تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن

تعداد صفحات: 8 فرمت فایل: word کد فایل: 16004
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم آموزشی و مشاوره تحصیلی
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن

    همان طور که منابع و تکنولوژی، به آنهایی که از آن برخوردارند، کمک کرده است که سریع تر به سوی آینده بشتابند، شکافی هم که دائما در حال عمیق تر شدن است بین آنها و کسانی که از آن برخوردار نیستند به وجود آورده و موجب شده است جهانی مضطرب، مغشوش و چندقطبی پدیدار شود.

     

        به عبارتی دیگر، ثروتمندان، ثروتمندتر و فقیران فقیرتر می شوند، نه تنها در ثروت، بلکه در تکنولوژی و از همه مهم تر در دانش که اکنون یکی از ثمرات ثروت است و به سرعت هم تحت تاثیر افزایش بودجه قرار نمی گیرند.
        با این وجود روند غیرقابل برگشت به سوی جهانی شدن و افزایش همبستگی و اجتماع گرایی همه جوامع را- هرچند در مراحل مختلف و با سرعت های متفاوت- به سوی آینده ای نوین و تا حدودی غیرقابل پیش بینی سوق می دهد.
        یادگیری برای دانستن در قرن بیست و یکم باید بر شناختی روشن از اینکه چه چیزی را باید بدانیم، چگونه باید بدانیم و چه کسی باید در یادگیری و دانستن مشارکت کند استوار باشد. اینها سه موضوع ساده هستند:
        اول- محتوای یادگیری؛ آنچه که باید بدانیم تغییر خواهد کرد.
        دوم- فرآیند یادگیری؛ اینکه چگونه باید یاد بگیریم تغییر خواهد کرد.
        سوم- فراگیران؛ شاید موضوعی که به قدر کافی مطرح نشده است؛ اینکه فراگیر تغییر خواهد کرد.
        که به تفضیل در مورد هر یک توضیحاتی ارائه می گردد.
        محتوای یادگیری تغییر خواهد کرد
        با سرعتی که دانش و اکتشافات به پیش می رود می توان گفت نیمی از آنچه دانش آموزان امروز می آموزند در پنج سال آینده منسوخ خواهد شد ونیمی از آنچه دانش آموزان باید بدانند تا در آینده موفق شوند، هنوز اختراع نشده و توسعه نیافته است. علاوه بر این محتوای یادگیری نه تنها به سرعت در حال تغییر است، بلکه با سرعتی تصاعدی در حال گسترش نیز هست. اکنون نقش آنهایی که مسئولیت تعیین محتوای آموزش را برعهده دارند تغییری بنیادی پیدا کرده است.
        پیش از این افرادی اطلاعات را جمع آوری و طبقه بندی می کردند، اکنون با وجود منابع اطلاعاتی گسترده که در دسترس هر فراگیری هست فقط می توانند نقش راهنمایی واولویت بندی اطلاعات را، که قبلا جمع آوری و طبقه بندی شده اند ایفا کنند. دیگر فراگیر در یک وادی برهوت نیست که به دنبال برکه ای از دانش بگردد، او در اقیانوسی از اطلاعات غوطه ور است. معلم باید معنا و مفهوم شغل خود را در درون خود تغییر دهد. معلم دیگر منبع اطلاعات و برکه ای در برهوت نیست، بلکه او هم مسافری در همان قایق دانش آموزان است که باید به آنها کمک کند اطلاعات را درجه بندی کنند واز آن معنا بسازند. گزارش آقای دلور خیلی خوب به این مطلب پرداخته که عین آن نقل قول می گردد: “آموزش و پرورش باید به طور همزمان همه نقشه های جهان پیچیده و پراضطراب را تهیه کند و هم قطب نمایی بسازد که مردم را قادر سازد راه خود را در این جهان پرآشوب بیابند؛ به گونه ای که بار اطلاعاتی فراگیران را سنگین نکند، در عین حال آنها بتوانند با استفاده از آن قطب نما راه توسعه فردی واجتماعی خود را تا رسیدن به مقصود ادامه دهند.”
        اکنون دیگر تلاشی برای جستجو لازم نیست، با یک صفحه کلید هرکس می تواند به بزرگترین پایگاه های اطلاعاتی و کتابخانه های دنیا دسترسی یابد و در بحث های گروهی با بزرگترین متفکران جهان در هرکجا که هستند شرکت نمایند. تلاش امروز تلاش برای پالایش گزینش و انتخاب کردن است، چیزی که در دوره ما قابل تصور نبود. از این رو فراگیر دیگر حتی قادر نیست بسیاری از دانشها و اطلاعات موجود را جذب کند.
        همان طور که در گزارش آقای دلور آمده، در عصر اطلاعات انضباط کامل یک هدف پس رونده است و دیگر قابل وصول و قابل دسترسی نیست. کمال گرایی، رقابت وافتراق در کارها ایجاب می کند که افراد بر تخصص و خبرگی در زمینه های خاص متمرکز شوند. با این وجود باید بین این دو توازنی برقرار گردد. اگر شخصی در یک رشته تخصصی خیلی باریک و محدود شود ارتباط او با جامعه و سایر زمینه های دانش قطع می شود، ارتباطی که در آن پیشرفته ترین دانشها و پژوهشها پدید می آیند. آموزش عمومی شخص را با سایر زبانها و زمینه های دانش آشنا می کند- چیزی که برقراری ارتباط را امکان پذیر می سازد- جوامع را در زمان و مکان به یکدیگر نزدیک می کند و آمادگی پذیرش نسبت به همه زمینه های دانش را فراهم می آورد. آقای دلور در گزارش خود از لارنت شوارتز نقل می کند “امروز یک ذهن آموزش دیده نیازمند آن است که اطلاعاتی گسترده در زمینه های گوناگون کسب نماید و در تعداد محدودی از آن زمینه ها به طور عمیق به مطالعه بپردازد. هر دوی این نیازها باید در خلال دوران آموزش کامل هر فرد تامین گردند.”
        بنابراین چالشی که ما و همه برنامه ریزان درسی با آن مواجه هستیم تعیین چیزی است که باید در زمینه های اطلاعاتی گسترده گنجانده شود . مهارت های بنیادی، نه فقط سواد خواندن و نوشتن و حساب کردن، بلکه مهارت های استدلالی است. تصور می گردد در خصوص مهارت های پایه هیچ بحثی وجود ندارد. هر انسانی در این جهان باید از مهارتها و توانایی های بنیادی که وی را قادر می سازد به گونه ای معنی دار در جامعه محلی و جامعه جهانی مشارکت نماید، برخوردار گردد.
        ولی علاوه بر این مهارت های بنیادین چه چیز را باید آموزش دهیم؟ به کودکان می گوییم باید به مدرسه بروند تا برای آینده آماده شوند، اما چه خواهد شد اگر دیدگاه ما از آینده دیدگاه درستی نباشد؟ با نگاهی به تلاش های اصلاح برنامه های درسی که غالبا همین دانش کنونی در مقوله ها و مواد شناخته شده فعلی هستند، این برداشت حاصل می شود که ما تصور می کنیم آینده کمابیش امتدادی از حال است. هیچ چیز نمی تواند خطرناک تر و نادرست تر از این تصور باشد. جهان تغییر کرده است و مدارس به جای اینکه به سوی این تغییر هدایت شوند، دنباله روی آن شده اند یا حتی با آن مقابله می کنند. شما امروز به بانک می روید و متوجه می شوید که با بانک بیست سال پیش تفاوت عمده ای دارد، ماشین های خودکار گویا، خدمات کامپیوتری، مجموعه ای از ارتباط های پیشرفته و محصولات متفاوت که در بیست سال پیش وجود نداشت. ولی شما امروز به یک مدرسه می روید و متوجه می شوید تقریبا همان چیزی است که بیست سال پیش بوده است با همان روش های تدریس، همان مواد درسی، همان برنامه ها و حتی همان امتحانات. این وضعیت، دیر یا زود باید تغییر کند و تغییر خواهد کرد و این تغییر توسط شما صورت خواهد گرفت.
        سوالها معمولا بدین گونه اند که بهترین راه برای آموزش سینوس و کسینوس در مثلثات چیست، نه بدین گونه که به طور کلی آیا نیازی هست که مثلثات آموزش داده شود یا نه؟ از آنجا که فعالیت های آموزشی همواره عرضه مدار بوده اند و نه تقاضامدار، فعالیت برنامه درسی نیز بر مبنای همان چیزی است که ما می دانیم. به عبارت دیگر ما نمی توانیم چیزی را تدریس کنیم که نمی دانیم. ولی چه خواهد شد اگر نیاز دانش آموزان چیزی باشد که در حوزه ذخایر ما نباشد؟ ما هیچ وقت به موضوع تقاضا فکر نکرده ایم، دانش آموزان به چه چیز نیاز دارند که بیاموزند؟ ما بیش از آنکه نگران آن باشیم که کودکان بدانند چگونه دچار سرماخوردگی می شوند و با آن چه باید بکنند، نگران آن هستیم که نام سیارات منظومه شمسی را به آنان بیاموزیم. بیش از آنکه بخواهیم به کودکان بیاموزیم اگر ماشین در بزرگراه جوش آورد و ما از طرز کار آن هیچ اطلاعی نداشتیم چه پیش خواهد آمد، علاقه مندیم که جدول های عناصر شیمیایی را به آنان آموزش دهیم. محتوای یادگیری باید چیزی بیش از اطلاعات باشد.
        همه نیازها و ضرورت تمایز بین آنها باید به آینده متنقل شود. بسیاری از مردم به میراث فرهنگی به عنوان یادمان های بشری که لازم است از آن محافظت شود می نگرند ولی میراث فرهنگی چیزی بالاتر از یک یادمان است. اینها فرهنگ زندگی و حیات ما هستند. از همه مهم تر، ما باید میراث اخلاقی خود را حفظ و آن را منتقل نماییم، شیوه ای که ما در زندگی خود در جامعه دنبال کرده ایم باید بخشی از آن چیزی باشد که ما باید بیاموزیم و بدانیم.
        به زبانی گسترده تر، علم حتی از این هم گسترده تر است. مهم ترین نکته این است که بدانیم چگونه باید بدانیم، بیاموزیم که چگونه بیاموزیم و آنچه باید بدانیم باید ابزار آموختن ما در تمام عمرمان باشد. همچنین باید ابزار تحلیل و سازماندهی دانش و مدیریت آن و نیز استفاده از آن را هم در دست داشته باشیم.
        این موضوع را با نقل قولی از دانشمند مشهور کارل ساگان، که چندی پیش درگذشت؛ به پایان می رسانیم که به صراحت می گوید: “اگر ما بتوانیم تعلق و ادراک لازم را برای دست یافتن به حقایق علمی و پیشرفت های آن در قرن بیستم کسب کنیم، به مهم ترین چالش برای مواجهه با قرن بیست و یکم دست یافته ایم.”
        فرآیند یادگیری تغییر خواهد کرد
        فنون تربیتی یا فرآیند یادگیری در قرن آینده دستخوش تغییرات مهمی خواهد شد. کمیسیون آموزش و پرورش به این نکته اشاره کرده است که نظام خطی آماده سازی آموزشی برای زندگی در یک نظام بسته و سپس وارد شدن به یک فعالیت کاری مولد بدون تداوم صریح یادگیری، باید تغییر کند. اکنون آن زمان که افراد باید مطالعه می کردند تا آنچه را که لازم است بیاموزند، سپس کار کنند و بعد از آن بازنشسته شوند، دیگر سپری شده است.
        این روش رایج مطالعه، کار و بازنشستگی دیگر مصداق ندارد. این الگوی خطی در حال جایگزین شدن با الگوی دوره ای شده است که در آن شخص مطالعه می کند، کار می کند، به مطالعه باز می گردد. کار دیگری انجام می دهد، شغل خود را تغییر می دهد و در طول زندگی بارها زمان مطالعه، کار واستراحت را با یکدیگر معاوضه می کند. در حال حاضر حجم دانش آنقدر زیاد است که همیشه و در هر زمان می تواند به یادگیری پرداخت و نظام مدرسه دیگر نظامی منحصر به فرد برای یادگیری نیست. یادگیری می تواند در محل کار و در اوقات استراحت صورت پذیرد. ولی نظام آموزشی ما هنوز تصور می کند افراد مجبورند ابتدا به مدرسه بروند و مدرک تحصیلی خود را دریافت کنند و سپس وارد بازار کار شوند. در حالی که آنچه مورد نیاز است تامین فرصت های یادگیری در سراسر زندگی است.
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , مقاله در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , تحقیق درباره تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , مقاله درباره تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله فرایند یادگیری برای دانستن
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت