تحقیق مقاله اصول و فروع دین

تعداد صفحات: 26 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21351
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۲,۵۰۰ تومان
قیمت: ۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اصول و فروع دین

    مقدمه

     

    خوانندگان عزیز! شما مسلمانید ولى براى مسلمان کافى نیست که خود را مسلمان بنامد و بدستورات اسلام رفتار نکند، زیرا بر شخص مسلمان لازم است که: طبق قوانین اسلام عمل کند تا براستى مسلمان باشد، در دنیا آسوده زندگى و در آخرت سعادتمند و اهل بهشت گردد. بنا بر این بر شماست که دستورات و تعالیم اسلام را فرا گرفته با کوشش فراوان بدان عمل کنید. تعالیم عالیه اسلام بر سه بخش تقسیم مى‏شود:
    ١ اصول دین.
    ٢ فروع دین.

     ٣ اخلاق.

    هرکس به اصول دین مقدس اسلام عقیده‏مند گردید و به فروع آن عمل کرد و خود را به اخلاق اسلامى آراست در دو جهان رستگار خواهد شد.

    دین اسلام، دین علم و آگاهى و مبازره با نادانى است و در این هیچ تردیدى نیست. آیات و روایات درباره علم چندان زیاد است که اگر همه آنها گردآورى شود، کتاب و بلکه کتابهاى پر برگ و بارى خواهد شد.

    نخستین فرمان خداوند به پیامبر اسلام (ص) «اقرأ»  است و هم او - جلت عظمته - به قلم و نوشته سوگند یاد نموده و به پیغمبر خاتم - که خود شهر علم مى‏باشد- امر به فزون خواهى علم فرموده است. در روایات نیز، علم گمشده مؤمن و رأس هر خیر  و برتر از عبادت شمرده شده است  و آموختن دانش بر هر مسلمانى واجب دانسته شده  و دانش‏آموز مانند «مجاهد فى سبیل الله» قلمداد شده است.

    این مختصر خوشه‏اى بود از خرمن‏ها و هر دل سخن پذیرى بى اغراق به این سخن دلپذیر اقرار خواهد کرد که رکن رکین مکتب حیات بخش محمدى(ص)، تکریم علم در کلیه ابعاد آن است .

    البته، اگر چه سفارش اسلام به علم، مطلق است و مختص به رشته‏اى خاص نیست، اما برخى از علوم به لحاظ این که مى‏توانند علاوه بر تأمین سعادت دنیوى، متضمن سعادت اخروى نیز باشند، از امتیازات بیشترى برخوردارند و آن علوم دینى است. روشن است که علم به دین در گرو علم به آن است و تا هنگامى که کسى آگاهى از دین نداشته باشد، نمى‏تواند به آن جامه عمل پوشد. آگاهى به اصول دین - و یا حداقل اینکه یقین به آن - بر هر مسلمانى واجب است و در این زمینه از کسى نمى‏توان تقلید کرد.

    هم چنین آگاهى به فروع دین بر همه مسلمانان واجب است. این آگاهى ممکن است بر دو گونه باشد: از راه تحقیق (اجتهاد) و از راه تقلید. اجتهاد از تقلید برتر است و در اسلام، اصل بر این است که هر فرد از راه تحقیق و اجتهاد به فروع دین عمل کند؛ اما گستردگى مباحث دین و اشتغالات مردم به امور گوناگون، مانع از شناخت اجتهادى و تحقیقى آنان از فروع دین است. از این رو به مردم رخصت داده شده که در فروع دین تقلید کنند و چون خودشان نمى‏توانند به تحقیق در این باره بپردازند و به اجتهاد نائل شوند، دست کم از طریق تقلید از مجتهد به شناخت احکام دین نائل آمده و به آن عمل کنند.

    از آن جا که تقلید از مجتهد مستلزم دانستن فتوا و نظر اوست، شناخت احکام دین از طریق تقلید بر هر مسلمانى لازم است. این حداقل انتظارى است که از یک مقلد مى‏رود و در غیر این صورت، اساساً تقلید ممکن نیست. در آغاز همه رساله‏هاى توضیح المسائل آمده است: دانستن احکامى که انسان به آن نیاز دارد و بدان مبتلا مى‏شود، واجب است. نتیجه سرپیچى از این مهم آن مى‏شود که شخصى که یک عمر به حکمى عمل کرده، چون آن را با جهل به حکم شرعى انجام مى‏داده، عملش باطل یا حرام گردیده است. مثال بارز و روشن این موضوع، احکام عبادات و معاملات است که همه مردم به آنها اشتغال دارند، چه بسا شخصى است که عبادات خود را بدون دانستن دقیق احکام انجام مى‏دهد که ممکن است با دستورات شرع مقدس مطابق نباشد و در نتیجه عمرى عبادت باطل به جا آورد. و چه بسا کسى است که به تجارت اشتغال دارد واحکام آن را نمى‏داند و دچار ربا و حرام مى‏شود و خود از این موضوع آگاهى ندارد. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «کسى که بدون آگاهى به تجارت بپردازد دچار ربا مى‏شود»

    خلاصه سخن اینکه بر هر مسلمانى واجب است که به احکام دین علم داشته باشد تا در عمل، دچار لغزش و خطا نشود و اعمالش درست و بر پایه نظر شرع مقدس انجام گیرد.

    ١ توحید

     

    توحید آن است که انسان بداند جهان را (خداى یکتا) آفریده و به آن هستى بخشیده و همه چیز در دست اوست بنا بر این آفرینش، روزى دادن، زنده نمودن، سلامتى، مرض... همه و همه به اراده اوست.
    (إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون).
    ترجمه: هرگاه خداوند چیزى را اراده کند انجام مى‏گیرد.
    دلیل بر وجود خدا، آنچه در آسمان مى‏بینیم از خورشید و ماه و ستارگان درخشان، ابرها، بادها، باران و آنچه در زمین مشاهده مى‏کنیم از دریاها، جویبارها، میوه‏جات، درختان و معادن گرانبها طلا و نقره و زبرجد و اقسام پرندگان که در هوا به پرواز در مى‏آیند و حیواناتى که در آبها شناورند و حیوانات گوناگون که در روى زمین هستند با صداها و اندازه‏هاى مختلف، و انسان این موجود شگفت‏انگیز آفرینش با حواس مختلفى که دارد: چشم، گوش، زبان، درد، شادى، عصبانیت اندوه و مانند آن. همه اینها ما را به خدائى دانا و بزرگ راهنمائى مى‏کنند که به او عقیده مندیم و او را پرستش مى‏نمائیم و از او یارى مى‏جوئیم و در هرحال به او توکل داریم:
    خداوند داراى صفات بسیارى است:
    مانند (علم) بدین معنى که او همه چیز را از کوچک و بزرگ مى‏داند و از قلب همگى آگاهست.
    و مانند (قدرت) یعنى: او بر هرچیزى توانا است، بر آفریدن، روزى دادن، میراندن، زنده کردن و غیر اینها.
    و مانند (حیات) یعنى: او زنده‏اى است که نخواهد مرد.
    و مانند (اراده) یعنى: او خواستار کارهائیست که در آن مصلحت است و هیچگاه کار زیان بخشى انجام نمى‏دهد.
    و مانند (ادراک) یعنى: او همه چیز را مى‏بیند و همه چیز را مى‏شنود، گرچه آهسته باشد.
    و مانند (قدمت) یعنى: او پیش از هرچیز بوده و همه چیز را آفریده و بعد از همه چیز خواهد بود.
    و مانند (تکلم) یعنى: او با هریک از بندگان خالص خود و پیامبران و فرشتگانش که خواسته باشد سخن مى‏گوید.
    و مانند (صدق) یعنى: آنچه مى‏گوید راست است و از وعده خود تخلف نمى‏ورزد. اینها همه گذشته از اینکه آفریننده و روزى دهنده، و زنده کننده، و میراننده و بخشنده و مهربان و برتر، و شریف و کریم است، خداى بزرگ از نقص هم برکنار است، بنا بر این جسم نیست، مانند اجسام ما و از اجزاء مختلفه ترکیب نیافته است. و دیدن او امکان‏پذیر نیست نه در دنیا و نه در آخرت.
    و عوارض بر او راه نمى‏یابد، بنا بر این مریض نخواهد شد، گرسنه نمى‏شود، خوابش نمى‏برد و پیر هم نمى‏گردد، در کارهاى خود شریک نداشته، یکه و تنها است، و صفات خدا عین ذاتش مى‏باشد: پس: از ابتداى عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نیست که نخست نادان بودیم و سپس دانا شدیم، قدرت نداشتیم و آنگاه مقتدر گشتیم. بى‏نیاز است یعنى: نیازى به مشورت و همکارى ندارد و به وزیر و لشکرى محتاج نیست.

    ٢ عدل

     

    بدین معنى که: دادگر است و به کسى ستم نمى‏نماید و کارى را بدون حکمت انجام نمى‏دهد، بنا براین هرچه را مى‏آفریند و روزى مى‏دهد و آنچه را مى‏دهد و باز مى‏ستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمى‏دانیم. همانطورى که اگر دکترى به بیمار خود داروئى داد مى‏دانیم که: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم: خداوند متعال کسى را ثروتمند و دیگرى را تهیدست نموده، و یا به یکى شرافت بخشیده و به دیگرى نبخشیده، یا یکى را مریض کرده و دیگرى سالم است، و از این قبیل کارها... باید عقیده‏مند باشیم که: همه اینها از روى حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پى نبریم.
    چنانچه در روایت آمده که حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست کرد: برخى از دادگریهاى خود را که در ظاهر مشکل مى‏آید باو نشان دهد، خداوند باو فرمود که: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در کمین بنشیند تا جریانى را مشاهده کند. موسى (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سوارى در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش کرد کیسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندى کودکى آمد کیسه را برداشت و رفت سپس پیر مرد کورى از راه رسید و مى‏خواست وضو بگیرد که دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون کیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را بسرقت پولش متهم ساخت، کشمکش بین این دو در گرفت تا اینکه بالاخره اسب سوار کور را کشت. خداوند به موسى وحى فرمود که: اسب سوار مال پدر کودک را دزدیده بود، مال را بورثه پدر: (همان کودک) برگرداندیم و کور پدر اسب سوار را کشته بود که اینک به کیفر خود رسید. این بود نمونه‏اى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر کوته‏بین ما درست نیست.

    ٣ نبوت

     

    پیامبر به کسى مى‏گویند که: خداوند متعال به او وحى مى‏فرماید و پیامبران بر دو دسته‏اند:
    ١ پیامبر مرسل: کسى را گویند که از طرف خدا برانگیخته شده تا مردم را از تاریکى به روشنائى و از باطل بسوى حق و از خرافات به حقیقت و از نادانى بسوى دانش راهنمائى کند.
    ٢ پیامبر غیر مرسل: کسى است که فقط براى خودش بر او وحى مى‏شود و در رسانیدن احکام به مردم مأموریتى ندارد. و تعداد پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار است (١٢٤٠٠٠) و پیامبران مرسل چند نفرى بیش نیستند، اول پیمبران (آدم) علیه‏ السلام و آخر آنان (محمد) صلى‏الله علیه و آله وسلم است.
    پیامبران مرسل نیز دو دسته‏اند:
    دسته اول: الوالعزم و آنان کسانى هستند که از جانب خدا براى شرق و غرب عالم برانگیخته شده‏اند و اینان پنج نفرند:
    ١ ابراهیم(ع). ٢ نوح (ع). ٣ موسى(ع). ٤ عیسى(ع). ٥ محمد (ص).
    دسته دوم غیر الوالعزم و اینها بقیه پیامبران هستند.
    یهودیان از پیروان موسى علیه‏ السلام و مسیحیان از پیروان عیسى علیه‏ السلام، و مسلمانان پیروان محمد صلى‏الله علیه و آله هستند. ولى دین اسلام مکمل ادیان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است که از تعلیمات عالیه اسلام پیروى کنند همانطور که خداى متعال مى‏فرماید.
    (ومن یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فى الآخره من الخاسرین).
    ترجمه: هرکس غیر از اسلام دینى اختیار نماید از او پذیرفته نمى‏شود و در آخرت از زیان کاران است.
    اسلام تنها شریعت الهى است که تا روز بازپسین برجا خواهد ماند و هیچگاه نسخ نمى‏شود.
    تا کنون دانستید که محمد(ص) آخرین پیامبر الهى است و دینش اسلام است، که ناسخ همه ادیان و تا روز قیامت باقى است، اینک برخى از حالات آن حضرت را یاد آور مىشویم:
    محمد(ص) فرزند عبدالله، مادرش آمنه دختر وهب است که در روز جمعه هفدهم ربیع‏الاول پس از طلوع فجر عام الفیل در مکه و در زمان سلطنت پادشاه دادگر، (انوشیروان) بدنیا آمده است و در روز بیست و هفتم ماه رجب پس از گذشت چهل سال از عمر شریفش در کوه حرا از جانب خداوند به پیامبرى برانگیخته شد و جبرائیل (فرشته وحى) فرود آمد و اولین سوره قرآن را بر او نازل کرد (اقرا باسم ربک الذى خلق...).
    سپس براى رسانیدن پیامهاى الهى قیام کرد و در مراکز عمومى و میدانها مىگفت:
    (ایها الناس قولوا لا إله الا الله تفلحوا).
    ترجمه: (اى مردم. بگوئید بجز خداى یکتا خدائى نیست تا رستگار شوید) ولى چون اهالى مکه مشرک بودند به استهزاء حضرتش پرداختند، مى‏خندیدند و آزارش مى‏دادند تا آنجا که فرمود:
    (ما او ذى نبى مثل ما او ذیت).
    ترجمه: هیچ پیمبرى مانند من آزار ندید و در اول جز چند نفرى انگشت شمار به او نگرویدند، اول کسى که ایمان آورد امام امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب علیه‏ السلام بود و پس از او همسر پیامبر حضرت خدیجه علیها السلام و سپس دسته‏اى دیگر ایمان آوردند و چون مشرکین به حضرت بسیار ستم کردند، از مکه به مدینه هجرت فرمود، و این هجرت ابتداى تاریخ مسلمانان شد، در مدینه تعداد مسلمانان افزوده شد و دولت اسلامى روز به روز، رو به پیشرفت و قدرت مى‏رفت تا آنجا که بر تمدنهاى جهان و ادیان سالفه برترى یافت. در مدتى که پیامبر اسلام(ص) در مدینه منوره بودند جنگهائى براى مسلمانان پیش آمد که همگى آنها بر اثر دشمنیهاى مشرکین بود.
     
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اصول و فروع دین

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین, مقاله در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین, تحقیق درباره تحقیق مقاله اصول و فروع دین, مقاله درباره تحقیق مقاله اصول و فروع دین, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله اصول و فروع دین
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت