تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان

تعداد صفحات: 31 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21193
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: هنر
قیمت قدیم:۱۶,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان

    جهان مادی‏ گرای معاصر که همه چیز را با معیارهای کمّی و غالبا مادی و اقتصادی می‏سنجد، در برخی نقاط جهان تا جایی پیش رفته است که نه تنها آثار و نتایج و فواید فعالیت‏های بشری را این‏گونه ارزیابی می‏کند، بلکه پا را فراتر نهاده و به بازدهی فوری و بالبداهه آن اصرار می‏ورزد. یکی از مقولاتی که به انحای مختلف به اسارت سرمایه در آمده است، زمینه‏های مختلف هنری می‏باشد که کم و بیش (چه از نظر هنرمند، چه از نظر مواد اولیه مورد نیاز او و چه از نظر آحاد جامعه به عنوان مخاطبان هنر) تحت تأثیر موازین اقتصاد رایج جامعه قرار گرفته‏اند. برای ایجاد این ارتباط و یا بهتر بگوییم برای توجیه این سلطه نیز موضوعاتی همچون «نیاز توسعه هنر به سرمایه» و بالنتیجه «لزوم خودکفایی هنر» و همچنین بازدهی اقتصادی آن مطرح می‏شود. وضعیت حاضر را شاید بتوان از ثمرات دوران مدرن شمرد که همانند گذشته لزومی به عجین بودن زندگی و فعالیت‏های انسان با هنر نمی‏بیند و هنر را مقوله‏ای منتزع از زندگی جدید قلمداد می‏کند که ایجادش به عده‏ای خاص محدود است که البته هزینه‏هایی دارند و لذا مصرف کنندگان آثار هنری باید این هزینه را بپردازند.

     

    به هر ترتیب نوشتار حاضر بدون ادعای پرداختن به جنبه‏های مرتبط با «هنر» و «اقتصاد» سعی بر آن دارد تا رابطه آن‏ها را در جوامع گذشته و معاصر مورد کنکاش اجمالی قرار دهد.

     

    هنر و موضوعات مرتبط با آن

    در فرهنگ دهخدا «هنر» به معانی زیر آمده است: علم، معرفت، دانش، فضیلت، کمال، کیاست، فراست و زیرکی. این کلمه در واقع به معنی آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را در بر دارد و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران می‏نماید. هر کجا عنایت آفریدگار (جل‏جلاله) آمده همه هنرها و بزرگی‏ها ظاهر کرد (تاریخ بیهقی).

    خطر، اهمیت، قابلیت، لیاقت، کفایت، توانایی فوق‏العاده جسمی و روحی، صنعت و حرفه و شغل و پیشه و کسب و خاصیت،(1) دیگر معانی هنر هستند.

    بی‏مناسبت نیست تا به ریشه واژه (art) نیز که هنر به‏عنوان معادل آن انتخاب شده است، اشاره‏ای بشود: ریشه واژه (art) از لغت لاتینی «آرس» به معنی ساختن، گرفته شده است. در ادوار مختلف تاریخ، واژه هنر به روش درست و مناسب ساخت و ایجاد اشیا و اعمال انسانی گفته می‏شد. مهارت در انجام کار به عنوان ثمره معرفت و ممارست، مهارت فنی و حرفه‏ای، کاربرد مهارت در موضوعات ذوقی مثل شعر و موسیقی و رقص و... معانی‏ای است که برای artمطرح می‏باشد.(2) به این ترتیب این تفکر بر متن زندگی منطبق بوده و از آن تفکیک‏ناپذیر بود. این واژه art در فارسی معادل «فن»، «هنر» و گاهی «صنعت» به کار می‏رفته است. واژگان «فن» و «هنر» به معنای امروزین خود نیز به توانایی انجام عمل و یا ساختن صحیح چیزی اطلاق می‏شوند. شعرای پارسی‏گو، مثل فردوسی، هنر را به‏معنای صنعت نیز به کار برده‏اند. واژه صنعت نیز که امروز معادلی برای واژه تکنولوژی می‏باشد، به «فنون» اشاره دارد که در فرهنگ اسلامی، همان، هنر (و یا هنر های تجسمی) است.(3) چنان که گذشت، وحدت بین معنای «هنر»، «فن» و «صنعت» در زندگیِ جامعه سنتی گویای یکپارچگی و وحدت زندگی انسان است؛ وحدتی که بر گرفته از جهان‏بینی سنتی بوده و بر همه اعمال و رفتار و تولیدات انسان حاکم است.

    مروری اجمالی بر ادبیات ایران نیز گویای این واقعیت است که مفهوم هنر محدودیت امروزه را نداشته و جملگی کمالات معنوی انسانی که نشان از جهان‏بینی و تفکر و انسانیت و آرمان‏های او داشته‏اند را شامل می‏شده است.

    از جمله به معنای:

    ویژگیهای بزرگان

    پس آنگاه سام از پی پور خویش

    هنرهای شاهان بیاورد پیش

    فردوسی

    تقوی و دانش

    تکیه‏بر تقوی و دانش درطریقت کافریست

    راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش

    حافظ

    حکمت

    عیبِ می جمله بگفتی هنرش نیز بگو

    نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

    حافظ

    منشای الهی داشتن

    نخست آفرین کرد بر دادگر

    کز اوی است نیرو و فرّ و هنر

    فردوسی

    عشق

    بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش

    که بنده را نخرد کس به‏عیب‏وبی‏هنری

    حافظ

    عاشقی و رندی و نظربازی

    عاشق و رند و نظر بازم و می‏گویم فاش

    تا بدانی که به چندین هنر آراسته‏ام

    حافظ

    حقیقت

    قلندران حقیقت به نیم جو نخرند

    قبای اطلس آن را که از هنر عاری است

    حافظ

    مرحوم علامه جعفری علیه‏الرحمه در تعریف هنر، نوع نگرش و بینش‏های چهارگانه «بینش علمی محض»، «بینش نظری»، «بینش فلسفی» و «بینش مذهبی» را دخیل می‏داند که هر کدام منجر به ارایه تعریفی خاص از هنر می‏شوند. به هرحال، هنر را یکی از نمودها و جلوه‏های بسیار شگفت‏انگیز و سازنده حیات بشری دانسته و نمودِ هنری را جایگاه تلاقی روحی بزرگ که دارای نبوغ هنری است با دیگر ارواح انسان‏ها قلمداد نموده و معتقد است که این تلاقی باید هم برای روحِ بزرگِ هنرمند مفید باشد و هم برای ارواح تماشاگر.(4) ولی هنر را به دو دسته «هنر پیرو» و «هنر پیشرو» تقسیم نموده و معتقد است که معنای پدیده پیرو آن است که از خواسته‏ها و تمایلات و اخلاقیات رسمی و دانسته‏های معمولی تبعیت می‏نماید؛ در حالی‏که منظور از هنر پیشرو تصفیه واقعیات جاری و استخراج حقایق ناب از میان آن‏ها و قرار دادن آن‏ها در مجرای حیات معقول با شکل جالب و گیرنده می‏باشد.(5)

    مرحوم دکتر شریعتی هنر را این‏گونه تعریف می‏کند:

    هنر یک مقوله دینی است و یک حقیقت متعالی و مقدس است که نجات‏بخش بشریت است و همچنین یک رسالت متعالی و مافوق مادی و صد در صد انسانی دارد.(6)

    او معتقد است:

    هنر، عبارت است از کوشش انسان برای برخوردار شدن از آنچه که باید باشد، امّا نیست.(7)

    توجه به تعریفی که هربرت رید از هنر می‏نماید، هنر کوششی است برای آفرینش صور لذت‏بخش،(8) نشان از تأثیر فرهنگ و جهان‏بینی بر تعریف هنر برای هر جامعه‏ای دارد. چرا که معنای آفرینش و لذت، برای مکاتب مختلف، مفاهیم متفاوت و حتی متضادی می‏باشند که در مقولات مختلف حیات نیز گوناگون هستند.

    به هر حال موضوعات مرتبط با هنر را در عناوینی همچون «معنای هنر»، «مراتب هنر»، «طبقات هنرمندان»، «توسعه هنر» و «منشای هنر» می‏توان خلاصه نمود. مراد از هنر در سطور فوق مورد اشاره قرار گرفت که البته با تبیین «مراتب هنر» نیز به وضوحِ آن افزوده خواهد شد.

     

    مراتب هنر

    جهان‏بینی هر مکتب و جامعه و هر فردی، زیر بنا و اساس نحوه نگرش به فعالیت‏های ذهنی و عملی انسان را تشکیل می‏دهد و لذاست که ارایه تعریفی واحد از هنر، بدون ملحوظ داشتن جهان‏بینی، ممکن نیست. به هر حال با توجه به جهان‏بینی‏های رایج می‏توان برای هنر، مراتب و درجاتی را قید کرد. از آن جایی که هنر محملی است که ذهنیات را به‏صورت عینیات معرفی می‏کند و یا به عبارت دیگر، هنر به‏طور عام عبارت از بیان یک مفهوم (روحانی یا روانی یا مادی مرتبط به مراتب سه‏گانه حیات انسان)(9) به نحوی جذاب و گیرا و مؤثر بر ذهن و روان مخاطب توسط ابزاری مادی و روش‏های خاص است، می‏توان گفت که جهان‏بینی در وهله اول به مختصات مفهوم مورد نظر توجه دارد و در مرحله ثانوی به ابزار و روش‏ها.

    بر مبنای جهان‏بینی توحیدی و به‏طور عام جهان‏بینی‏های دینی، مختصات مفهومی هنرها عمدتا بر جنبه‏های معنوی و روحانی متمرکز می‏باشند. لذاست که تعبیر «هنر معنوی» در این جهان‏بینی‏ها مصداق دارد. در حالی‏که بر مبنای جهان‏بینی‏های مادی توجه اصلی مختصات مفهومی هنرها بر جنبه‏های ذهنی و مادی حیات انسان متمرکز هستند. در این جهان‏بینی‏ها تعبیر «هنر مادی» مصداق گویاتر و مناسب‏تری دارند. با این توضیح که این تعبیر به معنای تهی بودن «هنر مادی» از مفاهیم غیر مادی (اخلاقی، روانی، و حتی معنوی و روحانی که به هرحال انسان فطرتا به آن‏ها تمایل دارد) نمی‏باشد، بلکه این تعبیر از آن جهت انتخاب شد که اولاً، متفکرین و بانیان چنین جهان‏بینی و مکاتبی اصولاً ماوراءالطبیعه را انکار می‏نمایند و ثانیا، این‏که اصولاً در عالم دو دسته جهان‏بینی اصلی در مقابل هم قرار دارند؛ «جهان‏بینی توحیدی یا جهان‏بینی الهی و جهان‏بینی شرک یا جهان‏بینی مادی» که سایر جهان‏بینی‏ها می‏توانند شقوقی از آن‏ها باشند.

    با توجه به این دو مرتبه اصلی از هنر، «هنر معنوی» و «هنر مادی» از هنرهای دیگری نیز به عنوان زیر مجموعه آن‏ها می‏توان نام برد که تنها به آن‏هایی اشاره می‏شوند که می‏توان آن‏ها را با موضوع مقاله مرتبط دانست:

    هنر قدسی: مقدس، چیزی است که در آن حضور الهی باشد، یعنی امر الهی در آن حاضر باشد.(10) به عبارت دیگر هنر مقدس، هنری است که در آن حضور و قرب حق مشاهده شود و دیدنِ آن یادآور خداوند در ذهن انسان باشد.(11) به این ترتیب همه هنرها هم می‏توانند مقدس باشند و هم این که جنبه مادی و دنیوی به خود بگیرند. (مثلاً: هم می‏توان موسیقی و شعر و معماری و نقاشیِ معنوی داشت و هم موسیقی و شعر و معماری و نقاشی مادی).

    هنر مقدس نه ذهنی و سوبژکتیو است و نه عاطفی و نه یک امری اعتباری، بلکه واقعیت عینی دارد. هنر مقدس از بطن وحی برخاسته است. اگر هنر مقدس باشد لازمه آن وحی است و از بطن و متنِ وحی الهی ناشی شده است. اولاً، هنر مقدس تابع یک قواعد عینی در ظهور است. چطور اسمای الهی در عالم ظاهر شدند و آن ذات نامتناهی بدون اسم و رسم در عالم، ظهور کرده است؛ همان اصول (البته در حد انسانی) نیز در واقعیت هنر نمودار است.

    انسان به اعتبار این‏که خلیفه خداست، صورت الهی دارد و همان صفاتی را که خداوند در خلقت به کار گرفته است، در آفرینش هنری به‏کار می‏گیرد. خداوند خود را در قرآن چنین وصف کرده است: هو اللّه الخالق الباری‏ء المصوّر له الاسماء الحسنی(12) این سه اسمی که در این آیه آمده است اتفاقا با هنر ارتباط دارد. خداوند خالق است، باری است و مصور و بدیع است. در واقع انسان به اعتبار این که صورت الهی دارد، این صفات در او تجلی کرده است. دلیل دوم برای این که هنر مقدس، عاطفی صرف نیست؛ این‏است‏که مورد تعقل و مشهود واقع‏می‏شود. دلیل‏سوم بر عینی بودن هنر این است که وصول به حقیقت است.(13)

    هنر دینی: روشن شد که اساسی‏ترین وجه هنر سنتی، هنر قدسی است که با مجموعه حیات سنتی پیوند خورده است. هنر دینی، هنری است که اگر چه مضامین خویش را از دین گرفته است، لکن به صورت غیر مستقیم‏تری به اصول مذهبی اشاره دارد. مثلاً: مینیاتور در مقایسه با کتابت قرآن مجید به عنوان هنر قدسی. یا شمایل‏نگاری، در عین این که در مسیحیت، هنری قدسی است، در عالم اسلام می‏تواند با در برداشتن مضامینی دینی به عنوان هنر دینی مطرح شود، لکن نمی‏توان آن را به عنوان هنر قدسی معرفی نمود. یا فی‏المثل سرودخوانی در مسیحیت، هنری قدسی است، در حالی‏که در اسلام جای خود را به تلاوت قرآن‏مجید داده است و در اسلام خواندن سرودهای مذهبی در عین دینی بودن، قدسی نیستند.

    هنر دینی آن است که مضمون آن دینی باشد، لکن از صور و شیوه‏های اجرای غیر سنتی بهره گرفته است. مانند بناهای مذهبی بعد از رنسانس یا نقاشی‏های مذهبی قرون اخیر.(14)

    هنر تجارتی: هنری است که اصطلاحا در خدمت تجارت و بازرگانی قرار می‏گیرد. این هنر که تابع و منطبق با مصارف تجاری است زمینه‏هایی را در بر می‏گیرد که به نحوی به ازدیاد مصرف کالا و یا جلب نظر انسان‏ها ایفای نقش نمایند. هنر تجارتی که مستقیما با اقتصاد (سرمایه) سر و کار دارد، توسط کسانی عرضه می‏شود که غالبا در استخدام مؤسسات بزرگ اقتصادی بوده و در زمینه‏هایی همچون طراحیِ صنعتی، نقاشی، مجسمه‏سازی، مصورسازی، طراحی بسته‏بندی، پوسترسازی برای تبلیغات و امثالهم ظهور می‏کند.(15)

    هنر بازاری: اصطلاحا به تولیداتی اطلاق می‏شود که با تشابهاتی (ابزاری، روشی و موضوعی) که با هنرهای اصیل دارند، به جوامع ارایه شده و قصد اصلی از ارایه آن‏ها کسب درآمد است. مثل هر نوع نوازندگی و خوانندگی و فیلم و نمایش و شعر و ادبیاتی که تنها نام این‏ها را بدون محتوایی معنوی و ارزشمند و یا حتی بدون ابداع و نوآوری برخود دارند. در واقع، هنر بازاری، شبه هنر و یا هنر کاذبی است که تنها ظاهر و کالبد و فاقد معنایی معنوی و کیفی است و به قصد ارضای نیازهای کم اهمیت مادی و کسب درآمد می‏باشد.(16)برای هنر، تعابیر دیگری از جمله: هنر آکادمیک، هنر اجرا، هنر انتزاعی، هنر بدوی، هنر قومی، هنر تزیینی، هنر زشت، هنر زیبا، هنر فاسد و هنر کاربردی نیز مورد استفاده قرار می‏گیرند که مطالعه در مورد آن‏ها به منابعِ مربوط ارجاع می‏شود.(17)

    مقاله حاضر با تکیه بر هنر معنوی به عنوان مرکز توجه جامعه ایرانی، هنر را به عنوان محملی می‏داند که ذهنیات هنرمند را به صورت عینیات معرفی می‏نماید و به عبارتی تجلی عرفان و معنویات مورد باور جامعه است که در قالب بیانی مادی (کلام، شکل یا صوت) به منصه ظهور می‏رسد

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , مقاله در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , تحقیق درباره تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , مقاله درباره تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله جایگاه هنر و هنرمندان
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت