تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: word کد فایل: 11378
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

    جوری ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی) چکیده در مثنوی، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعی آن را می ستاید و صفت اولیائش می شمارد و در مواضعی دیگر آن را نکوهش کرده و مردم را به دوری جستن از آن دعوت می کند. در این مقاله این دو نوع متفاوت عقل مورد بحث قرار می گیرد و این که مولانا برای هر یک چه توصیفاتی قائل شده است بررسی می شود. واژه های کلیدی: عقل، عقل کلی، عقل جزئی، عقل ممدوح، عقل مذموم مقدمه: عقل قوه ای است که از دیرباز در شناخت و درک ماهیت آن کوشش شده است.

    فلاسفه و عرفا دو گروهی هستند که بیشترین سخنان و تعاریف را از عقل و ماهیت و کارکرد آن ارائه داده اند در این مقاله با ارائه تعاریفی از عقل، به بررسی دیدگاه های مولانا جلال الدین در این باب پرداخته می شود. با توجه به این نکته که برخلاف آنچه عامه می پندارند عرفا به طور مطلق مخالف عقل و عقلانیت نیستند و تنها عقل را در مواردی که قصد شناخت امور ماوراء طبیعت و پی بردن به ذات اقدس الهی را دارد ناقص و نارسا شمرده و آن را نکوهش کرده اند مولوی نیز که یکی از بزرگترین عرفای اسلامی می باشد، به این موضوع یعنی تواناییها و عدم تواناییهای عقل در جای جای مثنوی اشاره کرده است و مرز بین عقل ممدوح و ایمانی و عقل مذموم و دنیوی را مشخص کرده است. معنای لغوی و اصطلاحی عقل واژه عقل معادل انگلیسی کلمات reason , visdom , intellect , mind می باشد و در فرهنگ واژگان فارسی با واژگان خرد، استدلال، علم ... برابر است. "در خلاصه السُّلوک اهل علم گویند: عقل جوهری نورانی است که خداوند آن را در مغز آفریده است و نورش را در قلب قرار داده و اهل لسان گویند: عقل چیزی است که صاحبش را از ملامت دنیا و پشیمانی عقبی نجات دهد." به همین دلیل برخی آن را مشتق از عقال به معنای زانو بند و افسار شتر گرفته اند ، زیرا عاقلان را از کجروی و انحراف باز می دارد. مطابق نظریه حکمای مشاء اولین صادر از خداوند عقل است" اول ما خلق الله العقل" غزالی نیز در احیاء علوم الدین حدیثی را روایت می کند که در ابتدای آن به اولیت خلقت عقل و نیز عجز عقل از شناخت حق تعالی بدون یاری خود او اشاره شده است. " در فلسفه عقل اول و عقل کل جبرئیل علیه السلام را گویند و در فرهنگ است که عرش را نامند و نیز اصل و حقیقت انسان را گویند از آنکه فیض و واسطه ظهور نفس کل است و آنرا به چهار نام نامیده اند: یکی عقل، دوم قلم اول، سوم روح اعظم، چهارم ام الکتاب و از روی حقیقت، آدم صورت عقل کل است و حوا صورت نفس کل. " عقل گرایی در اسلام " یکی از بزرگترین حقوق اسلام بر بشر تعیین حدود عقل است، هیچ دینی به اندازه اسلام مقام عقل را بالا نبرده و از آن تجلیل ننموده است در این آیین، ارزش هیچ عملی به پای تعقل و تفکر نمی رسد، پیغمبر اسلام یک ساعت تفکر را برتر از هفتاد سال عبادت دانسته اند، ولی همین تفکر و تعقل اگر در ذات پرودگار باشد حرام و گناه است، نه تنها در ذات بلکه در صفات و اسماء خداوند نیز کمیت اندیشه لنگ است." " عقل گرایی در اسلام با بحث قضا و قدر آغاز شد. " " تعالیم مکرر و بدون شبهه قرآن درباره دو نوع وحی- قدرت خداوند که در آفرینش دیده می شود و اراده خدا همانطور که به پیامبرانش وحی شده است- مدتها پیش از پیدایش مباحث کلامی، راهی عقلی به حقایق مذهبی گشود. در واقع در مورد بعضی از مسائل خاص که در زمان پیغمبر اسلام، مورد بحث بودند و مخصوصاً تعالیم مربوط به رستاخیز، قرآن خود شیوه استدلال را تعیین کرد. " جایگاه عقل در فلسفه عقل برای توجیه خود به فلسفه و علوم یونانی گذشتگان نیاز داشت. فلسفه نیز برای مورد قبول واقع شدن به عقل و عقلا نیت محتاج بود به همین دلیل در طول تاریخ فلاسفه به تفسیر و توضیح عقل پرداختند و سعی بسیار کردند تا هر حقیقتی را با سلاحی مجهز به عقل و استدلال کشف نمایند. از یونان قدیم که مهد بروز و ظهور فلسفه و کانون عقل گرایی قدیم بود، فیلسوفان بیشماری به پا خواستند و پرچم عقل گرایی را به اهتزاز در آوردند، از جمله آنان افلاطون، فیلسوف بزرگ و نامی بود که پایه گذار مکتب فلسفی صرف شد و هر حقیقتی را حتی حقیقت عالم مثل را با عقل جستجو می کرد، "در نظر افلاطون کلمه "ماورای عقل" وجود نداشت چون عقل با واقعیت نهایی یکی باشد چگونه چیزی می تواند ورای آن باشد؟ ارسطو نیز که شاگرد دبستان عقل افلاطون بود، ایمانی بی برهان عقلی داشت به اینکه عقل بشری می تواند به معرفت دست یابد و معرفت در نظر او جستجو از حقیقت کائن است و اطلاع یافتن از او." " ارسطو در کتاب " اخلاق نیکو ماخس" عقل را جنبه الهی وجود انسانی می شمارد و در کتاب " نفس" عقل را چیزی که جنبه الهی بیشتری دارد می داند و به هر صورت عقل فعال را او عقلی الهی که از هر جهت خارج از وجود فردی انسانی است می شمارد." به عقیده ارسطو" عقل فعال قوای نفس منفعل را از اثر فعالیت خود ظهور و بروز می دهد و به واسطه او انسان مقامی میان حیوانیت و الوهیت دریافته است و او باقی و ابدی است و پس از مرگ دوباره به مبداء اصلی و عقل کل که غایت غایات است باز می گردد." جایگاه عقل در عرفان بر خلاف فلاسفه و حکما که برای عقل و خرد انسانی ارزش فراوان قائل شده اند و زمام همه امور خود را به دست عقل سپرده اند، عرفا و صاحبدلان کمترین ارزشی برای عقل و استدلال قائل نشده اند. البته قابل ذکر است که این عقل و استدلال مذموم و نکوهیدنی به آن جنبه ثانوی عقل اشاره دارد که می توان به نوعی آنرا عقل معاش نامید، زیرا، هر که از این عقل مادی بهره بیشتری داشته باشد، در زندگی مادی و دنیایی موفق تر و بهره مندتر است و به همان میزان خسران دیده آخرت و حیات معنوی است. این عقل دنیایی غیر آن عقل کلی است که به نوعی با واجب الوجود فلاسفه هم یکی است و هر که از آن عقل نصیبی برده باشد با فرشتگان پهلو می زند بلکه رشک ملایک هم می شود. عقل کلی در همه جا ستایش شده، در جای جای اثر بزرگ و جاودانه مولانا جلال الدین هم، پیوسته مورد مدح و ستایش واقع شده است. "عرفا اگر هم گاهی سخنانی می گویند که از آن می توان به اندیشه فلسفی تعبیر کرد این اندیشه یا فلسفه را باید از همان نوع اندیشه های ما قبل منطق ارسطویی دانست که در تفکر عرفان گرای کهن به طور کلی یافت می شود. چنین فلسفه ای در پی اثبات یا رد امری از طریق تعقل منطقی نیست. بلکه معرفتی را که از راه شهود و بلاواسطه دریافته است با یقین و اعتقادی پیامبرانه بیان می کند. در تفکر فلسفی هدف از پیش معین و معلوم است اما در عرفان از پیش نه هدف معلوم است و نه راه." امام محمد غزالی در کیمیای سعادت می گوید: " ... به سبب آنکه دروی عقل نهاده اند کار فرشتگان کند... و آدمی را فرموده اند که: به نور عقل که از آثار انوار فرشتگانست، تلبیس و مکر شیطان کشف می کند تا وی رسوا شود و هیچ فتنه نتواند انگیختن..." نیز باز هم در ستایش خرد گوید: " پس آدمی را آنچه سباع را و بهایم را داده اند هست و زیادت از آن وی راکمالی داده اند – و آن عقل است- که خدای را تعالی بدان بشناسد و جمله صنع وی بداند و بدان خویشتن از دست شهوت و غضب برهاند و این صفت فرشتگان است و بدین صفت وی بربهایم و سباع مستولی است و همه مسخر ویند با هر چه بر روی زمین است." و نیز وی عقل را جوهری روشن و نورانی دانسته که پس از مرگ انسان باقی می ماند: " پس حقیقت آدمی آنست که کمال وی و شرف وی بدوست و دیگر صفتها غریب و عاریتی است و ایشان را به مزدوری و چاکری وی فرستاده اند و برای اینست که چون بمیرد نه غضب ماند و نه شهوت. اما جوهری روشن و نورانی آراسته به معرفت حق تعالی بر صورت ملایکه تالاجرم رفیق ایشان باشد." عین القضاه در کتاب "زبده الحقایق" بحث مفصلی راجع به عقل و معرفت دارد که عفیف عسیران در مقدمه تمهیدات شرح و تفسیر جامعی از آن به عمل آورده است. لب تمام مطالب و نظریات عین القضاه در مورد عقل این است که عقل وسیله شناخت است و خطا هم در آن راه ندارد ولی نه هر شناختی و معرفتی. به گفته عین القضات عقل و خرد برای درک بعضی از موجودات آفریده شده، نه همه موجودات، یعنی درست است که ما به وسیله عقل برخی موضوعات مشکل و پیچیده را حل می نماییم اما این دلیل نمی شود که آن را در همه امور راهنما و کاردان تلقی کنیم: "... خرد برای دریافت بعضی از موجودات آفریده شده چنانکه چشم برای دیدن قسمتی از موجودات خلق شده است و از دریافت شنیدنی ها و بوئیدنی ها ناتوان است، همچنان عقل از ادراک بیشتر موجودات عاجز است." وی اشاره می کند از طریق علم که مقید به زمان و مکان است نمی توان به وجودی که ازلی و رها از زمان و مکان است پی برد:"از محالات آشکار آنست که سالک بتواند از طریق علم، به ازلیت راه یابد زیرا آنکه جز به دانش نمی پردازد، در بند زمانست و رسیدن به ازلیت ممکن نیست مگر پس از پاره کردن این بند." عین القضات همچنین در تمهیدات " نسبت چشم عقل را با چشم بصیرت مانند نسبت پرتو آفتاب با ذات خورشید می داند و معتقد است قصور عقل در ادراک معانی عرفانی مانند قصور و هم است در ادراک معقولات." و نیز در رساله جمالی می گوید:" انسان عقل را نباید در امور دینی به کار ببرد مگر در حالت دفاع بر ضد مبدعان" مولوی و اعتقاد به تفاوت عقول مولوی در مثنوی درباره عقل مطالب گوناگون و به زعم بعضی متناقض دارد، اما با توجه به مقدمه ای که ذکر شد و نیز با مطالعه بیشتر و عمیق تر مثنوی این تعارض و تناقض حل می شود و اصولاً در مثنوی هیچ تعارضی نیست که به وحدت نرسد چنانکه خود مولانا فرموده: "مثنوی ما دکان وحدت است." 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    آربری، آ.ج. (1358). عقل و وحی در اسلام. ترجمه حسن جوادی. تهران: انتشارات امیرکبیر. 2- الفاخوری، حنّا.(1367). تاریخ فلسفه در جهان اسلام. ترجمه عبدالمجد آیتی. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. 3- پورنامداریان، تقی.(1382). دیدار با سیمرغ. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 4- تهانوی، محمدعلی. بی تا. کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم. مکتبه لبنان ناشرون. 5- جرجانی، علی بن محمد الشریف.(1969). التعریفات. مکتبه لبنان ناشرون. 6- جعفری، محمدتقی.(1359). عقل و عاقل و معقول. تهران: نهضت زنان مسلمان. 7- داوودی، علی مراد. بی تا. عقل در حکمت مشاء. تهران: انتشارات دهخدا. 8- شریعتی مزینانی، محمدتقی. بی تا. وحی و نبوت در پرتو قرآن. تهران: انتشارات حسینیه ارشاد. 9- عبدالحکیم، خلیفه.(1352). عرفان مولوی. ترجمه احمد محمدی و احمد میرعلایی. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی. 10- عین القضاه همدانی. بی تا. تمهیدات. مقدمه و تصحیح عفیف عسیران. تهران: انتشارات منوچهری. 11- غزالی، محمد.(1371). کیمیای سعادت. تصحیح احمد آرام. تهران: انتشارات اطلاعات. 12- فروغی، محمد علی.(1360). سیر حکمت در اروپا. تهران: انتشارات زوّار. 13- مولوی، مولانا جلال الدین محمد.(1379). مثنوی معنوی. به سعی و اهتمام نیکلسون. تهران: انتشارات امیرکبیر.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , مقاله در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , تحقیق درباره تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , مقاله درباره تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت