تحقیق مقاله علت پیدایش رمان

تعداد صفحات: 11 فرمت فایل: word کد فایل: 6812
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله علت پیدایش رمان

    رمان در قرن هفدهم پدید آمد.گفته اند که مجموعه ای از دلایل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی باعث به وجود آمدن این شکل از داستان نویسی شد. این قرن مقارن با دوره  روشنگری و نوزایی در اروپا بود. در  دوره انقلاب صنعتی که در انگلستان آغاز شد و دامنه آن تمام اروپا را دربرگرفت   طبقات اجتماعی متحول شدند. زمینداران اشراف به شهر آمدند و کارخانه دار شدند. کشاورزان بی زمین نیز تبدیل  به کارگران کارخانه و صنعتگران و طبقات میانی دوره قبل نیز بدل به نوعی تکنوکرات و بوروکرات شدند. این دگردیسی طبقات  ذائقه جدیدی را به و جود آورد و دیگر طبقات متوسط و بورژواها داستان های رمانس را  که قالب بی رقیب دوره ی فئودالیسم نمی خواندند. از سوی دیگر

     

    نکاتی پیرامون رمان و رمان‏ نویسی

     

    نوشتن رمان فعالیتی است که‌ در وهله‌ نخست از تخیل نویسنده‌ مایه‌ می‏گیرد. تخیلی که‌ خودریشه‌ در احساسات و هیجانات نویسنده دارد. نویسنده‌ می‏خواهد میان رویا و واقعیت پل بزند. از یک سو زندگی با محدودیت‏ها و مسائل خاص خود و از سوی دیگر جهان رویاها و تخیلات. واقعیت و رویا اغلب با هم سازگار نیستند. زندگی یک نویسنده‌ عجین با تخیلات ادبی و الهام است. نویسنده تمنا را فرا می‏خواند تا از طریق فراخواندن تخیلی تمنا راهی به سوی آن بجوید، راهی که واقعیت‏ها آن را سد کرده‌اند. کسی که می‏خواند یا می‏نویسد می‏خواهد به‌ زندگی خود معنا بدهد. و یا آن را اندکی بیشتر شورانگیز نماید.

    جامعه‌ بی‏بهره‌ از ادبیات جامعه‌ایی است که‌ نمی‏تواند به‌ خود بنگرد و زشتی‏ها و زیبایی‏های خود را ببیند و بازشناسد. چنین جامعه‌ایی نمی‏تواند با خود برخوردی انتقادی داشته‌ باشد. رمان نه‌ فقط فعالیت تخیل بلکه‌ یکی از جلوه‌های اندیشه‌ انتقادی است و باید این را هم در نظر بگیریم که‌ این اندیشه‌ از کشمکش‏ها و تناقض‏های جامعه‌ مایه‌ می‏گیرد. اعصار پر از تضاد و تناقض اعصاری بارور برای ظهور رمان هستند. زمانی که‌ د‏ن کیشوت خانه‌اش را ترک کرد تا جهان را همچنان که‌ در کتابهای پهلوانی خوانده‌ بود باز یابد، رمان نشان داد که‌ جهانی که‌ د‏ن کیشوت بدان پا می‏نهد با جهان شناخته‌شده‌ و آشنای کتاب‏هایش زمین تا آسمان تفاوت دارد. در هر قدمش دامی و هر لحظه‌اش یقین‏های سلحشور پیر را به‌ چالش می‏خواند.

    در د‏ن کیشوت چالش میان خیال و واقعیت از طریق مهتر سلحشور پیر سانچو که‌ پایی در واقعیت دارد به‌ عرض ارباب می‏رسد، هرچند عرایض مهتر به‌ زحمت می‏تواند خللی در رویاهای با شکوه‌ ارباب پدید آورد. د‏ن کیشوت رمانی است درباره‌ واقعیت: صورتی در زیر دارد آنچه‌ در بالاستی. واقعیت را باید کشف کرد و فهمید. واقعیت تکه‌ تکه‌ شده‌ است، جهان یکپارچگی خود را از دست داده‌ است. به‌ قول کوندرا رمان زمانی زاده‌ شد که‌ واقعیت یکپارچه‌ جای خود را به‌ واقعیت‏های نسبی داده‌ بود. شکوفایی رمان خود واقعیتی تاریخی است. پس اهمیت هستی‏شناسانه‌ایی که برا ی رمان قائل‏اند از کجا سرچشمه‌ می‏گیرد؟ اگر رمان به‌ دلیل تطابق با دوران تاریخی‏اش و به‌ دلیل جواب‏گو بودن به‌ الزامات تاریخی و اجتماعی رونق یافته‌ است در آن صورت باید آن را به‌ مثابه‌ ژانری اجتناب‏ناپذیر و قائم به‌ ذات درشمار آورد. به‌ هر حال چه‌ رمان را زاییده‌ نبوغ فردی و چه‌ آن را مولود نیروهای اجتماعی و تاریخی بدانیم از آن نمی‏شود صرف‏نظر کرد. رمان برترین نوع ادبی زمان ماست. رسالت هستی‏شناسانه‌ رمان کدام است؟ رمان نمی‏تواند تغییری در واقعیت به‌ وجود بیاورد و نوع تغییری هم که‌ در آگاهی عصر خود به‌ وجود می‏آورد محدود به‌ جماعتی روشنفکر است و آن هم خود جای چون و چرا دارد.

    آیا رمان جنبه‌ تفننی و ذوقی دارد و به‌ قول سارتر در مقابل مرگ یک کودک کاری از آن برنمی‏آید؟ اهمیت ادبیات به‌ طور کلی و رمان به‌ طور خاص در فرهنگ‏آفرینی است. کاری که‌ از رمان برمی‏آید افزودن چند قطره‌ به‌ فرهنگ است و البته‌ این فرهنگ‏آفرینی جریانی بسیار کند و ناچیز و تدریجی است. بالاخره‌ مؤلفه‌های تعیین‏کننده‌ فرهنگ باورها، عقاید، ارزش‏ها و معنویات از یک سو و مادیات و امرار معاش و معیشت از دیگر سو هستند. نمی‏خواهم بین عوامل معنوی و مادی تقابل و تضاد برقرار کنم و یا یکی را به‌ عنوان باعث و بانی وجود دیگری به‌ شمار آورم. زمانی کارل مارکس گفت "معنویات ما ریشه‌ در مادیات دارد و تکنولوژی فرهنگی مناسب به‌ خود می‏آفریند، ما فقط از ابزار و اختراعات مادی استفاده‌ نمی‏کنیم بلکه‌ به‌ تملک آنها نیز درمی‏آییم و این در برخی از موارد یعنی ازخودبیگانگی". چرا باید به‌ تملک اشیاء درآییم و چرا انسان نمی‏تواند به‌ آن ارباب و سرور خودآگاه‌ هگلی یا مارکسی مبدل شود؟ پاسخ هگل این بود که‌ مانعی در خودآگاهی ما وجود دارد. آن مانع یا حایل بلاخره‌ در آخرین مرحله‌ از میان برمی‏خیزد و ذهن به‌ خودآگاهی کامل می‏رسد و بر خود واقف می‏شود. مارکس پاسخی دیگرگونه‌ ارائه‌ داد. از نظر او کار ازخودبیگانه‌ ما را به‌ تملک اشیاء و ابزار و پول درآورده‌ است و ما سرور خود نیستیم چون در خدمت منافع نیروهای صاحب‏سلطه‌ایم، و تا زمانی که‌ تضاد طبقاتی از میان برنخیزد آگاهی اربابان و بندگان نیز دچار تغییر نخواهد شد و همچنان تفسیری سودجویانه‌ از همدیگر به‌ عنوان سوژه‌های انسانی خواهیم داشت. از نظر مارکس بلاخره‌ در آخرین مرحله‌ سلسله‌ مراتب میان بندگان و اربابان از میان برمی‏خیزد. فیلسوفانی مانند پیتر سینگر با بدبینی به‌ این خوشبینی مارکسیستی نگریسته‌اند: اقتدار و سلسله‌مراتب اگر جزو نیازهای بیولوژیکی و روانی آدمی باشند لزوما با عوض شدن سیستم اجتماعی و اقتصادی از بین نخواهند رفت، بلکه‌ فقط چیدمانی جدید بر نطع شطرنج بشری خواهند یافت. در هر حال رمان گزارشی است از همین تضاد و تعارض در عرصه‌ تاریخ و جامعه‌. گزارشی که‌ از طریق تخیل نویسنده‌ به‌ ما می‏رسد. بشر خود موجودی فرهنگ‏آفرین است و تمامی هنرهای بشری نیز تجلی همین فرهنگ‏آفرینی هستند و حتی دستاوردهایی از قبیل حقوق بشر، دمکراسی، برابری در مقابل قانون (قانونی که‌ خود ریشه‌ در فرهنگ دارد) همگی خود تبعاتی از این فرهنگ‏آفرینی می‏باشند و رکود فرهنگی به‌ شدت به‌ آنها صدمه‌ خواهد رسانید. بسیاری از رمان‏های قرن بیستم نه‌ فقط آثاری گیرا و سرگرم‏کننده‌ هستند بلکه‌ چشمان ما را بر کژی‏ها و کاستی‏های زیادی نیز گشوده‌اند. همه‌ این رمان‏ها به‌ مسائلی مانند سوء استفاده‌ از انسان، تبعیض طبقاتی و‌ نژادی، سوء استفاده‌ از قدرت اقتصادی و نظامی، اختلاف دارا و ندار وغیره‌ می‏پردازند. حتی اگر به‌ آثاری که‌ از جنبه‌ زیبایی‏شناسانه‌ ناب و برتر هستند نیز نگاه‌ کنیم به‌ نکاتی برخواهیم خورد که‌ درک و بینش ما را در قبال بسیاری از پدیده‌ها عوض می‏کند. مثلا رمان بزرگ پروست را در نظر بگیرید. این رمان در عین اینکه‌ داستانی است پر از اندیشه‌های بکر و فلسفی، نقدی بر اجتماع نیز هست. اسنوبیسم، فخرفروشی، ظواهر و اطوار پوچ انسانی و غیره‌ در این رمان مورد تحلیل واقع می‏شوند. رمان پروست از اکثر رمان‏های قرن بزرگ‏تر است چون نقدی عمیق‏تر از فرهنگ به‌ دست می‏دهد و در عین حال تفحصی است در باب هویت و مقولاتی مانند حافظه‌ و خاطره‌. خواندن رمان فصای تخیل و بینش خواننده‌ را نیز وسعت می‏بخشد، آگاهی‏اش را عمیق‏تر می‏کند و ظرفیتش را برای آشنا شدن و همدرد شدن با انسان‏های دیگر گسترده‌تر می‏سازد. از طریق همذات‏پنداری میان ما خوانند‌گان و شخصیت‏های داستانی، همبستگی‏مان با نوع بشر عمیق‏تر می‏شود. از این هم گذشته‌ رمان نه‌ تنها امکان گفتگو با عصر حاضر بلکه‌ امکان گفتگو با اعصار و ادوار را به‌ خواننده‌ می‏دهد. در حالت عادی ما فقط با خویشاوندان و نزدیکان و دوستان‏مان احساس همبستگی داریم اما رمان بر دوستان و آشنایان‏مان می‏افزاید و در مواردی برایمان دشمن هم می‏آفریند. اینکه‌ با یکی از شخصیت‏هات نمایشنامه‌ اتللو یا رمان جن‏زدگان احساس دشمنی کنیم دقیقا از همان احساس همبستگی با نوع بشر برمی‏خیزد. آثار بزرگ ادبی خواننده‌ را از لحاظ عاطفی درگیر می‏کنند و در مواردی احساس اخلاقی خواننده‌ را به‌ چالش می‏خوانند. البته‌ این کاری است دینی و کتاب‏های آسمانی هم با ما در باره‌ شخصیت‏های نیکوکار و شرور باب سخن می‏گشایند. پس خواندن رمان از لحاظ اخلاقی هم فایده‌ دارد. خواندن رمان از لحاظ لذت زیبایی‏شناسانه‌ و ذوقی نیز بسیار حائز اهمیت است. در هنر متعالی هم بعد اخلاقی و هم بعد زیبایی‏شناسانه‌ هر دو در حقیقت دو روی یک سکه‌ هستند. مثلا هنگام خواندن و بازخواندن اشعار حافظ لذت زیبایی‏شناسانه‌ نابی نصیبمان می‏شود، در عین حالی که‌ این شعرها از ارزش‏های اخلاقی و اومانیستی نیز کم ‏بهره‌ نبرده‌اند.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله علت پیدایش رمان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, مقاله در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, تحقیق درباره تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, مقاله درباره تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله علت پیدایش رمان
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت