تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟

تعداد صفحات: 19 فرمت فایل: word کد فایل: 16243
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟

    چرا من به خاطر نمی‌آورم که گفته باشم قالوا بلی در پاسخ الست بربکم؟

    یکی از موضوعات اسلامی که از آیه 173 اعراف سرچشمه گرفته، عالم زر است. بعضی از تفسیرهای غلط باعث شده که گمان شود: هر چه ما در عالم زر گفته‌ایم ناگزیر همان را دنبال می‌کنیم بنابراین ما محکوم به جبر هستیم!
    در سوره اعراف آیه 73 می‌خوانیم:
    "به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از صلب و یشت فرزندان آدم ( ذریه آنها را برگرفت و آنها را بر خویش به گواهی طلبید (و فرمود) آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه آنها در پاسخ گفتند: آری گواهی می‌دهیم. (چرا خدا چنین کرد؟) برای اینکه در رستاخیز نگویید ما از این غافل بودیم؟"
    این آیه بیانگر همان عالم ذر است که گاهی از آن به عالم الست تعبیر می‌شود. عالم ذر، عالم فطرت و استعدادها است که خداوند با زبان حال و به تعبیر علمی با زبان تکوینی از فطرت انسان‌ها پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم، همه در پاسخ گفتند: آری. پس این برداشت عامیانه از عالم ذر را که انسانها بصورت ذرات، هم در صلب آدم و حوا وجود داشتند و خداوند آنها را از صلب او بیرون کشید باید به کناری بگذاریم. زیرا در آیه فوق ذکری از آدم و حوا نیست ذکر بی‌آدم است. آیه می‌خواهد بگوید انسان قبل از آنکه به این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید در خمیره‌اش اقرار به وجود خداوند هست و از نظر قرآن این اقرار به حق در همه موجودات و پدیده‌های هستی است و اختصاص به انسان ندارد.
    با این وصف هم انسانها از نظر فطرت سالم و دست نخورده و به یکتایی خدا اقرار دارند، و همین راز نهانی و تکوینی حجت قوی الهی برای کافران در قیامت است که مگر شما از نظر فطری آماده پذیرش ربوبیت من نبودید، پس چرا کافر شدید؟ در بعضی از روایات نیز عالم ذر به همین پیمان فطری معنی شده است:
    عبد الله بن سنان می‌گوید از امام صادق ( پرسیدم فطرت الهی (در آیه 30 سوره روم) چیست؟ فرمودند: فطرت همان اسلام است که خداوند آن را در نهاد انسان سرشت.
    در آن هنگام که از آنها پیمان توحید گرفت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ مؤمن و کافر به زبان حال و استعداد جواب مثبت دادند."

    هم جلال ستاری و هم داوود فتحعلی‌بیگی را اهالی نمایش‌های سنتی به خوبی می‌شناسند. فتحعلی‌بیگی سالها پیرامون این نمایش‌ها تحقیق کرده و آثاری را نیز روی صحنه برده است. جلال ستاری نیز نامی آشنا در عرصه پژوهش و اسطوره شناسی است.
    این 2 پژوهشگر مدت ها قبل با یکدیگر گفت‌وگویی داشته‌اند درباره نقش اسطوره‌ و تعزیه. از ستاری سپاسگزاریم که این گفت‌وگو را در اختیار ما قرار داد.

    مدت‌هاست که بعضی در مقالات و مصاحبه‌ها از ماهیت اسطوره‌ ای تعزیه سخن می‌گویند. می‌خواهم از شما که آشنا با تعزیه هستید، بپرسم چه ماهیتی دارد تعزیه از لحاظ اسطوره‌ای، چه چیزی در تعزیه، اسطوره‌ای است و آیا یک چنین پیوندی هست یا نیست؟ اگر هست، اسطوره به چه معناست؟ و چرا ما باید برای این که تعزیه اسطوره‌ای است، ارج و قرب قائل هستیم؟
    در تعزیه ما اشاراتی به پهلوانان شاهنامه نیز داریم. مثلا در تعزیه ترکی حر؛ من دیدم عباس خطاب به حر می‌گوید: اگر من بخواهم حمله کنم، روی رخش، تهمتن‌ها هم نمی‌توانند دوام بیاورند، زال زر و بهمن زهرشان می‌ترکد یا در بعضی جاها خودشان را تشبیه می‌کنند به بعضی قهرمانان اساطیر.
    جنگ بین نیروهای خوب و بد را ما در روی سکوی مورد می‌بینیم که باز خودش به منزله تشبیهی از جهان خلقت است.
    می‌بینیم که دائم این نیروهای خوب و بد روی این سکو در زد و خورد هستند. خود حرکت دایره‌وار بازی می‌تواند منشای اساطیری داشته باشد
    ما در تعزیه به گاو و ماهی اشارات زیادی می‌بینیم. بعد در تعزیه مجلسی داریم به نام عالم زر یا زور الست: بحث قبل از خلقت است که خود این بحث خلقت و قبل از خلقت فکر می‌کنم در همین حوزه بگنجد.

    درست است. این زمان اساطیری است. >
    عرض شود ما در تعزیه شیر داریم، خصوصا در تعزیه شهادت امام؛ این شیر در یک جایی خاصی ظاهر می‌شود و حالا از اجساد مطهر دارد نگهبانی می‌کند در قبال هجوم و تاراج، در صورتی که در واقعه تاریخی‌اش چنین چیزی نبوده! خود شیر هم فکر می‌کنم یکی از موجودات اساطیری است که البته در یکی دو جای دیگر هم این شیر را می‌بینیم، یکی شیر پرده است در تعزیه امام رضا(ع) که در اثر اعجاز، جان می‌گیرد و باز به نوعی طرفدار نیکی است و خوبی.
    در تعزیه قوچ هم داریم؛ در تعزیه ذبح اسماعیل که به اصطلاح او را از عالم بالا می‌آورند که حالا این را نمی‌دانم که قوچ نیز جز موجودات اساطیری است یا خیر. اینها مواردی است که به ذهنم می‌رسد یا همان ناقه صالح که در تعزیه یحیی و ذکریا به آن اشاره می‌شود و با وجود این که سفارش می‌شود با آن ناقه کاری نداشته باشند، می‌آیند ناقه را پی می‌کنند. در تعزیه مراسم دیگری هم به نام چمرا داریم.

    چه نوعی مراسمی است؟
    مراسمی است که وقتی یک سلحشور می‌میرد، او را با اسباب حربش و با اسبی که بر آن سوار می‌شده، در مراسم خاکسپاری می‌آورند. دقیقاً این اسب را با زین واژگون می‌آورند. شمشیر و سپرش را آویزان می‌کنند و در مراسمی که برگزار می‌شود تا او را دفن کنند، تا وقتی که جنازه را حمل می‌کنند همه این‌ها با او همراه است.
    این را هم در آئین‌های باستانی می‌بینیم و هم در تعزیه شهربانو. در تعزیه شهربانو که اهل بیت امام حسین(ع) منتظرند که امام از میدان جنگ برسد، وقتی ذوالجناح می‌آید، درست همین وضعیت است. یعنی زین واژگون، شمشیر و سپر آویخته از زین و بدن خون آلود که نشان این است که دیگر امام کارش تمام است. یکی هم مراسم خون بس.

    برای چه چمر گفته می‌شود؟
    نمی‌دانم... این‌ها جزء مراسمی است که در منطقه لرستان و آن جاهاست و جالب این جاست که وقتی باز می‌گردیم به مراسم که در بین النهرین و آن جاها اتفاق می‌افتاده از لحاظ جغرافیایی به این مراسم بسیار نزدیک است. این مراسم در چند کتابی که الان اسم‌شان خاطرم نیست نقل شده است.
    خوانده‌ام که مراسمی شبیه همین مراسم در آن جا هم هست. البته بعضی‌ها هم این مراسم را شبیه سوگ سیاوش دانسته‌اند یا امثال این و حتی اگر اشتباه نکنیم در سوگ سیاوش، اسب سیاهی می‌آورند و خود آن اسب را هم که می‌آورند به نظر می‌رسد که شبیه چمر باشد و این را از آن گرفته باشند.
    یک مراسم خون بس دیگر هم وجود دارد که در آن تعزیه حر را می‌بینیم و شبیه این مراسم چمر است و عمده‌ترین‌اش نیز آن بخشی است که آن را در تعزیه حر می‌بینیم و شبیه مراسم چمر است.
    عمده‌ترین‌اش هم بخشی است که حر می‌آید و برای توبه، قرآن می‌آورد و تیغ و می‌گوید یا به این قرآن ما را ببخش یا با این تیغ قصاص کن. این را هم شنیدم که در مراسم خون بس، معمول بوده که وقتی بین دو طایفه دعوایی بوده و می‌خواسته‌اند آن را خاتمه بدهند، قاتل به طرف مقتول می‌رفته و چنین پیشنهادی می‌داد. ریشه این حرکت را هم که در تعزیه وجود دارد، آن جا دیده‌ام. حالا اگر بگردیم، ممکن است.
    چیزهای دیگری هم پیدا شود، از این آئین‌های که موجود بود و به شکلی وارد تعزیه شده است. یعنی این میزانسن ابداعی نیست، به احتمال زیاد اکتسابی است و این معنا را به نظر من از آن جا گرفته‌اند و آورده‌اند و نگه داشته‌اند. یکی دیگر هم، همان بحث میان عقل و عشق و جهل است. اگر این‌ها را نیز در قلمرو اساطیر به حساب آوریم خودش بحثی است که می‌توان پیگیری کرد.
    دیگر مرغی است در تعزیه خسرو جمشید یا جابلسا که البته این را در تحفه‌المجالس آقای فیاض دیدم. این مرغ خیلی عجیب بود و حالا به تعبیری هم نوشته‌اند جبرئیل بوده، تاجی داشت و تمام بال‌ها و هیبت‌اش پر از مروارید و یک ریخت این شکلی داشت، خیلی مرغ عجیب و غریبی بود که این مرغ هم اگر اشتباه نکنم، در تعزیه جابلسا بود زیرا در آن تحفه‌المجالس نوشته شده است که حضرت برای این که برود به جابلسا، این مرغ ظاهر شده است و حضرت پاهای آن مرغ را گرفت به طرفه‌العین رسید. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, مقاله در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, تحقیق درباره تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, مقاله درباره تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟ ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله عالم زر چگونه جایی است؟
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت