تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت

تعداد صفحات: 31 فرمت فایل: word کد فایل: 9712
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۱۶,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت

    چکیده

    ادب عبارت است از رعیات کردن حدود هر کسی نسبت بدان کس همچنین ادب یعنی نگاه داشتن و رعایت شرایط هر چیز و در اصطلاح ملکه ای است در شخص که او را از کارهای زشت بازدارد. جمع ادب، آداب است و برای هر چیز آدابی است.

    در طول تاریخ تصوف همواره مشایخ متصوفه شاگردانی را تربیت نموده اند تا همواره بنای عرفان مستحکم بماند و طبیعی است که برای شیخ یا مراد آداب و شرایطی بوده است. همچنین سالک راه یا مرید ملزم به رعایت آداب و شرایطی خاص بوده تا استحقاق مرید بودن را داشته باشد و مراد او را به مریدی بپذیرد. زیرا همچنان که برای حضرت ربوبیت و حضرت رسالت آدابی است که باید رعایت شود برای شیخ و مقام شیخی نیز که در تربیت شاگردان می کوشد آدابی است که رعایت آن بر سالکان راه واجب است.

    هر کدام از مشایخ اهل تصوف شرایط و آدابی را ذکر کرده اند از جمله نجم الدین رازی در کتاب مرصاد العباد بیست صفت برای شیخ و بیست صفت برای مرید برشمرده است. همچنین عزالدین محمود کاشانی در کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه پانزده صفت برای مراد و پانزده صفت برای مرید ذکر کرده است. علاوه بر این در کتاب اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر 10 شرط ذکر شده که رعایت آن برای شاگرد یا مرید الزامی است.

    مقدمه

    یکی از مواردی که بی شک در تعلیم و تربیت مؤثر است رعایت ادب و شرایط خاصی است که بر شاگرد و معلم مترتب است آموزش و نیز فراگیری علم در طول تاریخ جریان داشته و در این مسیر معلمی موفق بوده که متصف به صفات و ویژگیهای خاصی بوده است و نیز شاگردی بهتر از دیگران مطالب استاد خود را فرا گرفته که آداب و شرایط شاگردی را بهتر درک نموده و آنرا رعایت کرده است.

    بررسی متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت به ما این امکان را می دهد تا ظرایف و نکات ارزنده و مفید استاد و شاگردی را بشناسیم و در راه تعلیم و تربیت بکار بندیم و آنچه از این آداب در زمان حاضر قابل استفاده است نصب العین خود قرار دهیم.

    یکی از مواردی که در این باره قابل بررسی و استفاده است متون عرفانی و آثار اهل عرفان و تصوف است که بنده سعی کرده ام تا مطالبی را استخراج نمایم. آنچه پیش روست مطالبی است که از برخی آثار مشایخ متصرفه از جمله مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه – مرصاد العباد – اسرار التوحید و کتاب نشان از بی نشانها جمع آوری شده به امید اینکه انشاء الله مورد استفاده قرار گیرد.

     

    در بیان ادب

    ادب: نگاه داشتن و رعایت شرایط هر چیز، و در اصطلاح ملکه ای است در شخص که او را از کارهای زشت باز دارد. «ادبه» یعنی او را مهذب و پاک و اخلاق او را مرضی کرد و به معنای آموختن علم ادب و عقوبت شخصی که بدی کرده است،‌نیز هست. جمع آن آداب است و آداب بر علوم و معارف بطور کلی و بر علوم مستظرفه بطور خاص اطلاق می گردد ادب کامل آن بود که ظاهر و باطن او به محاسن اخلاق و اقوال و نیات آراسته بود. اخلاقش مطابق اقوال باشد و نیاتش موافق اعمال. چنانکه نماید باشد و چنانکه باشد نماید.

    شیخ الاسلام گوید: ادب تهذیب ظاهر و باطن است این کلمه در اصطلاح عرفان مأخذ از آیه شریفه «والحافظون لحدودالله» (توبه ، 112) است. حدود عبارت از اوامر و نواهی الهی است که واجب یا مستجب یا محظور یا مکروه است. ادب همواره ملازم با مندوبات و بعد از مکروهات است. رعایت کردن حدود هر کسی عبارت از ادب است،‌نسبت بدان کس، و مأخوذ از روایت نبوی است که فرمودند: «ادنی ربی فاحسن تأدیبی» (پروردگارم مرا ادب کرد و چه نیکو ادب کرد) حسن ادب، صفات احباب است.

    لفظ ادب عبارت است از تحسین اخلاق و تهذیب اقوال و افعال. و افعال بر دو قسم اند: افعال قلوب و آن را نیات خوانند، و افعال قوالب و آن را اعمال خوانند. اخلاق و نیات نسبت به باطن دارند و اقوال و اعمال نسبت به ظاهر. پس ادیب کامل آن بود که ظاهر و باطنش به محاسن اخلاق و اقوال و نیات و اعمال آراسته بود. اخلاقش مطابق اقوال باشد و نیاتش موافق اعمال. چنانکه نماید باشد و چنانکه باشد نماید.

    در آداب حضرت ربوبیت

    بدانکه حفظ ادب هم ثمره محبت است و هم تخم محبت، هر چند محبت به کمال تر، محبت را اهتمام به رعایت آداب حضرت محبوب بیشتر و چندانکه صورت ادب بر محب ظاهرتر، نظر حضرت محبوب با او زیادتر و یکی از جمله آداب الوهیت آن است که نظر از مشاهده جمال ربوبیت به ملاحظه غیری مشغول ندارد، در خبر است که چون بنده به نماز برخاست به حقیقت حاضر حضرت الهی شد، پس اگر به دیگری نکرد پروردگار عالم گوید ای بنده به که می نگری، به کسی می نگری که او تو را از من بهتر بود،‌ای پسر آدم روی به من آور که من تو را بهتر از آن چیز که تو به وی نگرانی.

    ادبی دیگر آن است که به تقرب و ترحیب پادشاه و تمکین و مجال محادثه و مساحره یافتن در حضرت عزت مرتبه خود را فراموش نکند و از حد عبودیت و اظهار فقر و مسکنت متجاوز نگردد تا به طغیان منسوب نشود.

    ادبی دیگر اصفای سمع است با کلام الهی و حسن استماع اوامر و نواهی به ترک اصفا با حدیث نفس.

    ادبی دیگر ادب سؤال و تحسین خطاب است. چندانکه معنی سؤال و خطاب از صورت امر و نهی و نفی دورتز به ادب نزدیکتر

    ادبی دیگر اختفای نفس است در مطاوی انکسار و گم کردن وجود خود در ظهور آثار نعمت الهی وقتی که نعمتی از نعمتهای او بر خود یاد کند.

    ادبی دیگر حفظ اسرار الهی است. باید که چون بر سری از اسرار ربوبیت وقوف یافت و محل امانت و مستودع اسرار گشت، افشای آن به هیچ وجه جایز ندارد.

    ادبی دیگر مراعات ادب اوقات سؤال و دعاست و اوقات صموت و سکوت. و آداب حضرت قرب بسیار است هر که به این هفت ادب محافظت نماید از رعایت دقاقیق آداب دیگر امید است که بی بهره نماند و فی الجمله به هیچ حال مراعات ادب حضرت از بنده ساقط نشود الا در حال فنا و استفراق در عین جمع.

    در آداب حضرت رسالت

    نزدیک اهل تحقیق و محبان صدق معلوم و محقق است که محبوب ، محبوب بود. چه هر که محبوب محبوب را دوست ندارد علامت آن است که محبوب او به علت غرضی معلول و مدخول است. و اینچنین کسی به حقیقت محب نفس خود باشد نه محب محبوب و محبوب را به علت آنکه وسیلت انتفاع و محل التذاذ نفس خود داند دوست دار و نه به ذات و حقیقت. و محبان صادق که از علت هوا و مراد نفس صافی گشته باشند و از شائبه هستی خالص شده خود را از برای محبوب خواهند. نه محبوب را از برای خود،‌ و هستی خود را فدای او خواهند، نه او را فدای خود و مراد او را بر مراد خود مقدم دارند بلکه ایشان را خود هیچ مراد نبود الا مراد محبوب. و همچنانکه محبوب محبوب محبوب خود بود، وسیلت وصول به حضرت محبوب هم محبوب بود. و پیش اهل ایمان و ایقان معین و مبین است که رسول (ص) هم محبوب اله است و هم وسیلت حضرت پادشاه تعالی و تقدس. پس محبت الهی اقتضای صدق محبت رسول کند (ص).

    همچنانکه حق سبحانه و تعالی را پیوسته بر جمیع احوال خود ظاهراً و باطناً واقف و مطلع بیند، رسول علیه الصلوه والسلام را نیز بر ظاهر و باطن خود مطلع و حاضر بیند تا مطالعه صورت تعظیم و وقار او همواره بر محافظت آداب حضرتش دلیل بود و از محافظت او سراً و علناً شرم دارد و هیچ دقیقه از دقایق آداب صحبت او فرو نگذارد.

    و ادب دیگر بعد از تمهید قاعده اعتقاد کمال متابعت سنت و طریقه اوست به دوام اجتهاد. باید که متأدب در متابعت سنت رسول الله غایت جهد مبذول دارد و اهمال در آن جایز نشمارد و یقین داند که درجه محبوبی نتوان یافت الا به مراعات سنن و نوافل.

    و فی الجمله باید که در جمیع حالات و اعتقادات و اقوال و افعال، تعظیم و توقیر رسول الله را با تعظیم الهی مقارن دارد و طاعت او را با طاعت حق لازم شمارد «قل اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» ایمان به خدای و یگانگی او بی مقارنت ایمان به محمد و اقرار به رسالت او صحی و مقبول نیست و ادای فرایض را بی سنن رواتب به حضرت عزت طریق وصول نیست. تعظیم او را عین تعظیم حق بیند و طاعت او محض طاعت اله سبحانه تعالی و من یطع الرسول فقد اطاع الله.

     

    آداب مرید و مراد

    احتیاج به انبیاء در پرورش انسان

    «بدان که چون خداوند طلسم ملک و ملکوت بر یکدیگر نسبت آن را چنان محکم کرد که هیچ آدمی و ملک به تصرف نظر خویش هر چند بکوشند آنرا باز نتوانند گشود و اگر توانستی روح هرگز در زندان سرای دنیا قرار نگرفتی.

    بندهای طلسم اعظم را یا او تواند گشود یا کسی که مفتاح به دست او دهد. حق تعالی چون خواست که طلسم اعظم موجودات گشاید و روح انسانی را از قید حبس قالب خلاص دهد و به عالم قرب باز رساند در هر قرن و عصر یکی را از جمله خلایق برگزید و از همه بندگان برکشید و به نظر عنایت مخصوص گردانید.

    پس روح انبیاء که در صف اول بودند در مقام بی واسطگی از نظرهای خاص حق تعالی پرورش یافته بودند که در طلسم گشایی عالم صورت آدم وقت خویش باشند آنگاه خلایق به واسطه هدایت ایشان طلسم گشودن درآموزند.

    در دبیرستان شریعت ابتدا باید مقدمات آن را آموخت که هر امری از اوامر شرع کلید بندی از بندهای آن طلسم اعظم است و چون به حق هر یک در مقام خویش قیام نمودی بندی از طلسم گشاده شود.

    چون معلوم شد که بندهای طلسم وجود انسانی جز به کلید شریعت نمی توان گشود، حقیقت دان که شریعت را صاحب شرع باید و آن انبیاء اند.

     

    مقام شیخی و شرایط و صفات آن از نظر نجم الدین رازی

    چون مرید صادق عاشق جمال ولایت شیخ گشت، شایستگی قبول تصرف ولایت شیخ در او پدید آید. در این حال مرید بر مثال بیضه ای بود در بیضگی انسانیت و بشریت خویش بند شده و از مرتبه مرغی که عبودیت خاص عبادت از آن است بازمانده چون توفیق تسلیم تصرف ولایت ؟؟ کرامت کردند بیضه صفت شیخ او را در تصرف پر و بال ولایت خویش گیرد، و همت عالی خویش بر او گمارد و مراقب حال او گردد.

    مع هذا نه هر مرغی در این مقام، اگر چه به درجه مرغی رسیده است شیخی را بشاید چنانکه مرغان صورت نه هر مرغی بر تواند آورد مرغی باید که چون تصرف مرغ و پرورش او به کمال بیافت دیگرباره یک چندی در تصرف خروه آید و داد تسلیم او بدهد، تا تصرف خروه در او به کمال رسد و از او بیضه پدید آید و آنگه بیضه تمام بریزد و کنگ شود پس او را باز نشانند و بیضه ها در زیر او نهند او را اکنون تصرف در آن مسلم باشد و مقصود به حصول پیوندد.

    با این همه شرایط مقام شیخی در حد و حصر نیاید اما باید که با این ارکان که نموده آمد بیست صفت در او موجود باشد به کمال، که اگر یک صفت را از آن جمله نقصانی باشد به قدر آن خلل و نقصان مرتبه شخی باشد و آن بیست صفت عبارتند از:

    1- علم، که به قدر حاجت ضروری باید که از علم شریعت با خبر باشد تا اگر مریدی به مسئلتی ضروری محتاج شود از عهده آن بیرون تواند آمد.

    2- اعتقاد،‌باید که اعتقاد اهل سنت و جماعت دارد و به بدعتی آلوده نباشد تا مرید را در بدعتی نیاندازد که معامله اهل بدعت منحج و منجی نباشد.

    3- عقل، باید که با عقل دینی عقل معاش دنیا به کمال دارد تا در تربیت مرید به شرایط شیخوخیت قیام تواند نمود.

    4- سخاوت، باید که سخی باشد تا به مایحتاج مرید قیام تواند نمود و مرید را از مأکول و مشروب و ملبوس ضروری فارغ وار و تا به کلی به کار دین مشغول تواند بود.

    5- شجاعت، باید که شجاع و دلیر و دلاور باشد تا از ملازمت خلق و زبان ایشان نیاندیشد و مرید را به قول کس رد نکند و او را از جاسدان و بدخواهان نگاه تواند داشت.

    6- عفت، باید عفیف النفس باشد و به جد و هزل به زنان و شاهدان التفات نکند تا مرید در تهمت و ریبت نیفتد.

    7- علو همت، باید که به دنیا التفاتی نکند الا به قدر ضرورت اگر چه قوت آن دارد که او را قوت دنیا مضر نباشد و در جمع مال نکوشد و از مال مرید طمع بریده دارد تا مرید در اعتراض نیفتد و ارادت فاسد نکند.

    8- شفقت، باید که بر مرید مشفق باشد و او را به تدریج بر کار حریص می کند و باری بروی ننهد که او تحمل نتواند کرد و او را به رفق و مدارا در کار آورد

    9- حلم، باید که حلیم و بارکش باشد و به هر چیز زود در خشم نشود و مرید را نرنجاند مگر به قدر ضرورت تأدیب، تا مرید نفور نگردد و از دام ارادت نجهد.

    10- عفو، باید که عفو را کار فرماید تا اگر از مرید حرکتی بر مقتضای بشریت در وجود آید از آن در گذرد و از وی در گذرد.

    11- حسن خلق، باید که خوشخوی باشد تا مرید را به درشتخویی نرمانه و مرید از روی اخلاق خوب فرا گیرد، که نهاد مرید آینه افعال و احوال و اخلاق شیخ باشد و گفته اند که : جمال ولایت پیران در آینه احوال مریدان مشاهده توان کرد.

    12- ایثار، باید که در او ایثار باشد تا مصالح مرید را بر مصالح خویش ترجیح نهد و خط خویش بر وی ایثار کند.

    13- کرم ، باید که در وی کرم ولایت باشد تا مرید را بخشش ولایت تواند کرد. شیخ احمد غزالی می گوید: «ایشان خدای بخش باشند»

    14- توکل، باید که در وی قوت توکل باشد تا به سبب رزق مرید متأسف نشود و مرید را از خوف اسباب معیشت او رد نکند، اگر یکی باشند اگر هزار، داند که هر که آید روزی او از پی او می آید تا پیشتر آمده باشد.

    15- تسلیم، باید که تسلیم غیب باشد، تا حق – تعالی – هر که را خواهد آورد و هر که را خواهد برد. نه به آمدن مریدان زیادتی حرص نماید و نه به رفتن ایشان در کار سست شود. و آنچه وظیفه بندگی است به جای می آورد و هر کس که به او پیوست او را آورد. حق شناسد و خدمت او خدمت حق داند و هر کس که برود او را برده حق داند و به آمد و شد ایشان فربه و لاغر نشود.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت

    فهرست:

    مقدمه..........................................................................................................................

    در بیان ادب.................................................................................................................

    در آداب حضرت ربوبیت............................................................................................

    در آداب حضرت رسالت............................................................................................

    آداب مرید و مراد........................................................................................................

    احتیاج به انبیاء در پرورش انسان...................................................................................

    مقام شیخی و شرایط صفات آن از نظر نجم الدین رازی...............................................

    آداب و وظایف شیخ نسبت به مرید از نظر عزالدین محمود کاشانی..............................

    شرایط و صفات مریدی و آداب آن از نظر نجم الدین رازی.........................................

    در آداب مرید با شیخ از نظر عزالدین محمود کاشانی...................................................

    شرایط شاگردپذیری از نظر ابوسعید ابوالخیر.................................................................

    چند نکته......................................................................................................................

    چکیده.........................................................................................................................

     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , مقاله در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , تحقیق درباره تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , مقاله درباره تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تعلیم و تربیت با توجه به متون گذشته و توجه به سیره بزرگان تعلیم و تربیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت