تحقیق مقاله آفرینش انسان

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: word کد فایل: 11717
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله آفرینش انسان

    مقدمه

    در پاسخ به این سؤال که هدف از آفرینش انسان چیست باید در اصل مسأله خلقت انسان و وجود تکالیفی که برگردن انسان نهاده شده بحث شود تا مسأله جاودانگی انسان و تسویه اعمال تبیین گردد.

    از دیدگاه قرآن عالم هستی دارای هدف و غایت می‎باشد. جهان آفرینش بیهوده خلق نشده و به سوی مقصد و مقصودی در حرکت و تکاپو می‎باشد پروردگارا جهان آفرینش را بیهوده نیافریدی یا گمان کرده‎ای که ما شما را بیهوده آفریدیم و شما بسوی ما بازگشت نمی‎کنید.

    فرق اساسی که انسان با سایر مخلوقات الهی دارد. رسیدن او به کمالات انسانی و زندگی جاودانگی از مقام خلیفه الهی می‎باشد. و آن میسّر نمی‎شود مگر با اعمال و رفتار نیک و فائق آمدن از آزمایش‎های الهی و در نهایت در محکمه عدل الهی با دادن حساب. امیرالمؤمنین علیه السّلام می‎فرماید: ای بندگان خدا پیش از آنکه رفتار و کردار شما مورد ارزیابی قرار گیرد خود را بسنجید و قبل از آنکه به حساب شما برسند خودتان به حساب خود برسید انسان منحصر در زندگی دنیوی نیست، بلکه موجودی جاودانه است که با تلاش اختیاری خود سعادت یا شقاوت جاودانه خویش را رقم می‎زند. سعادت و شقاوتی که این جهان محدود ظرفیت تحقق آنرا ندارد. خداوند می‎فرماید: بلکه شما زندگی دنیا (و نعمات مادی آن) را بر می‎گزینید در حالی که (نعمتها و مواهب) آخرت بهتر و پایدارتر است.

    پس با توجه به رابطه تکوینی دنیا و آخرت، به ناچار باید پیوند دین و دنیا را پذیرفت؛ زیرا هر عمل دنیوی در ثواب و عقاب اخروی مؤثر است و با توجه به این که دین، تضمین کننده سعادت اخروی انسان‎ها است و حتی به اعتقاد سکولارهای ملایم، در آبادانی دنیا مؤثر است، باید در بُعد فردی و اجتماعی دنیا، اظهار نظر کند و انسان را در عالم دنیا به حال خود وا نگذارد؛ در نتیجه، پیوند عمیقی بین دین و دنیا برقرار است، حتی ارتباط قرار دادی دنیا و آخرت در به حاشیه راندن سکولاریسم اثر دارد؛ زیرا اعتقاد به خدا و حیات اخروی، در تصمیم‎گیری‎ها و عمل‎کردهای دنیوی تأثیر می‎گذارد.

    مکتب‎های مادی که منکر امور معنوی و ماورایی هستند در همه مسایل دین موضعی دنیاگرایانه دارند و مفهوم و معنای کمال و سعادت، مصداق واقعی آن دو، و راه دستیابی به آن را در امور مادی خلاصه می‎کنند. امّا مکتب‎های غیرمادی و به ویژه مکتب‎ های الهی دیدگاهی بس فراتر و گسترده‎تر و والاتر از مظاهری مادی و دنیوی را ارایه می‎کنند.

    که قرآن کریم آنرا با واژگان فوز (کامیابی) فلاح (رستگاری) و سعادت (خوشبختی) یاد کرده است. استاد مطهری می‎فرمایند: حکمای الهی می‎گویند واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است. لهذا واجب الفیاضیه است. از این رو هر کس طالب هر چه باشد، خدا او را مدد می‎کند، چنین نیست که اگر کسی طالب دنیا باشد خدا بفرماید تو گمراه هستی و برخلاف ارشاد و هدایت ما عمل کرده‎ای پس ما تو را تأیید نمی‎کنیم، نه چنین نیست، دنیا طلب هم در دنیا طلبی خویش در حدودی که این سرای اسباب و علل و تمانع و تزاحم امکان می‎دهد مورد تأیید و حمایت الهی است و از بذل و بخشش بی‎دریغ او بهره‎مند می‎گردد. به عبارت دیگر جهان، سرزمین مستعد و مناسبی است برای کاشتن و روئیدن و رشد کردن و درو کردن، بستگی دارد به این که انسان چه بذری برای رشد و پرورش انتخاب کنند و چه محصول بخواهد بدست آورد، هر بذری انتخاب کند همان بذر عیناً در مزرعه مستعد و مناسب این جهان رشد داده می‎شود. بلی یک حمایت مخصوص از برای اهل حقیقت هست که رحمت رحیمیه نامیده می‎شود دنیا طلبان از این رحمت محرومند، زیرا خواهان آن نیستند. ولی رحمت رحمانیه خدا در تمام مردم و در تمام مسیرها علی السویه جریان دارد.

    از طرفی انسان در وجودش غریزه آزادی طلبی است و نمی‎خواهد هیچ قید و بندی داشته باشد و این آزادی به گونه‎ای که در آن تعرض به مال و جان انسان‎ها و رواج بی‎بند و باری در جامعه و عدم حاکمیت قانون در نظام‎مندی جوامع بشری موجبات اختلال نظم و آسایش را به دنبال خواهد داشت، چگونه است که بعضی از جوامع بشری حتی اعتقاد به مبدأ و معاد هم ندارند و با توسل به تجارت خود و دیگران و بهره‎جویی از عقل، ‌قانونی را وضع کرده و آنرا به مرحله اجرا می‎گذارند و با توسل به آن اشخاص را مجازات ویا تشویق می‎کنند و جامعه را به حال خود وانمی‎گذارند با اینکه انسان صلاحیت کافی برای قانون گذاری ندارد چرا که وضع و یا کشف چنین قانونی بر یک انسان شناسی کامل و شناخت جایگاه انسان در جهان هستی است و پر واضح است که انسان هنوز بزرگترین مسأله و مجهول بشریت است بشری که به موجود ناشناخته لقب گرفته است. انسانی که آفت غفلت، خطا و نسیان در وجودش نهفته است پس چگونه خداوند متعال که خالق همه هستی می‎باشد قانون و برنامه‎ای نداشته باشد. بنابراین وقتی که قادر متعال می‎فرماید به حساب همه بندگانش رسیدگی خواهد کرد همه از روی مصلحت و دوست داشتن می‎باشد و ما نباید نسبت به حساب دهی بی‎توجه بوده و از آن اعلام نارضایتی نماییم. چون خداوند می‎فرماید: آنچه را که انجام داده‎اند حاضر می‎یابند و پروردگار تو، به احدی ستم نمی‎کند.

    راز آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی چیست؟

    یکی از مباحث مهمی که در فلسفه مطرح می‏گردد، مبحث علّت و معلول است که در این بحث تقسیمات مختلفی را برای علّت ذکر می‏کنند؛ از جمله این که علّت یا داخلی است و یا خارجی و منظور از علّت داخلی، علّتی است که با معلول متّحد می‏گردد و در ضمن وجود آن باقی می‏ماند و خود بر دو قسم است:

    الف، ماده: نسبت به نوعی که مرکب از ماده و صورت است؛ ب، صورت: نسبت به نوعی که مرکب از ماده و صورت می‏باشد. مادّه حیثیت بالقوه‏ی شی‏ء است و صورت، حیثیت بالفعل آن و منظور از علّت خارجی، علّتی است که وجود آن بیرون از وجود معلول است که خود بر دو قسم است:

     

    1. فاعل: که عبارت است از پدیدآورنده‏ی معلول؛ 2- غایت: چیزی است که معلول به خاطر آن پدید می‏آید. اکنون بحث ما در علّت غائی است. علّت غائی برای هر کار اختیاری ضرورت دارد و حقیقت آن محبت و شوقی است که نسبت به حصول نتیجه‏ی کار در درون فاعل مختار وجود دارد و علّت غائی نامیدن نتیجه‏ی کار به این خاطر است که محبت و شوق فاعل به حصول آن، موجب به وجود آمدن آن می‏گردد. افعال الهی نیز که از فاعل مختار سر می‏زند، علّت غائی دارند. و از این قاعده مستثنا نیستند اکنون بحث دراین است که آن غایت و هدف، در آفرینش انسان چه می‌باشد.
    در مورد هدف خداوند از آفرینش انسان، اقوال مختلفی وجود دارد: بعضی از صاحب‏نظران هدف و علّت غائی در افعال الهی را انکار کرده‏اند (نظریه‏ی اشراق - نظریه‏ی اشاعره) گروهی دیگر هدف الهی را سود رساندن به مخلوقات شمرده‏اند (معتزله) و گروه سومی قائل به وحدت علّت فاعلی و علّت غائی در مجردات تامه شده‏اند.

    قول اوّل

    این سؤال که هدف خدا از آفرینش چیست، صحیح نیست، چون خدا خود هدف است نه این که هدف داشته باشد. هر کس که کاری انجام می‏دهد برای آن است که نقص خود را با آن کار بر طرف کند. احتیاجی دارد و می‏خواهد آن احتیاج را برطرف کند تا به کمال برسد. اگر خودِ کمال مطلق - یعنی خدا - خواست کار انجام بدهد، دیگر این سؤال صحیح نیست که کمال مطلق برای چه این کار را انجام می‏دهد. هر فاعلی کاری را انجام می‏دهد که به کمال برسد. این سؤال که خود کمال مطلق به چه منظور کاری را انجام می‏دهد؟ سؤال درستی نیست. بلکه درباره‏ی کمال مطلق این گفته می‏شود که او چون کمال مطلق و خیر محض است و یکی از شعب کمال، جود و سخا است، از چنین ذاتی خیر و احسان وجود صادر می‏شود و آن افاضه‏ی هستی است. افاضه هستی بهترین جود است، پس خدا منزّه از آن است که هدف داشته باشد؛ چون کمال محض و غنی محض است؛ بلکه خود او هدف است امّا از آن‏جا که حکیم کار بیهوده نمی‏کند، عالَم که فعل اوست هدف دارد.

    قول دوّم

    گروهی از متکلمان (= معتزله) بر آن‏اند که خداوند در افعالش غایات و اغراضی دارد؛ امّا این غایات و اغراض - اموری نیست که به سود خداوند باشد و خیر و نفعی را به او واصل گرداند، بلکه - مصالحی است که به خلایق مربوط می‏شود و بهره‏اش به ایشان می‏رسد.

    من نکردم خلق تا سودی کنم                بلکه تا بر بندگان جودی کنم

    اگر غایتی که خداوند را به سوی فعل سوق داده و فعل خداوند بلکه فاعلیت او بر آن متوقف می‏باشد همان خیر و مصلحتی باشد که بر فعل مترتب می‏گردد، در این صورت غیر خدا - که همان مصلحت مترتب بر فعل است - در خداوند تأثیر کرده است، با آن که خداوند فاعل نخستین بوده و علیتش تام می‏باشد و متوقف بر هیچ چیز نیست.

    قول سوم

    این که گفته می‏شود فعل الهی معلل به اغراض نمی‏شود، بنا بر این محال است برای خدا هدفی وجود داشته باشد، آن چنان که برای افعال انسانی وجود دارد؛ یعنی او در ذات خود فاقد چیزی نیست تا با کار، واجد شود. امّا این بدان معنا نیست که فعل خداوند عبث است و هیچ غرضی ندارد و جمع معلل نبودن به اغراض و عبث نبودن فعل الهی به این است که بگوییم: هدف خداوند خارج از ذاتش نیست. پس هدف نهایی بر می‏گردد به آن‏چه که لازمه‏ی ذات الهی است و مقتضای اسمای حسنای الهی و صفات علیای اوست. به زبان فلسفی چنین می‏شود که هدف خود ذات است.زبان عرفانی این که خدا دوست داردکه صفات او تجلّی کند و بالاخره کاری که انجام می‏دهد برای خود اوست، چون خودش را دوست دارد و البته نه این که نفعی عایدش می‏شود بلکه چون خودش را دوست دارد، آثار خود را هم دوست دارد و ایجاد می‏کند. پس هدف از فعل زاییده نمی‌شود بلکه مقدم بر فعل است. این حاصلِ همان مطلبی است که گفتیم در فعل الهی علّت غایی و فاعلی یکی است". "آن چه که در هر کار اختیاری ضرورت دارد، مطلق علم و حُبّ است. خواه علم حضوری باشد یا حصولی و خواه شوق زاید بر ذات باشد یا حُبّی که عینِ ذات است" و "همان گونه که علم الهی بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به مخلوقاتش که جلوه‏هایی از وجود او هستند با اختلاف مراتب و درجاتشان تعلق می‏گیرد، حب الهی هم بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به خیر و کمال مخلوقاتش تعلق می‏گیرد و در میان مخلوقات هم اصالت و تبعیت نسبی در محبوبیت و مطلوبیت وجود دارد، یعنی حب الهی به مخلوقات در درجه‏ی اول به کامل‏ترین آن‏ها که نخستین مخلوق است تعلق می‏گیرد و سپس به سایر مخلوقات، الاکمل فالاکمل؛ و حتّی در میان مادیات و جسمانیات که تشکیک خاصّی ندارند می‏توان وجود کامل‏تر را هدف آفرینش ناقص‏تر شمرد و جمادات را مقدمه‏ای برای پیدایش انسان به حساب آورد (خلق لکم ما فی الارض جمیعاً) و سر انجام حب به انسان کامل را علّت غایی برای آفرینش جهان مادّی‏دانست و به این معنا می‏توان گفت که خدای متعال جهان مادّی را برای تکامل موجودات جسمانی و رسیدن آن‏ها به خیر و کمال واقعی خودشان آفریده است؛ زیرا هر موجودی که دارای مراحل مختلفی از کمال و نقض است کامل‏ترین مرحله‏ی آن اصالت نسبی در محبوبیت و مطلوبیت خواهد داشت؛ ولی لازمه‏ی آن این نیست که موجودات ناقص‏تر یا مراحل ناقص‏تر از وجود یک موجود، هیچ مرتبه‌‏ای از مطلوبیت را نداشته باشند. به همین منوال می‏توان اهدافی طولی برای آفرینش نوع انسان در نظر گرفت

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله آفرینش انسان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان, مقاله در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان, تحقیق درباره تحقیق مقاله آفرینش انسان, مقاله درباره تحقیق مقاله آفرینش انسان, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله آفرینش انسان
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت