تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی

تعداد صفحات: 49 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 20797
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۱۹,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی

       برای نهاد و فاعل مفرد، فعل مفرد آورده می شود.

    خسرو جهان به عزم تسخیر کرمان روان گردید. (احسن التواریخ)

    این روزنامه در مقابل ایران یک میدان، وسیعی باز کرده که.... (روزنامه قانون)

    هوا از کثرت حیا بیشتر می نمود. (جهان گشای نادری)

    سردار بنحو مقدر از جانب خشکی توسن تیر را بجانب مقصد پویه کرد. (جهان گشای نادری)

    خواجه به جهت آن کار شکسته دل و منقسم خاطر می نمود.(طوطی نامه)

    باد آمد و بوی عنبر آورد                       بادام شکوفه بر سر آورد (منشآت قائم مقام فراهانی)

    حسین میرزا ولیعهد ایران مانند دیگر شاهزادگان صفوی بعد از شاه عباس دوران کودکی،

    نوجوانی و جوانی خود را در حرم شاهی گذراند.(مجمع التواریخ)

    مترجم در جزء اول ده نهج را بهفتاد و دو فضل مبدل داشته و در جزء ثانی ترتیب اصلی را

    حفظ کرده است. (دانشنامه علایی)

    حکم تو بیک لحظه اگر رأی کنی            سودای محال از سر و گردون ببرد (جهان گشای جوینی)

    چون اسفندیار به عراق رفت. (جوامع الحکایات)

    انوشیروان به تن خویش برفت از عراق با صد هزار مرد. (تاریخ بلعمی)

    ابراهیم چهار مرغ را بگرفت از مهتران مرغان. (تفسیر طبری)

    چو کودک لب از شیر مادر بشست            ز گهواره محمود گوید نخست  (چهار مقاله عروضی)

    القاص میرزا مضطرب الاحوال خود را از آن ولایت بیرون انداخته با معدودی به الکای اردلان آمد. (تاریخ عالم آرای عباسی)

    وی شکم گرسنه در بادیه بردی، گفتی: " شکم سیر از معلوم است." (نفحات الانس)

     

    برای فاعل مثنی، فعل مفرد و جمع هر دو به کار رفته است:

    ما از آن محتشمانیم که ساغر گیرند            نه از آن مفلسکان که بز لاغر گیرند (نفحات الانس)

     

    گرشاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد         تا ظن نبری که کعبتین داد نداد (چهار مقاله عروضی)

    از جمله مالکین این کتاب... آخرین ملوک تیموریه ایران بوده است. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    خواتین و خطایا با رعونت جوانی چون وفود مواد شادمانی درخرامیدند و جامات راح پیش ایشان داشتند.(تاریخ جهان گشای جوینی)

    مأمورین خارجه از ایران خواه محرمانه خواه آشکار در تحریرات خود این مضامین را دایم شرح میدهند.(روزنامه قانون)

    یکی از مورخین نیگی دنیا میگوید. (روزنامه قانون)

    در این اثنا، یکی از خواتین پادشاه که محبوبه او بود وفات نمود و به سبب آن تعزیه، دیگر پادشاه را نمی تونستند دید. (احسن التواریخ)

     

    برای نهاد و فاعل جمع که بر جاندار دلالت کنند، فعل جمع آورده می شود.

    نوکران امیرزاده اعظم الغ بیگ گورکان پیشتر رفته بودند و نوکران امیرزاده ابراهیم هنوز نرسیده بودند.( احسن التواریخ)

    اگر علمای ما معنی اتفاق را میفهمیدند همه کارها البته درست میشد. (روزنامه قانون)

    میخوابند نزد تو رسولان در حال آسودگی و خوشحالی و پلکهای خداوند رسولان نمی خوابد. (جهان گشای نادری)

    می خورند حریفان و من نظاره کنم. (منشآت قائم مقام فراهانی)

    صاحب منصبان برای کسب مقام بایستی مبالغ هنگفتی بپردازند.(مجمع التواریخ)

    امرا با لشکر مغول بازگشتند. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    تراکمه از دروازه ها رانده بودند. (تاریخ جهان گشای جوینی(

    زیرا که مردمان پندارند که بحقیقت خط از جنبش نقطه آید. (دانشنامه علایی)

    ملکان از هر سویی به پادشاهی او اندر آمدند و لشکرهای او همه از جای خویش برفتند.(تاریخ بلعمی)

    دیوان گفتند: " ما تو را شارستانی رویین، از این چشمه روی." (تفسیر طبری)

    چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار          چنین نماید تأثیر ایزدی آثار (جوامع الحکایات)

    پیلان نعره زدند و روی برگردانیدند و.... (جوامع الحکایات)

     

    افاضل به تهنیت او آمدند.(چهار مقاله عروضی)

    فرزندان متوجه شیراز شدند. (تاریخ عالم آرای عباسی)

    سلطانان در رکاب تو بدوند .(نفحات الانس)

     

    برای نهاد و فاعل جمع که بر بیجان دلالت کنند، ممکن است فعل مفرد یا جمع آورده شود.

    داغها چون شاخهای بُسّد یاقوت رنگ          هر یکی چون ناردانه گشته اند زیر نار (چهار مقاله عروضی)

    مرغان چمن از دوستی یاسمن بیوفا پر شکستند.(طوطی نامه)

    همه شیران جهان بسته این سلسله اند            روبه از حیله چسان بگسلد این سلسله را (نفحات الانس)

    دلها اندک اطمینانی یافت.(عالم آرای عباسی)

    مانند پنبه دانه که در پنبه تعبیه است            اجرام کوههاست نهان در میان برف (عالم آرای عباسی)

     

    برای چند نهاد و فاعل، ممکن است فعل جمع یا مفرد آورده شود.

    امروز امنای دو دولت بزرگ و سپاه و رعیت دو مملکت عظیم چشم و گوش و دل و هوش خود را بکاری که بالفعل در عهده علیجاه و رئوف پاشاست شب و روز در انتظارند.(منشآت قائم مقام فراهانی)

    علما و عقلای ایران همه وقت از قوانین حسنه اطلاع داشته اند.(روزنامه قانون)

    امیر ابراهیم جهان شاه و میرزا رستم نیز کوشش نموده و جنگهای شیرانه کردند.(احسن التواریخ)

    ابیورد و سرخس و غیر آن حشر بیرون آوردند. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    ائمه و مشایخ و سادات و علما و مجتهدان عصر بر طویله آخر سالاران بمحافظت ستوران قیام نموده و امتثال حکم آن قوم را التزام کرده.... (تاریخ جهان گشای جوینی)

    ناقلان اخبار و راویان اسمار چنین آورده اند.(طوطی نامه)

    کردها و قاجارها نیز خزانه را تاراج کردند و به مناطق خود بازگشتند. (مجمع التواریخ)

    امّا حسن سهل ذوالرّیاستین و فضل، برادرش، که از آسمان در گذشتند تا بدرجه ای که مأمون دختر فضل را خطبت کرد.(چهار مقاله عروضی)

    اسفندیار و پسر زرین و دیگر مبارزان ایران چون آن حال بدیدند، از درد دل و سوز سینه]چنان[ حمله کردند که زلزال در دل حیال افتاد.(جوامع الحکایات)

    پس بوسفیان بن حرب و صفوان بن امیّه و سهل بن عمرو و حارث بن هشام اینان مهتران قریش بودند، عمر را گفتند.... (تاریخ بلعمی)

    جمله خلایق آسمان و فریشتگان نگاه همی کردند.(تفسیر طبری)

    سهل تستری و جنید گفتند: "اگر روا بودی که پس از احمد مرسل_ صلّی الِلِّه علیه و سلّم_ پیغمبری بودی، از ایشان بودی." (نفحات الانس)

    من و جمعی عیال، بی آنکه ممرّ مداخل یک حبه و غاز داشته باشیم بعسرت گذراندیم. (منشأت قائم مقام فراهانی)

     

    برای فاعلی که اسم جمع است یا اسم جنس، فعل جمع یا مفرد آورده می شود.

    چون سپاه امیر اویس رسید مردم به خیال آنکه سپاه گرگین خان است دروازه ها را گشودند. (مجمع التواریخ)

    چون سپاه موفق مر معتضد را بیعت کردند.(جوامع الحکایات)

    دولت دارا که از وی  مستزید بودند، خود را بر اسکندر عرضه کردند و به وی میل نمودند،.... (جوامع الحکایات)

    دارا از اسب به زمین افتاد... و لشکر به هزیمت شد. (تاریخ بلعمی)

    خلق خود از ضحّاک ستوده شده بودند،.... (تاریخ بلعمی)

    اگر آن لشکر شکسته شود تشریف یابم، و اگر این لشکر شکسته شود، که بمن پردازد.(چهار مقاله عروضی)

    هیچ خلق او را پاسخ نداد. (تفسیر طبری)

    همراه من مباش که غیرت برند خلق          در دست مفلسی چو بو بینند گوهریپ (طوطی نامه)

    خلق در نظاره آن بودند.... (طوطی نامه)

    لشکر گرد بر گرد حصار حلقه ساختند. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    لشکر مغول چیده و با خروش گشتند تا بوقت آنک. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    قومی پنداشته اند که یکی نفس است که وی بعینه اندر زید و اندر عمرو است. (دانشنامه علایی)

    مردم آنجا تقریر کردند که یک بار از آن، گاوی بر سواری حمله کرد و سوار از پشت زین بر شاخ کرد. (احسن التواریخ)

    سایر خلق اینها را نمیدانند و نمی فهمند. (منشآت قائم مقام فراهانی)

    جمیع کثیر از خلق ایران به چندین سبب خود را از وطن مألوف بیرون کشیده در ممالک خارجه متفرق شده اند. (روزنامه قانون)

    مردم زینل خان به طلب غنائم و اموال غارتی شتافته بودند. (تاریخ عالم آرای عباسی)

    مردم آن دیار همه مرید و معتقد وی شدند. (نفحات الانس)

     

    برای دو فاعل که با « با» به هم عطف شده اند، ممکن است فعل جمع یا مفرد آورده شود.

    روزی جبله به زیارت زریق شد با یاران. (نفحات الانس)

    اگر فُلک فَلک با آنها عازم کُشتی گشتی کشتی خود را تباهی یافتی. (جهان گشای نادری)

    میرزا اسکندر با فوجی از دلاوران در قلب قرار گرفت. (احسن التواریخ)

    اگر فرمان شود تا یکچندی غرما با ما مواسایی نمایند تا بتدریج بدیشان رسانیم. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    پس ابراهیم با ساره و هاجر از مصر برفتند و هم به این حدّ فلسطین باز آمدند. (تفسیر طبری)

    گویند چون دارا به حدّ روم درآمد، و اسکندر با لشکر آراسته استقبال کرد، اسکندر جامه بگردانید و شعار پادشاهی بگذاشت، با تنی چند به در داراب آمد و گفت: " خبر کنید که ملک روم رسولی فرستاده است." (تاریخ بلعمی)

    وی بزرگی بوده از مشایخ فارس، با جنید و شبلی مناقره کرئه بود. (نفحات الانس)

    الکسندل خان با سپاه قزلباش به سوی قلعه قندهار رفت تا آن را به تصرف درآورد. (مجمع التواریخ)

     

    ممکن است با فاعل، فعلی به کار رود که از نظر شمار و شخص، با آن یکی نباشد:

    طوطی چون قصه حکمت آمیز را باتمام رسانید. (طوطی نامه)

    چنگیز خان بنفس خویش سوار گشت و تمامت حشم را بر مدار شهر بداشت و از اندرون و بیرون جنگ را محتشد و مستعدّ گشتند تنگ مکاوحت و مخاصمت تا نماز شام محکم برکشیدند. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    مهد اعلی با امرا مشورت کردند. (احسن التواریخ)

    آن حضرت مجموع را شفقت فرمودند. (احسن التواریخ)

    مستوفی در حین مأموریت مصالحه عثمانی مرقوم فرموده اند بعد از شکست چوپان اوغلی سردار عثمانی. (منشآت قائم مقام فراهانی)

    چون با خود آمدم، خواجه از من گذشته بودند. (نفحات الانس)

    گویند که علی بن عیسی، وزیر مقتدر باللِِّه، صاحب البلد را گفت که شیخ ابوعلی خیران را بیاورد تا قضا را بر وی عرض کنند. (نفحات الانس)

    و وی ایشان را تعرض نرسانید و از آنجا به زمین براهمه رفت و ایشان او را پندها دادند. (جوامع الحکایات)

    چون مظفر و منصور به اصفحان بازآمد، فالگوی را بنواخت و تشریف گران داد و قریب گردانید، و منجمان را بخواند و.... (چهار مقاله عروضی)

     

    وجه امری

    امروزه وجه امری سوای کاربرد آن در وجه امری به جای وجه دعایی هم به کار برده می شود.

    خدایش شفا دهاد! (نفحات الانس)

    یا رب این آتش که بر جان من است            سرد کن آنسان که کردی بر خلیل(منشآت قائم مقام فراهانی)

    گفت: " یا رب، هیچ کس را دست بازمدار از این کافران بر روی زمین _ که اگر دست بازداری ایشان را، بی راهی کنند!" (تفسیر طبری)

    شاها ز من آنچ پود و تارست بگیر           ور جان منت نیز بکارست بگیر (تاریخ جهان گشای جوینی)

     

     

     

    وجه التزامی

    ماضی التزامی در موارد زیر به کار می رود:

    1. در جمله شرط و در جمله جزای شرط:

    اگر وارثی نداشته باشد بشاگرد او یا غلامی دهند. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    اگر طبیبی مجلِّد اوّل از قانون بدانسته باشد و سن او به اربعین کشد اهل اعتماد بود، و اگرچه این درجه حاصل دارد باید که از این کتب صغار که استادان مجرب تصنیف کرده اند...، پس هر پادشاه که طبیب اختیار کند... هر جاهل دادن و تدبیر جان خود در کنار هر غافل نهادن. (دانشنامه علایی)

    اگر بیان این امر مشکل بکنی منِّتی بس قوی بر ذمّت من متوجه گردانیده باشی. (طوطی نامه)

    ثوابت باشد ای دارای خرمن          اگر رحمی کنی بر خوشه چینی (منشآت قائم مقام فراهانی)

    اگر در همه خلق مرا شفاعت دهد، پاره ای گل بخشیده باشد. (نفحات الانس)

     

    2. برای بیان شکّ و تردید:

    اگر چنان بود که صورت معنی اندر نفس تو تمام شده باشد که حاجت نیاید که چیزی دیگر جز عرض بوی یار کنی تا او را پنداری که موجود است، بدانکه آن نوعی است چون دهی و پنجی. (دانشنامه علایی)

    بعد از آن ده حکایت طرفه از نوادر آن باب و از بدایع آن مقالت که آن طبقه را افتاده باشد آورده آمد. (چهار مقاله عروضی)

    اگر اندکی در باید بر آن مؤاخذت بلیغ نمایند و تأدیب عنیف کنند و باز آنک در عین کارزار باشند هرچ بکار آید از انواع اخراجات هم از ایشان ترتیب سازند و زنان و کسان ایشان که در بنه و خانه مانده باشند مؤونتی که بوقت حضور می داده باشند برقرار باشد تا حدی که اگر کاری اوفتد که نصیب آن یک نفس بیکار نفسی باشد و مرد حاضر نه آن زن بنفس خود بیرون آید و آن مصلحت کفایت کند. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    گمان نمیرود جدیدتر از قرن نهم کتابت شده باشد. (دانشنامه علایی)

     

     

     

    وجه دعایی

    وجه دعایی در موارد زیر به کار می رود:

    1. برای بیان شک و تردید:

    مگر هم تو آیی بناورد اوُ               به میدان تو باشی هم آورد او (عالم آرای عباسی)

    مگر فضل الهی درآید یا جذبه ای از جذبات، یا مردی که او را در بغل گیرد و از عالم ارواح به عالم ربّانی کشد. (نفحات الانس)

    تا مگر خدای، عزّ و جلّ، او را هدایتی کند و بر ما رحمت کند. (جوامع الحکایات)

     

    2. در معنی آینده:

    من رفتم و تاریخ وفاتم این است              "بادا بجهان عمر دراز پدرم" (احسن التواریخ)

     

    3. در معنی فعل امر:

    خبر به عمر بن حریث آمد....  اندر ساعت بیامد به مزگت، و بر منبر شد و گفت: " ای مردمان، خویشتن را اندر فتنه میفکنید که به کوفه اندر چند فتنه ها بود. خدای آن همه بنشاند. باز آن آتش را میفروزید." (تاریخ بلعمی)

    ایزد تبارک و تعالی ما را از این هفوات و شهوات نگاه داراد بمنّه و لطفه. (چهار مقاله عروضی)

    پس ابلیس حاجت خواست و گفت: " یا رب، مرا زندگانی ده تا آن روز که خلق را برانگیزی از گور!" (تفسیر طبری)

     

    4. برای بیان دعا:

    نوح مر کبوتر را دعا کرد و گفت: " خدای تعالی تو را به دل خلق شیرین کناد." (تاریخ بلعمی)

    ایزد تبارک و تعالی خاک عزیز او را بشمع رضا پور نور کناد و جان شریف او را بجمع غنا مسرور، بمنِِّه و کرمه. (چهار مقاله عروضی)

    همی گفت: " خدای داد ما از عمر بستاناد که او امشب بسیر خفته است و ما را گرسنه است." (تاریخ بلعمی)

    خدای عزّ و جلْ شما را توفیق دهاد تا حق سلطان بگذارید و سلطان را نیرو دهاد تا حق شما بگذارد. (تاریخ بلعمی)

    باری تعالی او را با ملوک آن خاندان از مُلک و مَلک و تخت و بخت و کام و نام و امر و نهی برخورداری دهاد، بمنّه و عمیم فضله. (چهار مقاله عروضی)

    ایزد تبارک و تعالی بر هر دو رحمت کناد، بمنّه و کرمه. (چهار مقاله عروضی)

    ابزد تبارک و تعالی خاک او را با نور رحمت خوش گرداناد، بمنّه و فضله. (چهار مقاله عروضی)

    خدای تو را به چشم مردمان خوار کناد. (تفسیر طبری)

    حق تعالی اروغ او را بتخصیص منکو قاآن که پادشاهی بس عاقل و عادل است سالهای بی منتهی در کامرانی عمر دهاد و شفقت او بر سر خلایق پاینده داراد. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    گفت: " خدای تو را اندر دل خلق شیرین کناد!" (تفسیر طبری)

    می گوید که: زنده گرداناد ترا آن کس که میرانیده است! (نفحات الانس)

    میان من و شما دریای آتش باد. (نفحات الانس)

     

    وجه تمنّایی

    وجه تمنّایی در موارد زیر به کار می رود:

    1. برای بیان آرزو:

    گفت:" ای پادشاه، کاشکی من نبودمی، و چون بودم این علم ندانستمی، و چون دانستم کاشکی تو از من نپرسیدی، و اکنون چون پرسیدی و جواب نگویم خلاف فرمان کرده باشم، و اگر بگویم مکروه طبع تو باشد، و شاید که به من مکروهی رسانی. (جوامع الحکایات)

    گفت: " ای مادر، کاشکی تو مرا نزاده بودی و چون مرا زادی، کاشکی پیش از این فنانوش کرده بودمی...." (جوامع الحکایات)

    ای کاش همواره برین باشی. (طوطی نامه)

     

    2. برای بیان شک و تردید:

    یا مگر من غلط شنیدستم                یا که پروانچی غلط کار است (احسن التواریخ)

    در کوه می گویند چاه بی‍ژن بودست. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    گر من گنه جمله جمال کردستم          لطف تو امید است که گیرد دستم (نفحات الانس)

     

    3. در جمله شرط و در جمله جزای شرط:

    همای اوج سعادت به دام ما افتد          اگر تو را گذری در مقام ما افتد (عالم آرای عبّاسی)

    اگر این سنگ را محافظت توانی کرد چهار حدّ عالم در ظلّ عَلَم امر تو شود. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    اگر روزی چند صبر کنی، این کار بی منّت او به تو باز گردد. (جوامع الحکایات)

    اگر این آفتاب و ماه تاب به میان آب اندر نبودندی، هیچ چیز نیستی از آدمی و درختان و سنگ و کلوخ که بر آن تابیدی که نه همه بسوختندی. (تفسیر طبری)

    اگر آنجا انیّت جز ماهیّت بودی شایستی. (دانشنامه علایی)

    اگر حضمی قصد او پیوستی از چند منزل شکر ایشانرا بدیدی. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    اگر نفعی و سودی نشان دادندی بازرگانان روی بدان نهادندی. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    اگر گیسو بر زمین کشیدندی تا ابد کاکل رُستی. (جهان گشای نادری)

    اگر مشاهده این وحدت علی الأطلاق تمام بود، آنگاه این شربت ماده الحیات با قوام بود. (نفحات الانس)

     

    4. برای بیان امری که در خواب گذشته است:

    چون در خواب شدم، دیدم که کسی می گوید که: آنجا نمی روی که فایده گیری. (نفحات الانس)

    شبی در اوایل این کار در خواب دیدم که حکیم آغا_ رحمه اللّه تعالی، که از کبار مشایخ ترک اند_ مرا به درویش سپارش می نمایند. (نفحات الانس)

     

    5. در جمله های پیرو:

    چندان رنج و سختی از بیم سلیمان بر خود ننهادندی و اندر آن سختی نبودندی. (تفسیر طبری)

    چنانکه شبی چهل فرسنگ برفتندی. (چهار مقاله عروضی)

    اگر دو جسمی بودی سبب دو جهت یک جسم را موجود دانستیمی. (دانشنامه علایی)

    چون زاد بیگ ایشیک آقاسی باشی ریش سفید طبقه قراداغلو داخل سلطان حیدریان و.... (تاریخ عالم آرای عباسی)

    گویی شیری است خفته که ناگاه فرا آن رسی. (نفحات الانس)

    وی را برای مقابله با شورشیان به آنجا روانه کردی. (مجمع التواریخ)

    به قدر وسع در اظهار اخلاص و ادای حق عاطفت او بکوشی. (طوطی نامه)

    و هر گاه آهنگ پویه نمودی پیل چرخ را مانند نقش قدم از پای انداختی. (جهان گشای نادری)

    به این چندین پایتابه تونستی خرید. (نفحات الانس)

     

    6. در جمله خبری به معنی فعل اخباری:

    هر کجا مصلحتی داشتی زاغان بتجسّس آن رفتندی و از احوال اعلام کردندی. (تاریخ جهان گشای جوینی)

    ز طور عقل فعلش دور بودی           ز قولش راستی مهجور بودی (احسن التواریخ)

    بر هر چه اشارت کردی بر آن موجب برفتی. (نفحات الانس)

    گر سیوز سیاوش را عظیم دشمن داشتی و همیشه بر وی حسد کردی. (جوامع الحکایات)

    هر روز به وقت بار دادن بر در بهرام خاص و عام بانگ کردندی. (تاریخ بلعمی)

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی

    فهرست:

    سپاسنامه.................................................................................................... 1

     

    مطابقت فعل و فاعل و نهاد............................................................................. 2

     

    برای نهاد و فاعل مفرد، فعل مفرد آورده می شود................................................. 2

     

    برای فاعل مثنی، فعل مفرد و جمع هر دو به کار می رود...................................... 3_2

     

    برای نهاد و فاعل جمع که بر جاندار دلالت کنند، فعل جمع آورده می شود.................. 4_3

     

    برای نهاد فاعل جمع که بر بیجان دلالت کنند، ممکن است فعل مفرد یا جمع آورده می شود  4

     

    برای چند نهاد و فاعل، ممکن است فعل جمع یا مفرد آورده شود.............................. 5_4

     

    برای فاعلی که اسم جمع است یا اسم جنس، فعل جمع یا مفرد آورده می شود.............. 6_5

     

    برای دو فاعل که با «با» به هم عطف شده اند، ممکن است فعل جمع یا مفرد آورده شود   6

     

    ممکن است با فاعل، فعلی به کار رود که از نظر شمار و شخص، با آن یکی نباشد....... 7_6

     

    وجه امری................................................................................................ 7

     

    امروزه وجه امری سوای کاربرد آن در وجه امری به جای وجه دعایی هم به کار برده می

     

    شود........................................................................................................ 7

     

    وجه التزامی..............................................................................................8

     

    ماضی التزامی در موارد زیر به کار می رود:

     

    1. در جمله شرط و در جمله جزای شرط.......................................................... 8

     

    2. در بیان شک و تردید................................................................................. 8

     

    وجه دعایی................................................................................................ 9

     

    وجه دعایی در موارد زیر به کار می رود:

     

    1. برای بیان شک و تردید.............................................................................. 9

    2. در معنی آینده  ....................................................................................... 9 

     

    3. در معنی فعل امر  .................................................................................. 9 

     

    4. برای بیان دعا...................................................................................... 10_9

     

    وجه تمنّایی.............................................................................................. 10

     

    وجه تمنّایی در موارد زیر به کار می رود:

     

    1. برای بیان آرزو................................................................................... 10

     

    2. برای بیان شک و تردید.......................................................................... 11_10

     

    3. در جمله شرط و در جمله جزای شرط....................................................... 11

     

    4. برای بیان امری که در خواب گذشته است.................................................. 11

     

    5. در جمله های پیرو............................................................................... 12_11

     

    6. در جمله خبری به معنی فعل اخباری........................................................ 12

     

    وجه اخباری........................................................................................... 12

     

    ماضی وجه اخباری سوای کاربرد آن در معنی اصلی برای دلالت بر امری که در آینده نزدیک

     

    قطعاً انجام خواهد پذیزفت به کار می رود...................................................... 13_12

     

    وجه اخباری در جاهایی که وجه تمنّایی به کار رفته، به کار می رود:

     

    1. برای بیان آرزو.................................................................................. 13

     

    2. برای بیان شک و تردید.......................................................................... 13

     

    3. در جمله شرط و در جمله جزای شرط....................................................... 14_13

     

    4. برای امری که در خواب گذشته است........................................................14  

     

    5. در جمله پیرو..................................................................................... 14

     

    6. در معنی فعل امر................................................................................ 15

     

    سوّم شخص جمع، ممکن است به جای مجهول به کار رود.................................. 15

     

    نشانه های نهی و نفی و استمرار و تأکید:

     

    «ﻣَ_» و «مه» برای نهی و نفی هر دو به کار می روند.................................. 16_15

     

    «ﻧ » هم نشانه نهی است و هم نشانه نفی..................................................... 16

     

    «نه» و «نی» قید نفی اند........................................................................ 17_16

     

    فعل دعا با «ﻣَ_» منفی می شود................................................................ 17

     

    فعل دعا گاهی با «ﻧَ_» منفی می شود........................................................ 17

     

    «همی» و «می» قیدند که بر استمرار دلالت می کنند.«همی»و «می» با فعلهای زیر به کار

     

    می روند:

     

    1. با مضارع...................................................................................... 18

     

    2. با ماضی ساده................................................................................. 19_18

     

    3. با ماضی نقلی................................................................................. 20_19

     

    4. با ماضی بعید................................................................................. 20

     

    5. با ماضی پیاپی................................................................................ 21_20

     

    6. با ماضی التزامی............................................................................. 21

     

    7. با فعل امر..................................................................................... 21

     

    8. با فعل نهی..................................................................................... 21

     

    9. با فعل دعایی.................................................................................. 21

     

    «همی» و «می» پیش از فعل و پس از آن می آیند، بی فاصله و با فاصله:.......... 22_21

     

    هنگامی که «همی» و «می» بی فاصله پیش از فعل بیایند «ﻧ_» غالباً پیش از «می» و

     

    «همی»می آید.................................................................................... 22

     

    هنگامی که مضارع اخباری در معنی التزامی به کار رود غالباً با «همی» و «می»است

     

     

    ....................................................................................................23_22

     

     

    در متون قدیم فارسی «_ی»به فعل ماضی می پیوسته و از آن فعلی می ساخته که بر انجام

     

     

    یافتن کاری به طور عادت در گذشته دلالت می کرده است............................ 23

     

    «ﺑ_» که در اصل برای تأکید بوده، به فتح و کسر و ضمّ تلفظ می شود. پیش از هر فعل می

     

    آید، بدون آنکه در معنی فعل تغییری ایجاد کند.«ﺑ_» به مصدر و صفت فاعلی و مفعولی

     

    گذشته هم افزوده می شود.................................................................... 24_23

     

    هنگامی که «همی» و « می» بی فاصله پیش از فعل می آیند، «ﺑ_» غالباً قبل از فعل است

     

    .................................................................................................... 24

     

    «ﺑ_» پیش از «ﻧ_» می آید................................................................. 25_24

     

    اگر فتحه یا کسره یا ضمّه پس از صامتی بیاید، که پیش از آن، «ﻧ_»، «ﻣ_» و «ﺑ_» آمده

     

     است، ممکن است حذف شود................................................................ 25

     

    اگر فعلی با «ا»، یا «آ»، یا «او» آغاز شده باشد، پس از «ﻧ_» و «ﻣَ_» و«ﺑ_»، «ی» آورده

     

    می شود و همزه،هم در تلفّظ و هم در کتابت حذف می شود........................... 26_25

     

    تابع فعلهای کمکی ممکن است پیش از آنها یا پس از آنها بیاید، بی فاصله یا با فاصله. «ﺑ_» و

     

    «ﻧ_» ممکن است به فعلهای کمکی یا به تابعهای آنها بپیوندد.........................   27_26

     

    فعل کمکی غیر شخصی_که تابع آنها مصدر است_ با آوردن اسم و ضمیر منفصل و ضمیر

     

    متّصل، شخصی می شوند. اسم وضمیر در این صورت از نظر دستوری مفعول فعل کمکی

     

    اند، امّا از نظر منطقی فاعل آنها هستند.................................................. 27

     

    پیشوندهای فعلی............................................................................... 27

     

    پیشوندهای فارسی دری_ که در واقع قیدند_ در زبان شعر پیش از فعل و پس از آن با فاصله

     

    و بی فاصله به کار می روند............................................................... 28_27

     

    به برخی از پیشوندهای فعل فارسی دری «_تر»می پیوندد........................ 28

     

    پیشوندهای فعلی غالباً پیش از «همی» و «می» می آیند، گاهی هم پس از آنها می آیند

     

    .................................................................................................. 28

     

    معنی اصلی پیشوندها به شرح زیر است:

     

    اباز_، باز_، وا_: بر تکرار عمل دلالت می کنند..................................... 29_28

     

    ابر_، بر_، ور_: بر انجام دادن کار از پایین به بالا دلالت می کنند.............. 29

     

    اندر_، در_: بر انجام دادن کار به سوی درون چیزی یا بر عکس آن دلالت می کنند

     

    ................................................................................................. 30

     

    پیش: بر انجام دادن کار به سوی چیزی یا کسی دلالت می کنند.................. 30

     

    فرا_، فراز_: هر دو بر انجام دادن عمل به سوی چیزی یا کسی دلالت می کنند 30

     

    فرود_، فرو_: بر انجام دادن عمل از بالا به پایین دلالت می کنند............... 31_30

     

    «بر»بر انجام دادن عمل از پایین به بالا دلالت می کند........................... 31

     

    «بر» به برخی از فعلها معنی خاص داده است...................................... 32_31

     

    «بر»با فعلهایی به کار رفته، بدون اینکه فعل پیشوندی با فعل ساده از نظر معنی فرقی با هم

     

    داشته باشند.................................................................................. 32

     

    منابع.......................................................................................... 33

                                                   

    منبع:

     

     

    تاریخ بلعمی، طبری، محمّد جریر، 310 ق

    تفسیر طبری، طبری، محمّد جریر، قرن چهارم

    جوامع الحکایات، عوفی، محمّد بن محمّد، قرن 7 ق

    نفحات الانس من حضرات القدس، جامی، عبد الرحمن بن احمد، انتشارات اطلاعات

    چهار مقاله عروضی، نظامی، احمد بن عمر، قرن 6 ق، نظامی عروضی سمرقندی، تهران، جامی، 1376

    مجمع التواریخ در تاریخ انقراض صفویه و وقایع بعد تا سال 1207 ه.ق، تألیف: مرعشی صفوی، محمّد خلیل بن داود، تهران،ِ کتابخانه سفایی؛ طهوری

    الهیّات، دانشنامه علایی، تصنیف شیخ الرئیس ابوعلی سینا، بهمن ماه 1353، انتشارات کتابفروشی دهخدا

    تاریخ عالم آرای عبّاسی، تألیف: اسکندر بیگ منشی، تصحیح، دکتر محمّد اسماعیل رضوانی، 1377(تاریخ نشر( ناشر دنیای کتاب

    احسن التوااریخ، تألیف حسن بیگ روملو، تصحیح و تحشیه: دکتر عبد الحسین نوایی، انتشارات اساطیر

    منشأت قائم مقام فراهانی، گردآورنده: شاهزاده معتمدالدّوله حاج فرهاد میرزا، انتشارات ارسطو شاه آباد، تهران

    گوهر مراد، تألیف عالم روحانی حکیم(ملّا عبد الرزّاق لاهیجی(، انتشارات کتابفروشی اسلامیّه

    جهان گشای نادری، میرزا مهدی خان استرآبادی

    طوطی نامه، داستان طوطی یا همان طوطی نامه (افسانه های حمزه نامه(، قرن دهم هجری

    روزنامه قانون، میرزا ملکم خان، انتشارات کویر، زمستان 1369

     تاریخ جهان گشای جوینی، تألیف عطاملک بن بهاالدین محمّد بن محمّد الجوینی در سنه 658 هجری

     

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, مقاله در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, تحقیق درباره تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, مقاله درباره تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مطابقت فعل و فاعل و نهاد در زبان فارسی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت