تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران

تعداد صفحات: 20 فرمت فایل: word کد فایل: 8256
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: زندگینامه مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران

    فریدریش ویلهلم نیچه (۱۸۴۴-­۱۹۰۰) را فیلسوفِ فرهنگ نامیده اند، زیرا درگیریِ اصلیِ اندیشه‌یِ او با پیدایش و پرورش‌ و دگرگونی‌هایِ تاریخیِ فرهنگ‌هایِ بشری ست، به‌ویژه نظام‌هایِ اخلاقی‌شان. تحلیل‌هایِ باریک‌بینانه‌یِ درخشانِ او از فرهنگ‌هایِ باستانی، قرونِ وسطایی، و مدرنِ اروپا، و دیدگاه‌هایِ سنجشگرانه‌یِ او نسبت به آن‌ها گواهِ دانشوریِ درخشانِ او و چالاکیِ اندیشه‌یِ او به عنوانِ فیلسوفِ تاریخ و فرهنگ است. اگرچه چشمِ نیچه دوخته به تاریخ و فرهنگِ اروپا ست و دانشوریِ او در اساس در این زمینه است، امّا از فرهنگ‌هایِ باستانیِ آسیایی، به‌ویژه چین و هند و ایران، نیز بی‌خبر نیست و به آن‌ها فراوان اشاره دارد، به‌ویژه در مقامِ همسنجیِ فرهنگ‌ها. او بارها از ’خردِ‘ آسیایی در برابرِ عقل‌باوریِ مدرن ستایش می‌کند(2).

    نیچه دانشجویِ درخشانِ فیلولوژیِ کلاسیک (زبان‌شناسیِ تاریخیِ زبان‌هایِ باستانیِ یونانی و لاتینی) بود و پیش از پایانِ دوره‌یِ دکتری در این رشته به استادیِ این رشته در دانشگاهِ بازل گماشته شد. دانشِ پهناورِ او در زمینه‌یِ زبان‌ها، تاریخ ، و فرهنگِ یونانی و رومی در بحث‌هایِ فراوانی که در باره‌یِ آن‌ها می‌کند آشکار است و نیز در اشاره‌هایِ بی‌شماری که در سراسرِ نوشته‌هایِ خود به آن‌ها دارد.

      من می‌باید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.

     

    نیچه

    او دستِ کم دو کتابِ جداگانه در باره‌یِ فرهنگ و فلسفه‌یِ یونانی دارد، یکی زایشِ تراژدی، (3) و دیگری فلسفه در روزگارِ تراژیکِ یونانیان (4)، که هر دو از نخستین کتاب‌هایِ او هستند. آشناییِ دانشورانه‌یِ او با تاریخ و فرهنگِ یونان و روم، و مطالعه‌یِ آثارِ تاریخیِ بازمانده از آنان، سببِ آشناییِ وی با تاریخ و فرهنگِ ایرانِ باستان نیز بود. زیرا ایرانیان، به عنوانِ یک قدرتِ عظیمِ آسیایی، نخست با دولت‌شهرهایِ یونانی و سپس با امپراتوریِ روم درگیریِ دایمی داشتند در مجموعه‌یِ نوشته‌هایِ او، شاملِ پاره‌نوشته‌ها و یادداشت‌هایِ بازمانده (5) در دفترهایِ او، که حجمِ کلانی از کلِّ نوشته‌هایِ او را شامل می‌شود، از ایرانیانِ باستان فراوان یاد می‌کند.

     

    دل‌بستگیِ نیچه به ایران و ستایشِ فرهنگِ باستانیِ آن را در گزینشِ نامِ زرتشت به عنوانِ پیام‌آورِ فلسفه‌یِ خود می‌توان دید و نیز نهادنِ نامِ وی بر کتابی که آن را مهم‌ترین اثرِ خود می‌شمرد، یعنی چنین گفت زرتشت(6). نیچه توجّهِ خاصّی به تاریخِ ایرانِ دوره‌یِ اسلامی نشان نمی‌دهد، اگرچه گاهی نامی از مسلمانان می‌برد و دستِ کم یک بار از حشّاشون با ستایش یاد می‌کند(7). در یادداشت‌هایِ او یک‌بار نامی از سعدی دیده می‌شود با نقلِ نکته‌پردازی‌ای از او؛ امّا نامِ حافظ را چندین بار می‌برد و در باره‌یِ شعر و ذهنیّتِ او سخن می‌گوید.

     

    دید نیچه نسبت به ایرانِ باستان

    در مجموعه‌یِ نوشته‌ هایِ نیچه دو بار از ایران (Persien) نام برده می‌شود و چندین بار از ایرانی (persisch) و یکبار هم از پیش‌ایرانی (vorpersisch) (8)، که اشاره‌هایی هستند به روابطِ دولت‌شهرهایِ یونانی با امپراتوریِ ایران و گاه تحلیلی از آن. توجّهِ او، پیش از هر چیز، به پی‌آمد‌هایِ جنگ‌هایِ ایران و یونان (9) و اثرِ ژرفِ آن بر دنیایِ یونانی ست، که به ’جنگِ پلوپونزی‘ میانِ دولت‌شهرهایِ آتن و اسپارت، با شرکتِ دیگر دولت‌شهرها، می‌انجامد. این جنگ تمامیِ یونان را به مدّتِ پنجاه سال درگیر می‌کند و ویرانیِ بسیار به بار می‌آورد. (10)

      نیچه در پاره‌نوشته‌ای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مرگ‌اش، از یک فرصتِ از دست رفته‌یِ تاریخی دریغ می‌خورد که چرا به جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: به جایِ این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان می‌شدند.

    افزون بر این‌ها، بیست و هشت بار از ایرانیان (die Perser) نام می‌برد و در برخی از پاره‌نوشته‌هایِ (Fragmente) او می‌توان نگره‌یِ او را نسبت به ایرانیانِ باستان و فرهنگِ‌شان به‌روشنی یافت. وی، به‌ویژه، ستایشگرِ چیرگی‌ ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری‌ و قدرت‌خواهی‌شان است؛ و نیز پافشاری‌شان بر فضیلتِ راستگویی(11). این‌ها کردارها و ارزش‌هایی ست که وی شایسته‌یِ زندگانیِ والامنشانه‌یِ انسانی می‌داند. امّا، بالاترین درجه‌یِ توجّهِ خود به ایرانیان و بزرگداشتِ آنان را آن جا نشان می‌دهد که از زمان‌باوریِ ایرانیان سخن می‌گوید؛ باوری که به دیدگاهِ او نسبت به زمان و ’بازگشتِ جاودانه‘‌یِ آن همانند است.

     

    این دیدگاه در برابرِ آن دیدِ متافیزیکیِ یونانی قرار می‌گیرد که با افلاطون هستیِ زَبَرزمانیِ ’حقیقی‘ را در برابرِ هستیِ ’مجازیِ‘ گذرا یا زمانمند قرار می‌دهد: ’من می‌باید به یک ایرانی، به زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند که به تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.‘ در دنبالِ آن نیچه در این پاره‌نوشته به هزاره‌ها‌ در باورهایِ‌ دینیِ ایرانیِ باستان اشاره دارد و می‌افزاید، ’[ایرانیان تاریخ را] همچون زنجیره‌ای از فرایندها [اندیشیدند]، هر حلقه به دستِ پیامبری. هر پیامبر هزاره (hazar)یِ خود را دارد؛ پادشاهیِ هزارساله‌یِ خود را.‘ (12) در چنین گفت زرتشت از ’هزاره‌یِ بزرگِ (grosser Hazar) پادشاهیِ زرتشت‘ سخن می‌گوید، ’پادشاهیِ بزرگِ دوردستِ انسان، پادشاهیِ هزارساله‌یِ زرتشت.‘ (13)

      نیچه، به‌ویژه، ستایشگرِ چیرگی‌ ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری‌ و قدرت‌خواهی‌شان است؛ و نیز پافشاری‌شان بر فضیلتِ راستگویی.

    در پاره‌نوشته‌ای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مرگ‌اش، از یک فرصتِ از دست رفته‌یِ تاریخی دریغ می‌خورد که چرا به جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: ’به جایِ این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان می‌شدند.‘ (14) این یادداشتِ کوتاه را می‌توان این گونه تفسیر کرد که نیچه این جا نیز گرایشِ خود به جهان‌بینیِ زمان‌باورِ ایرانیان در برابرِ متافیزیکِ یونانی نشان می‌دهد. زیرا با فرمانرواییِ رومیان بر یونان، فرهنگِ یونانی و متافیزیکِ فلسفیِ آن بر فضایِ روم چیره شد و راه را برایِ ظهورِ مسیحیّت و نگرشِ آخرت‌اندیش و زمان‌گریز و دیدِ هیچ‌انگارانه‌یِ آن نسبت به زندگانیِ زمینی گشود. نیچه بر آن است که مسیحیّت، در مقامِ دینِ ’مسکینان‘، زندگانیِ گذرایِ زمینی را به نامِ ’پادشاهیِ جاودانه‌یِ آسمان‘ رد می‌کند و بدین سان نگرشِ مثبت یا ’آری‌گوی‘ به زندگی را بدل به نگرشِ منفی می‌کند. حال آن که فرمان‌رواییِ ایرانیان بر یونان ، با نگرشِ مثبت‌شان به زندگی و زمان، می‌توانست روندِ این جریان را دگر کند و از یک رویدادِ شوم در تاریخ پیشگیری کند.

     

    زرتشت ایرانی و زرتشت نیچه

    نیچه در نخستین نوشته‌های‌اش نامِ آشنایِ Zoroaster را به کار می‌برد که از ریشه‌یِ یونانی ست و در زبان‌هایِ اروپایی به کار می‌رود. Zoroaster نخستین بار در یادداشت‌هایِ 1870-71 دیده می‌شود؛ یک دهه پیش از نوشتنِ چنین گفت زرتشت. در این یادداشت، چه‌بسا با لحنی دریغ‌آمیز، می‌گوید که، ’اگر داریوش شکست نخورده بود، دینِ زرتشت بر یونان فرمان‌روا شده بود.‘(15) همچنین در رساله‌ای از این دوران، که پس از مرگِ او به چاپ رسیده، به داستانِ شاگردیِ هراکلیتوس نزدِ زرتشت (Zoroaster) اشاره می‌کند. (16)

      زرتشت، پیامبرِ ایرانی، در سپیده‌دمِ تاریخِ بشری، هستی را پهنه‌یِ جنگِ نیک و بد دانسته است که در دو چهره‌یِ ایزدیِ همستیز، یعنی اهورا و اهریمن، نمایان می‌شود. این تفسیر پیشاهنگِ تفسیرِ مسیحی‌ای ست که هستی را پهنه‌یِ ’گناه و کیفرِ جاودانه‘ می‌شمارد و یا تفسیرِ سقراطی و افلاطونی‌ای که مثالِ ’نیکی‘ را، در مقامِ والاترین ارزش، بر تارکِ هستی می‌نشاند. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, مقاله در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, تحقیق درباره تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, مقاله درباره تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نیچه ، زرتشت و ایران
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت