تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر

تعداد صفحات: 66 فرمت فایل: word کد فایل: 11867
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۳,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۸,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر

    بخش اول : معنا و مفهوم قوام و مقوم

    با پنج ملاک مهم انتخاب همسر در فصل قبل آشنا شدید ، در ادمه بحث باز هم به ملاکهای دیگری اشاره می کنیم ، البته ممکن است برخی از این ملاکها  ، مشابه ملاکهای قبل باشد اما در اینجا از زاویه دید و منظر دیگری و با دلایل متقن تر و مستقل تری به این مسئله می پردازیم .

    تفاوت های جسمی و روحی بین زن و مرد باعث پدید آمدن مباحث فراوان و سابقه دار در طول تاریخ بشر شده است و نظرگاههای مختلفی درباره هر یک از دو جنس ابراز شده است و مکتبهای متفاوتی پدید آمده است ، گروهی برآنند که جنس مرد را بر جنس زن برتری دهند و برخی در پی آنند که دو جنس را مساوی هم معرفی کنند و بعضی هم تلاش می کنند که اثبات نمایند زنان برتر از مردان هستند ، اما بنظر می رسد که ریشه و پایه این مباحث از اساس دارای اشکالات فراوانی می باشد و مقایسه بین این دو ، اصولاً از لحاظ فلسفی و منطقی دارای نواقصی جدی است ، اما موضوع بحث ما پرداختن به این مسائل نیست ، آنچه که ما به آن می پردازیم پیرامون انتخاب همسر است ، اما ناگزیریم درباره یکی از آیات قرآنی که عنوان این فصل است و یکی از مباحث گسترده تفسیری است و همیشه هم محل اختلاف و نزاع بوده و برداشتهای متعددی هم از آن شده ، وارد شویم .

    به دلیل اینکه آیه مورد نظر به موضوع ما ارتباط زیادی دارد ، ابتدا بحثی لغوی و معنایی درباره مهمترین کلمه این آیه که ((قوام))باشد را می آوریم سپس به مسائل مورد نیاز مبحث خودمان می پردازیم . در تفسیر المیزان امده است : ((کلمه(( قیم )) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخص دیگر است و کلمه (( قوام )) و نیز(( قیام ))مبالغه در همین قیام است و مراد از جمله (( بما فضل الله بعضهم علی بعض )) آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده ، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است ))1

    انسان به هر کاری قیام کند ، یعنی به هر کاری بپردازد و آن کارش استقامت به خرج دهد بطوریکه آن کار بواسطه او پابگیردقوام و قیم همان کار است ، آن کار می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد ، هم علم ، هم نماز ، هم زندگی ، هم ظلم ، هم عدالت ، هم … بنابراین هر فردی بواسطه کارهای مستمری که انجام می دهد قائم کننده و قوام همان کار بخصوص است ، با این تعبیر همه قیم اند یا همه جزء قوامین هستند و تنها مصادیق قیمومیت تفاوت دارد ، یکی مثل رضاشاه قوام حکومت پهلوی می شود، و یکی هم مثل امام خمینی ( ره )قوام حکومت جمهوری اسلامی ، یکی بواسطه تلاشهایش درجهت گسترش فرهنگ نماز، قوام نماز می شود و یکی هم بخاطر فعالیتهایش در جهت پخش فیلم های مبتذل ، قوام فحشا می شود، اشرار قوام ناامنی هستندو نیروهای امنیتی قوام امنیت، یکی قوام عدالت و احسان می شود و دیگری قوام ظلم و جنایت ، یکی قوام گسترش علم می شود و دیگری قوام گسترش فقر . در آیات دیگر قرآن از جمله (( کونوا قوامین بالقسط شهداء الله)) ( نساء / 135 ) و (( کونوا قوامین لله شهداء بالقسط )) ( مائده / 8 ) حضرت حق از آدمیان خواسته ، تنها قوام عدالت باشند و یا قوامیتشان برای خدا باشد و در جهت او باشد . بنابراین همه افراد بشر قیم و قوام همان کارهای مستمر و دائمی که انجام می دهند یا اموری مقطعی که به ثمر می رسانند ، می باشند ، نکته ای که در بحث قوامیت لازم به ذکر است اینکه در این بحث ، نمی توان از ارزشها صحبت کرد و نمی توان بین قوام و مقوم مقایسه بعمل آورد و گفت که کدامین افضل و ارزشمندتر است ، گرچه می توان گفت در یک یا چند خصوصیت ، قوام آن خصوصیت را بیشتر از مقوم دارد اما نمی توان استنتاج کرد که قوام مهمتر از مقوم است ، مثلاً اگر برای یک درخت تازه نهال شده یا درختی که محصول زیادی می دهد و در هر دو حالت تنه آن استقامت زیادی ندارد چوبی محکم یا میله فلزی بعنوان محافظ در کنار تنه درخت نصب کنند که تحت عنوان قیم از آن یاد می شود نمی توان استنتاج کرد بدلیل استقامتی که قیم ( که فی المثل چوبی خشک یا میله ای فلزی است ) بیشتر از تنه درخت دارد ، پس از خود درخت بهتر است .

    بحث قوام و مقوم مثل بحث علت و معلول نیست که همچنانکه علت در مرحله بالاتر از معلول قرار می گیرد قوام نیز بالاتر از مقوم خویش قرار گیرد .

    خلاصه اینکه وقتی بین دو چیز از بعضی جهات تفاوتی بوجود آید و در همان تفاوتها درجه ضعف و قوت وجود داشته باشد و این دو به انضمام هم توانستند نتیجه ای را حاصل کنند ، آنکه در همان جهت بخصوص درجه قوت بیشتری دارد و نقطه اتکاء دیگری باشد قوام محسوب می شود و دیگری مقوم ، مثل قیم برای درخت یا مدیر برای یک سازمان ، یا دیوار و ستون برای سقف و یا لاستیک برای ماشین .

    بین مرد و زن نیز همان رابطه قوام و مقومی نیز برقرار است بدلیل تفاوتهایی که هر یک دارند که به اتفاق هم در یک زندگی تلاش و فعالیت می کنند و آن تفاوتها در توانایی بیشتر مرد در فعالیت و تلاش است که هزینه زندگی را تأمین می نماید و از طرف دیگر وظایف افزونتری است که زن بر عهده می کشد همچون حمل و پرورش فرزند ، امور منزل ، و … که همچون درختی که بار می دهد نیاز به قیمی برای استحکام بیشتر دارد . در اینجا نیز بحث ارزشی به میان نمی آید و نه می توان گفت که مرد بهتر از زن است و نه می توان گفت زن بهتر از مرد است ، درست است که بالفرض زوربازوی مرد فی المثل بیشتر است اما نمی توان از این خصیصه استنتاج کرد که پس مرد بهتر از زن است چرا که اگر اینطور باشد پس گاو و الاغ هم بهتر از انسان هستند چرا که آنها زور بیشتری از انسان دارند .

    بنابراین احتیاج به قوام همیشه ناشی از مطلق ضعف نیست بلکه بواسطه داشتن وظایف سنگین نیز هست ، زنان به چند دلیل از جمله حمل و پرورش فرزند ، بالا بودن احساسات و عواطف ، وظایف سنگین مادری ، خانه داری ، ظرافت بدنی و … نیاز به قوام دارند آنهم نه بخاطر ضعف خودشان بلکه به خاطر خصلتها و صفات افزونتری که دارند ، پس از یک نگاه وظایف و مسئولیتهای زنان بیشتر است از اینرو لازم است که یک نفر متکفل بعضی از کارهای آنان شوند همچنانکه اینان خود متکفل کارهای دیگر هستند و اگر مردان متکفل زنان می شوند ، زنان نیز متکفل فرزندان ، خانه و … می شوند .

    نکته دیگر اینکه بیشتر ترجمه های فارسی از کلمه قوام نتوانسته معنا و مفهوم قوام را تمام و کمال برساند ، کلماتی همچون            (( سرپرست )) ،‌ (( کاراندیش )) ، (( ریاست )) و … توان رسانایی بار معنایی قوام را تماماً ندارند و معادل فارسی دقیقی هم به ذهن یا نظر نگارنده نرسیده است اما با توجه به توضیحاتی که داده شد و با توجه به نسبتهایی که بین قوام و مقوم هست از جمله اینکه قوام نقطه اتکاء مقوم مسئول آن و موظف به رفع نیازهای آن و … می باشد و مقوم نیز ضمن پذیرش این خصوصیات موظف به انجام وظایف انحصاری و خاص خودش می باشد ، چنانچه خوانندگان ، خود کلمات و مفاهیم قوام و مقوم و تطبیق آن بر مرد و زن را ملاک فهم و استنتاجات خویش قرار دهند ، بهتر می توانند مطالب را درک کنند و آنها را حلاجی کنند ، البته در بخشهای بعدی ، با مثالها و توضیحات بیشتر ، کالبد شکافی بیشتر در مورد معنا و مفهوم قوام و مقوم صورت خواهد گرفت .

    این آیه یکی از آیات جامع قرآن است و برداشتهای فراوانی از آن می توان کرد هم نکته های ظریف و دستورالعمل های کاربردی درباره روابط زن و شوهر در آن نهفته است و هم مطالب نغزی در مورد جایگاه زن و مرد در اجتماع – جدای از فضای خانواده – در خود دارد و هم ملاکهای مهمی را در انتخاب همسر به ما معرفی می کند که در اینجا به جهت طولانی نشدن مباحث ، تنها به 2 خصوصیت از قوام و 2 خصوصیت از مقوم که اهمیت زیادی دارند اشاره می کنیم و سپس در ادامه از تناسب بین قوام و مقوم و چگونگی شناخت این تناسب مطالبی را خواهیم آورد .

     

    بخش دوم / خصوصیات قوام : اندیشه و رفتار قوام ( نوع نگاه و رفتار مرد نسبت به زن ) 

                

    (( لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک )) ( آل عمران / 159 ) 

    اگر تندخوی و سخت دل بودی مردم از گرد تو پراکنده می شدند .

    در زندگی معمولاً مرد سرپرستی و مدیریت زندگی را بر عهده می گیرد از اینرو مرد قوام زن و زندگی می شود ، این فی نفسه کمالی برای مرد نیست چون بحث از اعطای تکلیف و ایجاب وظیفه است اینکه چگونه بتواند این وظیفه را انجام دهد و اسم و مسمی قوامیت تحقق پیدا کند مهم است نه صرف عنوان قوامیت مرد .

    (( پدرش هم مردی دیکتاتور و تندخو بود و همیشه می گفت باید با زن با خشونت و جدیت برخورد کرد تا توقع بیجا نداشته باشد ، من نمی دانم آیا خواستن کفش و لباس و خوراک و مسکن جداگانه ، توقع بیجای یک زن به حساب می آید ، شک و بدبینی عیب دیگر شوهرم بود او به بیشتر انسانها بدبین بود و کلاً به همه چیز با بدگمانی نگاه می کرد و معتقد بود بسیاری از افراد چشم ناپاک و زبان بدگو و افکار تاریکی دارند ، بخاطر همین طرز تفکر و روحیه اش بود که اجازه نمی داد با هیچ کس رفت و آمد کنم و یا به تنهایی به جایی بروم ، بارها بخاطر همین رفتار و گفتارش تنم لرزید و اعصابم متشنج شد ، بخاطر یک موضوع کوچک و بی ارزش عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد ، زندگی روز به روز برایم سخت تر و عذاب آورتر می شد ، هنوز بعد از سالها نمی توانم زشتی ها و نفرتهایی که از رفتار و گفتار او در دلم باقی مانده است فراموش کنم … اختلاف و کشمکش ها روز به روز بیشتر می شد ، دیگر از زندگی با کسی که فروغ محبت را در چشم هایش نمی دیدم ناامید و مأیوس شده بودم ، اعصابم ضعیف شده بود و شب ها خواب به چشمانم راهی نداشت ))2

    همه مردان نگرش یکسان و دیدگاه واحدی درباره زن ندارند ، به همین دلیل نوع مدیریتی که آنها برای زندگی اعمال می کنند متفاوت است ، نحوه مدیریت و نوع قوامیتشان ارتباط مستقیمی با نوع اندیشه ها و طرز تفکراتشان دارد .

    برخی از آنها دیدگاه بسیار منفی نسبت به زنها دارند ، آنها را موجوداتی خبیث و مشابه شیاطین می دانند ، معتقدند نباید به آنها روی خوش نشان داد و بایستی همیشه از قوه قهریه بر علیه آنها استفاده کرد ، بقول خودشان زن حتی اگر خوب هم باشد هر از چندگاهی نیاز به یک کتک مفصل دارد .

    برخی هم بسیارشکاک و بدبین هستند،فکرمی کنندکه زنان افکارپلیدی درسرمی پرورانند یا اینکه معتقدند سایرمردان اینطوری هستند از اینرو همچون یک زندانبان که مواظب زندانی خودش هست اینان نیز چهار چشمی مواظب زنان خود هستند ، همیشه زن را در خانه زندانی می کنند ، روزی چند بارتلفن می زنند تا ببینند زندانیش فرار نکرده ، بسیار مواظب صحبت کردن زنشان با دیگران هستند و …

    برخی هم به عنوان شریک زندگی به زن نگاه می کنند اما شریکی که فقط درکارکردن شراکت دارد و در سهم بردن حقی ندارد ، زن را بیشتر به عنوان یک کنیز تصور می کنند ، نه او را شایسته دخالت در امورات زندگی می دانند و نه او را طرف مشورت خود قرار  می دهند ، می گویند زن برای کار کردن و زائیدن است ، خود را خدای خانه می دانند ، اینها نسخه های کوچکتر دیکتاتورها هستند .

    برخی هم تا وقتی شادند ، که شادند اما به محض بروز اولین اختلاف در زندگی زناشویی و یا سرزدن خطایی از طرف زنشان ، اهل مذاکره و مصالحه نیستند ، همیشه از سیاست (( مشت آهنین )) برای رفع اختلافات یا جلوگیری از اشتباهات استفاده می کنند . برخی هم دیدگاه اقتصادی و باصطلاح بازاری دارند ، بده و بستان در کارشان است ، رفتار آنها تابعی از عملکرد رفتار زنشان است و در کارهایشان حساب سود و زیان را خیلی دارند .

    برخی هم اهل عدالت و مساوات هستند ، زن را به معنای واقعی همسر و شریک زندگی قبول دارند ، همانقدر که خود را محق دخالت در زندگی می دانند ، درباره همسرشان نیز همین نظر را دارند ، هر کاری بخواهند انجام بدهند مصالح همسرشان را نیز در نظر می گیرند ، به نیازهای او توجه دارند و در صدد رفع آن هستند .

    برخی هم معتقدند زن گل است ، ریحانه است ، باید او را بوئید و مواظبش بود ، نباید کارهای سخت و سنگینی به آنها سپرد و با آنها با خشونت رفتار کرد ، آنها بسیار محترمانه ، مؤدبانه و موقرانه با همسر خویش رفتار می کنند ، خودشان صاحب روحیه های حساسی هستند و خوش ذوق و لطیفند و از دیدگاه زیبائی ها به همسرشان نگاه می کنند .

    همه اینها مردند و همه شان قوامند و هر کدامشان صاحب اندیشه و رفتار خاصی می باشند ، هر چه مرد کج خلق تر و بی فرهنگ تر باشد ، اندیشه های زمخت تر ، تنگ تر و پائین تری دارد و هر چه مرد خوش خلق تر و با فرهنگ تر باشد اندیشه های والا ، دلچسب و زیباتری دارد .

    سختی یا آسانی زندگی تا حد زیادی بسته به نگرش و اندیشه های مرد در یک زندگی دارد و پیشرفت یک زندگی تا حد زیادی به میزان کمال طلبی و داشتن اندیشه های والا در مرد است ، مردی که اندیشه های پست ، جهانی کوچک و خلقی تنگ تر دارد زندگی با او نیز به همان میزان دارای سختی و گرفتاری بیشتری است .

    میزان خدماتی که قوام ها به مقومین خویش ارائه می کنند ارتباط مستقیمی با نگرش قوام نسبت به مقوم خویش دارد .

    (( چهار سال است با یکی از اقوام نزدیک خود ازدواج کرده ام . همسرم بهترین مشوق من در تحصیل بوده است ، اگر تشویق ها و تعریفهای او نبود ، من هرگز نمی توانستم به دانشگاه راه پیدا کنم ، بزرگترین ویژگی همسرم این است که همیشه اشتباهات و عصبانیتهای مرا نادیده می گیرد و سعی می کند با رفتارش مرا متوجه نقاط ضعفم بکند ، همسر مهربان و خوش برخوردم همیشه با تعریفهایش اعتماد به نفس را در من تقویت و شوق زندگی را در جانم بیدار می کند او به هیچ کس اجازه دخالت در زندگیمان را نمی دهد ، همسرم مردی بسیار مهربان و صمیمی است و همیشه می گوید ، اگر به دیگران صادقانه و صمیمانه محبت کنید ، دیگر اثری از نفس و منیت و خودپسندی در خویش نخواهید یافت .))3    

    آری در هر دو حکایت این بخش ، هر دو مرد هستند و هر دو قوام زندگی هستند .

    نتیجتاً برای دختر خانم ها تشخیص نظر و ایده همسر آینده شان درباره زن و زندگی امر لازمی است و بایستی دریابند که مرد آینده شان چه طرز تفکرات و اندیشه ها و رفتارهایی درباره زن و زندگی دارد ، چرا که هر ایده ای که مرد نسبت به جنس زن داشته باشد همان را اجرا خواهد کرد .

     

    بخش سوم / خصوصیات قوام : توانایی پذیرش مسئولیت و مسئولیت پذیری

     

    گفتم که مرا تو دلفروزی باشی                   یا تیره شب مرا تو روزی باشی

    کی دانستم که هر دم و هر ساعت                  دردی و جراحتی و سوزی باشی

     

    با عنایت به اینکه زندگی ترکیبی از مسئولیتها ، مشکلات ، خوشی ها و ناخوشی هاست و با توجه به ظرافت و شکنندگی زن در برابر مشکلات ، شادابی و آرامش زن ، تا حد زیادی بستگی به کیفیت مدیریت مرد در زندگی دارد و اگر مرد در زندگی لیاقت و کاردانی مناسبی را از خود بروز ندهد ، نه تنها زن از وجود چنین قوامی بهره ای نمی برد بلکه بار آن قوام و مدیر نالایق نیز بر جسم و روح ظریف سنگینی می کند و خود بایستی هم زن خانه باشد و هم مرد خانه ، که این برای زن ، کاری بسیار مشکل و طاقت فرساست .

    (( 36 ساله هستم ، شوهرم 45 سال دارد و بیکار است ، گاهی هم که جسته و گریخته کار می کند به زحمت خرج خودش را درمی آورد ، شوهرم فقط به فکر خودش است ، 20 سال از ازدواجم می گذرد و چهار فرزند دارم ، یک خانه قدیمی در مجاورت امام زاده داریم که فرسوده است . باران که می آید همه مان زهره ترک می شویم . تنها منبع درآمدم ، کاری است که در یک کارگاه بعنوان مربی گلسازی دارم ، دیوارها از پائین از بین رفته و از بالا مانده اند ، روزگار سختی داریم )) 4

    دختری که می خواهد ازدواج کند بایستی در نظر داشته باشد که تنها یک شوهر نمی گیرد بلکه او قوام و مدیر زندگی خویش را انتخاب می کند بنابراین لازم است که دقت و تأمل زیادی نماید که سرنوشت خود و زندگی را به دست چه کسی می سپارد .

    قوام ها همه یک مدل نیستند ، به یک اندازه استقامت و توانائی ندارند و مسئولیت پذیریشان متفاوت است ، اما گروهی از مردان هستند که توانائی پذیرش مسئولیت زن و زندگی را ندارند – اگر چه این مسئولیت را قبول می کنند – مهمترین این افراد کسانی هستند که به اصطلاح (( خود درمانده ))اند ، معتادها ، دائم الخمرها ، مردان وابسته ، دمدمی مزاجها ، بیکاره ها ، رفیق بازها ، و … از جمله کسانی هستند که نمی توانند زندگی را به شایستگی اداره کنند و رفاه و آسایش را برای همسرشان به ارمغان آورند .

     فردی که در تمام کارهایش متکی به والدین یا کسانی دیگر است و دیگران تصمیمات زندگی را برای وی می گیرند ، تا زمانی که نتواند خودش قدرت تصمیم گیری را کسب کنند مدیر لایقی در زندگی نخواهد بود و پشتوانه محکم و مطمئنی برای همسرش نمی تواند باشد .

    (( … اشکالش چه بود ؟

    اوایل هیچ ، عیب و ایراد بزرگی نداشت . عیب و ایراد او کوچک به نظر می رسید ، ولی بزرگ بود .

    چطور ؟

    بی دست و پا بود ، بی اراده و ناتوان ، در هر موردی محتاج راهنمایی و تابع نظر دیگران بود . پیش از ازدواج مطیع و وابسته خانواده و بعد از آن محتاج من ، خیلی ها می گفتند ، اتفاقاً مرد اینطوری خوب است .

    چرا این حرف را می زدند ؟

    عقیده داشتند ، من می توانم او را باب میل خودم بار بیاورم و به اصطلاح همه چیز بر وفق مراد من خواهد بود .

    بود ؟!

    نبود ، آن طور که باید ، نبود ، من نمی خواستم حرف ، حرف من باشد ، من مردی می خواستم که مرد باشد نه زیر دست و دنباله رو مردم ، می خواستم خودش قاطعانه حرف بزند ، تصمیم بگیرد . حتی به من امر و نهی کند .

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, مقاله در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, تحقیق درباره تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, مقاله درباره تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت