تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت

تعداد صفحات: 15 فرمت فایل: word کد فایل: 13380
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت

     از جمله مسائلى که در نهج البلاغه فراوان درباره آنها بحث شده است مسائل مربوط به حکومت و عدالت است .            
    هر کسى که یک دوره نهج البلاغه را مطالعه کند مى بیند على ( ع ) درباره حکومت و عدالت حساسیت خاصى دارد , اهمیت و ارزش فراوانى براى آنهاقائل است . قطعا براى کسانى که با اسلام آشنائى ندارند و برعکس باتعلیمات سایر ادیان جهانى آشنا مى باشند باعث تعجب است که چرا یک پیشواى دینى اینقدر به اینگونه مسائل مى پردازد ؟ مگر اینها مربوط به دنیاو زندگى دنیا نیست ؟ آخر یک پیشواى دینى را با دنیا و زندگى و مسائلاجتماعى چه کار ؟            
    و بر عکس , کسى که با تعلیمات اسلامى آشنا است و سوابق على ( ع ) رامى داند که در دامان مقدس پیغمبر مکرم اسلام پرورش یافته است , پیغمبراو را در کودکى از پدرش گرفته در خانه خود و روى دامان خود بزرگ کرده است و با تعلیم و تربیت مخصوص خود او را پرورش داده , رموز اسلام را به او آموخته ,اصول و فروع اسلام را در جان او ریخته است دچار هیچگونه تعجبى نمى شودبلکه براى او اگر جز این بود جاى تعجب بود .                  
    مگر قرآن کریم نمى فرماید :       
    لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقومالناس بالقسط  ( 1 ) .         
    سوگند که ما پیامبران خویشرا با دلائل روشن فرستادیم و با آنان کتاب وتراز و فرود آوردیم که در میان مردم به عدالت قیام کنند .        
    در این آیه کریمه , برقرارى عدالت به عنوان هدف بعثت همه انبیامعرفى شده است . مقام قداست عدالت تا آنجا بالا رفته که پیامبران الهىبه خاطر آن مبعوث شده اند . علیهذا چگونه ممکن است کسى مانند على کهشارح و مفسر قرآن و توضیح دهنده اصول و فروع اسلام است درباره این مساله سکوت کند و یا در درجه کمترى از اهمیت آنرا قرار دهد ؟  
    آنانکه در تعلیمات خود توجهى به این مسائل ندارند و یا خیال مى کننداین مسائل در حاشیه است و تنها مسائلى از قبیل طهارت و نجاست در متندین است , لازم است در افکار و عقاید خود تجدید نظر نمایند .
    ارزش و اعتبار       
     اولین مساله اى که باید بحث شود همین است که ارزش و اهمیت این مسائلاز نظر نهج البلاغه در چه درجه است , بلکه اساسا اسلام چه اهمیتى به مسائلمربوط به حکومت و عدالت مى دهد . بحث مفصل از حدود این مقالات خارجاست . اما اشاره به آنها لازم است .         
    قرآن کریم آنجا که رسول اکرم را فرمان مى دهد که خلافت و ولایت و زعامت على علیه السلام را بعد از خودش به مردم ابلاغ کند , مى فرماید :            
    یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته (2 ) .    
    اى فرستاده ! این فرمان را که از ناحیه پروردگارت فرود آمده به مردمبرسان , اگر نکنى رسالت الهى را ابلاغ نکرده اى .     
    به کدام موضوع اسلامى این اندازه اهمیت داده شده است , کدام موضوعدیگر است که ابلاغ نکردن آن با عدم ابلاغ رسالت مساوى باشد ؟     
    در جریان جنگ احد که مسلمین شکست خوردند و خبر کشته شدن پیغمبر اکرمپخش شد و گروهى از مسلمین پشت به جبهه کرده فرار کردند , قرآن کریمچنین مى فرماید :  
    و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل ا فان مات او قتل انقلبتمعلى اعقابکم ؟  (3 ) .      
    محمد جز پیامبرى که پیش از او نیز پیامبرانى آمده اند نیست , آیا اگر او بمیرد و یا در جنگ کشته شودشما فرار مى کنید و دیگر کار از کار گذشته است ؟ !          
    حضرت استاد علامه طباطبائى روحى فداه در مقاله ( ولایت و حکومت( ازاین آیه چنین استنباط فرموده اند که کشته شدن پیغمبر اکرم در جنگ نبایدهیچگونه وقفه اى در کار شما ایجاد کند , شما فورا باید تحت لواى آنکس کهپس از پیغمبر زعیم شما است به کار خود ادامه دهید به عبارت دیگر فرضاپیغمبر کشته شود یا بمیرد , نظام اجتماعى و جنگى مسلمین نباید از هم بپاشد .
    در حدیث است که پیغمبر اکرم فرمود : اگر سه نفر ( حداقل ) همسفر شدیدحتما یکى از سه نفر را امیر و رئیس خود قرار دهید . از اینجا مى توانفهمید که از نظر رسول اکرم هرج و مرج و فقدان یک قوه حاکم بر اجتماع کهمنشا حل اختلافات و پیوند دهنده افراد اجتماع با یکدیگر باشد چه اندازهزیان آور است .           
    مسائل مربوط به حکومت و عدالت که در نهج البلاغه مطرح شده است فراواناست و ما به حول و قوه الهى برخى از آنها را طرح مى کنیم :
    اولین مساله که لازم است بحث شود ارزش و لزوم حکومت است . على علیهالسلام مکرر لزوم یک حکومت مقتدر را تصریح کرده است و با فکر خوارج کهدر آغاز امر مدعى بودند با وجود قرآن از حکومت بى نیازیم , مبارزه کردهاست . خوارج , همچنانکه مى دانیم , شعارشان لاحکم الا لله بود , این شعار از قرآن مجید اقتباس شده است ومفادش اینست که فرمان ( قانون ) تنها از ناحیه خداوند و یا از ناحیهکسانى که خداوند به آنان اجازه قانونگذارى داده است باید وضع شود , ولی خوارج این جمله را در ابتدا طور دیگر تعبیر مى کردند و به تعبیر امیرالمؤمنین , از این کلمه حق معنى باطلى را در نظر مى گرفتند , حاصلتعبیر آن این بود که بشر حق حکومت ندارد , حکومت منحصرا از آن خداست .          
    على مى فرماید , بلى من هم مى گویم لا حکم الا لله اما به این معنى کهاختیار وضع قانون با خدا است , لکن اینها مى گویند حکومت و زعامت هم باخدا است , و این معقول نیست , قانون خدا بایست بوسیله افراد بشر اجراشود , مردم را از فرمانروائى ( نیک( یا ( بد( (4 ) چاره اى نیست , در پرتو حکومت و در سایه حکومت است که مومن براى خدا کار مى کند وکافر بهره دنیاى خود را مى برد و کارها به پایان خود مى رسد . به وسیلهحکومت است که مالیاتها جمع آورى , و با دشمن نبرد , و راهها امن , و حقضعیف از قوى باز ستانده مى شود , تا آنوقتى که نیکان راحت گردند و از شربدان راحتى بدست آید (5 ) .    
    على علیه السلام مانند هر مرد الهى و رجل ربانى دیگر , حکومت و زعامت را به عنوان یک پست و مقام دنیوى که اشباعکننده حس جاه طلبى بشر است و به عنوان هدف و ایده آل زندگى سخت تحقیرمى کند و آنرا پشیزى نمى شمارد , آنرا مانند سایر مظاهر مادى دنیا ازاستخوان خوکى که در دست انسان خورده دارى باشد بى مقدارتر مى شمارد , اماهمین حکومت و زعامت را در مسیر اصلى و واقعیتش یعنى به عنوان وسیله اىبراى اجراء عدالت و احقاق حق و خدمت به اجتماع فوق العاده مقدسمى شمارد و مانع دست یافتن حریف و رقیب فرصت طلب و استفاده جو مى گردد, از شمشیر زدن براى حفظ و نگهداریش از دستبرد چپاولگران دریغ نمى ورزد .        
    ابن عباس در دوران خلافت على ( ع ) بر آن حضرت وارد شد , در حالى کهبا دست خودش کفش کهنه خویش را پینه مى زد , از ابن عباس پرسید قیمت این کفش چقدر است ؟ ابن عباس گفت هیچ , امام فرمود ارزش همین کفشکهنه در نظر من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است , مگر آنکه بوسیلهآن عدالتى را اجرا کنم , حقى را به ذى حقى برسانم , یا باطلى را از میانبردارم (6 ) .         
    در خطبه 214 بحثى کلى در مورد حقوق مى کند و مى فرماید : حقوق هموارهطرفینى است , مى فرماید . از جمله حقوق الهى حقوقى است که براى مردم برمردم قرار داده است , آنها را چنان وضع کرده که هر حقى در برابر حقى دیگر قرار مى گیرد , هر حقى به نفع یک فرد و یا یک جمعیت موجب حقى دیگر است که آنها را متعهد مى کند , هر حقى آنگاه الزامآور مى گردد که دیگرى هم وظیفه خود را در مورد حقوقى که بر عهده داردانجام دهد .  

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, مقاله در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, تحقیق درباره تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, مقاله درباره تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نهج البلاغه و مساله حکومت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت