تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت

تعداد صفحات: 15 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21212
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت

    معناى تربیت

    2. متصدى امر تربیت

    1. معناى تربیت (1)

    ابن اثیر مى‏گوید:

    الرب یطلق فی اللغه على المالک والسید والمدبر والمربی والمقیم والمنعم ولایطلق غیرالمضاف الا على الله واذا اطلق على غیره اضیف... وفی حدیث علی (الناس ثلاثه عالم ربانی) هومنسوب الى الرب بزیاده الالف والنون للمبالغه وقیل من الرب بمعنى التربیه کانوا یربون‏المتعلمین بصغار العلوم قبل کبارها. (2)

    راغب اصفهانى نیز مى‏گوید:

    الرب فی الاصل التربیه وهو انشاء الشی‏ء حالا فحالا الى حد التمام;

    رب در اصل تربیت است و تربیت‏یعنى ایجاد شى‏ء به تدریج از حالتى به حالت دیگر تا به حدتمام برسد.

    تذکر چند نکته در تعریف تربیت:

    نکته اول: در هر دو تعریف، تدریجى بودن تربیت مورد نظر قرار گرفته است.

    در تعریف ابن اثیر: یربون المتعلمین بصغار العلوم قبل کبارها و در تعریف راغب:حالا فحالا الى حد التمام. البته ممکن است گاهى تحولات و دگرگونى‏هاى روحى دفعتابه وجود آید. تاریخ، حالات فضیل بن عیاض و حر بن یزید ریاحى و امثال اینها راثبت نموده است، ولى این موارد نادر و استثنایى است و اصل در تربیت و پرورش‏تدریجى بودن است.

    نکته دوم: فطرى بودن مبانى تربیت: راغب در تعریف کلمه «انشاء» را به کار گرفته‏که غالبا در ایجاد شى‏ء مسبوق به عدم به کار مى‏رود; لذا در اینجا این سؤال مطرح‏مى‏شود که آیا تربیت دینى ایجاد چیزى است که به انسان اضافه مى‏گردد و در درون اوهیچ گونه سابقه وجودى نداشته یا این‏که همزمان با ایجاد انسان اساس و بنیان تربیت‏دینى در او نهاده شده است؟

    بنابر نظریه دوم - که به صواب نزدیک‏تر است - تربیت دینى، یعنى شکوفا نمودن‏استعدادهاى درونى و فطرى انسان.

    امیرالمؤمنین، على‏علیه السلام در انگیزه و هدف فرستادن پیامبران الهى براى مردم‏مى‏فرمایند:

    فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته ویذکروهم منسی نعمته‏ویحتجوا علیهم بالتبلیغ ویثیروا لهم دفائن العقول; (3)

    پیامبرانش را در میان آنها مبعوث ساخت و پى در پى رسولان خود را به سوى آنها فرستاد تاپیمان فطرت را در آنها مطالبه نمایند و نعمت‏هاى فراموش شده را به یاد آنها آوردند و با ابلاغ‏دستورهاى خدا حجت را بر آنها تمام کنند و گنج‏هاى پنهانى عقل‏ها را آشکار سازند.

    زراره مى‏گوید: از امام صادق‏علیه السلام از قول خداى عزوجل: فطرت الله التى فطر الناس‏علیها (4) سؤال نمودم، فرمودند: فطرهم جمیعا على التوحید (5) .

    گرچه در این روایت و بعضى از روایات دیگر، «فطرت‏» را به «توحید» تفسیرنموده‏اند، لکن تمام تعالیم دینى و دستوراتى که براى تربیت انسان از ناحیه وحى به‏وسیله پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و امامان معصوم‏علیهم السلام رسیده است، ریشه در فطرت و ذات‏انسان دارد. (6)

    نکته سوم: فرق بین تزکیه و تربیت: در قرآن‏کریم از تربیت دینى وپرورش روح‏وروان انسان تعبیربه تزکیه شده است:

    کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم ویعلمکم الکتاب والحکمه ‏ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون; (7) .

    چنان‏که از میان خود شما پیامبرى برانگیختیم که آیات ما را براى شما تلاوت کند و نفوس شمارا از پلیدى و آلودگى جهل و شرک پاک و منزه کند و به شما تعلیم شریعت و حکمت دهد و هرچه رانمى‏دانید به شما یاد دهد.

    لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم‏الکتاب والحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین; (8)

    خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولى از خود آنها در میان آنان برانگیخت که بر آنهاآیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنان احکام شریعت‏کتب سماوى و حقایق حکمت‏بیاموزد، هر چند که در گمراهى آشکارى بودند.

    هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمه ‏و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین; (9)

    اوست‏خدایى که میان عرب امى، پیغمبرى از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحى خداتلاوت کند و آنان را از لوث جهل و اخلاق ناپسند پاک سازد و شریعت کتب سماوى و حکمت الهى‏بیاموزد، با آن‏که پیش از این در ورطه گمراهى و جهالت‏بودند.

    اما تربیت در اصطلاح قرآن اعم است از تزکیه; یعنى پرورش جسم و تن را هم‏شامل مى‏گردد:

    فرعون به حضرت موسى‏علیه السلام مى‏گوید:

    الم نربک فینا ولیدا ولبثت فینا من عمرک سنین; (10) .

    تو همان کودکى نیستى که ما پروردیم و سال‏ها از عمرت نزد ما گذشت.

    قرآن در سفارش نسبت‏به پدر و مادر مى‏فرماید:

    و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا; (11)

    و بگو: پروردگارا! همان گونه که پدر و مادر، مرا از کودکى پرورش دادند، تو در حق آنهامهربانى فرما.

    ما در این نوشتار، کلمه «تربیت‏» را در معناى مرادف با معناى «تزکیه‏» به کاربرده‏ایم.

     

    2. متصدى امر تربیت

    الف) مسؤولیت مربیان الهى و علماى ربانى در تربیت انسان

    پس از بررسى و تبیین معناى تربیت، اولین سؤال این است که: چه کسى مى‏تواندمسؤولیت این امر مهم را به عهده بگیرد؟

    مسلما تنها کسى مى‏تواند مربى انسان باشد که خود، انسان کامل و واصل به‏مدارج عالى انسانیت‏باشد. در این مسیر کسى مى‏تواند جلودار و راهنما باشد که خودراه را به خوبى طى کرده باشد:

    قطع این مرحله بى‏همرهى خضر مکن ظلمات است‏بترس از خطر گمراهى (12)

    چه کسى مى‏تواند مربى باشد؟

    قال‏علیه السلام: من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تادیبه بسیرته‏قبل تادیبه بلسانه ومعلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس ومؤدبهم; (13)

    کسى که خود را در مقام پیشوایى و امامت قرار مى‏دهد، باید پیش از آن که به تعلیم دیگران‏بپردازد، به تعلیم خویش پردازد و باید تادیب او به عملش پیش از تادیب او به زبانش باشد. کسى که‏معلم و ادب کننده خویش است، به احترام سزاوارتر است از کسى که معلم و مربى دیگران است.

    امام‏علیه السلام در این کلام، دو مطلب اساسى را در موضوع «تربیت‏» بیان فرموده‏اند:

    مطلب اول: مربى و معلم باید قبلا خودش دانش‏آموخته و تربیت‏شده باشد، آن‏گاه‏مربى و معلم دیگران شود. سخن گفتن و خطابه و وعظ بدون آگاهى به جز انحراف واضلال و گمراهى نتیجه‏اى ندارد. (14)

    مطلب دوم: واعظ و مربى باید با عمل خود دیگران را تربیت و هدایت نماید. گفتاربدون عمل نه تنها موجب هدایت نمى‏شود، بلکه گاهى ممکن است موجب سلب‏اعتماد و گمراهى شخص گردد.

    قرآن کریم مى‏فرماید:

    اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتاب افلا تعقلون; (15)

    چگونه شما که مردم را به نیکى دستور مى‏دهید، خود را فراموش مى‏کنید، در صورتى که شماکتاب خدا را مى‏خوانید، چرا در آن اندیشه نمى‏کنید؟

    پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مى‏فرمایند:

    رایت لیله اسری بی الى السماء قوما تقرض شفاهم بمقاریض من نار ثم ترمى فقلت‏یا جبرئیل من هؤلاء؟ فقال: خطباء امتک یامرون الناس بالبر وینسون انفسهم وهم یتلون الکتاب‏افلا یعقلون; (16)

    شب معراج مردمى را دیدم که لب‏هایشان با قیچى‏هاى آتشین چیده و به دور انداخته مى‏شد،از جبرئیل پرسیدم: اینها کیانند؟ گفت: خطیبان امت تو هستند که مردم را به نیکى دعوت مى‏نمایند،در حالى که خود را فراموش نموده‏اند و به گفته خود عمل نمى‏کنند و ایشان قرآن را تلاوت مى‏کنند،آیا در آن تعقل نمى‏کنند؟

    امام صادق‏علیه السلام مى‏فرمایند:

    ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن الصفا; (17)

    اگر عالم به علم خویش عمل نکند، پند و اندرزش در دل‏هاى شنوندگان فرو نمى‏رود،همان‏گونه که باران در سنگ صاف فرو نمى‏رود.

    امام باقرعلیه السلام در تفسیر آیه شریفه «فکبکبوا فیها هم‏والغاوون (18) ; در آن حال کافران ومعبودان باطلشان هم به رو در آتش دوزخ افتند.» مى‏فرمایند:

    هم قوم وصفوا عدلا بالسنتهم ثم خالفوه الى غیره; (19) و (20)

    کسانى هستند که با زبان عدالت را توصیف و در عمل خلاف آن را عمل مى‏کنند.

    مجلسى‏رحمه الله در شرح روایت مى‏گوید:

    العدل کل امر حق یوافق للعدل والحکمه والعبادات والاخلاق الحسنه . (21)

    اما فرمایش امام‏علیه السلام:

    معلم النفس احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم.

    به این معناست که شخصى که به تربیت‏خود بپردازد، بیشتر شایسته احترام است‏از کسى که به تربیت مردم پرداخته و از خود غافل است، اما شخصى که هم خودسازى‏کرده و هم مردم را تربیت مى‏کند، مسلما برتر است از کسى که تنها گلیم خود را از آب‏مى‏کشد.

     

    انسان‏هاى وارسته و شایسته ی  رهبرى چه کسانى هستند؟

    در مسیر تربیت انسان‏ها به کسانى مى‏توان اعتماد نمود و آنها را جلودار و مربى‏قرار داد که تحت تربیت رب العالمین به مدارج عالى انسانیت رسیده باشند. تنهاچنین افرادى مى‏توانند کاروان انسانیت را به مقصد نهایى برسانند. (22)

    من کتاب له‏علیه السلام الى معاویه جوابا، قال الشریف وهو من محاسن الکتب: فانا صنائع ربناوالناس بعد صنائع لنا; (23)

    ما پرورش یافته و تربیت‏شده پروردگار خویش هستیم و مردم تربیت‏شده مایند.

    معاویه - علیه الهاویه - در نامه‏اى که خطاب به امیرالمؤمنین على ابن ابى‏طالب‏علیه السلام‏نوشت، در ساختن فضیلت‏براى ائمه جور و تباهى و گمراهى، سخن‏پراکنى نموده،آن گمراهان سیاه دل را بر امام متقین ترجیح داد و دشمنى و کینه‏هاى جاهلیت را بیش‏از پیش آشکار نمود. احقادا بدریه وخیبریه وحنینیه وغیرهن. (24)

    امام‏علیه السلام در نامه‏اى که سید رضى مى‏گوید: هو من محاسن الکتب، در جواب، ضمن‏بیان حقیقت و آشکار نمودن رسوایى معاویه و پیشوایان گمراهش مى‏فرمایند:

    فدع عنک من مالت‏به الرمیه فانا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا; (25)

    دست‏بردار از کسانى که فریب دنیا را خورده و از راه راست منحرف گردیده‏اند و این چه‏مقایسه غلطى است که بین آنها که گمراهان و منحرفان از حقند و بین من مى‏نمایى; به درستى که ماپرورش‏یافتگان خداى خود هستیم و مردم پرورش یافتگان ما.

    مجلسى‏رحمه الله در شرح این کلام نورانى مى‏گوید:

    هذا مشتمل على اسرار عجیبه من غرائب شانهم التی تعجز عنها العقول ولنتکلم على‏ما یمکننا اظهاره والخوض فیه فنقول: صنیعه الملک من یصطنعه ویرفع قدره ومنه قوله تعالى:«واصطنعتک لنفسی‏» (26) ای اخترتک واخذتک صنیعتی لتنصرف عن ارادتی ومحبتی. فالمعنى انه‏لیس لاحد من البشر علینا نعمه بل الله - تعالى - انعم علینا فلیس بیننا وبینه واسطه والناس باسرهم‏صنائعنا فنحن الوسائط بینهم وبین الله سبحانه ویحتمل ان یراد بالناس بعض الناس ای المختار من‏الناس نصطنعه ونرفع قدره. (27)

    راغب اصفهانى مى‏گوید:

    الصنع اجاده الفعل فکل صنع فعل ولیس کل فعل صنعا ولاینسب الى الحیوانات والجمادات‏کما ینسب الیهما الفعل... والصنیعه ما اصطنعته من خیر... والاصطناع المبالغه فی اصلاح الشی‏ء وقوله: «واصطنعتک لنفسی و لتصنع على عینی‏» اشاره الى نحو ما قال بعض الحکماء: ان الله تعالى‏اذا احب عبدا فتفقده کما یتفقد الصدیق صدیقه;

    صنع; یعنى کارى را به شایستگى انجام دادن، پس هر صنعى کار است، ولى هر کارى صنع‏نیست. این واژه آن گونه که به انسان نسبت داده مى‏شود، به حیوانات و جمادات نسبت داده نمى‏شود.صنیعه ، هر چه که به خوبى و شایستگى انجام دهى. اصطناع، زیاده‏روى در اصلاح و بهبود چیزى‏است; و قول خداى تعالى در هر دو آیه اشاره است‏به آن چه که بعضى از حکما گفته‏اند که خداى‏تعالى هرگاه بنده‏اى را دوست داشت، او را مورد تفقد و مهربانى قرار مى‏دهد، همان طورى که دودوست‏به هم محبت مى‏کنند.

    امام‏علیه السلام مى‏فرمایند: وصنیع المال یزول بزواله. (28) لذا کلام راغب در انحصار نسبت‏تمام نیست، علاوه براین که در اصل معنا نیز اشکال وارد است، زیرا تضمین جودت‏صنع، در آیه «ودمرنا ما کان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون; (29) و فرعون و قومش را با آن‏صنایع و عمارات و کاخ عظمت، نابود و هلاک نمودیم‏» تمام نیست.

    تنها پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و جانشینان بر حق آن حضرت، یعنى امامان معصوم‏علیهم السلام‏شایستگى رهبرى مردم را دارند و مى‏توانند کشتى انسانیت را به ساحل نجات‏برسانند، زیرا آنها تحت پرورش و تربیت و حمایت‏خاص رب العالمین هستند. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    کتابهای:

                      قرآن مجید

                       نهج البلاغه

                       بحارالانوار

                       وسائل الشیعه

     

    سایت اینترنتی:

    http://www.hawzah.net/Per/K/TalimVaT

     

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, مقاله درباره تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مفهوم تعلیم و تربیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت