تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی

تعداد صفحات: 34 فرمت فایل: word کد فایل: 8193
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی

    شهر سلطانیه در 30 کیلو متری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلو متری ابهر قرار دارد . این محل طبق کتیبه هایی که از پادشاهان اشور به دست امده در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگ اور ساکاراتی ها بوده و درعهد فرمانروایان ماد به اسم " اریباد " خوانده میشده است. و پارتها ان را به نام نخستین پادشاه خود " ارساس " نامیدند.

         از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام " نیز اگامبی " و " شرویاز " معروف بوده است.

     

    سلطانیه در دوره ایلخانان مغول :

         حمد الله مستوفی مورخ نامی که در زمان سلطان محمد خدا بنده میزیسته است از سلطانیه چنین یاد کرده است:

     (  قبل از حمله مغول در سلطانیه فعلی هیچ گونه اثر ساختمانی نبوده و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطین مغول پس از استقراردر ایران و پایتخت قرار دادن تبریز , برای شکار و گذرانیدن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند به همین جهت این محل " قنقو اولانگ " یا  به قولی " ایقرئولن "  یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشده است.)

    کم کم پادشاهان بعدی در مکان مذبور تصمیم به ایجاد ساختمانهایی برای اسکان خویش و اطرافیان خویش گرفتند . این فکر در زمانی تقویت شد که ارغون خان  پسر اباقاخان  چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد وی تصمیم گرفت که در محل فعلی سلطانیه که دشت وسیع و سرسبز بود شهری را بنا نماید. لذا دستور داد که قلعه ای که دور باروی ان 12 هزار گام باشد از سنگ تراشیده بسازند وقتی پسرش غازان خان  به پادشاهی رسید دستور داد تا بر قبر پدر ارامگاهی دوازده وجهی و از لحاظ معماری بس با شکوه بسازند .

    نا گفته نماند که غازان خان ابتدا سعی به بازسازی بخش نیمه تمام کرد ولی بعدا بنا به عللی از انجام این کار انصراف حاصل کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.

    با به حکومت رسیدن اولجایتو در سال 702  هجری وی تصمیم گرفت که به ارزوی پدر جامه عمل بپوشاند به همین جهت دستور داد شهری بسازند که دور ان سی هزار گام باشد. قلعه کوچکتر به مساحت 2000 گام و به طول 500 گز و شامل 16 برج و یک دروازه ورودی بوده است.

    سلطان ایلخانی پس از طرح شهر سلطانیه امر کرد که ارامگاهی با همان عظمت شنب غازان خان برای وی بسازند.

     

    حافظ ابرو به این نکته  اشاره کرده است و چنین مینویسد :

    (  اولجایتو  برای مدفن خود در اندرون قلعه عمارتی ساخته است که ان را ابواب البر  نام نهاده  با گنبدی بزرگ که قطر ان 60 گز است و ارتفاع ان 12 گز. چنانچه در اقصی بلاد عالم مثل ان عمارتی نشان نمیدهند .)

     

    نا گفته نماند که سلطان ایلخانی برای این کار تمام هنر مندان و صنعتگران و تجار ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و برای اسکان انها جا و مکان مناسب ساخت لذا نام  " قنقورلنگ "  به "سلطانیه"  یعنی محل شاهنشین تغییر یافت.

    انچه در شهر سازی سلطانیه جلب توجه میکند همکاری بزرگان و درباریان بوده است. چرا که سلطان خدابنده دستور داد تا هریک از بزرگان قوم و رجال برجسته محله ای که دارا ی مسجد , خانقاه , مدرسه  , بیمارستان و مهمانسرا باشد به نام خود بسازند و این کار به سرعت صورت عمل به خود گرفت. اشراف برای جلب توجه شاه هرکدام محله ای به نام بنا کرده و عمارات عالی در ان ساختند و هر گونه وسایل رفاهی در ان فراهم نمودند . منجمله "چلبی اوغلو"  که یکی از وزرای مغولی شاه بود محله ای در نزدیکی ارامگاه سلطان محمد خدا بنده در نظر گرفت.

    از انجا که سلطان محمد خدابنده مانند بسیاری از حکمرانان گذشته در ایجاد شهر عجله ای زیاد داشت به همین دلیل در بنای سلطانیه امکانات فراوانی ایجاد شد تا انجا که شاه خودش موقتا زیر چادر مجللی به سر برد و انجام کارها و پیشرفت ان را مستقیما تحت نظارت قرار داد.

    درسال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و به این مناسبت سلطان مغول جشن مفصلی برپا کرد و این شهر را سلطانیه یا " سلطان چمان " یا " سلطان نشین " نامید. از این فرمان به بعد با توجه وافری که سلطان محمد خدابنده به پایتخت جدید خود مبذول داشت  این شهر بعد از تبریز بزرگترین شهر امپراطوری وسیع ایلخانی گردید.

    این پادشاه به سال 716 هجری بعد از یک بیماری نسبتا طولانی در گذشت و چون هنرمندان و صنعتگران که از نقاط گوناگون کشور به انجا کوچ داده شده بودند باطنا ناراضی بودند بعد از مرگ اولجایتو شهر سلطانیه را ترک گفتند.

    با مرگ سلطان محمد خدابنده و جانشین او "ابوسعید بهادر" در حقیقت سلطانیه نیز مرد . شهر از رونق افتاده بی مهری ها دید و رو به زوال رفت چرا که ابو سعید بهادر نتوانست قدرتی به خرج دهد و از زوال تدریجی پایتخت جلوگیری کند.

    به همین جهت وزیر ابو سعید بهادر به نام علیشاه که متوجه زوال شهر سلطانیه گردید در تبریز شروع به ایجاد ساختمانهای مجلل کرد. شاید علیشاه قصد داشته شهر باعظمت دیگری در مقابل سلطانیه بر پا سازد. که این منظور به زودی رنگی از واقعیت به خود گرفت و شهر تبریز بار دیگر رونق یافت . افول قدرت مغول رمق از سلطانیه گرفت و دیری نپاییدکه سلطنت به دست ال مظفر افتاد .

     

    سلطانیه در دوره تیموریان:

    با حملات متوالی خونخوار بزرگ امیر تیمور گورکانی در سال 786 ضربه ای مهلک بر پیکر سلطانیه وارد امد . این شهر از سکنه خالی گردید. بسیاری ازابنیه واثار این شهر نابود شد . تنها یادگاری که ماند وباز مورد احترام قرار گرفت گنبد سلطانیه بود.

    پس ازتیمور میران شاه پسروی حکومت را به دست گرفت. وی در صدد بر امد در شهر سلطانیه بناهای عالی بسازد لیکن هنگامی که فهمید این کار زمان زیادی طول میکشد وتلاشهای او در برابر عظمت سلطانیه بیثمر است دستور خرابی اثار وابنیه سلطانیه را صادر کرد . عده ایی  نیز معتقد هستند که میران شاه به علت عارضه دیوانگی دستور ویرانی سلطانیه را داد.

    " کلاویخو" سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا در دربار تیموری در بخارا که از سلطانیه دیدن کرده است وضع شهررا  چنین توصیف میکند :

    (  شهر سلطانیه در دشتی واقع شده است و هیچ حصاری ندارد که درمیان ان دژی بزرگ است که از سنگ ساخته اند و برجهای محکم دارد . برجها و دیوارهای ان با کاشیهای ابی ارایش شده و زیبا است . در هر یک از این برجها یک عراده کوچک توپ قرار دارد.

    سرانجام در نتیجه جنگی که بین قرایوسف و فرزند میرانشاه رخ داد شهر سلطانیه به کلی موجودیت سیاسی خود را از دست داد و تبریز دوباره جای ان را گرفت.)

     

    سلطانیه در دوره صفوی:

    در زمان صفویه شهر سلطانیه هر چند از اهمیت سابق افتاده بود مع ذالک یکی از منارل معتبر بین راه تبریز محسوب میشد و بسیاری از عمارات قدیم به صورت نیمه مخروبه وجود داشته است. "پیتر دلاواله " سیاح ایتالیایی در اوایل قرن 17 میلادی از سلطانیه بازدید نموده  است از ویرانیهای سلطانیه در عهد صفوی سخن میگوید. :

     (  سلطانیه سابقا شهر بزرگی بوده ولی امروز خراب شده , دیوار قسمت اعظم خانه ها نیز به ویرانی گراییده است به قسمی که اکنون در شهر تعداد زمینهای بایر که بر روی ان چادر زده شده است خیلی بیشتر از تعداد محدود خانه های مسکونی است. )

    " ادام اولاریوس " که در نیمه اول قرن 17 از سلطانیه دیدن کرده بود در سفرنامه خود شرح کوتاهی در باره سلطانیه اورده است و مینویسد:

    (  این شهر به مناسبت ساختمانهای بلند برجها و ستونهای بسیار از خارج زیبا به نظر میرسد . )

    این مورخ تصویری از شهر سلطانیه تهیه کرده است که در ان ساختمانهای بلند را بسیار واضح نشان میدهد.

     از طرف راست به چپ این بنا ها وجود دارند:

    مسجدی که دو مناره ان دو طرف سردر ان واقع گردیده و بر همه شهر مسلط است. سپس یک مقبره استوانه ای که بر فراز ان گنبدی بیضی شکل هویدا است , در کنار ان دروازه ای ملاحظه میگردد که بر روی برجی با گنبدی مخروطی شکل تعبیه شده است . نزدیک این دروازه مسجدی با گنبدی بسیار زیبا مشاهده میشود. در وسط تصویر زیگوراتی عظیم ملاحظه میگردد و در کنار ان برجی استوانه ای که از ان بلندتر است از ابهت ارتفاعی ان کاسته است.بعد از یک ردیف ویلا و ساختمانهای ییلاقی مقبره سلطان محمد خدابنده با تمام ابهت خود نمودار میگردد.

     

    شاردن و تاورنیه دو سیاح فوانسوی که در اواسط قرن 17 از این شهر دیدن نموده اند ان را زیبا , اباد و مصفا یاد کرده اند.

    سلطانیه اگرچه براثر از مرکزت افتادن و دگرگونیهای سیاسی و لشکر کشیهای متعدد ملوک و عوامل طبیعی مانند زمین لرزه و طوفانهای شدید به سرعت رو به زوال و ویرانی نهاد لیکن تا پایان دوران صفویه به صورت شهر کوچکی با نعمت فراوان و عمارات نیمه ویران اما با شکوه خود , جلوه ای داشته است.

     

    سلطانیه در دوره قاجار:

    در اوایل سلطنت سلسله قاجار انچه از این شهر و بناهای رفیع ان از دستبرد عوامل ویران کننده طبیعی و دیگر عوامل بر جای ماند دچار هوسهای شاهانه فتحعلیشاه شد.

    در زمان جنگ ایران و روس سلطانیه محل تجمع قوای ایران بود. فتحعلیشاه که برای ترتیب سپاه در ایام تابستانی مدتی را در انجا گذراند و طول اقامتش به اندازه ای بود که دستور داد عمارتی از مصالح گنبد سلطانیه برروی تپه های سلطانیه برای وی ساخته شود.

    فعلا اثاری از این بنا جز پی ها و قسمتی از اشیا مکشوفه چیزی وجود ندارد.

    به طور کلی میتوان گفت که سلطانیه بعد از دوره سلطنت سلطان محمد خدابنده , هرگز ان عظمت گذشته را نیافت. بنا ها ویران گشت . شهر باشکوهی که روزی پایتخت بزرگترین امپراطوری دنیا بود به ویرانی کشیده شد و امروز به صورت روستایی دیده میشود.

    گنبد عظیم سلطانیه:

     

    گنبد عظیم سلطانیه در حال حاضر در بین خانه های خشتی سلطانیه همچون نگینی میدرخشد. و گوشه اس از هنر و فرهنگ و معمای این مرزو بوم را یه نمایش میگزارد.

     

    علت ایجادگنبد سلطانیه:

    در مورد علل ایجاد گنبد سلطانیه در تواریخ این چنین آمده است:

    ( اولجایتو پس از طرح طهر سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از اراگاه برادرش غازان خان آرامگاه رفیعی برای خود بسازد.به همین جهت برای برپایی این آرامگاه از هرسو به سلطانیه امدند تا یکی از بناهای بزرگ دوره مغول را بنا کنند.

    بنای گنبد سلطانیه در سال 702 بر اساس طرح ارامگاه غازان خان که رد ان هم از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو الهام گرفته شده بود ساخته شد. با این تفاوت که پلان ارامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه 8 ضلعی است.)

     

         اگرچه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن جنبه های ابتکاری در بنای اخیر یه حدی است که آن را به صورت یکی از بناهای شاهکار معماری ایران در اورده است که بعدها به عنوان الگو و نمونه برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.

         معمار گنبد سلطانیه شخصی به نام سید علی شاه بوده است. ظاهرا هنگامی که اولجایتو امر به احداث ارامگاه خود کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان دین و مذهب رسمی انتخاب نکرده بود ور تقریبا در سال 709 یعنی وقتی که کار ساختمانی گنبد سلطانیه بو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک امام حسین و حضرت علی در کربلا و نجف زیارت نمود. بنا به قولی بر اثر ترغیب و تشویق علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه مملکتی دارای نفوذ بودند اولجایتو مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد و بعد از مدتی اعلام کرد که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص میدهد . بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانیه داشت تا بر رونق اقتصادی و اهمیت این شهر اضافه کند لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا را که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت بود که کلمه علی به صورت مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شد.

         در همین اوان سلطنت محمد خدا بنده دستور ساختن آرامگاهی ساده برای خود در جنب گنبد اصلی را صادر کرد که به گفته مورخین این بنای آجری ظرف چند هفته به اتمام رسید .اما انتقال اجساد مطهر ائمه اطهار به سلطانیه به خاطر انتقاد و مخالفت علمای شیعه با این عمل و  انجام نگرفت.

    بنابراین سلطان ایلخانی مصمم شد تا دوباره این بنا را به اراگاه خود اختصاص دهد و به نظر میرسد که در همین ایام از مذهب تشیع به مذهب تسنن گروید.

    و شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری را که کلمه علی بر آن نقش بسته بود و تمام تزئینات آجری و گره سازی را با پوشش های گچ اندود کنند و روی ان پوشش را با کتیبه ها و اشکال مختلف گل و بوته دار بارنگ آبی بر زمینه سفید گچبری کردند.( حدود سال 713 ه_ق ).

    اولجایتو در سال 716 یعنی تقریبا 4 سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگی درگذشت و جسد او در تابوتی از زر ناب در آرامگاه ابدی او دفن شد.

    گنبد سلطانیه از دید سیاحان  :

     

    شهرت گنبد  سلطانیه درادوار گوناگون به قدری عالم گیر شده بود که مورخین و سیاحان خارجی زیادی مانند کلاویخو , پیترو دلاواله سیاح معروف ایتالیایی , شاردن و از جهانگردان معروف را به عشق دیدن این بنای معظم به سلطانیه کشانید. توصیفاتی که سیاحان از گنبد سلطانیه نموده اند نشان دهنده عظمت و زیبایی ساختمان قبل از ویرانی بوده است.

    به همین جهت برای این که از وضع بنا و تغییرات آن از ابتدا یعنی هنگامیکه اولین سیاح معروف از آن دیدن کرده تا امروز مطلع شویم از نظرات و مطالعات آنان سود میجوییم .

     پیتر دلاواله که در ابتدای قرن 17 از سلطانیه دیدن کرده در مورد بنای گنبد سلطانیه چنین مینویسد :

    ( بزرگی مسجد متناسب و شکل ان 8 گوش است بر بالای ان گنبد متناسب و زیبایی قرار گرفته و در هر گوشه گنبد مناره ای  است. به نحوی که تعداد مناره ها به 8 عدد میرسد و همه آنها از اجر ساخته شده و داخل آن پلکانی است که تا نوک گلدسته ادامه دارد . از این مناره ها برای اذان گفتن استفاده میکنند  داخل گنبد و تمام دیواره های داخلی مقبره مذهب کاری و به صورت بسیار ظریفی کاشیکاری شده یعنی قطعات کوچک و ظریف کاشیهای طلایی و رنگارنگ در داخل یکدیگر کار شده اند و باخط خاص که در مشرق زمین مرسوم است با قطعات ریز کاشی که در داخل کاشیهای دیگر کار کرده اند , بر آنها مطالبی نوشته اند.

    این طریقه تزیین بسیار جالب ولی کم دوام است. چنانکه از هم اکنون در معرض خرابی قرار گرفته است.

    در بالای مسجدکه  معمولا مار ان را به تریبون کلیسا اختصاص میدهیم زایده ای پیشرفته و در آنجا هشت گوش داخل به هم خورده است و فضایی به وجود امده که در وسط آن قبر سلطان قرار گرفته و پوشیده از پارچه های زربفت و ابریشمی است. در آهنی مقبره از بالا به پایین طلا کاری و نقره کاری شده است. وزیبایی و ظرافتی که در ان به کار رفته است  بیش از قیمت این فلزات اهمیت دارد . )

     

    آدام اولاریوس که درست 350 قبل بنای سلطانیه را دیده است تصویر دقیقتری ارائه میدهد :

    (  زیباترین عمارت  یا ساختمان مسجد بود که در ان سلطان محمد خدابنده مدفون است همه انها ظریف ساخته شده ودارای سردر بزرگ بود که از درهای کلیسای سنت مارک مرتفع تر میباشد. اما این درها انجنان که دیگران نوشته اند از سنگ معدن نیست بلکه از فولاد و اهن صیقلی ساخته شده است. طاق ان با سنگها لعابی سفید و ابی که در ان کتیبه ای زیبا نقش شده و همه گونه زینت گردیده ساخته شده است.این طاق مرتفع ساخته شده ودر وسط مانند برجی گرد هم امده است.

    در قسمت بالا ودر داخل ان نرده فلزی دیده میشود اطراف خود مقبره سلطان محمد خدا بنده را نیز یک نرده فلزی گرفته است این نرده فلزی از بهترین کارهای فلزی شناخته میشودچنکه به اندازه یک بازو ضخامت دارد و از فولاد خالص هندی با چنان هنرمندی استفاده شده است که نمیتوان هیج درز و شکافی را در داخل ان پیدا کرد.برجی که بر روی این ساختمان است 8 گوش بوده و در بالا به وسیله راهرویی احاطه شده بود. بر روی ان برج 8 برج کوچک مانند ستون تعبیه شده که هر کدام دارای پلکان مارپیچی بوده است.)

     

    دیولافوا که در سال 1881 میلادی جهت بازدید از ابنیه قدیمی و تعیین ارتباط سبک معماری دوره های پیش از اسلام با دوره های اسلامی به ایران مسافرت نمود این بنا را اینچنین توصیف میکند:

      ( چندین بار وسعت و ارتفاع بنا را اندازه گرفتیم منتها الیه گنبد از سنگ فرش کف ان 51 متر ارتفاع دارد د عرض ان از هر طرف 5/25 متر میرسد.این بنا از اجرهای مربع ساخته شده اجرهای داخلی رنگ کرمی دارند .سکنه عقیده دارند که سفیدی و ظرافت این اجرها به این علت است که خاک را با شیر غزالان خمیر کرده اند.

    هزاره های محرابها و سطح ستونها از کاشیهای موزائیک ستاره مانند محکوک پوشیده شده و از مینایی به رنگ ابی اسمانی ترصیع یافته و در روی زمینه ای از اجرهای سفید برجستگی و درخشندگی خاصی دارند. پوشش خارج گنبد از کاشیهای مینایی سفید و ابی تند تزئین شده اند .نقشه های قشنگ  سقف گالریهای فوقانی بنا  با مهارت مخصوص از الوان خاکستری تا قرمز عنابی رنگ امیزی شده اند. اتصال دقیق کاشیهای براق و دلربای گیلویی ای مرصع و ریزه کاری سقف به گونه ای هستند که  نمیتوان ان را تشریح و تجسم کرد )

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , مقاله در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , تحقیق درباره تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , مقاله درباره تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت