تحقیق مقاله خوف از خدا

تعداد صفحات: 17 فرمت فایل: word کد فایل: 12155
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله خوف از خدا

    بر انسان واجب است تا زمانى که در دار تکلیف و سراى مسؤولیت به سر مى برد از عظمت حضرت حق و حکم و داورى اش در قیامت و عذاب سوزان جاویدى که براى منکرین و مخالفین آماده کرده است بترسد .

    محصول و میوه ى پرمنفعت این گونه ترس بدون تردید خوددارى از معاصى و گناهان است .

     

    1 قال النبى : من مشى إلى ذى قرابه بنفسه وماله لیصل رحمه أعطاه الله عزّ وجل أجر مائه شهید وله بکل خطوه أربعون ألف حسنه ویمحى عنه أربعون ألف سیئه ویرفع له من الدرجات مثل ذلک وکأنما عبد الله مائه سنه صابرا محتسبا .

    امالى صدوق : 431 ، المجلس السادس والستون ، حدیث 1 ; بحار الانوار : 71 / 89 ، باب 3 ، حدیث 6 .

    2 عن أبى بصیر ، عن أبى عبد الله (علیه السلام) ، قال : سمعته یقول : إن الرحم معلقه بالعرش یقول اللهم صِل من وصلنى واقطع من قطعنى وهى رحم آل محمد وهو قول الله عز و جل ( الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ ) ورحم کل ذى رحم .

    کافى : 2 / 151 ، باب صله الرحم ، حدیث 7 ; وسائل الشیعه : 21 / 534 ، باب 17 ، حدیث 27790 : 2 / 493 .

    صفحه 144

    انسان وقتى بترسد که وجودى عظیم چون حضرت حق مراقب و مواظب اوست ، و در هیچ لحظه اى و در هیچ مکانى و در خلوت و آشکارى از او غایب نیست ، و بداند که محصول تلخ گناه ، گرفتارى شدید در حسابرسى و سپس دچار شدن به دوزخ است ، یقیناً از گناه خوددارى مى کند . بنابراین حالت خوف در این جهت از عالى ترین حالات انسان و از برترین مکارم و محاسن اخلاقى است .

    امام صادق (علیه السلام) به یکى از یارانش به نام اسحاق بن عمار فرمود :

    اى اسحاق ! از خدا بترس چنان که گویى او را با دو چشم سر در برابر خود مى بینى ، و اگر تو او را نمى بینى بى تردید او تو را مى بیند ; و اگر اعتقادت بر این باشد که او تو را نمى بیند یقیناً کافر شده اى ; و اگر معتقدى که تو را مى بیند آن گاه در برابر دید او دست به گناه بزنى مسلماً او را از پست ترین بینندگان قرار داده اى !!(1)

    و نیز آن حضرت فرمود :

    مَن عَرَفَ اللهَ خَافَ اللهَ ، وَمَن خَافَ اللهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنیَا(2) .

    کسى که خدا را بشناسد خداترس مى شود و کسى که خداترس شود لذت ها و شهواتى را که موجب خشم خداست ترک مى کند .

    رسول خدا فرمود :

     

    1 عن إسحاق بن عمار ، قال : قال أبو عبد الله (علیه السلام) : یا إسحاق ! خف الله کأنک تراه ، وإن کنت لا تراه فإنه
    یراک ، وإن کنت ترى أنه لا یراک ، فقد کفرت ، وإن کنت تعلم أنه یراک ثم برزت له بالمعصیه فقد جعلته من أهون الناظرین .

    اصول کافى : 2 / 67 ، باب الخوف و الرجاء ، حدیث 2 ; بحار الانوار : 67 / 355 ، باب 59 ، حدیث 2 .

    2 اصول کافى : 2 / 68 ، باب الخوف و الرجاء ، حدیث 4 ; مشکاه الانوار : 117 ، الفصل الرابع فى الخوف و الرجاء .

    صفحه 145

    کسى که گناه کبیره یا شهوتى به او عرضه شود و او به خاطر ترس از خدا از آن اجتناب ورزد ، خدا آتش را بر او حرام مى کند و از فزع و ترس اکبر او را امان مى دهد و آنچه را در قرآن به او وعده داده : که : براى هرکس که از مقام پروردگارش بترسد در بهشت است ،(1) وفا مى کند(2) .

    کفن دزد بنى اسرائیلى

    حضرت زین العابدین (علیه السلام) حکایت مى کند : مردى در بنى اسرائیل قبور را مى شکافت و کفن مردگان را مى دزدید !

    همسایه اى داشت بیمار شد و بر مرگ خویش و از این که نبش قبر شود و کفنش را بدزدند ترسید . کفن دزد را خواست و گفت : من چگونه همسایه اى براى تو بودم ؟ گفت : بهترین همسایه . گفت : به تو حاجتى دارم . کفن دزد گفت : حاجتت را برآورده مى کنم . همسایه دو کفن نزد او گذاشت و گفت : دوست دارم بهترینش را بردارى و هنگامى که من دفن شدم گورم را براى بردن کفنم نشکافى . کفن دزد از برداشتن کفن خوددارى مى کرد ولى همسایه بر اصرارش مى افزود تا پذیرفت . همسایه از دنیا رفت . هنگامى که دفن شد نبّاش گفت : این میت دفن شد ، چه علم و بصیرتى براى اوست که بفهمد من کفن او را مى دزدم یا نمى دزدم ، هر آینه مى روم و قبرش را مى شکافم و کفنش را مى برم !!

    چون قبرش را شکافت شنید ندا دهنده اى ندا مى دهد : این کار زشت را انجام مده .

    نبّاش خاک روى قبر ریخت و به خانه بازگشت و از گذشته اش توبه ى حقیقى

    1 الرحمن ( 55 ) : 46 .

    2 من لا یحضره الفقیه : 4 / 13 ، باب ذکر جمل من مناهى النبى ( ص ) ; بحار الانوار : 67 / 365 ، باب 59 ، حدیث 13 .

    کرد ، سپس به فرزندانش گفت : من چگونه پدرى براى شما بودم ؟ گفتند : پدر خوبى بودى . گفت : مرا به شما حاجتى است . گفتند : هر حاجتى دارى بگو ان شاء الله به انجامش اقدام مى کنیم . گفت : هنگامى که من از دنیا رفتم مرا به آتش بسوزانید ، چون خاکستر شدم در برابر تندبادى نصف خاکسترم را به سوى دریا و نصف دیگر را به جانب خشکى بر باد دهید .

    فرزندان به پدر تعهد دادند که این کار را انجام دهند . پس از مرگش و انجام وصیتش خداى توانا خاکسترش را جمع کرد و به او حیات بخشید و گفت : چه چیز تو را واداشت که چنان وصیتى به فرزندانت بنمایى ؟ گفت : به عزتت سوگند بیم از تو . خداى بزرگ فرمود : من طلبکارانت را راضى مى کنم ، و تو را از خوفم ایمنى مى بخشم ، و گناهانت را مى آمرزم(1) .

    جوان خائف

    یکى از یاران پیامبر مى گوید : روز بسیار گرمى پیامبر خدا در میان ما در سایه ى درختى خود را از حرارت آفتاب دور نگاه داشت . ناگهان مردى آمد و پیراهنش را از بدنش در آورد و شروع کرد به غلط زدن روى ریگ هاى داغ ، گاهى پشتش را و گاهى رویش را به حرارت آن ریگ ها داغ مى کرد و مى گفت : بچش ! آنچه از عذاب نزد خداست ، سخت تر از کارى است که تو انجام مى دهى !

    پیامبر کار او را مى نگریست تا آن مرد از عملش فارغ شد و لباسش را پوشید و روى به رفتن کرد . پیامبر با دستش به او اشاره فرمود و او را نزد خود خواست و گفت : اى بنده ى خدا ! کارى را از تو دیدم که از دیگر مردم ندیده بودم ، چه عاملى تو را به این کار واداشت ؟ گفت : خوف از خدا . پیامبر فرمود : بى تردید

    1 امالى صدوق : 327 ، المجلس الثالث والخمسون ، حدیث 3 ; بحار الانوار : 67 / 377 ، باب 59 ، حدیث 22 .

    حق خوف از خدا را ادا کردى ، پروردگارت به اهل آسمانها به خاطر تو مباهات مى کند ; سپس رو به اصحابش کرد و فرمود : اى حاضرین ! نزد او بروید تا براى شما دعا کند . پس نزد او رفتند و او هم براى آنان دعا کرد و در دعایش گفت : پروردگارا کار ما را بر هدایت قرار ده ، و تقوا را توشه ى ما مقرّر فرما ، و بهشت را جایگاه ما کن(1) .

    بیم از بدى حساب

    امام صادق (علیه السلام) به مردى فرمود : فلانى ، تو را با برادرت چه مى شد ؟ گفت : فدایت شوم حقى بر او داشتم خواستم حقم را از او وصول کنم ، کار به نزاع کشید . حضرت فرمود : به من بگو معناى آیه ى ( ویخافون سوء الحساب ) چیست ؟ آیا معنایش این است که مى ترسند خدا بر آنان ستم و ظلم روا دارد ؟ نه به خدا سوگند ، بلکه مى ترسند حسابشان را به دقت برسد و مو را از ماست بکشد(2) .

    امام صادق (علیه السلام) فرمود : سوء حساب همان دقت سخت و خرده گیرى است . و نیز فرمود : معنایش این است که گناهان را به حساب آورد و حسنات را حساب نکند(3) .

    صبر و استقامت

    خواجه نصیر الدین طوسى (رحمه الله) در معناى صبر مى فرماید : صبر ، بازداشتن نفس از بى تابى در برابر ناملایمات و مصایب است . صبر باطن را از اضطراب

    1 امالى صدوق : 340 ، المجلس الرابع و الخمسون ، حدیث 26 ; بحار الانوار : 67 / 378 ، باب 59 ، حدیث 23 .

    2 تفسیر عیاشى : 2 / 210 ، حدیث 40 ; بحار الانوار : 7 / 266 ، باب 11 ، حدیث 28 .

    3 تفسیر عیاشى : 2 / 210 حدیث 39 ; بحار الانوار : 7 / 266 ، باب 11 ، حدیث 27 .

    و زبان را از شکایت و اعضا و جوارح را از حرکات غیرعادى بازمى دارد .

    صبر بر عبادات و طاعات و بلاها و مصایب و گناهان و معاصى ، انسان را از افتادن در جاده ى انحراف و سرنگون شدن در چاه هلاکت و تسلیم شدن در برابر طاغوت ها و شیطان ها و از این که دینش را از دست بگذارد در مصونیت و حفاظت مى برد .

    امام صادق (علیه السلام) مى فرماید : آزاد ، در همه ى حالات آزاد است ; اگر حادثه اى به او برسد استقامت و شکیبایى مىورزد ، و اگر مصایب شکننده بر او هجوم کنند او را نمى شکنند ، و اگر اسیر شود یا شکست بخورد یا آسانى اش به سختى تغییر یابد زیانى نمى بیند ; چنان که یوسف صدیق امین به بردگى رفتن و شکست و اسارتش به آزادى اش زیان نرساند و تاریکى چاه و وحشت و آنچه به او رسید به او ضرر نزد ; و خدا جبارى را که بر او ستم ورزید پس از آن که ارباب بود برده ى یوسف نمود ، پس او را به رسالت و پیامبرى فرستاد و به وسیله ى او بر امتى رحم کرد . آرى ، صبر این چنین است ، خیر و خوشى و خوبى به دنبال آن است ; پس صبر کنید و وجودتان را به صبر وادارید تا به پاداش و اجر و ثمرات صبر برسید(1) .

    حضرت باقر (علیه السلام) فرمود :

    الجَنّه ُ مَحفُوفه ٌ بِالمَکارِهِ وَالصَّبرِ ; فَمَن صَبَرَ عَلىَ المَکارِهِ فِى الدُّنیَا دَخلَ الجَنّه َ . وجهنَّم محفُوفَه ٌ بِاللَّذاتِ وَالشَّهواتِ ; فَمَن أعطَى نَفسَهُ لَذَّتَهَا وَشَهْوَتَها دَخَلَ النَّارَ(2) .

    بهشت پیچیده به ناگوارى ها و صبر است ; پس کسى که در دنیا بر ناگوارى ها صبر کند وارد بهشت مى شود . و دوزخ پیچیده به لذت ها و خواسته هاى

    1 کافى : 2 / 89 ، باب الصبر ، حدیث 6 ; مشکاه الانوار : 21 ، الفصل الخامس ، فى الصبر .

    2 کافى : 2 / 89 ، باب الصبر ، حدیث 7 ; بحار الانوار : 68 / 72 ، باب 62 ، حدیث 4 .

    نامعقول است ; پس کسى که لذت ها و خواسته هاى نامعقول را به نفس خود دهد وارد آتش مى شود .

    انفاق در پنهان و آشکار

    انفاق و هزینه کردن مال در راه خدا هنگامى صورت مى گیرد که انسان آلوده به بخل نباشد . انفاق میوه ى شیرین مکرمت اخلاق است .

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله خوف از خدا

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا , مقاله در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا , تحقیق درباره تحقیق مقاله خوف از خدا , مقاله درباره تحقیق مقاله خوف از خدا , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله خوف از خدا
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت