تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه

تعداد صفحات: 42 فرمت فایل: word کد فایل: 9896
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۹,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه

    مقدمه:

    بعد از نادر شاه روابط خارجی ایران از توسعه‌ای که در زمان  او پیدا کرده بود کاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثمانی و نمایندگیهای تجارتی دول اروپایی در خلیج فارس گردید.

    در مدت 22 سال حکمرانی کریم خان زند (1757-1779) مردم از یک دوره ‌صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابیهایی که در اثر جنگهای داخلی به وجود آمده بود تا حدودی ترمیم کنند. و در این دوران دوباره پای اروپائیها به ایران باز شد زیرا قبل از آن بر اثر حمله افغانها و اغتشاشات داخلی نمایندگی‌های تجاری اروپایی در ایران تعطیل شده بود.

    به طور کلی در مناسبات سیاسی خارجی کریم خان زند به دو دسته از کشورها بر می‌خوریم:

    1- کشورهای همسایه مانند عثمانی و روسیه و تا حدودی هندوستان

    2- کشورهای اروپایی

    دسته اول کشورهایی هستند که ارتباط آنها با دولت مرکزی ایران به دلیل سوابقشان از زمان صفویه بیشتر جنبه سیاسی داشت تا تجاری و بازرگانی و در دسته دوم کشورهای هلند، انگلیس و فرانسه قرار دارند که انگیزه اصلی ارتباط آنها با ایران کسب سود و منفعت از طریق ایجاد دفاتر بازرگانی در بنادر خلیج فارس بود، چه آنها ایران را کشوری سودآور می‌دانستند.[1]

    این کشورها با توجه به این که می‌خواستند در روابط خود با ایران با امپراطوری وسیع و گسترده عثمانی رقابت نمایند و به نوعی موازنه قوا دست یابند تا برای گسترش روابط خود با ایران عملاً باعث تضعیف و یا محدودیت قدرت رو به گسترش عثمانی را موجب شوند.

    سیاست خارجی کریم خان زند در ارتباط با دسته اول گاهی به مصالحه و گاهی به جنگ و درگیری – بجز هندوستان – انجامید. در رابطه با کشورهای اروپایی وکیل ابتدا سعی کرد با توجه به ضعف مفرط نیروی دریایی خود کمک و پشتیبانی آنها را در سرکوبی میر مهنا که سواحل و بنادر جنوبی ایران و راههای آبی خلیج فارس را ناامن کرده بود به دست بیاورد تا جایی که حتی در رابطه با مزاحمتهای اعراب بین کعب به رهبری شیخ سلیمان تعهد کرد خسارت وارده به کشتیهای انگلیسی کمپانی هند شرقی را جبران کند ولی وقتی دورویی و ضعف پشتیبانی آنها را از طرحهای خود مشاهده کرد، دست به اقدامات دیگری زد که به آن پرداخته می‌شود.

    در عهد کریم خان هر چند روابط تجاری ایرانی بیشتر با انگلستان بود اما چون با هوشمندی خاصی می‌دید چگونه انگلستان بر تار و پود اقتصادی هندوستان مسلط شده است سعی کرد هرگز خود را اسیر سیاستهای اقتصادی و بازرگانی انگلیس نسازد.

    روابط ایران و عثمانی

    در عصر زند مناسبات ایران و عثمانی بیشتر جنبه ‌ سیاسی داشت اگر چه ارتباط بازرگانی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. مرزهای طولانی مشترک بین دو کشور، اختلافات سیاسی بر سر اشغال برخی مناطق مرزی – که اغلب متقابلاً صورت می‌گرفت- و گاه جانبداری از برخی اعراب مرزنشین از جانب یکی از دو کشور، وجود اماکن مقدسه شیعیان در خاک عثمانی و علاقه شیعیان ایران به زیارت ایران اماکن و بالاخره راه تجاری ایران به بازار تجارت جهانی از طریق عثمانی به طور کلی موضوع اصلی ارتباط دولت ایران و دولت عثمانی را تشکیل می‌داد. زمانی به دلیل برخی از این موارد و گاه به علت تشدید یکی از آنها روابط ایران و عثمانی شکل دیگر به خود می‌‌گرفت.

    البته راه زمینی و تاریخی تجارت ایران به مرکز مهم بازار وقت یعنی حلب از خاک عثمانی می‌گذشت و این راه نسبت به سایر راه‌ها کوتاه‌تر بود. با این همه تجار ایرانی هفته ها و ماه‌ها در کشور عثمانی به سر می‌بردند تا بتوانند کالاهای خود را در مراکز تجاری وقت در نواحی غرب عثمانی عرضه کنند، البته غیر از مخارج راه و هزینه حمل و نقل، گاه می‌بایستی عوارض سنگینی نیز بپردازند همچنین زوار ایرانی نیز گاه از پرداخت عوارض معاف نبودند. افزون بر‌آن ایرانیان مسافر مورد آزار عثمانیان قرار می‌گرفتند که گاه تلفاتی نیز به همراه داشت همچنین عوامل دیگری نیز بر مناسبات ایران و عثمانی تأثیر می‌گذارد.[2]

    در زمان کریم خان اعراب بنی کعب که در ساحل راست اروند رود ساکن بودند و از تعدیات والی بغداد به ستوه آمده بودند به سرداری شیخ سلیمان از اروند رود گذشته و در ناحیه فلاحیه خوزستان ساکن شدند. هنگامیکه کریم خان مشغول انتظام امور غرب ایران بود شیخ سلیمان چند زورق فراهم آورد و مدخل اروند رود را در خلیج فارس بر روی مسافران و کشتیهای تجاری بست و به ویژه برای ابزار مخالفت با والی بغداد و حاکم بصره کشتیهای عثمانی را در دهنه رود توقیف کرد.[3]

    زمانیکه کریم خان در سیلاخور بود سفیری به نام محمد آقا سلام آغاسی از طرف عمرپاشا، والی بغداد به خدمت او رسید و پیغام آورد که اگر کریم خان بخواهد قبیله بنی کعب را که برای والی بغداد مزاحمت هایی ایجاد کرد که است سرکوب کند دولت عثمانی با در اختیار گذاشتن کشتی و آذوقه او را یاری خواهد کرد. وکیل با این پیشنهاد موافقت کرد، اگر  چه کریم خان در رفع مزاحمتهای اعراب بی کعب کوشید، اما آنچنان که از جانب عمرپاشا قول داده شده بود، کمکی از عثمانی دریافت نکرد و همین امر زمینه‌ای برای عدم اطمینان بعدی به دولت عثمانی را به وجود آورد و تأثیر در تیرگی روابط ایران و عثمانی گذاشت.[4]

    جریان آن به این شرح بود که کریم خان پس از قبول درخواست دولت عثمانی از خرم آباد و دزفول گذشت و در اوایل رمضان سال 1178 وارد شوشتر شد و بعد از انتظام امور داخلی لرستان و خوزستان به سرکوبی اعراب بنی کعب پرداخت، شیخ سلیمان چون تاب مقاومت نداشت از دسترس سپاه ایران دور شد و به دریا پناه بود. سپس تلاش کرد که با ایرانیان از در آشتی درآید، به همین منظور پیکی به نزد کریم خان فرستاد و اعلام داشت، چنانچه با قبیله‌اش در خاک ایران به راحتی زندگی کند حاضر است مطیع خاندان زند باشد و حتی پسر خود را به عنوان گروگان به دربار کریم خان بفرستد. خان زند چون ترکها به تعهدات خود مبنی بر در اختیار گذاشتن کشتی و آذوقه عمل نکردند از تقاضای شیخ سلیمان استقبال کرد و زکی خان و سپاه او را که مأمور جنگ با بنی کعب بود فراخواند. اما ماجرای بنی کعب خاتمه نیافت.

    فتنه‌های میر مهنا و درگیری‌های کریم خان با او دوباره داستان بنی کعب را پیش آورد، پس از بازگشت کریم خان از نواحی غرب به شیراز شیخ سلیمان دوباره با انگلیسی‌ها درگیر شد و در تابستان 1179 دو فروند از کشتی‌ها را برای سرکوبی میرمهنا با او همکاری می‌کنند وی نیز آنان را در جنگ با شیخ سلیمان یاد می‌خواهند داد و بیست هزار تن از سپاهیان خود را از راه خشکی به کمک خواهد فرستاد.[5]

    ظاهراً علاقه کریم خان به سرکوبی میر مهنا که مشکلات فراوانی تولید کرده بود موجب شده بود  تا وکیل الرعایا علیرغم عفو و بخشیدن اعراب بنی کعب، اندیشه محدود کرد ن قدرت آنان را در سر بپروراند، از همین رو وقتی آوازه قدرت نمایی میرمهنا در سواحل خلیج فارس پیچیده محمد صادق خان اعتضاد الدوله ، برادر کریم خان که در غیاب او امور فارس را بر عهده داشت ، سپاهی مجهز  به سرکوبی میرمهنا فرستاد، اما این سپاه با مقاومت و تهاجم زعابی‌ها در هم شکست و به جانب شیراز عقب نشست، کریم خان سپاه دیگری را به فرماندهی امیر گونه خان افشار علیه میرمهنا تجهیز و اعزام کرد. میرمهنا که در خود یارای مقابله با سپاه جدید کریم خان را نمی‌دید ابتدا به جزیره خارگو (نزدیک خارک) عقب نشت و سپس به علت بی آبی و نامناسب بودن آب و هوا متوجه جزیره خارک شد و آنجا را با قهر و غلبه از چنگ هلندی‌ها خارج کرد. از این پس تاخت و تازهای میرمهنا در خلیج فارس به شهرت افزایش یافت و متمردین را به علت دستبرد و شلتاق او نه عبور از سمت دریا امکان داشت و نه احدی از تجار  و مسافرین از اندیشه راهزنی او قدم به ساحل بحر عمان توانست گماشت. [6]

    میرمهنا در سال 1169 تأسیسات انگلیسیها را در بند ریگ ویران ساخت و با حملات دریای خود تجارت را در خلیج فارس و زیانهای بسیاری به بازرگانان انگلیسی در بوشهر وارد کرد. بنابراین برای سرکوبی میرمهنا علاوه در ایران، دولت عثمانی هم که از ناحیه بصره دچار زیانهایی زیادی شده بود و همچنین انگلیسیها که تجارت خود را در خلیج فارس مختل می‌دیدند اظهار علاقه می‌کردند. [7]

    علاوه بر اینها، بازرگانان و مسافرین نیز  که در امان نبودند، دست به دامان کریم خان شدند و دفع و ی را خواستار گردیدند، کریم خان نیز ابتدا دو سال به میرمهنا فرصت داد تا مگر  او از روش خود دست بردارد و چون او بر شرارت خود افزود، زکی خان را مأمور سرکوبی او کرد و به شیخ سلیمان رئیس طایفه بنی کعب و شهبنداران کنگ و بندرعباس و بوشهر و کنگان فرمانهایی فرستاد تا زکی خان را در دفع میرمهنا یاری دهند، میرمهنا از شش جهت در خطر قرار گرفت و هم این وضع موجب شد تا بسیاری از هواخواهان و یاورانش توطئه قتل او را چیدند.[8]

    در این زمان زکی خان نیز که برای سرکوبی وی به نیروی دریایی نیاز داشت به انگلیسیها امتیازات داد تا آنان وسایل بحری و نیروی لازم را در  اختیار زکی خان قرار دهند، ولی عملاً فقط یک کشتی کوچک را در اختیار او قرار دادند  که باعث رنجش کریم خان و بدبینی وی نسبت به سیاستهای انگلیس گردید، زکی خان راه رسیدن آذوقه به میرمهنا را از هر سو بست و به حاکم بنادر جنوب و روساء عشیر سواحل خلیج فارس دستور داد کشتیها را آماده کنند، در چنین اوضاعی ، متحدان و یاران میرمهنا از ترس اینکه به کلی نابود شوند تصمیم گرفتند رئیس خویش را دستگیر و تحویل دهند. [9]

    از همین رو حسن سلطان نامی‌از زعمای طایفه زعابی، روزی که میرمهنا بی خبر از همه جا به سیر و گشت در بازار مشهد مشغول بود با جماعتی از یاران خود به او هجوم بردند، اما میرمهنا با زحمت از چنگ آنان جان به در برد و با چند تن از یاران خود به دریا زد. سرانجام میرمهنا با شجاعت خود را به دریا رساند ولی کشتی میرمهنا و غلامان او در دریا اسیر طوفان شدند و چون شب بود و تاریکی راه تشخیص آنها را بسته بود از این رو سحر گاه خود را در ساحل بصره دیدند و چون دریا هم طوفانی بود، سپس راه بازگشت  هم نداشتند خاصه که آذوقه آنها هم تمام شده بود، میرمهنا که از نفرت مردم بصره نسبت به خود آگاه بود در صدد برآمد به صورت ناشناس برای تهیه آذوقه داخل شهر شود و سپس مجدداً به دریات بازگردد اما جمعی از اهالی بصره که ضررهای کلی و کینه ‌ دیرینه از او در دل داشتند و در کنار  دریا کشتی او را دیدند و وی را شناختند وی را دستگیر و نزد حاکم بصره بردند و به دستور عمر پاشا به قتل رسانیدند.

    نامی‌اصفهانی درباره ‌ فرار میرمهنا به بصره و قتل  او معتقد است:

    «با آنکه میرمهنا خیال رفتن به بصره را نداشت طوفان او را به بصره و مردم بصره که از دست او هزاران صدمه و رنج دیده بودند بر سر او تاختند وی را اسیر و محبوس کردند و به عمرپاشا والی بغداد گزارش دادند، عمر پاشا هم دستور قتل او را صادر کرد و به طور مخفی وی را به قتل رسانید.»[10]

    سرجام ملکم نیز در کتاب خود در این رابطه نوشته؛ «میرمهنا مجبور شد بگریزد و حاکم بصره، علی الفوراً او را گرفته به قتل رسانید و جسد او را به صحرا انداخته طعمه سگان و عبرت کسان آن بعد ساخت.»[11]

    به هر حال میرمهنا به قتل رسید اما ماجرای او پایان نیافت، اینک کریم خان مدعی کشندگان او شده بود، وکیل با عنوان اینکه میرمهنا یک ایرانی بوده و دولت عثمانی موظف به تحویل او به دولت ایران بوده و حق قتل او را نداشته به سختی اعتراض کرد.

    از همین رو فرمود فرمانی عقاب آمیز به سلیمان پاشای مسلم بصره نوشتند که ای مرد خام بی تجربه ناهوشیار و ای جاهل برگشته بخت سیه روزگار و ای مغرور تنگ مغز از خود بیگانه و ای کوردل بدتر از دیوانه پا از دایره حیا و ادب و انصاف بیرون نهادی . . .  چاکر یاغی و روگردان ما را از تو چر ا بردار کردی . . .  در حقیقت میرمهنا صاحب سیف و قلم و به کمالات صدریه و معنویه آراسته بود و از کشور روم، خونبهایش بیش است، سپس بر ما واجب و لازم است که خونبهای چاکر رشید نادر خود را از تو بگیریم، خلاصه آنکه ، یا عادله خاتون خواهر پاشای بغداد را از بر ای ما بفرستید یا بصره را به تصرف کارگزاران ما بدهید یا آماده ‌جنگ باشید. [12]

    به طور خلاصه دلایل اختلاف ایران و عثمانی که سبب لشکرکشی ایران به بصره شد به شرح ذیل می‌باشد:

    1 - برخی از مورخان یکی از دلایل این لشکرکشی به بصره را در عهد شکنی، دولت عثمانی در جریان مبارزه کریم خان با قبیله بنی کعب می‌دانند که دولت عثمانی برخلاف تعهدی که سپرده بود کمک نظامی لازم را به کریمخان نکرد.

    2 – همچنین در ماجرای مربوط  لشکر کشی به عمان وقتی زکی خان عازم بندر عباس شد کریم خان از والی بغداد برای سپاهیان ایران از خشکی اجازه عبور خواست، در این زمان عثمانیها نه تنها این اجازه را ندادند بلکه با فرستادن آذوقه به یاری عمانی‌ها برخواستند.

    3- اعدام میرمهنا به وسیله والی بغداد که کریم خان آنرا به منزله دخالت در امور داخلی ایران تلقی کرده، و اعتراضاتی علیه این عمل والی بغداد عنوان نمود ولی هیچ پاسخی دریافت نکرد.

    4- برخی معتقدند که چون انگلیسیها در سال 1188 تجارتخانه خود را از بوشهر به بصره انتقال دادند، این امر موجب اعتبار و رونق اقتصادی بصره و در مقابل وارد آمدن زیان بسیاری به تجارت خارجی ایران و بنادر ایرانی گردید. کریم خان که از انگلیسیها به شدت آزرده خاطر شده بود، با حمله به بصره هم می‌خواست زهر چشمی‌از آنان بگیرد و هم بصره را از رونق بیندازد تا دوباره تجارت بنادر ایران رونق یابد.

    5- پس ندادن اموال زوار ایرانی و ایرانیان مقیم عراق که طاعون آنها را به کام مرگ کشیده بود از سوی والی عراق، و از زمانی که کریم خان استرداد اموال را از عمر پاشا در خواست کرد این مسأله با بی‌توجهی والی مواجه شد.

    6- اخذ عوارض از ایرانیانی که قصد زیارت مکه و دیگر اماکن مقدس را داشته و می‌‌بایستی از خاک عثمانی می‌گذشتند در حالی که در گذشته هیچگاه ، هیچ حکومتی چنین باجی از حجاج نگرفته بود، به همین علت این امر مورد اعتراض کریم خان زند قرار گرفت.

    7- برخی منابع نیز علت اختلاف ایران و عثمانی را در اواخر عهد کریم خان بر سر حمایتی می‌دانند که کریم خان از ولاه کردستان معزول ساخت.

    ماجرا از این قرار بود که محمد پاشا برادر سلیمان پاشا حاکم کردستان عراق بود که بعد از مرگ برادر به حکومت آن دیار رسیده ولی به وسیله عمر پاشا خلع شده بود و کریم خان در خواست برقراری مجدد او را داشت اما عمر پاشا به این درخواست  نیز وقعی نگذاشت . کریم خان سپاهی به سرداری علی مراد خان زند همراه محمد پاشا کرد و آنها را به جنگ عمر پاشا فرستاد. اما در گرماگرم جنگ، جناب علی مراد خان در حال مستی به دست ترکان افتاد و به همین سبب ناگهان خود را در میان سنگر دشمن یافت و لشکریان بی سردارش منهزم شدند، عمر پاشا از ترس کریم خان علیمرادخان را روانه ایران کرد. کریم خان می‌خواست او را بکشد ولی به بالاخره به شفاعت صادق خان او را بخشود.[13]

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه

    فهرست:

     

    ندارد.
     

    منبع:

    آصف، محمدهاشم، رستم التواریخ، تصحیح محمد مشیری، تهران: امیرکبیر، 1368.

    2- اعتماد السلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، ج / 2، تهران، دنیای کتاب.

    3- پری، جان، کریم خان زند، ترجمه علی محمد ساکی، تهران: فرامرز، 1376.

    4- پناهی سمنانی، کریم خان زند، تهران: نشر ندا، 1375.

    5- حقیقت، عبدالرفیع، روابط خارجی ایران.

    6- حزین لاهیجی، محمدعلی، سفرنامه حزین لاهیجی، تصحیح علی دوانی، تهران: اسناد انقلاب اسلامی، 1375.

    7- جونز، سرهارد فورد، آخرین روزهای لطفعلی خان زند، ترجمه هما ناطق، تهران: امیرکبیر، 1356.

    8- رجبی، پرویز، کریم خان زند و زمان او، تهران: امیرکبیر، 1352.

    9- سالکیس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، ج / 2 ، تهران؛ دنیای کتاب، 1370.

    10- شعبانی، رضا، تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی ایران در دوره افشاریه و زندیه، تهران: سمت، 1380.

    11- شمیم، علی اصغر، از نادر تا کودتای رضا خان میرپنج، تهران: مدبر، 1368.

    12- شیرازی، علی رضا، تاریخ زندیه، تهران: گسترده، 1356.

    13- غفاری کاشانی ، گلشن مراد، به اهتمام غلامرضا طباطبائی مجد، تهران: زرین، 1369.

    14- گلستانه، ابوالحسن بن محمدامین، مجمل التواریخ پس از نادر، به اهتمام مدرس رضوی،‌تهران: ابن سینا، 1344.

    15- مالکوم، سرجان ، تاریخ ایران ، ترجمه میرزا حیرت، ج / 2 ، بی جا.

    16 -محمود،‌محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19 م ، ج 1 ، تهران: اقبال، 1336.

    17- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، تهران: امیر کبیر، 1380.

    18- میرخواند، میرمحمد سیدبرهان الدین خوارزمشاه، تاریخ روضه الصفا، ج / 9 ،‌تهران؛ اساطیر ، 1376.

    19- نامی اصفهانی، میرزا محمدصادق موسوی، گیتی گشای ‌زندیه، تصحیح سعید نفیسی، تهران: اقبال ، 1377.

    20- نفیسی، سعید ، تاریخ اجتماعی و سیاسی دوره معاصر، ج / 1 ، تهران:

    21- نیبور، کاریستین، سفرنامه نیبور، ترجمه پرویز رجبی، بی جا: توکا، 1354.

    22- نوائی، عبدالحسین، کریم خان زند، تهران: سپهر، 1368.

    23- ورهرام، غلامرضا ، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زندیه، تهران: معین ، 1366.

    24- ویلم فلور، هلندیان در جزیره خارک در عصر کریم خان زند، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: توس، 1376.

    25- هدایتی، هادی، تاریخ زندیه ، تهران:

تحقیق در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, مقاله در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, تحقیق درباره تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, مقاله درباره تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله روابط خارجی ایران در دوره زندیه
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت