تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ

تعداد صفحات: 26 فرمت فایل: word کد فایل: 13280
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ

    هدف‏هاى آموزشى مورد نظر در این بحث عبارتند از:

    1. بررسى شرایط تحقق نسخ در© قرآن کریم.

    2. ارائه تعریفى دقیق از نسخ، هماهنگ با شرایط آن.

    3. تبیین فلسفه نسخ در قرآن.

    4. آشنایى با اقسام نسخ و امکان یا عدم امکان وقوع آن‏ها.

    5. آگاهى از آیات ناسخ و منسوخ.

    برخى از منابع مهمّ در این زمینه عبارتند از:

    ناسخ‏القرآن العزیز ومنسوخه، ابن‏بارزى؛ الناسخ والمنسوخ، ابن‏حزم اندلسى؛ مناهل العرفان، زرقانى، ج‏2؛ النسخ فى القرآن الکریم، دکتر مصطفى زید؛ البیان فى تفسیر القرآن، آیه اللَّه العظمى خوئى؛ المیزان، علامه طباطبائى؛ التمهید فى علوم القرآن، آیه اللَّه معرفت، ج‏2؛ مباحث فى علوم القرآن، دکتر صبحى صالح.

    فصل اول تعریف لغوى و اصطلاحى نسخ

    تعریف لغوى

    <نسخ» در لغت به معانى مختلفى آمده است که عبارتند از: ازاله، تغییر، ابطال و چیزى را جاى چیز دیگر قرار دادن. نَسَخَ الکتاب: کَتَبَه عن معارضه ؛ کتاب را از طریق مقابله‏نمودن نوشت.(1)

    جوهرى در صحاح گوید:

    نسخ به دو معناى ازاله و تغییر به کار مى‏رود. نَسَخَتِ الشمسُ الظِّلَّ: أزالته ونَسَخَتِ الرّیحُ آثارَ الدّار: غَیَّرتْها؛ آفتاب سایه را از بین برد و باد، آثار و بقایاى خانه را تغییرداد.

    جوهرى نسخ آیه به آیه را، زایل‏نمودن و ازبین‏بردن مثل حکم آیه مى‏داند.

    راغب اصفهانى در مفردات مى‏گوید:

    نسخ، یعنى از بین بردن چیزى به واسطه چیزى که پس از آن مى‏آید؛ مثل از بین بردن آفتاب، سایه را و سایه، آفتاب را و پیرى، جوانى را. از واژه نسخ گاه معناى <ازاله» و گاه معناى <اثبات» (ضدّ آن) فهمیده مى‏شود.

    نسخ قرآن به معناى ازاله و از بین بردن حکم آن است، با حکمى که بعد از آن آمده‏است. خداوند مى‏فرماید: ما ننسخ من آیه او نُنْسِها نأت بخیر منها او مثلها....(2)

    نسخ کتاب به معناى انتقال صورت آن به کتاب دیگر است. این امر، سبب ازاله و رفع صورت اول نمى‏گردد، بلکه موجب <اثبات» همان صورت در مادّه دیگرى مى‏شود. گاهى از این معنا به <استنساخ» تعبیر مى‏شود. خداوند مى‏فرماید: إنا کنا نستنسخ ما کنتم ت‏(3)عملون.(4)

    به اعتقاد زرقانى نسخ در لغت عرب در دو معنا به کار رفته‏است:

    1. ازاله و اعدام چیزى: وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلانَبِىٍّ إِلّا إِذا تَمَنَّى أَلْقىَ الشَّیْطانُ فِى أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ ...؛ خداوند، القاى شیطان را، نابود کرده و از میان مى‏برد. تناسخ قرون و ازمان که در لغت به کار رفته نیز به همین معناست.

    2. انتقال و تحویل یک چیز به چیز دیگر با بقاى آن. نسخ کتاب به همین معناست؛ زیرا در استنساخ نوعى نقل و انتقال وجود دارد و قرآن در آیه إنّا کنّا نستنسخ ما کنتم تعملون، به همین مطلب اشاره دارد. منظور قرآن، نقل اعمال به صحیفه‏ها و از صحیفه‏ها به غیر آن است.(5)

    در این‏که کدام یک از معانى ازاله، تغییر، ابطال و انتقال، معناى حقیقى و کدام معناى مجازى واژه نسخ است، میان دانشمندان اختلاف وجود دارد. دکتر مصطفى زید، پس از ذکر آراى گوناگون، نظریّه ابوالحسین بصرى که نسخ را حقیقت در ازاله و مجاز در نقل و انتقال مى‏داند، ترجیح داده براى اثبات مدعاى خویش، مواردى را از عهد قدیم و نیز از استعمالات قرآن کریم شاهد مى‏آورد.(6)

    تعریف اصطلاحى

    با توجه به شروطى که در فصل آینده در مورد نسخ اصطلاحى بیان خواهد گردید تعریف دقیق آن عبارت است از:

    رفعُ حُکمٍ - کانَ یَقتضی الدّوامَ حَسَب ظاهِرِه - بتشریع لاحقٍ بحیثُ لایمکنُ اجتماعهما معاً إمّا ذاتاً أَوْ نَصّاً؛

    برداشتن حکمى - که در ظاهر اقتضاى استمرار داشته است - به واسطه تشریع بعدى، به‏گونه‏اى که ذاتاً یا به دلیل خاص، امکان اجتماع آن دو وجود نداشته باشد.

    گزیده مطالب

    1. نسخ در لغت به چند معنا به کار رفته‏است: تغییر، ازاله و اعدام، ابطال و انتقال. نسخ به معناى انتقال، همان استنساخ است.

    2. معناى حقیقى نسخ همان ازاله است و مجازاً در نقل و انتقال به کار رفته‏است.

    3. نسخ در اصطلاح یعنى: برداشتن حکمى - که در ظاهر اقتضاى استمرار داشته است - به واسطه تشریع بعدى، به‏گونه‏اى که ذاتاً یا به جهت نصّ شرعى، امکان اجتماع آن دو حکم وجود نداشته باشد.

    فصل دوم شروط نسخ

    ارکان نسخ عبارتند از: منسوخ (حکم اول)؛ منسوخ‏به (حکم دوم)، و ناسخ، که هریک داراى شروطى هستند.

    بسیارى از متقدمان بر اثر بى‏توجهى به حقیقت نسخ، آن را بر تخصیص و تقیید و جز اینها اطلاق کرده‏اند.(7)

    ابن‏تیمیه مى‏گوید:

    در اصطلاح بزرگان گذشته، هر معناى ظاهرى که ظهورش به جهت معارضى قوى‏تر ترک مى‏شده، داخل در منسوخ بوده است؛ مثل تخصیص عام و تقیید مطلق.

    ابن‏قیم: منظور عموم بزرگان سلف از ناسخ و منسوخ، گاهى رفع کلى حکم بوده است؛ همان گونه که در اصطلاح متأخران است و گاهى رفع دلالت عام و مطلق و ظاهر و غیر آن به‏واسطه تخصیص یا تقیید و یا تفسیر و تبیین آن بوده است. حتى آنان استثنا و شرط و صفت را نیز نسخ مى‏نامیدند؛ چراکه متضمن رفع و برداشتن دلالت ظاهرى کلامند....

    شاطبى: آن‏چه از سخن متقدمان آشکار مى‏گردد این است که نسخ در عقیده آنان اعم از بیان اصولیان بوده است. آنان گاهى به تقیید مطلق و به تخصیص عام و به بیان مبهم و مجمل، نسخ اطلاق مى‏کرده‏اند؛ همان‏گونه که رفع حکم شرعى به دلیل حکم شرعى متأخر را رفع مى‏دانسته‏اند. دلیل این امر اشتراک همه آنها در یک مفهوم، یعنى عدم اراده امر متقدم بوده‏است.(8)

    زرقانى معتقد است که براى تحقق نسخ، چهار شرط لازم است:

    1. منسوخ حکم شرعى باشد؛

    2. دلیل رفع حکم، دلیلى شرعى باشد؛

    3. دلیل رافع، متأخر از دلیل اول بوده همانند اتصال قید به مقید به دلیل اول متصل نباشد؛

    4. میان دلیل اول و دلیل دوم تعارض حقیقى وجود داشته باشد.(9)

    این که شرط چهارم به چه میزان در تحقق نسخ دخیل است، خود محل بحث است. با مراجعه به آیاتى که در نظر عموم قرآن‏شناسان از آیات ناسخ و منسوخند، مواردى یافت مى‏شود که تعارض میان دو دلیل، تعارض حقیقى نیست.(10) به عبارت دیگر، هر دو دلیل (دلیل اول و دلیل دوم) ذاتاً قابل جمعند، و آن‏چه باعث شده، میان آن دو تنافى افتد، ورود نص و دلیل خاص بوده است، و این امر، همان نکته دقیقى است که التمهید به خوبى به آن توجه نموده و در تعریف خود آن را گنجانیده‏است.

    بنابراین یکى از شرایط تحقق نسخ، وجود تعارض میان دو دلیل است؛ خواه تعارض ذاتى و حقیقى، و خواه تعارض به دلیل خاص. از این‏رو مى‏توان مدعى شد که همه تعاریفى که فاقد این خصوصیت باشند، جامع نیستند.

    مطلب دیگرى که لازم است به آن توجه شود این است که تعارض میان دو دلیل، باید تعارضى تام و کلى باشد و در مواردى که تعارض جزئى است، نظیر مطلق و مقید، عام و خاص، مبهم و مفسر و مجمل و مبین، نسخ تحقق نمى‏یابد. تقابل میان ناسخ و منسوخ از نوع تضاد است، که امکان اجتماع هر دو وجود ندارد، بلکه یکى جایگزین دیگرى مى‏گردد.

    شباهتى میان نسخ و تخصیص وجود دارد که موجب اشتباه بعضى گردیده است. نسخ نوعى تخصیص است؛ با این تفاوت که یکى (نسخ)، تخصیص اَزمانى است، ودیگرى (تخصیص) را مى‏توان نسخ اَفرادى نامید.

    زرقانى مى‏گوید:

    به جهت تشابه میان این دو، بعضى از دانشمندان دچار اشتباه گردیده‏اند. گروهى از آنان، وقوع نسخ در شریعت را به زعم آن که آن‏چه را نسخ مى‏نامیم، تخصیص است، انکار کرده‏اند و عده‏اى مواردى از تخصیص را در باب نسخ داخل نموده و بى‏دلیل در شماره منسوخاتِ قرآن، افزوده‏اند.(11)

    شرایط حکم منسوخ (حکم اول)

    1. حکم شرعى باشد. بنابراین حکم عقلى و نیز آن‏چه مربوط به اخبار و وقایع خارجى است، از مدار بحث خارج مى‏شود. به عنوان مثال اگر با آمدن تشریعى، اباحه اصلیه که از حکم عقل استنباط شده است از بین برود، اصطلاحاً به آن نسخ گفته نمى‏شود. ذکر این نکته نیز لازم است که حکم شرعى، اعم از تکلیفى و وضعى است. بنابراین نیازى به تفصیلى که در تعریف آیه اللَّه خوئى آمده است، نیست.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, مقاله در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, تحقیق درباره تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, مقاله درباره تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله ناسخ و منسوخ
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت