تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی

تعداد صفحات: 11 فرمت فایل: word کد فایل: 3331
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی

    موسیقی با تأثیر روی مغز، اندورفین‌ ها (مورفین‌ های داخلی) را افزایش می‌دهد و به این ترتیب روی گیرنده‌های عصبی تأثیر می‌گذارد. در واقع اثر موسیقی روی بدن ناشی از اثر آن روی مغز است. مغز جایی است که احساس آرامش از آن نشأت می‌گیرد. استرس و اضطراب را کاهش می‌دهد و یک محیط آرام ایجاد می‌کند. نه تنها موسیقی به افراد کمک می‌کند که آرامش داشته باشند، بلکه به گروه‌های بزرگ در اجتماعی‌شدن و برطرف شدن انزواطلبی کودکان نیز کمک می‌کند.

    علاوه بر این، از موسیقی برای بیان احساسات نیز می‌توان استفاده کرد. احساساتی نظیر خشم غیر قابل کنترل، غم و غصه ناشی از دست دادن یک عزیز یا در مورادی که فرد دچار شکست و از هم پاشیدگی درونی شده است، با در اختیار گذاردن آلات موسیقی این امکان را به او می‌دهیم که چنین احساساتی را بیرون بریزد و  خود را تخلیه کند.

    در مطالعات انجام شده، بیشتر از موسیقی کلاسیک برای ایجاد آرامش  استفاده شده است. گرچه به نظر می‌رسد چنین اثراتی برای موسیقی سنتی ایرانی نیز قابل مشاهده است.

     

    تأثیر روی عملکرد حرکتی

    اعصابی که عملکرد حرکتی را کنترل می‌کنند از میان نیمه جلویی Corpus Callosum   (کلاف مرکزی فیبرهای عصبی که دو نیم‌کره مغز  را به هم متصل می‌کند) عبور می‌کند. تحقیقات نشان داده که Corpus Callosum   در مغز موسیقی‌دان ‌ها به طور معناداری بزرگ‌تر از غیر موسیقی‌دان‌‌ها است و برای آن‌هایی که از کودکی یادگیری را آغاز کرده‌اند، این قسمت از مغز 10 تا 15% ضخیم‌تر از غیر موسیقی‌دان‌ها است. نواختن یک ساز هماهنگی حرکتی دقیقی بین دو دست ایجاد می‌کند. بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که یادگیری موسیقی در سنین پایین می‌تواند موجب رشد سریع‌تر این قسمت از مغز شود.

     

    تاثیر روی یادگیری، تفکر و یادآوری

    در مغز افراد نرمال PLanum Temporal (قسمتی از مغز که در لوب گیجگاهی مغز قرار دارد) در قسمت چپ بزرگ‌تر از سمت راست است. در موسیقی‌دان‌ها این قسمت به طور قابل توجهی چشم‌گیر است. به نظر محققین این قسمت نه فقط در گویش بلکه در تشخیص و آنالیز آواها  نقش دارد به همین دلیل است که  موزیسین ‌ها در تشخیص زیر و بمی صداها با سایرین تفاوت دارند.

    علاوه بر این، شواهد محققین مغز و اعصاب بر وجود تغییرات در نوار مغزی و MRI در افرادی که موسیقی را یاد گرفته‌اند دلالت دارد. در تحقیقات انجام‌شده، نشان داده شده که با آموزش مداوم موسیقی برای کودکان به مدت 5 هفته فعالیت قشر مغز، الگوی منحصر به فردی پیدا می‌کند و الگوی نوار مغزی کودکان آموزش‌دیده متفاوت می‌شود. این تغییر در الگوی نوار مغزی قابلیت پیش‌بینی دارد. به طور کلی نیم‌کره چپ بیشتر به فرایندهای صدا نظیر ملودی حساس است، در حالی‌که در نیم‌کره راست، فرایندهای مربوط به سرعت نظیر ریتم، تحلیل می‌شود.  با افزایش سن، این نیم‌کره‌ها به طور اختصاصی توسعه پیدا می‌کند. علاوه بر این افزایش توانایی در تجسم فضایی، بهبود حرکتی- بصری، افزایش در مهارت خواندن و درک ریاضی و تقویت حافظه و تحریک کلامی از جمله این مواردند.

     با این تغییرات فیزیکی مغز گمان می‌رود که موسیقی روی سه کارکرد اصلی مغز یعنی یادگیری، تفکر و یادآوری تأثیر بگذارد. گرچه معنای این تغییرات فیزیکی در مغز الزاماً در مورد نوع عملکرد شناختی به طور شفاف معین نیست، ولی شواهدی از وجود ارتباط محکم بین آموزش موسیقی و بهبود عملکرد در حوزه‌ شناختی وجود دارد. از جمله این تحقیقات می‌توان به اثر موزارت و تحقیق دیگری که دال بر افزایش هوش کودکان این تئوری و تأثیر موسیقی را بر روی تفکر را تایید می‌کنند، اشاره کرد.

    تعلیم موسیقی به کودکان قبل از سن شش سالگی موجب افزایش هوش آنان می‌شود

    پدیده موزارت (1993) بیانگر آن است که گوش دادن به موسیقی کلاسیک یا غیر کلاسیک، به مدت 10 دقیقه، ضریب هوشی افراد را بالا می‌برد. بنابر نتایج تحقیقات متعدد، گوش دادن به موسیقی می‌تواند موقتاً توانایی‌هایی نظیر خلاقیت، عملکرد شناختی، توانایی‌های استدلال فضایی و توانایی حل مسأله را افزایش دهد. گرچه بعضی از محققین معتقدند که بهبود این توانمندی‌ها در واقع مربوط به تغییر و بهبودی در خلق (mood) فرد است و ناشی از اثر مستقیم گوش دان به موسیقی روی هوش شخص نیست.

    اشلنبرگ نیز طی تحقیقی افزایش میزان IQ را در مورد کودکان زیر شش سالی که به مدت نه ماه آموزش موسیقی داشتند، مشاهده کرد. طی این تحقیق کودکان به چهار گروه تقسیم شدند؛ در مورد گروه اول هیچ مداخله‌ای وجود نداشت. گروه دوم برای نمایش آموزش دیدند و به گروه سوم و چهارم به ترتیب آموزش نواختن ساز و آواز داده شد. پس از گذشت نه ماه ضریب هوش همه گروه‌ها بالا رفته بود. ولی ضریب هوش افرادی که آموزش موسیقی داشتند 3 درجه بالاتر از سایرین بود.

    هوش موسیقیایی یکی از هوش‌های هشتگانه است که بر اساس تئوری هوش‌های چندگانه در شیوه‌‌های آموزشی نوین به کار گرفته می‌شود. بر اساس این تئوری افرادی که هوش موسیقیایی بالایی دارند حساسیت بالایی نسبت به ریتم، تون و ملودی دارند و می‌توان از این ویژگی برای یادگیری موضوعات مختلف استفاده کرد.

    یادآوری می‌شود که بیشترین شیوه‌ مورد استفاده برای آموزش موسیقی به کودکان، «موسیقی اُرف» است که اولین بار توسط کارل اُرف ارایه شد. در این روش تقویت مهارت‌های مربوط به موسیقی برای کودکان با استفاده از ابزارهای ساده موسیقی (که از پیچیدگی نت کمتری برخوردارند) نظیر بلز و فلوت انجام می‌پذیرد.

     

     

    تأثیر موسیقی در دوران تحصیل

    اثرات روی هوش و یادگیری: تحقیقات نشان داده که یادگیری موسیقی خواه گرفتن درس‌های آواز یا ساز، پس از نه ماه مهارت‌های ریاضی و حل پازل را به میزان 35 درصد افزایش داده است. تقویت مهارت خواندن و صحبت کردن و کارهای دستی، رشد خلاقیت‌ها (بعد خلاقیت در مورد موسیقی محدود به خلاقیت کلامی می‌شود و نه خلاقیت در تصویرسازی و نقاشی)، بهبود درک درس ریاضی، افزایش یادگیری زبان اصلی و زبان دوم و نیز بدیهه‌گویی از دیگر نتایج یادگیری موسیقی در این گروه سنی است. علاوه بر این، بر اساس تحقیقات انجام‌شده توانایی‌هایی نظیر بازگویی داستان نیز در بهبود توانایی خواندن در گروه سنی پایین تر قابل مشاهده است.

    اثرات آرام‌بخش موسیقی: موسیقی آرام‌بخش است. اگر موسیقی برای دانش آموزان نواخته یا به صورت نوار ضبط‌شده پخش شود، باعث کاهش میزان استرس و اضطراب می‌شود . این اثر هم برای فرد و هم برای گروه قابل مشاهده است.

     

    تأثیر روی عملکرد حرکتی

     انجام تست‌های مهارتی موسیقیایی- حرکتی با بررسی روی هماهنگی الگوی حرکت، سرعت حرکات، هماهنگی چشمی- دستی و میزان حرکات، بیانگر این نکته است که موسیقی در هماهنگی حرکتی- جنبشی و الگوی ریتم و تون صحبت کردن کودکان قبل از سن 5 سالگی تأثیر دارد. این نتایج تأکید می‌کند که این حرکات قبل از 5 سالگی شکل می‌گیرد و بعد از این سن تثبیت می‌شود. البته این اثرات در دخترها بیش از پسرها مشهود است. این موضوع طی تحقیقی که بر روی کودکان در سنین قبل از مدرسه انجام شد، به اثبات رسید.

    محقق دیگری نیز در سال 2004 نتیجه‌گیری کرد که موسیقی و آموزش حرکات، توانایی انجام ریتمیک (الگوی تکرار شونده و منظم) مهارت‌های حرکتی را تسهیل و بهبود می بخشد.

    از دیگر تأثیرات کلاس‌های موسیقی گروهی که از اثر آرام‌بخش آن نشأت می‌گیرد، بهبود روابط اجتماعی و کاهش انزواطلبی کودکان، رفتار دوستانه ، فشارهای جمعی کمتر و همکاری بیشتر است. از مجموعه موارد فوق می‌توان به این نتیجه رسید که اضافه کردن درس موسیقی به عنوان قسمتی از برنامه یادگیری به درمان مشکلات درسی یا حتی غیر درسی دانش آموزان کمک می‌کند.

     

    موسیقی درمانی(Music Therapy)

     زمان بسیار زیادی از یافتن اثرات مثبت موسیقی روی درمان بیماری‌ها می‌گذرد. موسیقی می‌تواند اثرات فیزیولوژیک و سایکولوژیکی مثل تغییراتی در علایم حیلتی، کاهش اضطراب، بهبود سیستم ایمنی، کاهش سطح کورتیزول و کاهش استرس و ارتقای سلامتی ایجاد کند. بنابراین موسیقی‌درمانی روشی برای ایجاد مراقبت‌های سلامت در زمینه‌های فیزیکی، احساسی، شناختی و نیازهای اجتماعی افراد در همه سنین است. موسیقی‌درمانی کیفیت زندگی افراد سالم و نیز افرادی را که دچار بیماری‌ یا ناتوانی‌هایی هستند بهبود می‌بخشد. موسیقی‌درمانی شیوه‌ای ارزان و مؤثر است که انگیزه درگیری در درمان را افزایش می‌دهد و فضایی برای بیان احساسات ایجاد می‌کند. در کشورهای توسعه‌یافته، این روش به عنوان روش کمکی یا حتی جایگزین سایر روش‌های درمانی به کار برده می‌شود.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , مقاله در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , تحقیق درباره تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , مقاله درباره تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله اثرات آرامش ‌بخش موسیقی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت