تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

تعداد صفحات: 68 فرمت فایل: word کد فایل: 9983
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۲۳,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

    معنای لغوی اعتماد:

    « اعتماد ترجمه واژه انگلیسی « Trust » است که در زبان لاتین معادل کلمه Faith یوانانی مورد استفاده قرار گفته است. ریشه در  کلمه Faith مفهوم، وثوق، اعتماد، تسلیم در برابر اراده دیگری و اطمینان به شخص دیگر، مستتر است.

    « اونا مونو » ریشه یونانی واژه اعتماد را فعل  « Pistis » عنوان کرده که معادل همان واژه «  Fuith » است. این دو واژه، را هم زاد یکدیگر تعریف کرده و می نویسد، در رشد این دو کلمه، مفهوم وثوق ، اعتمادو تسلیم در برابر اراده دیگری و اطمینان به شخص دیگری مستتر است ( او نامونو، 1370‍؛ 247  ) در زبان فارسی، آنگونه که در فرهنگ معین آمده، اعتماد مترادف است با تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد ( معین، ج1، 1375‍؛ 302  ). فرهنگ عمید نیز، مترادف های مشابهی برای اعتماد عنوان کرده است. نظیر، تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، آهنگ کردن، با این تفاوت که برای اطمینان، مترادف های جداگانه ایی، آورده به نحوی که تفاوت دو واژه « اعتماد » و  «اطمینان » را نشان می دهد. « اطمینان » مترادف، آرام گرفتن آسایش خاطر داشتن و خاطر جمعی است. ( پور محمدی، علی اصغر ، 1376؛ 9‌ ).

     

    تعریف اعتماد:

    « اعتماد » تعریف واحدی ندارد و با توجه به حوزه های مختلفی که مورد توجه قرار می‌گیرد – سیاست، اقتصاد، جامعه، روانشناسی- و نیز رویکردهای متفاوت به آن – رویکرد کنش انتخاب عقلانی، رویکرد اجتماعی، کارکردی روانشناختی، تعریف های متعدد و متفاوتی از آن شده است.

    برخی از تعریف های مهم اعتماد در ذیل آمده است:

    تعریف « اریک، اریکسون » نظریه پرداز، حوزه روانشناسی از اعتماد: انتظار برآورده شدن نیازهای شخصی و اینکه می شود روی دنیا، یا منابع برآورده کننده خارجی حساب کرد. ( امید کافی، 1380؛ 10 ).

    تعریفی کلاسیک از اعتماد « باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به ادعایا اظهار نظری بدون آزمون آن ( Lyon. 2002. 664 ).

    اعتماد عبارت است از « انتظار رفتار اجتماعی خوب، صادقانه، همکاری جویانه، از سایر اعضای جامعه بر اساس هنجارهای مشترک (45. 1995 Fukuyama. ).

    اعتماد عبارت است از اطمینان به دیگران با وجود امکان فرصت طلبی آنان ( عدم قطعیت و مخاطر آمیز بودن ) ( 18. 1996 Misztal.  ).

    اعتماد نوعی شرط بندی است در رابطه با کنشهایی که دیگران در آینده انجام می دهند.

     

    ( 24. 1999 Ss tpmpk. ).  - اعتماد را واگذاری منابع به دیگران می دانند با این انتظار که آنها به گونه ایی عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش
    می یابد و دست یابی به اهداف میسر می گردد. (الیسون و فایرستون، به نقل از، امیر کافی، 1380؛ 10).

    لیو، ( Lciou، سیلویا ( Sylvia )، برانک ( Brunk )، اعتماد بین شخصی را از دیدگاه دیگری مورد توجه قرار داده اند و آنرا معادل ایمان به مردم ( Faith in people ) در نظر می گیرند و معتقدند که فرهنگ های جوامع مختلف در این زمینه با هم تفاوت دارند. زیمل جامعه شناس آلمانی نیز تفسیر مشابهی از اعتماد ارائه می کند، به اعتقاد او اعتماد نوعی ایمان و اعتقاد افراد به جامعه است. آنتونی گیدنز  ضمن موافقت با تعریف زیمل، برداشت خود از اعتماد را با این تعریف آغاز می کند که، اعتماد به عنوان اطمینان یا اتکاء بر ماهیت یا خاصیت شخصی، چیزی یا صحت گفته ای، تعریف می شود. به اعتقاد او، مفهوم اطمینان و اتکاء در تعریف فوق به وضوح با آن ایمانی که زیمل آنرا توصیف کرده در پیوند و ارتباط است ( به نقل از امید کافی، همان؛ 11).

     

    جایگاه و نقش اعتماد در کنش اجتماعی:

    تعریف های فوق، و تعریف های مختلف دیگری که از اعتماد شده، عملاً نتوانسته اند، فضای روشنی از مفهوم، « اعتماد » ارائه دهند، امری که افرادی چون، لوهمان (Luhmann ) و مک نایت ( Mcknigh ) را بر آن داشته تا همواره از بحث های موجود در رابطه با « اعتماد » انتقاد کنند ( رجوع کنید به بخش مبانی نظری، « عسگری مقدم » نظریه های لوهمان و مک نایت . 1382، 44- 56  ).

    برخی نیز برای گریز از این ابهامات، بحث های خود را با یک سری مصداق های عینی از زندگی اجتماعی، همراه کرده اند ( سزتومکا، کلمن، پوتنام و… ) مصداق هایی که همواره نقش و اهمیت اعتماد را در کنش اجتماعی نشان می دهند. آنچه مسلم است. و از متون اعتماد بر می آید، اعتماد همواره متوجه دیگری یا دیگرانی است که در محیط اجتماعی ما حضور دارند ( البته بطور مستقیم در یک رابطه چهره به چهره یا غیر مستقیم از مواجهه با محصولات دیگران، در این خصوص برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب « اعتماد » یک تئوری اجتماعی، پیوتر، سزتومیکا، Pioter, Sztopka، 1999؛  ). افرادی که در جریان اعتماد، یا بطور مستقیم با آنها دست به کنش می زنیم و یا اینکه در کنش اجتماعی خود متوجه حضور یا اثرات آنها هستیم. بطور کلی می توان گفت که «اعتماد » همواره پای ثابت کنش اجتماعی است. در ارتباط شناسی (مطالعه ارتباطات انسانی) این نکته به صورت جدی تری مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه، « حمید مولانا »  در مقدمه ای که برای کتاب « ارتباط شناسی » «محسنیان راد» نوشته، در توضیح واژه انگلیسی« Communication  » و اینکه معادل فارسی آن « ارتباط » همواره فاقد برخی ویژگیهای ریشه ایی این واژه است، می نویسد « در تعریف واژه « Com mumication »  دو عامل و اصل مهم وجود دارد: یکی اصل شرکت کردن و دیگری اصل اعتماد. بدون این دو عامل اصلی « Com mumication » آنطور که در علوم اجتماعی از آن استفاده می شود معنای خود را از دست می دهد. مثلاً برای اینکه دو نفر با هم جریان و سیر ارتباط داشته باشند باید این دو فرد ]  در [ چیزی با هم شراکت داشته باشند. این عامل را در انگلیسی « Sharing » می گویند، علاوه براین برای اینکه این جریان ایجاد شود این دو فرد باید حداقلی اعتماد یا  « Trust » نسبت به یکدیگر داشته باشند  ( محسنیان راد. 1376؛ 16 ).

    از این رو « اعتماد » یکی از مؤلفه های مهم زندگی روزمره به حساب می‌آید. بطوریکه بیشتر نگاه ها به آن از منظری کارکرد گرایانه، است. این کارکرد و یا به عبارتی نقش و جایگاهی که برای اعتماد تعریف می شود پیوند نزدیکی با دو مؤلفه، « کنترل » و «پیش‌بینی » دارد که خود متوجه عنصر مهم دیگری به نام « نظم اجتماعی » هستند، نظمی که تداوم و ثبات کنش های اجتماعی در گرو آن است. ( رجوع کنید به 19و 1999 و Sztompka ). در جریان کنش اجتماعی همواره مکانیسم هایی هستند که نیاز به کنترل و پیش ‌بینی دیگران را مرتفع می کنند، مکانیسم هایی که کنش را در چهارچوب  مشخصی هدایت می کنند، ارزشها و هنجارهای مشترک از جمله این  مکانیسم ها به حساب می آیند، توسل به یک سری قراردادهای رسمی و غیر رسمی نیز شکل دیگری از این مکانیسم های کنترل کننده است که  امکان پیش بینی کنش دیگران را برای ما فراهم می کنند اما با توجه به ماهست مختار کنش گران انسانی این مکانیسم ها عملاً کافی نیستند، این مسأله، موقعیتی دشوار و بحرانی بوجود می آورد، اما اگر بشود فراتر از این مکانیسم ها، « اعتماد‌ » کرد، این بحران مرتفع خواهد شد. نقش و اهمیتی که به «اعتماد » داده می شود در بین نظریه پردازان مطرح « اعتماد » این امر در بحث، نیکلاس لوهمان، (‌Nilclas Luhmann ) پر رنگ تر است. به ویژه از آن رو که آنرا با اقتضائات جامعه مدرن پیوند می زند، «پیچیدگی» و « ریسک » مهمترین این اقتضائات است. میزتال ( Misztal  ) در این رابطه می نویسد « او بحث خود را به دو تغییر بر هم بسته ساختاری، جهان مدرن، متصل کرده است، اول اینکه، جهان مدرن، جهانی است با پیچیدگی ‌های غیر قابل مدیریت[1] و دوم افزایش خطر پذیری[2] به جای خطر[3]، به این معنی که کنش های همواره ممکن است به نتایج خطرناکی منتهی شوند، بنابراین در جهان مملو از تنوع و پیچیدگی، عقلانیت خطر پذیری[4] لازم است و لازمه آن نیز «اعتماد» است. ( 73.  1996. Misztal  ).

     

    لوهمان برای اعتماد، نقشی تعریف می کند. که پارسونز از آن تحت عنوان « واسطه های عمومیت یافته[5]» یاد کرده است. چیزهایی که مردم در ارتباطات خود، آنها را به کار
    می گیرند، نظیر، پول، عشق و ثروت. لوهمان این نقش را با توسعه و پیوند نظریه «واسطه[6]» و مفهوم « نمادهای عمومیت یافته » پارسونز برای اعتماد نیز تعریف می کند. طوریکه، پیچیدگی ها را از چهره جهان می زداید.

    نکته مهم دیگری که لوهمان مطرح کرده، این  است که، « اعتماد » را می توان با سایر مکانیسم های کارکردی درک و مقاسه کرد، تنها از این نظر که برای خود کارکردی دارد. بطور تاریخی، اعتماد می تواند اشکال متفاوتی داشته باشد، می تواند در سطوح مختلفی وجود داشته باشد. می تواند بیشتر، کمتر ، یا لحظه ای باشد، اما در هر صورت همواره کارکرد یکسانی ایفا می کند و آن کاهش پیچیدگیهای موجود در جامعه است. (همان؛74 ).

     

    اطمینان[7] و امید[8]

    به جزء « اعتماد » برای مواجهه با موقعیتهایی که توصیف آنها گذشت، دو عامل دیگر نیز تجویز می شود. این دو عبارتند از ، اطمینان و امید.

    تمایز بین « اطمینان » و « اعتماد » یکی از کارهای مهم لوهمان به حساب می آید که در این حوزه انجام داده است. از نظر لوهمان هر دو این مفاهیم به انتظارهایی اشاره دارند که ممکن است در نهایت به یأس و ناامیدی منجر شود. در خصوص « اطمینان » آنگونه که لوهمان استدلال می کند، افراد مطمئن هستند زیرا که انتظارات و چشم داشت هایشان ناظر بر این موضوع است که ناامید و مأیوس نمی شوند. دلیل آن هم این است که افراد نمی توانند بدون این انتظارات در مقابل حوادث محتمل الوقوع زندگی کنند از این روست که افراد کم و بیش، شقوق ناامید کننده را فراموش می کنند. چرا که این شقوق نادرند و همچنین به دلیل اینکه افراد نمی دانند چه چیز دیگری را به جای آن انجام دهند.  (لوهمان، به نقل از عسگری مقدم، 1382؛ 57 ‌). اما در رابطه با اعتماد عنوان می کند که اعتماد، مستلزم موقعیتی است که در آن احتمال خطر وجود دارد، خطری که گریز از آن تنها در گرو رها کردن نتایج و عایدی حاصل از مشارکت و معاشرت است. در غیر این صورت، درگیر شدن در موقعیت هایی که گریز از آن تنها در گرو رها کردن نتایج و عایدی حاصل از مشارکت و معاشرت است. در غیر این صورت درگیر شدن در موقیعت‌هایی که احتمال خطر دارند، اجتناب ناپذیر است. (7، 2000. Luhmann ).

    لوهمان، استدلال می کند که افراد به همان ترتیبی که اطمینان می کنند و به آن وابسته می‌شوند، وارد روابط اعتماد نمی شوند، او ازدو مفهوم « اختیار و ادراک » برای نشان دادن تمایز بین اعتماد و اطمینان استفاده می کند « اینکه هر روز صبح شما بدون در نظر گرفتن شقوق نادر و ناامید کننده خانه را بدون داشتن اسلحه ترک می کنید. در واقع وارد یک موقعیت اطمینان شده اید اما اگر یک کنش را در ارتباط با دیگران علرغم وجود خطر شکست، نسبت به سایر کنش ها ترجیح دهید وارد موقعیت اعتماد شده اید. (همان؛   ) تمایزی که در اینجا بین اطمینان و اعتماد قائل شده است، به این امر بر می‌گردد که،  « در اطمینان افراد از طریق انتساب خارجی عکس العمل نشان می دهند، حال آنکه این امر در رابطه با اعتماد برعکس است و افراد از طریق انتساب داخلی که ناظر بر احتمال پشیمانی در سرانجام انتخاب اعتماد است عمل می نمایند به این ترتیب اعتماد، تنها در موقعیتی معنا پیدا می کند که امکان ضرر بزرگتر از کسب منفعت باشد (نقل از عسگری مقدم، 1382، 59 ).

    نکته کلیدی در تمایز میان اطمینان و اعتماد در نظر لوهمان، به توانایی افراد نسبت به تمیز میان خطر و ریسک بر می گردد، خواه خطرات پیرامون مسائل پرت و دور از ذهن باشد و یا درباره موضوعات قریب الوقوع و مورد توجه، و دیگر اینکه خواه ناخواه امکان ناامیدی، یأس و شکست به رفتار پیشین شخص بستگی دارد. از همین رونیز، ریسک را به عنوان واژه ایی « جدید » معرفی می کند. ( همان،59 ).

    عامل دیگری که در موقعیت های بحرانی، بدان متوسل می شویم، « امید » است. علرغم اینکه، آنرا همواره در تعریف اعتماد به کار گرفته اند. اما در مقایسه با اعتماد، مفهومی متفاوت است، سزتومپکا از جمله کسانی است که براین تفاوت تأکید کرده و استدلال می کند که، امید، برخی از ویژگی های اعتماد را ندارد، ویژگی هایی چون، اراده، موقعیت نسبی، آگاهانه بودن، « امید منفعلانه، مبهم و غیر عاقلانه بوده و تنها احساسی است که شرایط را روبه بهبود می بیند و یا برعکس، برای مثال، امیدوار می شویم که روزی پولدار شویم » ( 24، 1999. Sztompka ). سرتومپکا، بطور کلی، « امید‌ » و اطمینان را، درونی[9]، فاقد تعمد[10]، بی طرفانه[11]، می داند که مربوط به « قضا و قدر » می‌شوند، چیزهایی عملاً بدون دخالت ما انجام می گیرند، حوادثی که ما تنها در پندار خود به آنها توجه می کنیم. ما در موقعیت اعتماد دست به کنش می زنیم، موقعیتی نامتعین و غیر قابل کنترل، که در آنها  در رابطه با آینده ایی نامطمئن شرط بندی می‌کنیم. ( همان، 25 ).

     

    باور[12]و تعهد[13]

    سزتومپکا، استدلال می کند که، اعتماد از دو جزء تشکیل شده است. 1- باورها 2- تعهد.

    باورها به انتظارهایی ویژه ایی بر می گردند، بر این اساس، اعتماد مبتنی است که بر یک تئوری فردی به این معنی که دیگران، در رویدادهای آینده چگونه عمل خواهند کرد. باور به این بعد از « اعتماد » بر می گردد که ما به گونه ایی عمل می کنیم که انگاری از آینده خبر داریم، به زعم لوهمان، اعتماد را به گونه ایی نشان می دهد که، آینده برای ما شناخته شده است. باور، اعتماد را تبدیل به رفتاری می کند که در آن، آینده قابل تعیین، به نظر می رسد. این باور متوجه دیگران است، بطور معمول نمی توانیم اعتماد را به رفتار خویش اختصاص دهیم، به عنوان مثال، « اعتماد دارم که مسواک می زنم »، بلکه این اعتماد متوجه دیگران است. با این همه، باور آگاهانه برای توضیح اعتماد کافی نیست. اعتماد فراتر از توجهی فکورانه به ممکنات آینده است. عنصر تکمیل کننده این باور، تعهد است. انتظاری بجا از دیگری در رابطه با کاری که برای او انجام می دهیم‌ (اعتماد)، برای مثال، من به دختری اعتماد می کنم که می تواند در آینده ما در خوبی شود، بنابراین با او ازدواج می کنم، یا من به یک کاندیدای انتخاباتی اعتماد می کنم که می تواند در آینده نقش مهمی ایفا کند. بنابراین به او رأی می دهم ( 26- 25. 1999. Sztompka ).

    انتظار ایفای نقش مادری خوب و یا سیاستمداری توانا – در واقع تعهدی است که از جانب دختر و کاندیدا برای حفظ اعتماد ایجاد می شود. جیمز کلمن نیز در بحثی مشابه، به عامل تعهد در « اعتماد » اشاره کرده است. ( رجوع کنید، کلمن، 1377. ص 467 ).

    رویکردهای موجود نسبت به اعتماد:

    اعتماد از جهات مختلف و متنوعی موردتوجه قرار گرفته است، شاید بتوان گفت که، یکی از علل پیچیدگی مفهوم اعتماد و نیز فقدان چهار چوب نظری مطمئن برای تحلیل آن، این است که واژه مذکور به دلیل کاربردهای متنوع، از جهات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است، به نحوی که هر کس از ظن خود یار اعتماد شده است. روانشناس به یک شکل، اقتصاد دان به صورتی دیگر و جامعه شناس با نگاهی متفاوت از این دو در اندک متون فارسی مربوط به اعتماد که عملاً به چند پایان نامه خلاصه می شود، برخورد متفاوتی با رویکردهای موجود به اعتماد شده است، برخی ها از خیر توضیح آنها گذشته اند و به عبارتی عطای کا را به لقایش بخشیده اند، ( امیر کافی، عسگری مقدم ) برخی نیز این امر را به شکل متفاوتی توضیح داده اند، به عنوان نمونه، شفیع گوری جاشیران در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع اعتماد به رسانه ها، از اعتمادسیاسی، اعتماد اقتصادی و اعتماد روانشناختی سخن گفته است، مبنای این طبقه بندی زمینه ای است که اعتماد  در آن به کار گرفته شده است. از این رو فوکویاما به عنوان فردی نام گرفته که رویکرد اقتصادی به اعتماد دارد، در حالیکه، مبنای حرکت فرکومایا، رویکرد اجتماعی است. بر همین اساس وی از رویکرد سیاسی نیز یاد می کند ( گوری جاشیران، 1382؛ 52 )، افسانه کمالی نیز در پایان نامه دکتری خود با عنوان، «مطالعه تطبیقی در حوزه فرهنگ و سیاست» این بحث را به این صورت مطرح کرده که اعتماد چگونه «عنوان» شده است؟ از این رو، برخوردهایی را که با اعتماد شده در نه گونه مختلف مطرح کرده است، توجه به اعتماد به عنوان یک فرآیند ناآگاهانه نگاهی که اعتماد را وابسته به انتظارات می داند.

    رویکردی که اعتماد را بیرونی عنوان می کند. و به این ترتیب اکتسابی بودن اعتماد، مبتنی بودن اعتماد بر تشابه، بر فقدان اطلاعات، بر رابطه، و حسن ظن ( کمال، 1383؛ 15-13). ( بحث خانم کمالی بطور کامل در بخش  ضمیمه خواهد آمد ).

    رویکردهای مختلف به اعتماد را در یک طبقه بندی کلی به دو گروه فردی و اجتماعی تقسیم کرده اند. هر یک از این رویکردهای کلی در داخل خود ترکیبی از ویژگی های فردی و اجتماعی را مورد توجه قرار داده اند. دلهی[14]و نیوتن[15] در کاری مشترک به جمع بندی ابعاد مختلف این دو رویکرد پرداخته اند.

    این دو در خصوص رویکرد فردی به اعتماد می نویسند: این رویکرد محصول شکل گیری و گسترش مکاتب روانشناسی – اجتماعی در دهه های پنجاه و شصت میلادی است، نظریه پردازان این رویکرد استدلال می کنند که اعتماد اجتماعی یک مشخصه کاملاً فردی است، آنها استدلال می کنند که اعتماد بخشی از سندرم صفات فردی است که شامل خوش بینی، باوری توأم با عمل و اطمینان است که افراد می توانند، مشکلات خود را حل کنند و یک زندگی اجتماعی آرام با یکدیگر داشته باشند. در رویکرد فردی اعتماد اجتماعی در دوران کودکی یاد گرفته می شود. و تا سالهای آخر عمر با انسان می ماند، تغییرات آن کند بوده و تنها در نتیجه تجربه های ویژه و تکان دهنده ممکن می شود. (5 . 2002. Newton. Dellhey ). اریک اریکسون[16] را می توان، از نظریه پردازنی به حساب آورد که در متنی کاملاً روانشناختی، این نظریه را مطرح می کند و اعتمادی را تعریف می کند با عنوان اعتماد بنیادی[17]، که محصول نخسیتن ماههای زندگی انسانها است. ( رجوع کنید به توضیح اعتماد بنیادی در بخش بعدی ).

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, مقاله در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, تحقیق درباره تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, مقاله درباره تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله جایگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت