تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش

تعداد صفحات: 44 فرمت فایل: word کد فایل: 5575
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم آموزشی و مشاوره تحصیلی
قیمت قدیم:۱۹,۵۰۰ تومان
قیمت: ۱۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش

    تاریخ آموزش و پرورش

     

     

    به نام خدا

     

    فصل اول – مقدمه

    تاریخ هر قوم و ملتی شناسنامه آن قوم و ملت است و هر موجود بی‌شناسنامه ، گمنام و بی اعتبار است . گذشت قرون و اعصار نمایانگر آن است که آدمی به همان اندازه که نگران آینده خویش است ، به گذشته خود نیز دلبستگی دارد . گویی گذشته او پشتوانه زندگی حال و آینده اوست . بنابراین ، تاریخ و شناخت‌ آن جزء جداناپذیر زندگی انسان است . تاریخ با تمام لعزندگی و ابهامش جالب است . هیچ‌ گوشه‌ای از تاریخ آسوده از دستبرد و تحریف و دگرگونی نمایده است و در بسیاری از موارد از تاریخ جز نقل جنگها و کشمکشهای پادشاهان و موجه جلوه دادن اعمال زورمندان و صاحبان قدرت و تحقیر مردم چیز دیگری بر جا نمانده است . این تحریفها ، دستبردها و اعمال نظرها باعث شده است که برخی تاریخ را تاریکترین علم بدانند . اما تمام دستبردها و تحریفها و دگرگونیها و تاریکی‌ها و ابهامها ، نمی‌توانند مانع از علاقه ، توجه و دقت نظر انسان به انسان باشند و همین امر باعث می‌شود که انسان دیر یا زود به حقایق تاریخ پی ببرد و از آن درس عبرتی برای حال و آینده خود بگیرد . اگر بقول اسپنسر[1] ‌تاریخ عبارت از تحقیق حال جامعه فعال باشد نه جنگ پادشاهان ، دیگر شرح حال ،‌اشخاص قوی صفات تاریخ را تشکیل نمی‌دهد ، بلکه شرح اختراعات بزرگ و افکار نو ،‌اساس تاریخ می‌گردند بنابراین می‌توان تاریخ را در یک معنی خاص عبارت از مجموعه‌ای از ترکیبها و تحلیلهای بی‌شمار و رشد زوال مظاهر حیات دانست که گذشته ملتها در آن به تصویر کشیده شده و بر جزئی از وقایع می‌بایست در س عبرتی برای آیندگان باشد .

     

    اهمیت تاریخ آموزش و پرورش

    تاریخ به معنی عام خود در برگیرنده رشته‌های گوناگون و متعددی است و اعتبار هر یک از رشته‌های آن متناسب با اوضاع واحوال خاص زندگی اجتماعی اقوام و ملتهاست . بنابراین هر رشته از تاریخ یک مقام و ارزش اعتباری خاص در یک اوضاع و احوال اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی خاص خواهد داشت . اما آنچه امروزه مورد قبول همگان است این است که در تاریخ هر ملتی «تاریخ آموزش و پرورش » آن ملت ممتازترین درجه اهمیت تاریخی را در بر دارد . زیرا تاریخ بمعنای خاص خود به اعتبار شناخت فرهنگ آن جامعه معتبر و با ارزش است . شاید به همین جهت است که علم تاریخ و توجه به فرهنگ و تمدن‌های کهن که آموزش و پرورش آنها بیشترین سهم را در تاریخ فرهنگ و تمدن آنها داراست در پیشرفته‌ترین کشورهای جهان مقام والایی یافته است و بر خلاف آن که گمان می‌کنند توجه به تاریخ و فرهنگ ملتها و سنتهای کهن آنان ، ویژه ملتهای عقب افتاده و کم رشد است در کشورهای پیشرفته «‌متروپل»‌هزینه بر رسیدای تاریخی ، رقم قابل ملاحظه‌ای را در بر‌می‌گیرد . تا جایی که امروزه تاریخ آموزش و پرورش هر ملتی را مترادف با تاریخ تمدن و فرهنگ

    معنوی آن جامعه می‌دانند . زیرا

     اولاً : تاریخ آموزش و پرورش هر ملتی بطور مستقیم و کامل با تاریخ عمومی فکر بشر مربوط بوده و علل اعمال و اقدامات آدمی را در زمانهای مختلف روشن می‌سازد .

    ثانیاً : عقاید و نظریات علمای تعلیم و تربیت هر عصری از افکار معاصران خود مجزا نبوده و بر حسب اتفاق پیدا نمی‌شود . بلکه معتقدات اخلاقی و مذهبی و سیاسی آن عصر در چگونگی اندیشه‌های آنان کاملا مؤثر است .

    ثالثاً : عقاید متفکران هر دوره‌ای در باب مسائل آموزش و پرورش و بطور کلی پیرامون مسائل فرهنگی هر جامعه در افکار و اخلاق مردم آن دوره و نسل‌های بعد نیز تاثیر زیادی باقی می‌گذارد . و بررسی وشناخت اینگونه مسائل است که به تاریخ آموزش و پرورش اهمیت خاصی داده است .

     

    رابطه تاریخ آموزش و پرورش و علوم تربیتی

    از آنجا که پایه و اساس فرهنگ و اصول تربیتی امروزی در هر کشوری در گذشته پی‌ریزی شده است و با توجه به اینکه جوامع امروزی می‌کوشند که مسائل و معضلات جامعه خود را از طریق توجه بیشتر به آموزش و پرورش حل کنند و بعبارت دیگر کوششی دائمی و فزاینده در جهت بالا بردن سطح فرهنگی عمومی جامعه دارند که این فرهنگ عمومی خودر یشه در گذشته و تاریخ آن جامعه دارد ، لذا

     اولاً : بدون تردید تاریخ و آموزش و پرورش را می‌بایست یکی از مهمترین موارد علوم تربیتی در هر فرهنگی محسوب داشت و آنرا در برگیرنده جامع عده‌ای از شعبه‌های تعلیم و تربیت دانست . ثانیاً‌ : رابطه تاریخ آموزش و پرورش با علوم تربیتی از طریق مطالعه احوال ، افکار و نظریات تربیتی ، اخلاقی ، فلسفی و ... بزرگان تعلیم و تربیت در هر دوره کاملاً مشخص و روشن است تا جایی که تاریخ آموزش را می‌توان بزرگترین محرک اخلاقی و تربیتی درهر دوره‌ای بحساب آورد .

    ثالثاً : مطالعه شرح حال نام آوران بزرگ در هر دوره بویژه آنانکه از پیشروان تعلیم و تربیت عصر خویش بوده‌اند ما را در مبارزه با مسائل ومعضلات تربیتی عصر خود نیرومندتر و استوارتر می‌سازد. زیرا مطالعه شرح احوال هر یک از این متفکران تربیتی می‌تواند سرمشق و الگویی باشد برای ابراز جدیت ما در راه توسعه آموزش و پرورش.

    بنابراین شاید بتوان به جرأت اظهار داشت که تاریخ آموزش و پرورش و علوم تربیتی با هم رابطه‌ای عمیق و ناگسستنی داشته و پیدا کردن مرزی بین آنها محال و غیر ممکن می‌باشد .

    تدوین دقیق آموزش و پرورش ایران بویژه قبل از اسلام بدلیل کمبود منابع چندان آسان نیست . هر چند نویسندگانی و علاقمندانی تا کنون تلاشهای فراوان و گامی ارزنده‌ای در این باب انجام داده‌اند ولی اکثر منابع مورد استفاده آنان یا نوشته‌ها و آثار یونانیان درباره ایران بوده است ، یا سنگ نوشته‌ها و کتیبه‌هائیکه در نقاط مختلف فلات ایران مشاهده می‌شود و یا آثار مستشرقین و اروپائیانی که در گذشته به این مسائل نظر انداخته و اظهار نظراتی کرده‌اند که در هر صورت مأخذ ومنابع پراکنده و گاهی غیر قابل اعتماد ، نتوانسته است دقیقا اوضاع آموزش و پرورش ایران باستان را ترسیم کند . لذا با استفاده از کوششهایی که در این زمینه انجام گرفته و با استفاده از همان نوشته‌ها مختصرا به تاریخ آموزش و پرورش ایران می‌پردازیم .

     

    مشخصات تاریخ آموزش و پرورش ایران

    از مطالعه کتیبه‌ها و سنگ نبشته‌ها والواح و کتب تاریخ و اخلاق و تذکره‌ها و دیوانهای شعرا که از زمان پیدایش خط در ایران در دست است این حقیقت جلوه‌گر می‌شود که با وجود شورشها و خورنریزیهایی فراوان و تاخت و تاز دشمنان و قبایل وحشی و استیلای بیگانگان بر ایران ، تمدن معنوی و فرهنگ ملی ما با هم پیوستگی خاص دارد و این پیوستگی منحصر و مربوط به دوره و عصر معین نیست بلکه تمام ادوار قبل از اسلام و بعد از اسلام با یکدیگر ارتباط کامل دارند چنانکه گویی هر قرن دنباله قرن پیشین است . زبان فارسی که مهمترین عامل و وسیله پرورش است از زمانی که به حالت کنونی تکوین یافته تا امروز تقریبا تغییر نکرده و ایرانی امروز کتاب هزار سال پیش را به آسانی می‌فهمد در صورتی که مثلاً زبان انگلیسی چهار قرن پیش با امروز تفاوت کلی دارد و فهمیدن آن خالی از اشکال نیست . همین طور اداب و رسوم و طرز زندگانی و معماری و صنایع در تمام این مدت بهم پیوسته است و بستگی کامل با ایران پیش از اسلام دارد . در این مورد شاهنامه فردوسی بهترین شاهدی است که به نحو اکمل این پیوستگی را نشان می‌دهد و دوام تجلیات روح و اختصاصات ملّی را در تمام عمر چندهزار ساله ایران بطرز بینی به ثبوت می‌رساند . دومین مشخصّه این است که ایران با داشتن دانشمندان و هنرمندان نامی و نویسندگانی که آن را شهره آفاق ساخته‌اند .

    و همچنین از کسب فرهنگ همسایگان و ملل متمدن دیگر فروگذاری نکرده و از هر جا توانسته بر دانش و هنر خویش خزائنی افزوده است . نه تنها در اعصار پیش از اسلام حکمت و نجوم و ریاضیات و پزشکی را از کلده و آشور و هندوستان – فلسفه و طب یونانی را از یونانیان آسیایی صغیر گرفته بلکه در صدر اسلام کتب علمی و فلسفی یونان را از زبان سریانی و یونانی به عربی ترجمه نموده و ازمنابع مذکور بهره بی پایان برده است و بعدها نیز که با چین و هندوستان مربوط شده از هنرهای زیبای چین و افکار و سبک ادبی هند استفاده شایانی کرده و با علوم و فرهنگ خود ترکیب نموده و نمونه بهتر و کاملتر بوجود آورده است .

    در صد سال اخیر نیز از هنر و دانش غرب بهره‌مند شده و زندگانی نوینی پدید آورده است .

    سومین مشخص عمده ، ایمان کاملی است که افراد کشور به تأدیب از راه زجر و سیاست داشته و در نتیجه مردم این سرزمین و دیار مؤدّب و در عین حال مردمی آرام و قانع ساخته شده‌اند و از دیگر عوامل مهم اینکه در گذشته هیچ‌گونه ثباتی در اوضاع سیاسی این مملکت وجود نداشته و هر روز طایفه‌ای بر این سرزمین مستولی بوده و قرنها این مرز و بوم در تحت رقیّت بیگانگان بسر برده همین گونه تربیت بوده که محو کننده شخصیت و بوجود آورنده ادب صوری و تملق است . با توجه به این هر وقت مرد توانایی بر این کشور فرمانروایی داشته همه فرمانبردار او بوده‌اند . و قهراً رفاه و آسایش بوجود آمده ولی همین که از میان رفته نا امنی همه جار را فرا گرفته و ایران در حال ناتوانی و زبونی زیسته است .

    چهارمین مشخصه فرهنگ ، در سیزده قرن اخیر نفوذ دین مبین اسلام بر کلیه شئون زندگانی بود . پیش از اسلام حمله مقدونیها و تصرف ایران بدست اسکندر و سردارانش با اینکه هشتاد سال بطول انجامید در روح مردم تاثیری نکرد در صورتی که دین اسلام در دل ایرانیان ریشه دواند و اثراتش همه جا هویدا شد . روزی که نوزاد بجهان آمد در گوش او اذان گفتند و نام یکی  از امامان را به وی دادند همین که زبان به سخن گشودن باز کرد بدستور غزالی « اصل اول از رکن سوم کتاب کیمیایی سعادت، کلمه الله اکبر را بر زبان جاری ساختند و زمانی که به مکتب خانه پا نهاد ابتدا قرآنش آموختند و روزی پنج بار بعربی نماز خواندن را یاد او دادند « نمازهای یومیه »‌

    مقصود از زندگی را عبادت و بندگی خداوند غفار بدو گفتند . طفل را به روضه خوانی و تعزیه و سوگواری راهنمایی کردند . و زیارت قبور ائمه و عتبات عالیه را به همه توصیه و تاکید نمودند و بهترین رشته تحصیل را علوم دینی دانستند . «قابوسنامه – باب سی‌و یکم »‌

    مشخصه پنجم این است که در اثر هجوم اقوام و قبایل مختلف از تورانی و هیاطله وهیون وعرب و مغول و تاتار و غُز و کشتارها و غارتها و خرابیها که از جنگها باقی می‌ماند در اثر ناامنی و ظلم و جور حکومت‌های مطلق‌العنان که بود و نبود افراد به هوی و هوس آنی امیران و فرمانروایان بستگی داشت در اثر تلقینات بعضی از افراد ، مربیانی ایرانی پیوسته انسان را به ناپایداری روزگار و فناپذیر بودن عالم و عدم اطمینان و اتکاء به آینده و بی علاقگی به دینا متوجه نموده و این گونه افکار را چه در مکتب و در مدرسه و چه در مکانهای دیگر در دماغ مردم پرورانده‌اند . دیوان شعرا و نویسندگان نیز از همین آراء و عقایدی است که در زمان آنها جریان داشته که چنین بیان داشته‌اندمثلا فردوسی بیان داشته :

    فلک را ندانم چه دارد گمان                          که ندهد کسی را بجان خود امان

    یکی پند گویم ترا من درست                        دل از بحر گیتی ببایدت شست

    و باز بیان داشته :

    امروز ترا دسترس فردا نبست                        و اندیشه فردات بجز سودا نیست

    ضایع مکن این دم ار دلت سودا نیست    کاین باقی عمر را بقا پیدا نیست

    به هر حال شعرا و حکمایکی پس از دیگری نگرش درون را بیان داشته‌اند همچنین سعدی که از جمله حکمای خوشبین است فرمود :

    مکن تکیه بر ملک دینا و پشت             که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

    و حافظ فرماید :

    جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است         هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

    به مأمنی رو و فرصت ثمر غنیمت وقت   که در کمینگه عمرند قاطعان طریق

    و باز

    جمشید از  حکایت جام از جهان نبرد              زنهار دل مبند بر اسباب دنیوی

    در نتیجه شیوع این تفکر کوشش و فعالیت مردم در تولید ثروت و دلبستگی بزندگانی و توجه به امور دنیا و اقدام به کارهای دامنه‌دار محدود بوده و مخصوصا بعد از حمله مغول همه چیز را موقت و گذران دانسته‌اند و جز در امور مذهبی کمتر گامی برداشته‌اند که مدتها بعد از آن بهره‌گرفته شود .

    ششمین مشخصه عمده در دوران بعد از اسلام عدم مداخله دولت است در امر فرهنگ همچنان که در مغرب زمین تا آغاز عصر جدید دولتها توجهی به آموزش و پرورش مردم نداشتند . همانطور نیز در ایران دولت در کار تعلیم و تربیت دخالت نمی‌کرد . مکتب و مدرسه تاسیس نمی‌نمود مردم را بموجب مقرراتی بایجاد آموزشگاه وادار نمی‌کرد . در مدارس موجود نظارت نداشت از خزانه دولت به آنها کمک نمی‌کرد . البته از پادشاهان و بزرگان ایران عده‌ای مسجد و مدرسه و خانقاه و مکتب بر پا کرده ضیاع و عقار مهم بر آنها وقف کرده‌اند ولی این کار را از طرف شخص خود نموده‌اند نه بنام حکومت ودولت .

    تشویق و تحریض به آموختن

    از زمانی که تاریخ ایران ثبت شده برای خرد و دانش در این سرزمین ارزش بسیار قائل بوده‌اند  و از خداوند درخواست دانش و بینش کرده‌اند . در سه هزار سال قبل زردشت پیغمبر ایرانی در دین پشت «‌اوستا »‌می‌گوید «‌ای راست‌ترین علم مزدا ، آفریده مقدس ، اگر در پیش باشی منتظر من بمان و اگر در دنبال باشی خود را بمن برسان »‌.

    و در همان پشت نیز گوید «‌راست‌ترین معلم مزدا ، آفریده مقدس را می‌ستائیم که راه نیک نماید و بگذر نیک کشاند ... و به مقصد نیک رساند و گشایش نیک بخشد ...»‌در کتاب و ندیداد که قسمتی از اوستاست دستور داده است که : «‌اگر شخصی بیگانه با همکیش یا برادر یا دوست برای تحصیل دانش و هنر نزد شما آید او را بپذیرید و آنچه خواهد بدو بیاموزید .

    در دوره اسلامی نیز پیغمبر اکرم « ص »‌مسلمانان را به دانش آموختن ترغیب و دستور فرموده و علاوه بر احادیثی که از آن حضرت آورده‌اند چون «‌طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه »‌و نیز «‌الا ان الله یحب بغار العلما » .

    یا اخباری که از حضرت امیرالمؤمنین کنند مانند «‌اعلم ان کمال الدین طلب العلم و العمل به الا وان طلب العلم اوجب علیکم من طلب المال ان المال مقسوم مضمون لکم قد قسمه عادل بینکم و ضمنه و سیفی لکم و العلم مخزون عند اهله قدامرتهما بطلبه من اهله ناطلبوه »‌.

    در قرآن کریم مکرر بتحصیل و تحقیق و پرسش اشارت شده که برای نمونه دو آیه نقل می‌شود که بدین مضمون است .

    «و ما کان المومنون لینفزوا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون »‌

    یعنی ممکن نیست تمام گروندگان برای جستن دانش کوچ کنند پس چرا چند تن از هر فرقه کوچ نمی‌کنند تا تفحّص کنند و یاد بگیرند آنچه برای دین و بقاء آن لازم است و پس از بازگشت  بقوم خود تبلیغ کنند تا شاید قوم آنها در حذر باشند و فرمان برند .

    و در جای دیگر در قرآن می‏‌فرمایید : قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکر اولوا الالباب .

     

    [1]-هربرت‌اسپنسر‌،‌به نقل از ویل دورانت ، تاریخ فلسفه ، ترجمه زریاب خوئی ، جلد 2 ، ص 517

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, مقاله در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, تحقیق درباره تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, مقاله درباره تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تاریخ آموزش و پرورش
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت