تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه

تعداد صفحات: 11 فرمت فایل: word کد فایل: 15671
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه

     محسن قرائتى درباره کسى مى‏خواهم سخن بگویم که بدرستى او را نمى‏شناسم، و در باره چیزى مى‏خواهم حرف بزنم، که خود فاقد آن هستم: على (ع) و تقوى. بحث من تشریح بخشى از خطبه (193 نهج البلاغه صبحى...

    محسن قرائتى

    در باره کسى مى‏خواهم سخن بگویم که بدرستى او را نمى‏شناسم، و در باره چیزى مى‏خواهم حرف بزنم، که خود فاقد آن هستم: على (ع) و تقوى.

    بحث من تشریح بخشى از خطبه (193 نهج البلاغه صبحى صالح و خطبه 184 فیض) معروف به خطبه همّام است که صفات متّقین را بیان مى‏دارد. در چگونگى ایراد این کلام حضرت، گفته مى‏شود که همّام-  یکى از اصحاب پرهیزکار امیر المؤمنین-  از ایشان درخواست کرد که متّقین را براى او توصیف نمایند. حضرتش از این امر طفره رفت. لکن همّام اصرار بسیار نمود، تا آنکه حضرت لب به سخن گشود. و به نظر من، این خطبه، همچون آئینه‏ایست پیش روى مؤمنین، تا خود را با معیارهاى متّقین مقایسه کنند.

    خطبه، با ذکر مقدّمه کوتاهى پیرامون استغناء حق تعالى از آفرینش خلق، و این که نه معصیت هیچ بنده‏اى براى خداوند ضرر دارد، و نه طاعت هیچکس منفعتى براى حق تعالى مى‏آورد، آغاز مى‏شود. سپس خطبه چنین ادامه مى‏یابد: «فالمتّقون فیها هم أهل الفضائل». تعبیر خاص حضرت (هم أهل الفضائل) مى‏رساند که فقط آنهائى داراى فضیلت‏اند که متّقى باشند. در بینش اسلامى اساس فضیلت و برترى، تقوى است: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ. نه نژاد ونه زبان و نه قومیّت، هیچیک ملاک برترى نیست. در نماز هم ما نمى‏گوئیم السّلام علینا و على ایرانیها بلکه مى‏گوئیم السّلام علینا و على عباد اللّه الصّالحین.

    «منطقهم الصّواب». پیامبر اکرم (ص) فرمود: «لسانک سبع إن أطلقته أکلتک» زبان تو درنده است، اگر این زبان درنده را آزاد و رها کنى ترا مى‏بلعد. و باز از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمود: «لا بشى‏ء أحقّ بطول السّجن من اللّسان»: هیچ چیز براى زندانى شدن (و براى طولانى‏تر شدن زندانش) شایسته‏تر از زبان نیست.

    «و ملبسهم الاقتصاد» لباس و پوشش میانه روانه را، ما در سیره پیامبر اکرم (ص) و أئمه هدى بروشنى مى‏یابیم. در حدیث است که: «کان رسول اللّه (ص) یلبس اللّیّن تاره و الخشن أخرى» پیامبر اکرم گاه لباس نرم مى‏پوشیدند، و گاه لباس خشن. نه همیشه لباس نرم مى‏پوشیدند و نه همیشه لباس خشن. زیرا اگر همیشه انسان مقیّد به لباس نرم باشد نشانه راحت طلبى و ناز پروردگى اوست، و اگر همیشه هم لباس خشن بپوشد ممکن است نشانه شهرت طلبى و ریا باشد. قال على (ع): اللبس ما لا تشتهر.

    بهر حال «ملبس اقتصاد»-  آن گونه که از سیره معصومین (ع) فهمیده مى‏شود-  استفاده از پوشاک است بعنوان «آلت»، بگونه‏اى که این آلت و وسیله، فرد را از «هدف» و غایت متعالى خویش منصرف و منحرف نکند. خواه لباس نرم و خواه لباس خشن، هیچکدام براى انسان هدف و بت نشود. و حتى این اصل اختصاصى به لباس ندارد، در سایر لوازم زندگى نیز چنین است. مرکب پیامبر اکرم گاه «براق» است و گاه «حمار».

    «و مشیهم التّواضع»: انسان متّقى در ساده‏ترین امور خود نیز دقّت نظر دارد.

    حتّى راه رفتن و مشى انسان متّقى، همراه با تواضع و متانت است. (حال راه رفتن بمعناى پیاده روى باشد و یا بمعناى موتور سوارى و ماشین سوارى، بهر حال فرقى نمى‏کند).

     قرآن کریم نیز در نصایح لقمان به فرزند، بعنوان پندى از سلسله حکمتهاى الهى لقمان، مى‏فرماید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ. لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ» . ملاحظه مى‏شود که حتى راه رفتن انسان چنانچه از سر تکبّر و نخوت باشد، مورد خشم پروردگار است. و هم چنین در جاى دیگر مى‏فرماید: «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا. کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً»  که گوئى در این آیات، خطاب قرآن کریم به کسانى است که از سر تکبّر پاى بر زمین مى‏کوبند و گردن فرازانه راه مى‏روند.

    مى‏فرماید: اى انسان متکبّر، این چنین پاى بر زمین نکوب که تو آن قدر ضعیفى که هرگز نمى‏توانى زمین را با پاى کوفتن خود سوراخ کنى. و هر قدر که گردن برافرازى نمى‏توانى از کوه‏هاى سر بفلک کشیده بالاتر روى.

    قرآن کریم باز در جاى دیگر ضمن تشریح صفات بندگان شایسته خدا (عباد الرّحمن) مى‏فرماید: «الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»  «غضّوا أبصارهم عمّا حرّم اللّه علیهم» از دیگر صفات متّقین، این که چون نگاهشان به چیز حرامى مى‏افتد، چشمان خویش را از آن بر مى‏گردانند.

    امام صادق (ع) در حدیثى پیرامون چشم‏هاى مؤمنین در قیامت فرمودند: «کلّ عین باکیه یوم القیمه إلّا ثلاثه أعین» تمام چشم‏ها در قیامت گریان‏اند بجز سه چشم: عین غضّت عن محارم اللّه»، اول، چشمى که از محارم خداوند اجتناب کند. و عین سهرت فی طاعه اللّه، دوم، چشمى که در اطاعت خدا و براى رضاى او بیدارى بکشد. و عین بکت فی جوف اللیّل، سوم، چشمى که از خوف خدا در دل شب‏ها مى‏گرید.

    «وقفوا أسماعهم على العلم النّافع لهم» از دیگر مشخصه‏هاى متّقین، آن است که‏ گوش‏هاى خود را به هر سخن و صوت لغو و مضرّى نمى‏سپارند، بلکه آنرا وقف سخنان آموزنده، و علومى که نافع آنها باشد، مى‏کنند. از امیر المؤمنین (ع) در روایت آمده است: «الفکر فی غیر الحکمه هوس» حتى تفکّر کردن هم در امورى که مفید و مطابق با حکمت نیست، نوعى هوس است. و قرآن کریم نیز از کسانى که علومى غیر نافع و لغو را فرا مى‏گیرند انتقاد مى‏کند . «و متّقى مقیّد است که بر اساس نیازهاى فردى و جمعى مورد قبول مکتبش، رشته علمى و تحصیلى خود را تعیین کند. و در کلمات منقول از رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرتش مى‏فرمود: اللّهم إنّی أعوذ بک من علم لا ینفع» خدایا، بتو پناه مى‏برم از علمى که بى‏فایده باشد. براى روشن شدن این که علم نافع چه خصوصیاتى و چه تقسیماتى دارد، روایتى را از امام کاظم (ع) نقل مى‏کنیم که فرمودند: ریشه‏هاى علم نافع چهار تاست.

     

    اول-  أن تعرف ربّک: علمى که به تو کمک کند تا پروردگارت را بهتر بشناسى.

    دوم-  أن تعرف ما صنع بک: علمى که به تو بصیرت و بینائى کافى عطا کند، تا بتوانى قدرت نمائى حق تعالى را در آفرینش خود ملاحظه کنى. و لذا از امام صادق (ع) نقل شده است: «از لوازم توحید و خداشناسى کامل، آگاهى از علم تشریح و اندام شناسى است». بخصوص چنانچه انسان در خصوصیّات روحى و روانى و عصبى خویش مطالعه نماید، با صناعات بسیار بدیعى مواجه مى‏گردد.

    سوم-  أن تعرف ما أراد منک: از جمله علم نافع آنست که بکمک آن بتوانى فلسفه آفرینش خویش را بفهمى. و بدانى که پروردگارت ترا براى چه هدفى آفریده است، تا با شناخت هدف خلقت خویش، تنها طریق عبودیّت حق تعالى را بپیمائى.

    چهارم-  أن تعرف ما یخرجک من دینک: از جمله علم نافع آنست که بدانى چه عواملى ترا از دینت خارج مى‏کند و باعث گمراهى و فساد تو مى‏شود.

    پس مادامى که علم و دانش، حد اقل یکى از این فوائد را براى انسان بدنبال‏نداشته باشد، علم نافعى نیست که مورد تأئید امام کاظم (ع) باشد: اول-  خدا شناسى. دوم-  انسان شناسى. سوم-  خط شناسى. چهارم-  گناه شناسى. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه

    فهرست:

    ندارد.
     

     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , مقاله در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , تحقیق درباره تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , مقاله درباره تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله صفات متّقین در نهج البلاغه
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت