تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز

تعداد صفحات: 31 فرمت فایل: word - pdf کد فایل: 5306
سال: 1391 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۱۶,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز

    مقدمه

    بنا به نظر آبرامام مزلو ، استاد پیشین و صاحب نام دانشگاه براندیس ، روان شناسی انسانی نیروی سومی را در گستره روان شناسی آمریکا تشکیل می دهد . دو نیروی دیگر عبارتند از روانکاوی و رفتارگرایی . راجرز را می توان بخش مهمی از این «نیروی سوم» محسوب داشت . او نیز مانند مزلو معتقد بود که آدمها طبعاً گرایش به خود شکوفایی دارند . راجرز معتقد بود که انسان در اصل دارای جوهره و ماهیتی مثبت است و هیچ چیز منفی یا شومی ذاتی او نیست . به نظر راجرز در صورتی که به اجبار به ساختارهای ساخته و پرداخته اجتماعی رانده نشویم و درست همان طوری که به اجبار به ساختارهای ساخته و پرداخته اجتماعی رانده نشویم و درست همان طوری که هستیم مورد قبول و پذیرش واقع شویم ، به نحوی زندگی خواهیم کرد که موجب پیشرفت خود و جامعه شویم . به نظر راجرز انسان در اصل هم به ارضای نیازهای شخصی و هم به ایجاد رابطه نزدیک و صمیمانه با دیگران نیاز دارد و خواستار هر دوی اینهاست . در مجموع چنین به نظر می رسد که دیدگاه راجرز در اصل دیدگاهی انسان گرایانه است .

    هیچ یک از شیوه های روان درمانی ، به اندازه شیوه مراجع – محوری بر توفیق کار مشاوره تأثیر نداشته است . دیدگاه مثبت و عملی روان درمانی مراجع – محوری موجب نفوذ فراوان آن در میان مشاوران مدارس گردیده است . کارل راجرز نخست کار خود را با روانکاوی آغاز کرد ، اما در سال 1937 در راه شکل گیری نظریه معروف خویش در روان درمانی فعالانه کوشید . در سال 1940 پس از انتقال به دانشگاه ایالتی اوهایو ، در ضمن تدریس به دانشجویان دوره های فوق لیسانس و دکتری ، در اندیشه یافتن علل تغییر در جریان روان درمانی بود . از این رو ، نوارهای ضبط شده از جلسات روان درمانی را با دقت مورد بررسی و مطالعه قرار داد و بر اساس نتایج این بررسی ها ، بتدریج به ارائه روان درمانی مراجع – محوری موفق شد .

    چکیده زندگینامه راجرز

    کارل رانسوم راجرز پدر جنبش استعداد های بالقوه بشر و یکی از سه روان – درمانگر معتبر و برجسته زمان ، در هشتم ژانویه سال 1902 در اوک پارک از توابع شیکاگو متولد شد و در چهارم فوریه سال 1987 در سن 85 سالگی متعاقب یک عمل جراحی که روی شکستگی لگن خاصره اش انجام شد ، در اثر حمله قلبی در لاجولای کالیفرنیا در گذشت . راجرز وصیت کرده بود جسد وی بدون هیچ گونه تشریفاتی سوزانده شود .*

    پدرش مهندس مقاطعه کار بود . والدینش تمایلات مذهبی داشتند ، ولی مادرش در اعتقادات خود راسخ تر بود . اعضاء خانواده بسیار به هم نزدیک بودند . راجرز خاطر نشان می کند که والدینش «ایثارگر و مهربان ، اهل عمل ، واقع گرا ، و متواضع بودند» . تعداد فرزندان خانواده شش نفر بود که از این تعداد پنج نفرشان پسر بودند . وقتی راجرز 12 ساله بود ، والدینش مزرعه ای در 30 مایلی شیکاگو خریدند . در طول سال های دبیرستان مسئولیت مزرعه با او بود . نمراتش خیلی خوب بود . در سال 1919 به دانشگاه ویسکانسین راه یافت . در آن دانشگاه در فعالیتهای بسیاری شرکت جست ، از جمله به عنوان نماینده در کنفرانس جهانی فدراسیون دانشجویان مسیحی به چین سفر کرد . زخم اثنی عشر او را برای مدتی از دانشگاه باز داشت . راجرز در 1924 در حالی که فقط یک درس روان شناسی گذرانده بود ، به دریافت درجه لیسانس تاریخ نایل آمده و در همین سال نیز ازدواج کرد . همسر راجرز در 1979 وفات یافت . حاصل این ازدواج دو فرزند به نام های ناتالی و دیوید بود . دخترش گاهی اوقات او را در انجام طرح های پژوهشی یاری می کرد ، پسرش به حرفه پزشکی روی آورد .

    مطالعات دانشگاهی راجرز در اتحادیه مدارس الهیات نیویورک شروع شد . با اینکه راجرز مطالعات خود را در این مؤسسه بسیار شوق انگیز یافت . باز به این نتیجه رسید که مایل نیست به اصول عقیدتی مذهب خاصی وابسته باشد . راجرز در نهایت برای ادامه تحصیل در روان شناسی بالینی به کالج تربیت معلم دانشگاه کلمبیا نقل مکان کرد و در 1931 به دریافت PH.D از این مؤسسه نایل آمد . راجرز کارش را در 1928 و پیش از دریافت دکترای خود در راچستر نیویورک با کودکان بزهکار و محروم و تنگدست شروع کرد . این کودکان را دادگاه ها و نمایندگی ها به بخش مطالعات "انجمن پیشگیری از تعدی نسبت به کودکان" معرفی می کردند . راجرز برای مدت کوتاهی مدیریت مرکز مشاوره را به عهده گرفت . او در 1940 در سمت استادی به دانشگاه ایالتی اوهایو رفت و از 1945 تا 1957 با مرکز مشاوره دانشگاه شیکاگو همکاری کرد . پس از این راجرز به دانشگاه ویسکانسین نقل مکان کرد و در 1964 به عنوان عضو دایم به مؤسسه علوم رفتاری وسترن پیوست . وی از 1968 تا زمان وفاتش عضو ثابت مرکز مطالعات انسانی در لاجولای کالیفرنیا بود .

     

    تعدادی از کتاب های راجرز عبارتند از :

    1- مشاوره و روان درمانی 2- درمان مراجع – محور 3- درباره انسان شدن 4- کارل راجرز و گروه های رویارویی 5- شریک زندگی شدن : ازدواج و جایگزین های آن 6- کارل راجرز و قدرت شخصی 7- راهی برای بودن 8- آزادی و یادگیری برای دهه هشتاد

    دو مجموعه از کارهای راجرز که توسط هاوارد گراشنبام و والری لندرسن ویراستاری گردیده بعد از وفاتش انتشار یافته است عبارتند از : نوشتارهای کارل راجرز و گفتمان های کارل راجرز

    راجرز برای انستیتوی رفتاری غربی ، فیلمی از گروه درمانی تهیه کرد که برنده جایزه آکادمیک در موضوعات کوتاه شد . وی اولین برنده جایزه کمک های حرفه ای برجسته از مجمع روان شناختی آمریکا شد .

    نقش و وظیفه درمانگر در نظریه مراجع محوری راجرز

    نقش درمانگر مراجع محوری ، سیری تحولی داشته است (هارت ، 1970) . در دهه 1940 درمانگر سعی می کرد نسبتاً ناشناس بماند و جوی توأم با گرمی و پذیرش ایجاد کند تا در این جو ، مراجع با آرامش هر چه تمامتر خودکاوی کند . در دهه 1950 بر همدلی تأکید می شد . در این دوران درمانگر نه تنها موظف بود گرم باشد ، بلکه سعی می کرد تجارب ذهنی مراجعانش را درک کند . در همین دوران فنی به نام «انعکاس احساسات» ابداع شد . در این فن ، درمانگر برداشت خودش را از تجارب ذهنی مراجعان مثل آینه به آنها منعکس می کرد . تصویر قالبی رایج در مورد درمانگر مراجع محور نیز در همین دوران ترسیم شد . در دهه 1950 تا 1960 تحولات و پیشرفت های بیشتری رخ داد . راجرز (1975) مقاله ای منتشر کرد که در آن مدعی شده بود این خود رابطه درمانی است که درمانبخش می باشد . برخی خصایص و ویژگی های شخص درمانگر مهمتر از آموزش حرفه ای درمانگر و دیدگاه نظری و فنون است . درمانگرانی که این خصایص را دارند موفق و موثرتر خواهند بود .

    راجرز در بین کسانی که در سطح دکترای روان شناسی آموزش حرفه ای ندیده اند ، پیروان پر و پا قرصی دارد . این موضوع راجرز که «متخصصان همیشه شایسته ترین فرد برای کمک به دیگران نیستند .» بر محبوبیت او افزوده است . او بر این باور بود که شرایط لازم برای پذیرش غیر مشروط ، همدلی و اصالت را اغلب کسانی که یا اصلاً آموزش ندیده یا آموزش اندکی دیده اند می توانند فراهم کنند .

    این خصایص چه هستند ؟

    1- گرم بودن بدون پاسخدهی

    توجه مثبت نامشروط ، بها دادن ، پذیرش ، احترام ، توجه یا حتی عشق بدون مالکیت (راجرز ، 1965) . توجه از این جهت می تواند درمانبخش باشد که اعتماد ساز است و در مراجع ایجاد انگیزه می کند . مراجعان در برابر کسی که به آنها توجه می کند بیشتر احتمال دارد خود افشایی کنند .

    2- درک همدلانه معانی

    الف : مشارکت هیجانی دو انسان

    ب : گرم بودن ، توجه ، نگرانی ، نشان دادن توجه

    ج : در درمان مراجع محور ، درک نقطه نظر دیگران

    درک همدلانه ، نفوذ به دنیای مراجع و دیدن دنیا از زاویه دید او است . البته این کار خیلی سخت تر از آن است که در نگاه اول به نظر می رسد . برای اینکه خوب همدلی کنیم باید به قول پیاژه ، از لاک خودمان بیرون بیاییم . از لاک خود بیرون آمدن یعنی کنار گذاشتن نقطه نظرات خودمان و تجسم و حدس زدن نقطه نظرات و احساس دیگران از زاویه دید آنها . درک همدلانه نفوذ به دنیای مراجع و دیدن دنیا از زاویه دید او است .

    مشاوران باید مراقب باشند که همدلی در گرو کنار نهادن تجارب خودشان است .

    چگونگی شروع رویکرد مراجع محوری راجرز

    روی مادر بسیار باهوشی کار می کردم که پسر آتشپاره ای داشت . مشکلش ، طرد کردن صریح پسرش بود اما با گذشت چند جلسه گفتگو نتوانستم وی را متوجه این قضیه کنم . من گفته های او را جمع بندی کردم و سعی کردم به وی کمک کنم قضیه را از این بعد نگاه کند . اما به جایی نرسیدم . بالاخره تسلیم شدم . به او گفتم مثل اینکه هر دو خسته شده ایم و به جایی نمی رسیم و گفتم شاید بهتر باشد تماس مان را قطع کنیم . او هم قبول کرد . مصاحبه را تمام کردیم و دست دادیم . به طرف درب دفترم حرکت کرد . ولی هنوز به درب دفترم نرسیده بود که برگشت و پرسید «شما همین جا با بزرگسالان مشاوره انجام می دهید .» وقتی جواب مثبت مرا شنید گفت «خوب من کمک می خواهم».

    دوباره سرجایش نشست و شروع کرد به فاش کردن ناامیدی خودش از ازدواج و مشکلاتش با شوهرش از شکست ها و آشفتگی های ذهنش حرف زد‏‏ ، حرفهایی که با «شرح حال ، سترونی که قبلاً داده بود کاملاً فرق می کرد» . از همان جا بود که درمان واقعی شروع شد و با موفقیت زیادی خاتمه یافت .

    این ماجرا یکی از آن ماجراهایی بود که مرا به این حقیقت رهنمون ساخت که خود مراجعان بهتر از هر کس دیگری عامل و مسبب ناراحتی هایشان و سمت و سوی آن را می شناسند . آنها بهتر از هر کسی می دانند که کدام مشکلاتشان بسیار مهم و حیاتی اند و چه تجربه هایی در اعماق وجودشان دفن شده است . براساس همین نوع ماجراها بود که دریافتم جز در مواقع ضروری که باید از ذکاوت و دانشم استفاده کنم . بهتر است تعیین مسیر درمان را به عهده مراجعان بگذارم.(راجرز1961 )

    ماهیت اضطراب در نظریه راجرز

    انسان ها وقتی مؤثر عمل نمی کنند که به تجارب شان گوش ندهند و در نتیجه نتوانند به تفاوتهای موقعیتی که در آن به سر می برند توجه کنند . تمامی آسیب های روانی از جمله اضطراب ریشه در این ناهمخوانی دارند یعنی ناهمخوانی بین آنچه فکر می کنند باید باشند با تجربه شان . یعنی خود واقعی و خود آرمانی ، بنابراین آسیب روانی محصول نپذیرفتن و گوش ندادن به یکی از منابع مهم اطلاعاتی موجود در مورد موقعیت خودمان در دنیا است که تجربه شخصی نام دارد . مثال ژانت یکی از مصادیق این قضیه است.

    ژانت آدمی سرد ، بی هیجان و نجوش بود و قصد داشت پزشک بشود . اما یک دفعه خیلی عوض شد و آدم گرم و مهربانی شد . خودش می گفت بالاخره قبول کرد که واقعاً نمی خواهد پزشک شود و به هنر گرایش پیدا کرد . طبق دیدگاه راجرز ژانت ایده پزشک شدن را اقتباس کرده بود و برای رسیدن به این هدف دایم احساساتش و تجربه اش را انکار می کرد . وی در واقع آنچه را دوست داشت و برایش با معنا بود منکر می شد . همین قضیه نیز کل شخصیتش را تحت تأثیر قرار داده بود .

    اما چرا مردم به تجارب شان گوش نمی دهند ؟ به نظر راجرز انسان ها در دوران کودکی خویش طوری بار می آیند که مقبولیت و ارزش آنان به رعایت کردن شرایط و ضوابط دیگران بستگی دارد . کودکان از همان ابتدا با فرایند ارزش گذاری ارگانیسمی organismic valuing process البته در شکل ابتدایی و مبهم خودش زاده می شوند .

    حتی مواقعی که کودکان مجبورند از یک قانون و قاعده خاص بی هیچ چون و چرایی پیروی کنند ، حداقل کاری که والدینشان می توانند انجام بدهند این است که به فرزندشان توجه مثبت نمایند و تجربه فرزندشان را رد نکنند .

    اضطراب در نظریه راجرز عبارت است از وجود تجارت و ادراکات ناهماهنگ با خود پنداره فرد . به عقیده راجرز فرد روان نژند (روان رنجور) مضطرب فردی است که تجارت زندگی او با خویشتن پنداره او گاهی ناهماهنگ و گاهی حتی در تضاد است . به همین دلیل راجرز معتقد است برای جلوگیری و کاهش اضطراب ، فرد مضطرب از طریق استفاده از دو مکانیزم انکار و تحریف سعی می کند بین خود واقعی و زمینۀ تجربی خود تعادل ایجاد کند .

    طبیعت و ماهیت بشر در نظریه مراجع محوری راجرز

    به نظر راجرز انسان های کارآمد Fully functioning فرایند گرا Process orientation هستند .

    فرآیندگرایی دو معنا دارد : نخست اینکه آنها زندگی را فرایند شدن می دانند و بر انجام دادن تمرکز دارند . انسان ها ماهیتاً تغییر پذیرند به همین دلیل انسان های کارآمد آماده اند در ارزش ها ، اهداف و نگرش های خود تجدید نظر کنند . در نتیجه چنین افرادی دارای «خود» ثابتی نیستند . همگام با رشد و تغییر این افراد ، سازمان دهی «خود» آنان نیز پیچیده تر و متمایز تر می شود .

    فرایند گرایی معنای دیگری نیز دارد و آن عبارت است از تمرکز بر انجام دادن تا تمرکز بر نتایج ، راجرز (1961) . انسان هایی که خیلی به نتیجه عملکردشان فکر می کنند مدام به این قضیه فکر می کنند که خوب بوده اند یا بد . 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, مقاله در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, تحقیق درباره تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, مقاله درباره تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مشاوره و روان درمانی مراجع محوری کارل راجرز
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت