تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی

تعداد صفحات: 124 فرمت فایل: word کد فایل: 14831
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۲۹,۵۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی

    در تداوم بحث‌های پیشین در خصوص توسعه، قصد داریم موضوع چشم‌انداز را در این میزگرد در کانون بحث بنشانیم. با ابلاغ سند چشم‌انداز از سوی مقام معظم رهبری، چند سالی است که موضوع چشم‌انداز، جایگاه تازه‌ای در مباحث دانشگاهی یافته و هرچه جلوتر می‌رویم، شاهد تولید ادبیات و نظریه‌های تازه در این زمینه هستیم. با محور قرار دادن این موضوع، پرسش‌هایی را در مقطع کنونی مورد توجه قرار می‌دهیم؛ از جمله اینکه: آیا اساساً چشم‌انداز در ممالک دیگر مسبوق به سابقه هست؟ زمینه‌های نخستین طرح آن کی و کجا بوده است؟ پرسش نخستین را با جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی‌اکبری در میان می‌گذاریم. بفرمائید.

     

    حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن علی‌اکبری: از توجه به جا و به حق و مناسبی که به موضوع شد، تشکر می‌کنم. در مورد سابقه چشم‌انداز چند ملاحظه وجود دارد:

    1- بحث چشم‌انداز در دهه‌های اخیر وارد ادبیات مدیریت شده است. هرچند این واژه از مدت‌ها قبل وارد کشور ما هم شده بود ولی آن را به «بصیرت» ترجمه می‌کرده‌اند؛ حتی در کتاب‌های مربوطه آن را با تعبیر رهبری «بصیر» ترجمه می‌شد، که آن را از کارکردهای رهبری می‌دانسته‌اند. این واژه، آرام آرام در مجامع علمی نسبتاً مقبول افتاده است و مدیریت بر مبنای چشم‌انداز جزء شیوه‌های مدیریتی موفق قرار گرفته است؛ بدین ترتیب که رهبری یک سازمان، افقی را ترسیم می‌کند که جذاب، شیوا و دلپذیر بوده و پیروان را برای رفتن بدان سمت متقاعد نموده و همه امکانات را در راستای آن به کار می‌گیرد.

    این معنی دارای مبنای انسان‌شناختی هم هست. ابتدا هر انسانی، افقی دور دست را ترسیم می‌کند و بعد براساس آن افق، حرکت می‌کند. انسان‌هایی که فقط به وضع کنونی نگاه نکرده و وضعیتی فراتر و بالاتر از حال را نگاه می‌کنند انسان‌هایی موفق‌اند، چرا که در اموری همچون تحصیل، ازدواج، اشتغال و … به گونه‌ای آینده‌سازی می‌کنند.

    این معنی که در ادبیات دهه 90 میلادی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته بود، با توجه به خلأ موجود در کشور ما هم مورد عنایت قرار گرفت. اکنون بسیاری از کشورها دارای چشم‌انداز هستند و نه تنها چشم‌انداز برای خودشان، بلکه اخیراً برای همسایگان، رقبا و خصم‌ها هم چشم‌انداز ترسیم می‌کنند. (مثلاً آمریکا چشم‌انداز روسیه را ترسیم می‌کند). در کشور ما هم می‌توان گفت هر زمان که ما از رهبری برخوردار بوده‌ایم، چشم‌انداز هم داشته‌‌ایم. رمز موفقیت حضرت امام(ره) این بود که فضایی را ترسیم کرده و پیروان را بدان سو می‌بردند؛ از جریان کاپیتولاسیون تا پیروزی بر نظام طاغوت را طوری پیشبردند که چشم‌انداز همه انقلابیون پیروزی بود.

    بعد از این پیروزی، گام دوم در تثبیت انقلاب و دفاع مقدس بود که به عنوان چشم‌انداز، مقبول جامعه افتاد و همه مقدورات جامعه در راستای این هدف قرار گرفت. در گام سوم هم تا حد زیادی روی سازندگی، اجماع شده بود و چشم‌انداز این بود که بایستی خرابی‌های باقیمانده از زمان طاغوت و خسارت‌های ناشی از جنگ را برطرف کرد. اگر چه این چشم‌انداز، را دارا بودند. مسیر تدوین و تبیین و ابلاغ و تصویب را نگذرانده بود ولی فضایی بر کشور حاکم بود که همه به نوعی چنین چشم‌اندازی داشتند.

    از سال‌های 74 و 75 در مورد چشم‌انداز واحد، اختلاف نظرهایی به وجود آمد. مباحثی مانند توسعه سیاسی،‌ ادامه سازندگی و توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی، تحول اخلاقی، اصلاحات و … مشکلی را در فضای عمومی ایجاد کرد که چشم‌انداز واحد به عنوان چشم‌انداز مورد توافق همگان، از بین رفت. طبیعتاً آثار این امر در نظام‌های تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کشور گذاشته بود که برنامه‌ها، جهت و سوی مشخصی نداشت؛ لذا قبل از تدوین برنامه چهارم که عده‌ای از مسئولین خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودند، ایشان تعبیر فرموده بودند که کاری بکنید که حداقل در دو برنامه چشم‌انداز داشته باشید که همسو باشند.

    ایشان فرموده بودند: «ملت ایران تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرصت و مهلت این را نیافت که برای خود چشم‌اندازی تعریف کند، آن چشم‌ انداز را انتخاب کند، برای آن چشم‌انداز برنامه‌ریزی کند و به سوی آن چشم‌انداز حرکت کند. تا چشم‌انداز را برای خود تعریف نکنید، هیچ کار درستی صورت نخواهد گرفت. همه‌اش روزمر‏‎‎َّّّّگی است، بعد از آنکه تعریف کردیم، اگر برنامه‌ریزی نکنیم، کاری بی‌برنامه به سامان نخواهد رسید. بعد از آنکه برنامه‌ریزی کردیم، اگر همت نکنیم حرکت نکنیم، ذهن، عضلات و جسم خود را به تعب نیاندازیم و راه نیفتیم به مقصد نخواهیم رسید. اینها لازم است».

    ما نیاز به مبنایی برای مشارکت، مشخص کردن هدف، امکان ارزیابی مستمر از حرکت خود، و آماده کردن کشور برای حرکت به سوی آینده داشتیم و اینکه زمینه تعیین نقشه راه مان فراهم شود و شیوه‌ها، سیاست‌ها، راهکارها و استراتژی‌هایمان را فراهم کنیم و برای الگو زمینه سازی بکنیم و زمینه فازبندی حرکت کشور را داشته باشیم و چشم‌انداز این ارزش را داشت.

    بعد از تذکر مقام معظم رهبری، دولت متنی را به عنوان چشم‌انداز بیست ساله ارائه کرده که ایشان آن را جهت بررسی بیشتر به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادند. مجمع هم کار مفصلی را روی آن انجام داد و خدمت مقام معظم رهبری ارجاع شد، ایشان هم با تغییراتی که در واقع روحی به سند چشم‌انداز دمید، چشم‌انداز را ابلاغ فرمودند.

    گفتنی است که چنین خلأیی از قبل هم احساس شده بود. ما آرمان‌ها و قانون اساسی را داشتیم که چشم‌انداز بدون زمان ما است و قید زمان را ندارد، از طرفی هم سیاست‌های کلی را داشتیم. اینکه مجموع سیاست‌های کلی در زمینه‌های مختلف بایستی به کدام بخش قانون اساسی معطوف شود، برش زمان‌مندی از قانون اساسی را بین قانون اساسی و سیاست‌های کلی را ما نیاز داشتیم و این در ادبیات ما نیز خوب فهم شد. دولت آقای هاشمی هم به این نتیجه رسیده بود و به همین دلیل برنامه 1400 و افق 25 ساله را مطرح کرد ولی بعد از تحولات سیاسی که انجام گرفت، آن مطالعات بی‌نتیجه شد لکن دوباره دولت هم به همان نتیجه رسید و نوعی همفکری بین مسئولین ایجاد شد که ما به چنین چیزی نیاز داریم. سند چشم‌انداز بعد از تصویب در مجمع، توسط مقام معظم رهبری به مجموعه نظام ابلاغ شد که تقریباً دو سال از آن زمان می‌گذرد.

    در پاسخ به سئوال حضرتعالی بنده در اینجا روی دو نکته تأکید می‌کنم؛ یکی اینکه چشم‌انداز از کارکردهای رهبری است؛ یعنی اصلاً هنر رهبری است، چنانکه در ادبیات ما هم موجود است. نکته دوم اینکه این، امری تجربی است و در کشورهای دیگر هم نظیر داشته است. در کشورهایی مانند اردن، آمریکا، مالزی، روسیه و … هم سابقه دارد. به عنوان مثال در چشم‌انداز لوئیزیانا آمده است که در بیست سال اول ورود به قرن بیست و یکم، لوئیزیانا اقتصادی پرشور و درخشان و متوازن، نیروی کار با اشتغال کامل و با تحصیلات خیلی خوب و کیفیتی از زندگی خواهد داشت که ایالت را از نظر زندگی، کار، گردشگری و تجارت بین ده ایالت اول قرار خواهد داد. نوع کشورها هم چنین ادبیاتی داشته‌اند. حتی گاهی برای کشورهای رقیب هم چشم‌انداز نوشته می‌شود مانند سناریویی که برای روسیه نوشته شده بود.

     

     جنابعالی به چشم‌اندازی که برخی کشورها برای کشورهای رقیب می‌نویسند اشاره کردید. آیا در نوشتن چشم‌انداز برای کشور رقیب، بدست آوردن اطلاعات مورد نظر است یا چشم‌انداز را می‌نویسند که بایستی کشور رقیب اینچنین بشود ؟ …

     

    دکتر علی‌اکبری: این کار، مجموعه‌ای از آینده سازی، القاء و عملیات روانی است که از جهت نظری هم این کار، جهت دهنده است. کما اینکه در چشم‌انداز ما مطرح است که بتواند دیدگاه‌های خود را بر دیگران اعمال و آنان را اقناع کند که شما باید به اینجا برسید. البته آنها مدعی هستند که چشم‌انداز برای دشمن را براساس مطالعات و اطلاعات نوشته‌اند که در آینده این اتفاقات مورد انتظار است ولی در تمام این موارد آینده‌سازی مطرح است.

     

     به این ترتیب، هر چشم‌اندازی از شماری مبانی برخوردار است. آن مبانی چه هستند؟

     

    دکتر علی‌اکبری: من در اینجا به شماری مبانی می‌توانم اشاره کنم:

    1- مبانی نظری چشم‌انداز: چشم‌انداز مبانی نظری محکمی دارد. مثلاً حضرت امام (ره) در مورد هدف انقلاب اعلام کردند که هدف انقلاب ایجاد حکومت جهانی اسلام است و یا مقام معظم رهبری فازبندی کرده‌اند، فاز ایجاد انقلاب، ایجاد نظام اسلامی، ایجاد دولت اسلامی، ایجاد کشور اسلامی و بعد ایجاد جهان اسلامی.

    این کلام بدین معناست که اهداف بلند ما به صورت دفعی قابل وصول نیستند فلذا بایستی آنها را فازبندی و مرحله بندی کرد و تعیین اینکه در کدام مرحله هستیم، همه اینها دارای مبانی انسان شناختی است. مباحث آینده‌پژوهی هم آن را تأیید می‌کند.

    2- مبانی علم مدیریت: در علم مدیریت امروزه به جای مدیریت استراتژیک به دنبال تفکر استراتژیک هستند که به نوعی بصیرت استراتژیک در ادبیات استراتژیک معروف است و مبتنی بر مدیریت بر مبانی چشم‌انداز است. چشم‌انداز مبانی نظری محکمی دارد و هم مبانی تجربی خوبی به خصوص در دیگر کشورها وجود دارد. به علاوه در سیاق و روش ما از گذشته بوده است. آینده نگری‌های حضرت امام (ره) و هنر ایشان در رهبری براساس چشم‌انداز نیز قابل ذکرند. در کشور ما یکی از عوامل اصلی بد عمل کردن که التهاب و فاصله‌های شدید دیدگاهی و ذهنیت‌های پراکنده و فقدان دیدگاه مشترک بوده است، حل شده و بعد از ابلاغ سند چشم‌انداز میان افراد نوعی وفاق در کلیات ایجاد شده و سکان حرکت و تحولات کشور بدست گرفته شده است که قابلیت رسیدن به چنین افقی در مدت زمان کمتر از موعد پیش‌بینی شده هم وجود دارد.

    الان حرکت براساس چشم‌انداز را مقام معظم رهبری با جدیت پیگیری می‌کنند، گرچه ساز و کارهای آن با مشکلاتی مواجه است و دولت توجه چندانی ندارد و هنوز چشم‌انداز به صورت یک فرهنگ قرار نگرفته است و نخبگان به صورت جدی در مورد آن توجیه نیستند ولی در مجموع گام مثبتی بوده است. اگر با این نگاه که چشم‌انداز را از کارکردهای رهبری ببینیم، باید بگوئیم که در این کار موفق بوده‌ایم.

     

     جناب آقای دکتر مبینی شما در پاسخ به سئوال مطروحه چه نظری دارید؟

     

    دکتر علی مبینی: ادبیات چشم‌انداز از دو منشأ سرچشمه می‌گیرد: نگاه به آینده و آینده‌سازی و آینده‌ بینی و آینده‌اندیشی آینده‌نگری که بین آینده‌اندیشی، آینده‌شناسی، آینده‌نگری و آینده‌سازی تفاوت می‌گذاریم. بین این موارد هم با پیش‌بینی و پیش‌گویی تفاوت وجود دارد که عمدتاً تحت عناوین Forsight, Forcasting قابل طرح‌اند. Future را در حوزه اندیشه و Forsight را در حوزه نگاه و نگرش و Forcast را در حوزه پیش‌بینی قابل بررسی‌اند.

    ادبیات چشم‌ انداز تقریباً برنامه‌ریزی پیش‌رونده[1] است یعنی یک نگاه به جلو که ناشی از تفکر رو به جلو و برنامه‌ریزی پیش‌رونده است، که در این زوایا هم می‌توان وارد شد.

    بحث دیگر در مورد سیر مدیریت است. مدیریت یک سیر تحولی داشته است که در زمانی، فرد تمام کارها را خودش انجام می‌داده و تقسیم کاری وجود نداشته است، تا تقسیم کار براساس مدیریت علمی تیلوریسم و بعد مدیریت براساس مکتب روابط انسانی و بعد مدیریت بر مبنای هدف و بعد مدیریت استراتژیک و راهبردی.

    سیری هم در برنامه‌ریزی وجود دارد. از برنامه‌ریزی کوتاه مدت، برنامه ریزی‌های غلطان، برنامه‌ریزی‌های میان مدت و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت ایستا تا تحولات اخیر تفکرهای برنامه‌ریزی که برنامه‌ریزی براساس برنامه‌ریزی‌های پویا است.

    مبنای دیگر، محیط و محیط شناسی است که محیط را گاهی محیط پیوسته می‌بینیم و گاهی گسسته. در تقسیم بندی دیگری گاهی محیط را محیط پیوسته ایستا می‌بینیم و گاهی محیط پیوسته پویا. گاهی محیط را گسسته و ایستا می‌بینیم ولی شکاف‌ها و گسست‌هایی را در یک مرحله دارد ولی گاهی هم تحول و نوآوری بوده و ایستایی در آن نمی‌بینیم. پیچیدگی‌های محیط، اطمینان و عدم اطمینان، تغییر، درک تغییر و عدم درک تغییر، … مواردی است که می‌توان در فروض مبنایی یک رویکرد دید. براساس این نگاه‌ها می‌توان به این بحث توجه داشت. هم از زاویه مدیریت و هم از زاویه رویکرد از گذشته به آینده و هم از زاویه برنامه‌ریزی‌های ایستا در هر افق زمانی و یا برنامه‌ریزی‌های پویا در هر افق زمانی، مبنایی است که می‌توان بدان توجه کرد

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , مقاله در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , تحقیق درباره تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , مقاله درباره تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله کند و کاو در پرسش‌ های بنیادین اقتصادی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت