ملکم­خان و سه مکتوب، نوشته­ی میرزا آقاخان کرمانی را می­خوانیم.

     

     1

    جلد اول سیاحتنامه ابراهیم بیک: یا بلای تعصب او ماجرای سفر ابراهیم بیک است به ایران در دوران ناصرالدین­شاه. ابراهیم بیک بازرگان جوانی است وطن­دوست، مسلمان؛ فرزند بازرگانی­ آذربایجانی­الاصل که پنجاه سال پیش از این به مصر مهاجرت کرده است. پدر ابراهیم بیک چنان عاشق ایران بوده است که در تمامِ دوران اقامت­اش در مصر حتا کلمه­ای به عربی سخن نگفته است. ابراهیم بیک در بیست ساله­گی پدر خویش از دست داده است. پدر هنگام مرگ به او وصیت کرده است که جوانی­ی خویش به سیاحت بگذراند. ابراهیم بیک وصیتِ پدر اجابت می­کند: به هم­راه­ میرزا یوسف، یارِ قدیمی­ی پدر، سفر به سوی ایران آغاز می­کند.

     حاجی­بابا اصفهانی­ خودزنده­گی­نامه­ی حاجی­بابا اصفهانی است؛ دیپلمات برجسته­ی فتحعلی­شاه. در مقدمه­ی حاجی­بابا اصفهانی نامه­ای از پرگرین پرسیک، پزشک انگلیسی، می­خوانیم به روحانی­ی عالی­قدر دکتر فوند گروبن، کشیش محترم سفارت سوئد در بندر عثمانی که در سال 1823 میلادی نوشته شده است. پرگرین پرسیک از ملاقات خود با حاجی­بابا در استانبول نوشته است. حاجی­بابا در توغات بر بستر بیماری افتاده بوده است. پرگرین پرسیک به بالین او رفته و دارویی شفابخش تجویز کرده است. حاجی­بابا از بستر بیماری برخاسته و خاطراتِ خود را در اختیارِ پرگرین پرسیک گذاشته است. حاجی­بابا در اصفهان به دنیا آمده است. پدرش، کربلایی حسن، از معروف­ترین سلمانی­های اصفهان بوده است. حاجی­بابا در جوانی به استخدام یک تاجر بغدادی در­می­آید، در اولین سفر تجاری­اش توسطِ ترکمنان دست­گیر می­شود. پس از چندی از چنگال ترکمنان می­گریزد و زنده­گی­ی پُرحادثه­­ای را آغاز می­کند: سقا می­شود، توتون­فروش می­شود، به خدمتِ حکیمِ شاه درمی­آید، درویش می­شود، نسقچی می­شود، با روحانیان بلند­پایه رابطه پیدا می­کند، تاجر می­شود، لباس دیپلمات­ها به تن می­کند.

     کتاب احمد رسال ه­ای ­است در سه جلد: پرسش و پاسخی میان نویسنده و پسرش، احمد؛ در خردسالی و بزرگ­سالی؛ در دوران ناصرالدین­شاه و اوایل دوران مظفرالدین­شاه. در کتاب احمد، احمد و پدرش از همه­چیز سخن می­گویند؛ علم، حکومت، مذهب، ادبیات.

     جهودکُشان رمانی است از «عیاشی­ها» و «ستمگری­های» دوران محمد­شاه. ماجرا از روز حرکتِ شاه به ییلاق دماوند آغاز می­شود. اندکی بعد گفت­وگوی دو تن از شخصیت­های اصلی­ی رمان را می­خوانیم؛ گفت­وگوی شاطر سلیم و ابراهیم را. شاطر سلیم عاشق دختری بوده است که امام­جمعه او را به­اجبار عقد کرده است. آن­گاه ماجرای عده­ای سنگ به دست را می­خوانیم که به کشتنِ یهودیان آمده­اند. سیدی بر روی سکویی رفته و دختری را نشان می­دهد. دختر مذهب اسلام اختیار کرده و به عقد سید درآمده بوده است، اما اینک اسلام را انکار کرده و بار دیگر یهودیت را برگزیده است. سید تأکید می­کند دختر باید سنگ­سار شود. یهودیان اما، ادعا می­کنند که دختر نامزد دارد و سید او را به اجبار عقد کرده است. از این پس ماجرای زنده­گی­ی این دختر و نامزدش، صادوق، زنده­گی­ی میرزا آقاسی، صدراعظمِ محبوبِ شاه، توطئه­ی قتل بهمن میرزا، برادر شاه، رابطه­ی شاطر سلیم و معشوق­اش، لیلا، را می­خوانیم. پایان همه­ی ماجراها مرگِ جُفتِ جوان یهودی است.

     یوسف شاه، که در دوران ناصرالدین­شاه نوشته شده است، ماجرای به تخت نشستنِ یوسف، سراج ساده­دل، است به جانشینی­ی شاه­عباس. منجم­باشی­ی دربار شاه­عباس پیش­بینی کرده است که خطری گِرد سر شاه­­ می­چرخد که به او تا پانزده روز بعد از نوروز آسیب خواهد رساند. شاه دستور قتل منجم­باشی را می­دهد. منجم­باشی برای چاره­جویی نزد استادش می­رود. استاد چاره را در این می­بیند که شاه به مدت پانزده روز از سلطنت کناره­گیری کند و به جای او مجرمی بر تخت سلطنت بنشیند. منجم یوسف سراج را برمی­گزیند؛ آزاده­ای که از شاه انتقادهای بسیار کرده است. یوسف پانزده روز بر تخت سلطنت می­نشیند.

     

     2

    پنج اثر ادبی­ی ما، همه، روایت اند؛ روایتِ یک سفر، روایت یک زنده­گی، روایتِ گفت­وگوی یک پدر و پسر، روایت زنده­گی­ی یک عاشق و معشوقِ یهودی، روایتِ زنده­گی­ی سراجی نیک­دل. واژه­ی روایت را در این­جا به معنای مجموعه حوادثی به کار می­بریم که از دو جهت می­خواهد واقعیت بیرونی را منعکس کند: هم بر زمانِ خطی استوار است؛ هم به غایتی ختم می­شود.1 روایت بازتاب درک تاریخی از هستی است؛ بیان درکی آرزومندانه - خوش­بینانه. روایتی که غایت دل­خواه ندارد، نیز، راه نیل به غایت آرزومندانه را باز می­گذارد. در روایت زمان داور اصلی است؛ داوری که خطا نمی­کند؛ گیریم که هنوز زمان داوری نرسیده باشد. روایت گاه واقعیت را در تصویرِ غایت دل­خواه فرو می­کاهد؛ گاه واقعیت دل­خواه را بر مبنای شکل خویش پیش­بینی می­کند. روایت بیش از هرچیز باور به تاریخیگری را در دل دارد؛ گاه در حضورِ تحقق آرزو؛ گاه در غیابِ تحققِ آرزو. روایت هم واقعیت را خیالی می­کند هم راه خیالِ تغییر واقعیت را باز می­گذارد. غایتِ روایت، همیشه، غایت تاریخ نیست. تاریخ به سوی نظمی انسانی در حرکت است؛ به سوی تصویری عقلانی از هستی. روایت انعکاس تصویر ناگزیر تاریخ است از طریق تأکید بر حرکت خطی­ی زمان؛ تأکید بر وجودِ راهی که منحرف نمی­شود. آثار ادبی­ی دوران مشروطیت اندیشه­ی باور به غایت تاریخ را روایت می­کنند.2

     سیاحتنامه ابراهیم بیک: یا بلای تعصب او غیابِ غایتِ آرزومندانه را غایت دارد؛ حضور وزیرانِ خودپرست را؛ حضورِ شاعران یاوه­گویی را که جانشینِ فردوسی­ی ایران­دوست شده­­اند: «این یکی برای وزیری موجب بلندی قدر و نیک­نامی نمیشود که برای یک قصیده شاعر تنبل و چاپلوس مهمل که ریشخندش کرده صد تومان یا بیشتر صله بدهد و او را به ریشخند کردن سایرین دلیر کند ... وعده بی­پای سلطان محمود غزنوی در پاداش زحمات فردوسی طوسی، که بهشت برین جایگاهش باد، شعرای زمان را بطمع خام انداخت اما این یکی را نمیدانند که امروز زمان آن گذشته که پادشاهان ایران بهندوستان بتازند و با قطار قطار شتران باربردار از زروسیم و جواهر آبدار غنیمت بازگردند. آن کشور امروز از غفلت ما بچنگ نهنگ اندر است. وانگهی فردوسی استحقاق آنهمه جایزه و بیش از آن را داشت زیرا که زبان مرده ملتی را احیا کرد و بتاریخ ملت نیز خدمتی بسزا نمود نه چون شعرای این زمان که کلامشان بالمره عاری از از نصایح و حکمت و مستوجب صد هزار نفرین و لعنت باشد.»3

     حاجی­بابا اصفهانی به همان شرایطی می­نازد که ابراهیم بیک از آن در رنج است. حاجی­بابا غیابِ غایت دل­خواه را آرمانی می­کند تا خواننده بداند که حاجی­بابا خود از جمله کسانی است که برای نیل به غایت دل­خواه باید از سر راه برداشته شوند: «کافی است بگویم به اصفهان سفر کردم با همه اسباب و تجهیزات سفر یک آدم متشخص و به زادشهرم وارد شدم با احساساتی که هیچ­کس جز یک ایرانی­زاده و پرورده­شده در ایران و در آرزوی جاه­طلبی نمی­تواند آن احساسات را درک کند. خود را در اوج آن چیزی دیدم که در چشم من کمال مقام انسانی بود. گویا بدبختی از من رخت بربسته بود و همه چیز از این خبر می­داد که در دفتر زندگی­ام، فصلی نو گشوده می­شود. حاجی­بابا، پسر سلمانی اصفهانی به زادشهرش وارد شد با نام میرزاحاجی بابا، نماینده شاه. لازم است باز هم در این مورد چیزی بگویم؟»4

     کتاب احمد با ترسیمِ غایتِ دل­خواه تاریخ خاتمه می­یابد؛ حکمی که باید انجام شود. کتاب احمد راهِ سعادت را ترسیم می­کند؛ راهی را که با قانون سنگ­فرش شده است: «بعد از این هر ایرانی وطندوست و سلطانپرست دریابد که معنی قانون و نفوذ قانون به تهذیب اخلاق مردم چیست و چگونه است، و می­داند که هر جا قانون نیست در آن ملک سعادت و برکات نیست ...»5

     جهودکُشان تصویر مرگ را غایت دارد؛ ستمی را که راه تغییر آن بسته نیست. در جهودکُشان آرزوی غیابِ مرگ در حضورِ تلخ مرگ برجسته می­شود. بازی­ی چرخ بازیگر هنوز پایان نیافته است: «صادوق، سرش را از پشت سنگر بیرون آورده، خواست که استر را به عقب بکشد، که ناگاه سید، تفنگ را از یکی از سربازان ربوده، و راست به طرف صادوق گرفته امانش نداد.

     تفنگ صدا کرد و صادوق، نوداماد جوان، خون­آلود در غلتید ...

     قسمتی از لجار همراه سید خونخواره، به طرف پله­های بام شتافته؛ اگرچه درِ پُشت بام هم بسته بود، اما معلوم است که سد راه وحشیان نمی­توانست شد و در مقابل آنها دوامی نمی­کرد ...

     خلاصه استر برگشت سر نعش صادوق ایستاده، با سوز دل، زمزمه­کنان گفت:

     ای یار جانی، اینک من هم با تو می­آیم ...

     خنجر خون­آلود را به سینه خود فروکرده و پهلوی صادوق به زمین افتاده و لازمه وفا را به جا آورد. چرخ بازیگر از این بازیچه­ها بسیار دارد.»6

     یوسف شاه تحققِ غایت تاریخ را از انسان می­خواهد. انسان می­تواند پایان روایت­هایی چون یوسف شاه را تغییر دهد؛ جهانِ عادلانه­ی خویش را بسازد. در یوسف شاه صدایی انسان را چنین پیش می­راند: «درصورتی که افراد انسان فرداً فرداً اسباب تقدیرت خدائی بوده باشد، مسلما هیئت مجتمعه آن صاحب هر گونه اراده، و قابل انجام هر نوع امور معظمه خواهد بود.»7

     در آثار ادبی­ی دورانِ مشروطیت تاریخ خونین چهره­ای است که غایتِ دل­خواه را آرزو می­کند یا پند می­دهد؛ مملو از شخصیت­ هایی که محدوده­ی دنائت را گسترده می­کنند. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, مقاله درباره تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله گذری از جهان هفت اثر دوران مشروطیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت