تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی

تعداد صفحات: 21 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 20947
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی

    وجود شخصیت سالم روانی و فرهنگی فرزندان در گروِ یک نکته اساسی است که در اکثر خانواده های مورد مطالعه این پژوهش کیفی (لاپلانتین, 2000) که در سلامت روان بسر می برند، مشترک به نظر می رسید، و این نکته, مسئله حضور والدین در جمع خانواده بود. به عبارت دیگر، مدت زمانی (Moment) است (لوفور, 1989) که والدین در خانه می باشند, و یا شکل فضایی (Champ) (بوردیو, 1989) که در خانه حاکم است. البته، وجود زمان و یا فضا به تنهایی کافی نبوده، بلکه در این مدت زمانِ حضورِ فیزیکی، داشتن رابطه آموزشی (هس و ویاند, 1994) و مسئله وجود ارتباطات کلامی (بودیشون, 1982), یعنی گفتگو در بین اعضاء خانواده لازم و مطرح است.
    بدینسان، زمانی که انسان برای فردی ارزش قائل بشود، با وی از روی علاقه و نه اجبار کنش متقابلی (مید, 1963) را بر قرار خواهد کرد. طبیعتا، در گذر از کنش متقابل، گفتگوها و مکالماتی نیز بر قرار خواهد شد. گفتگو از عناصر اصلی کنش متقابل می باشد. گفتگو، یعنی، هر دو طرف حق ابراز عقیده را داشته، و می بایستی به افکار و اندیشه طرفین اولا، گوش فرا دهند، ثانیا، برای استمرار کنش، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به خواسته های طرفین بی توجه نباشند. به عبارتی، گفتمان (Discours) در بین افراد بر قرار بشود.

    تاثیرات والدین :
    انسان, چون موجودی اجتماعی است و در ارتباط با محیط های اجتماعی مختلف می باشد، از هر محیطی چیزی می آموزد تا در مجموع از فرد بدونِ هویت، تبدیل به شخصِ اجتماعی (نیک گهر، 1369) و دارای هویت اجتماعی گردد و طبیعی است که این فرد شهروندی مثمر ثمر برای جامعه خویش می شود. در گذر از شخص فردی بدون هویت به شخص اجتماعی، فعالیت جامعه پذیری نسبت به وی اعمال می شود. امر جامعه پذیری توسط منابع مختلف بر روی انسان عملی شده، و هر یک بخشی از شخصیت فرهنگی و اجتماعی شخصِ اجتماعی شده را می سازند. در این بین, خانواده در اکثر جوامع از جمله ایران بیشترین نقش را ایفا کرده، (پیاژه, 1981) که این نقش در رفتارها و نوع فرزند پروری آنها متبلور می شود.
    در این رابطه ثنائی به نقل از فریمو می گوید : "اثر خانواده بر اشخاص از تمام نیروهائی که تا بحال شناخته شده بیشتر است. یعنی اثر خانواده فراتر از فرهنگ جامعه، دنیای کار، دوستان، نزدیکان و امثال آنهاست" (ثنائی، 1378 : 26). ثنائی به نقل از مینوچین بر این باور است که، "فرد بدون خانواده، قابل تعریف نیست. در واقع خانواده کانون شکل گیری و هویت فرد است" (همان : 29). باقر ثنائی نیز خود معتقد است، " انسان عمدتا وارث برنامه ریزی های خودآگاه و ناخود آگاه خانواده و برون سازی های دوران کودکی خود با آنهاست" (همان : 21). اعزازی نیز به نقل از ماکس هورکهایمر معتقد است که " از میان تمام نهادهای اجتماعی که فرد را برای قبول اقتدار (دیکتاتوری در سطح جامعه) آماده می سازد، خانواده در مقام اول قرار دارد." (اعزازی، 1376 :20) در همین رابطه کلاین برگ نقل می کند که، " ژاک در مطالعه استادانه خود در باره قدرت طلبی درکودکان 4 ساله ثابت کرد که تغییر صفات شخصیت بر اثر تغییر اوضاع و احوال محیط ممکن است." (کلاین برگ، 1372 : 390) و تاثیر گذارترین این محیط ها خانواده می باشد. به عقیده کاردینر "شیوه تربیت کودک (نخستین نهاد اجتماعی) ساختمان اساسی شخصیت را پی ریزی می کند." (همان, 394) نیوکمب چنین می گوید : "تفاوت جنبه های عملی تربیت کودکان نتیجه تفاوت فرهنگی و نیز تفاوت شخصیت است." (همان, 394) شیخاوندی نیز در مورد تاثیر خانواده بر شخصیت فرزندان معتقد است که "بر اساس مطالعات روانی- جامعوی, مثلا ملاحظه شده است که در خانواده های سختگیر کودکان یا سر بطغیان میزنند و خشونت بخرج می دهند و یا احساس گنها و مجرمیت می کنند و در خود فرو می روند." (1379: 44)
    رابطه والدین با فرزندان یا شیوه های فرزند پروری, در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی را در بر دارد. تربیت اخلاقی و روانی، شناسائی, رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارت ها، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه از دید والدین، از جمله این اهداف می باشند. "پارسنز نیز دو کارکرد اساسی یعنی اجتماعی کردن و شکوفایی شخصیت فرزند را برای خانواده در نظر می گیرد." (اعزازی، 1376: 16)
    این گونه اهداف والدین که شامل تمام فعالیت ها و اعمالی می شود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ارتباط آنها را با فرزندان در رفتارهای روزمره (برجه و لوکمان, 1986) نشان می دهد، هسته اصلی این مقاله بوده، که تحت عنوان فرزند پروری یا رابطه آموزشی مطرح می باشد. این فعالیت ها برطبق نظریه عمل بوردیو جامعه شناس معاصر فرانسوی (بوردیو, 1989) توسط نیروهائی هدایت و یا کنترل می شوند، که این نیروها به صورت یکسان و به یک اندازه نزد انسانها از جمله والدین وجود ندارد. این نیروها در ارتباط با وضعیت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خانواده می باشند. همچنین تصوراتی که والدین از فرزندان خود دارند, تاثیر بر روی چگونگی نوع روابط یعنی شیوه های فرزند پروری نیز دارند. (منادی، 1378) تصورات نیز تحت تاثیر طبقه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فرد (یا سرمایه های فرهنگی) می باشند. تصورات و فرهنگ فرد، یعنی عادت واره (بوردیو، 1380) هر دو عامل به صورت مستقیم و غیر مستقیم اعمال فرد را هدایت و کنترل می کنند. در این پژوهش، فرهنگ و تصورات والدین و نقش فرزند، هدایت کننده رفتارهای آنها از جمله نوع رابطه با فرزندانشان می باشند.

    شیوه های فرزند پروری
    رابطه والدین اعم از آموزشی یا غیر آموزشی با فرزندان، رابطه ای یکسان و بر طبق یک الگو و مدل خاصی نیست. بر اساس تحقیقی در فرانسه، این مدلها در ارتباط با طبقه اجتماعی خانواده ها می باشند. (ژیفو لوواسور, 1995) به گفته کاستلان "یک مدل فرزند پروری در همه خانواده ها وجود ندارد. بلکه به تعداد خانواده ها, تعداد روش های فرزند پروری وجود دارد." (کاستلان, 1986 : 7)
    برای مثال, در مورد فعالیت اجتماعی کردن کودکان، مدلهای متفاوتی وجود دارد. بومریند به نقل از سیف (1368 : 178) با انجام پژوهشی در باره 150 کودک 4 ساله، که در دوره آمادگی پیش دبستانی ثبت نام کرده بودند، والدین آنها را به سه گروه مختلف به شرح زیر تقسیم می کند :
    گروه اول، والدینی هستند که فرزندان خود را مجبور به اطاعت کورکورانه می کنند. این گروه، فرزندان خود را محدود کرده، اختیار و آزادی کمتری به آنها می دهند و معتقدند که رفتار کودکان بایستی زیر نظر آنان باشد. در نتیجه, ضوابط رفتاری آنها انعطاف پذیر نبوده و یک جانبه است، و گاهی اوقات برای اجرای همان ضوابط رفتاری، کودکان را تنبیه می کنند.
    گروه دوم، والدینی هستند که با فرزندان خود با اقتدار رفتار کرده، ولی بر عکس گروه اول معتقد به انعطاف پذیری در رفتارند. به فرزندان خود فرصت می دهند تا در صورت لزوم اعتراض کنند و تربیت خاصی را با دلیل به آنها تفهیم می کنند.
    گروه سوم، والدینی هستند که نسبت به رفتار فرزندان تحمل پذیرند و در برابر اعمال خلاف, چشم پوشی می کنند. این والدین، معیارهای مشخصی را جهت رفتار کودکان در نظر می گیرند، و سایر رفتار آنان را با دیده اغماض می نگرند، جز رفتارهائی که باعث صدمه و آسیب بدنی به آنها می شود.
    علی شریعتمداری نیز سه روش دمکراسی, آزادی و دیکتاتوری را تقریبا با همین محتوی به عنوان شیوه های فرزند پروری موجود در خانواده ها معرفی می کند. (شریعتمداری، 1367) در پژوهش حاضر، نکته قابل تعمق در شیوه های فرزندپروری، حضور فیزیکی والدین در محیط خانه یعنی زمان بودن با فرزندان و چگونگی فضای فرهنگی حاکم بر خانواده مد نظر می باشد.

    شخصیت
    شخصیت مجموعه ویژگی های فکری، ذهنی, ذوقی و رفتاری انسان است که غالبا در گفتارها و رفتارها و عکس العمل انسان ها در فعالیت و برخوردهای روزمره اشان قابل رؤیت است. شخصیت به مانند "وجدان که امری اجتماعی است" (لوفور, 1976 : 61), محصول محیط اجتماعی و فرهنگی ای است که فرد در آن متولد شده و بزرگ می شود. پر واضح است که خانواده، فرهنگ حاکم بر جامعه، رسانه ها و نهاد آموزش و پرورش هر یک به نوعی در ساختن ویژگی های شخصیت فرد سهیم هستند. ولی "تاثیر خانواده بر شخصیت افراد از امتیاز خاصی بر خوردار است" (پروین، 1374: 15)
    شخصیتِ انسان بطور شگفت انگیزی پیچیده است. (گلدارد، 1374: 147) یا به باور لاپاساد ناتمام است (لاپاساد, 1997) لذا، بسادگی نمی توان کلیه ویژگی های شخصیت یک انسان را شناسایی کرد. ما نیز قصد چنین کاری را در این پژوهش نداریم. از میان ویژگیهای متعدد شخصیت افراد، یک ویژگی برای ما قابل تعمق بوده است. اجتماعی بودن انسان یا چگونگی رابطه وی با محیط اطراف خود اعم از والدین، دوستان و یا در جامعه و مدرسه مد نظر می باشد. برای شناسایی اینگونه رابطه از اندیشه ژاک اردوآنو روانشناس اجتماعی معاصر فرانسوی استفاده کرده ایم.
    اردوآنو (اردوآنو 1994 : 16 و 17)، رفتار و رابطه انسان را با هر نظامی (خانه، مدرسه، محیط کار و غیره) که در آن قرار دارد به سه حالت معرفی می کند. وی معتقد است، وقتی انسان در مقابل قوانین، هنجارها و آداب های آشکار و پنهان نوشتاری و گفتاری یک نظامی قرار می گیرد، امکان انتخاب یکی از سه حالت مختلف را دارد. این سه حالت که هر یک ویژگی خاص خود را دارند، عبارتند از : رفتاری مجریانه، رفتاری بازیگرایانه، و رفتاری خالق گرایانه. این سه حالت هر یک محصول یکی از شیوه های فرزند پروری می باشند.


    با توجه به اینکه والدین تشکیل دهنده های اصلی و اولیه هر کانون خانواده هستند، نوع نگاه آنها نسبت به فرزند یا جایگاه فرزند در خانواده، شکل رابطه آنها را با فرزندان مشخص و هدایت می کند. طبیعتا, فرزندان نیز نسبت به کنش های والدین، واکنش نشان می دهند. این واکنش ها در طی گذر زمان در شکل شخصیت آنان انعکاس می یابد. یعنی حرکت اصلی و اولیه توسط والدین آغاز و به اجرا گذاشته می شود. حرکت والدین تحت تاثیر جهان بینی یا سرمایه های فرهنگی آنان می باشد.
    در بعضی از خانواده ها، والدین تصمیم گیرندگان اصلی بوده و فرزندان بدون چون و چرا، اوامر و خواسته های آنها را اطاعت می کنند. یعنی در این حالت، فرزندان نقشی پائین تر از والدین داشته، و روش والدین که فقط نان آور خانواده می باشند قائدتا استبدادی بوده، و در این حالت غالبا زمان گفتگوئی بین والدین و فرزندان وجود ندارد, یا در صورت وجود اندک خواهد بود.
    در خانواده های دیگر، فرزند سالاری ملاک بوده، یعنی توجه و اهمیت بیش از حد به فرزندان می شود که باعث شده فرزند, محور قرار بگیرد و والدین نقش اصلی خود را در تهیه رفاه فرزندان خلاصه می کنند. در این حالت بیشتر یک رابطه بر اساس آزادی حاکم است و در مواقعی زمان گفتگو به مقدار کم وجود دارد، چون والدین وظیفه خود را در تهیه رفاه مادی فرزندان خلاصه کرده اند.
    خانواده هائی که در حالت میانه به صورت دموکراتیک رفتار می کنند، یعنی, هر دو بخش اعضاء خانواده دارای ارزش یکسانی بوده، ولی دارای وظایف متفاوتی می باشند. در این حالت، والدین هم نان آور خانواده بوده، هم به احساسات فرزندان توجه دارند، یعنی با فرزند گفتگو و مشورت می شود.
    هر یک از این سه حالت، یعنی فرزند عضو ضعیف خانواده باشد, یا فرزند محوری، و یا فرزند عضوی برابر با والدین باشد، این ویژگی ها در طبقات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتی نیز هستند. علاوه بر این عنصر، ویژگیهای شخصیتی و فرهنگی والدین نیز در چگونه انگاشتن فرزند دخالت دارند. تحقیقی که توسط یک گروه متخصص در فرانسه در سال 1994، صورت گرفته است، به این نتیجه دست یافتند، هر چقدر والدین دارای شخصیتی درونی باشند، فرزندان خود را بیشتر پذیرا هستند و هر چقدر کمتر درونی باشند و بیشتر بیرونی باشند، کمتر فرزندان خود را می پذیرند. (ورکر و همکاران, 1994)

    هویتِ اجتماعی و فرهنگی فرزندان
    یکی دیگر از نکات مورد بحث این پژوهش، شخصیت و هویت اجتماعی و فرهنگی فرزندان در خانواده های مورد مطالعه ما بود. در واقع, فرزندان مثل همه انسانها دارای شخصیت و هویت بوده و خود نیز سعی می کنند تا با مدلها و سمبل هائی خود را هماهنگ کنند. یعنی هم مثل برخی اشخاصی شوند، و هم در نهایت دارای یک ویژگی منحصر به فرد باشند. به عبارتی خود را در دیگری حل کردن، یا دیگری را در خود بوجود آوردن، که با این فعالیت صاحب شخصیت و هویت می شوند. (تاپ, 1988) در واقع بر اساس فرهنگ اطرافشان جامعه پذیر (منادی, 1387) می شوند.
    ذکر دو نکته در این بخش بحث قابل تعمق می باشد، اولا, شکل این هویت ها دائمی و ثابت نیستند، بلکه تقریبا از طرفی از کودکی تا سنین 16 الی 18 سال یک فرم هویت از خود به نمایش می گذارند، و از سنین 18 سال به بعد ممکن است هویت دیگری را که به تعبیر ژرژ لاپاساد, تا به این سن پنهان و در حال رشد بوده به نمایش بگذارند. (لاپاساد, 1990) از طرف دیگر ممکن است همان هویت سابق را بعد از این سنین تقویت کنند. ثانیا، تعدادی از فرزندان دارای شکل های هویتی متعددی بوده، یعنی هویتی آشکار برای والدین خود و هویتی پنهان که قائدتا از سنین 18 سال به بعد آن را علنی می کنند. داشته باشند. (منادی, 2000)
    در تحقیق جالبی (به نقل از دکوره) که توسط دو محقق فرانسوی بر روی نوع رابطه والدین و چگونگی شخصیت فرزندان صورت گرفته است، به این نتیجه رسیدند که یک رابطه تنگاتنگی بین رابطه آزادی و استبداد و چگونگی شخصیت فرزندان وجود دارد. به این معنی که فرزندانی که حالت درونی (درون گرا) دارند، یعنی پیشرفت ها و شکست ها را حاصل کار و تلاش و محاسبه ‌ خود می دانند، متعلق به خانواده هائی هستند که رابطه آزادی در آنها حاکم است، و فرزندانی که حالت بیرونی (برون گرا) دارند، یعنی نقش خود را در شکست ها و پیشرفت ها به حداقل رسانیده اند، متعلق به خانواده هائی هستند که رابطه استبدادی در بین آنها حاکم می باشد. (دکوره, 1998 : 81) دکوره نیز در همین مورد معتقد است که رابطه ای که بر اساس آزادی و اجازه مطرح شدن به فرزند باشد، تولید حالت درونی میکند. بر عکس رابطه مستبدانه محصول بیرونی را به همراه خواهد داشت. وی, اضافه می کند که طبقه اجتماعی فرهنگی مرفه که اکثرا روابطی بر اساس آزادی یا دمکراسی دارند, تولید کننده حالت درونی می باشند. چون آنها چنین ویژگی ای را آگاهانه در فرزندان خود بوجود می آورند، و به آنها می آموزند. (همان منبع) از نظر راجرز, به نقل از پروین, "والدینی که شرایط امنیت و آزادی روانی برای فرزندان خود فراهم می کنند, به احتمال زیاد, بیشتر استعدادهای خلاقه وی را رشد می دهند تا والدینی که این شرایط را برای فرزندانشان فراهم نمی کنند." (پروین, 1374: 225)
     

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, مقاله در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, تحقیق درباره تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, مقاله درباره تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله خانواده و شیوه های فرزند پروری و الگو های مطلوب تربیت اسلامی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت