تحقیق مقاله محمود دولت آبادی

تعداد صفحات: 15 فرمت فایل: word کد فایل: 8042
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله محمود دولت آبادی

    محمود دولت آبادی در سال 1319 در روستای « دولت آباد » سبزوار بدنیا آمد و دوران ابتدایی در روستای خود به پایان برده ، سخت کوش بوده و به یاد می آورد که یک بار هم در سال سوم دبستان تشویق شده . سر چشمهی خلاقیت ذهن دولت آبادی در روزگار کودکی و نوجوانی بر گمان شیفتگی او بر شنیدن حکایت و نقل ، داستان و داستان گویی است. او آغاز آشنایی جدی خود را با ادبیات معاصر با جنگ اصفهان و دیدن فیلم های سرنوشت یک انسان شرلوخف و وقتی لک لک ها پرواز می کنند و به ویژه خواندن آثار چخوف و هدایت می داند.

    یکی از رخدادهای تعیین کننده در حیات ذهن هنری دولت آبادی بازداشت وی در سر صحنه ی تئاتر و به هنگام اجرای نمایش « در اعماق » ماکسیم گورکی از جانب ساواک در اسفند ماه 1353 است . در سال های 1357 – 1358 به بعد دولت آبادی به ایراد یک رشته سخنرانی برای دانشجویان می پردازد که سخنرانی در دانشگاه تهران و مدرسه ی عالی پاریس (1357) و دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت روز جهانی تئاتر در سال 1358 است و در هنگام نیز به عنوان دبیر اول سندیکای هنرمندان و کارکنان تئاتر ایران انتخاب می شود . و هجرت سلیمان را به صورت نمایش روی صحنه می برد و بر مزار پرویز خنی زاده هنرمند بنام سینما سخنرانی می کند . از جمله کارهای دولت آبادی در همین سال، تدریس در مدارس عالی و دانشگاه است.

     

     

    آثار دولت آبادی:

    1- لایه های بیابانی 1347. شامل چهار داستان کوتاه ادبار، پای گلدسته ی امام زاده شعیب، بند و بیابانی.

    2- او سنحه ی بابا سبحان 1349.

    3- ماواره بان 1350.

    4- سفر 1351.

    5- با بشیرو 1352.

    6- عقیل عقیل 1353.

    7- از نم چنبر 1356.

    8- جای خالی سلوچ 1358.

    9- کلیدر 1357 – 1363.

    10- آهوی بخت من گزل 1367.

    11- کارنامه ی سپنج 1368.

    12- در اقلیم باد 1369.

    13- روزگار سپری شده ی مردم سال خورده 1369.

    14- سلوک 1382.

    15- تنگنا 1349.

    16- ققنوس 1361.

    17- سربداران هیولا.

     

    خلاصه ی داستان

    کتاب بابیداد، خشکسالی و مرگ و میر در دشت کلیدر باز می شود و مردان گُلمشی در طلب روزی به هر دری روی می آورند. قهرمان اصلی کتاب، گل محمد است که پسر میانی است و زیور را – که از خودش سالمندتر- به زنی گرفته. گل محمد در اولین نگاه به مارال ، دختر عبدوس برادر بلقیس دل می دهد و سرانجام او را به چنگ می آورد . مارال در سراسر قصه ، چهره ی زیبای عشق و مهر، و پناهی برای جان خسته ی گل محمد باقی می ماند. گل محمد به جان آمده و خسته از درد بی حاصل زمین ، در نبردی برای ربودن « صوقی » محبوب         « مدیار » برادر بلقیس درگیر می شود و پدر صوقی را به گلوله می کشد . مدیار هم جان در این سودا می بازد . همان شب « شیرو » خواهر گل محمد – که در گرو عشق « ماه درویش » دارد – با او به قلعه چمن می گریزد و لکه ی ننگی بر دامان خانوار گلمیشی می گذارد . لکه ی ننگی که در صفحات بعدی کتاب، لبه ی تیز گزلیک بیگ محمد را به گیله ی گیسوی شیرو آشنا می کند . گلمیشی ها برای گذران زندگی به هر دری می زنند و همه ی درها را بسته می بینند . نه علی اکبر حاج پسند – که پسر خواهر بلقیس است – و نه بابقلی بندار، خرده ارباب قلعه چمن، هیچ کدام روی خوش نشان نمی دهند . ناگریز گل محمد به هیزم کشی تن می دهد . بیگ محمد پیش ارباب تلخ آبادی مزدوری می کند و خان عمو از راهزنی گاه به گاه سور و ساتی تدارک می بیند . شبی دو مأمور دولت ظاهراً برای گرفتن مالیات ، سروقت گلمیشی ها می روند. دم گرم گلمیشی ها – که از بی برگ و باری می نالند – در آن ها نمی گیرد . گل محمد بار دیگری هم بر دل دارد و می ترسد که مبادا قتل پدر صوقی، حاج حسین چارگوشلی – به جایی درز کرده باشد . گل محمد مأموران امنیه را به کمک خان عمو، بلقیس و زیور می کشد و اجساد را به کوره های هیزم و سکوت سرپوش گذارنده ی بیابان می سپارد . علی اکبر حاج پسند، پسر گل اندام خواهر بلقیس، رازی را که یک لنگهی چکمه ی نظامی در سیاهی چادر گلمیشی ها برایش گفته، به مأموران دولت باز می گوید. شبی که مردان گلمیشی همه در سیاه چادر جمع اند، استوار علی اشکین و مأمورانش سر می رسند و گل محمد را دستگیر می کنند در زندان گل محمد با ستار – که سری به آرمان سیاسی سپرده دارد و در همه جا دیده می شود – دیدار می کند. دیواری که نقطه ی تلاقی سرنوشت است. ستار مهر گل محمد را به دل می گیرد و کمکش می کند که از زندان فرار کند . اولین کار گل محمد تاختن به کلاته ی کالخونی و یورش به خانه علی اکبر حاج پسند و کشتن این پسر خاله ی یکی یکدانه است . در برابر چشمان از حیرت دریده ی مادرش . او رو در روی قانون می ایستد و از زندگی آشکار جدامی شود . زد و خوردهایی در می گیرد و کس و کسانی از پای در می آیند و به افسانه ی گل محمد پر و بال می دهند . تا در ذهن و پندار کویرنشینان رشد کند . گل محمد سردار تسلیم ناپذیر گردن فراز، خواب از چشمان مأموران دولت می رباید . قرار تأمین دولت را – که جهن خان بلوچ وعده می دهد – با زهرخند مسخره می گیرد و همه ی دست ها را برای نابودی خودش یکی می کند . حزب توده به دنبال حادثه ی بهمن 1327 غیر قانونی می شود و بوی خون و فتنه شهر را می آشوبد . ستار – که یک بار دیگر در حادثه ی آذربایجان ضیافت حزبی ها و تبانی آن ها را با اربابان قدرت تجربه کرده – به چشم خود می بیند که به بالایی ها هر یک از گوشه این فرا می روند . دل ستار از تکه تکه شدن دوستان و هم رزمانش هزار پاره می شود و بر خلاف دستور حزب به سایه سار قامت بر کشیده ی گل محمد پناه می برد که یکی گردن فراز است و با سازش و فرار و تسلیم پیوندی ندارد . وقتی همه ی نیروها برای پایان دادن به افسانه ی گلمیشی ها دست به یکی می کنند، گل محمد با مرگ دیداری مردانه دارد . به همه ی مردان و سواران بدرود می گوید . بلقیس و مارال را در آغوش می کشد و همراه خان عمو، بیگ محمد، خان محمد و ستار به کوه های سنگرد می کشد – کوه از همه طرف محاصره است رگبار گلوله، مردان گلمیشی را از پای در می آورد . جهن خان بلوچ، بلقیس را به مهمانی سرهای بریده ی مردان گلمیشی و بدن خونین گل محمد – که هنوز نیمه جانی دارد – می خواند . بلقیس نه ناله می کند نه زاری . لبان خشکیده ی گل محمد را به آب می شوید و چشمان بیگ محمد و خان عمو را می بندد.

     

    ادبیات معاصر ایران ، نگاه ما را به جهان شکل داده است . پس بر آنچه بر ما رفته است یا می رود نویسندگان و شاعران، نمایشنامه نویسان و حتی مترجمان ادبی مسئول تر از همه، نویسندگانی هستند که خود را مسئول می دانند . کسانی چون دولت آبادی.

    محمود دولت آبادی با نوشتن کلیدر نشان می دهد که در حرکت های زمانه ی خود شریک است ، از جنس همین مردمانی است که با آنها نفس می کشد . او هم درگیر نان است و هم مشتاق آزادی .

    او در پی یافتن و گفتن این باد و آن مباد نیست و نمی خواهد همه و همه چیز را به سیاه و سفید تأویل کند . آدم ها را خوب یا بد، مستضعف و مستکبر، کارگر و سرمایه دار ببیند . او می خواهد زمانه اش را آن گونه که هست ببیند به همان زیبایی و زشتی .

    و کلیدر هم مانند روزگار دولت آبادی زشتی است زیبا و زبایی است زشت گونه .

    خواندن این رمان مجالی است میان خواننده و متن . مجالی که بتواند در آن بشناسد و دنیا را از دریچه ی چشم دولت آبادی ببیند . دریچهی ارتباط دولت آبادی با خواننده زبان داستانی اوست . او در کلیدر اغلب زبان نقل دارد . زبان نقالان . چنان که در آغاز رمان چنین شروع می کند:

    نه اهل خراسان مرد کرد بسیار دیده اند . بسا که این دو قوم با یکدیگر در برخورد بوده اند . خوشایند و ناخوشایند .

    به تیغ زبان حماسی و فخیم و کهن شاهنامه، نقل معمولاً زبانی کهن تر از زبان محلی و حتی رسمی است . زبان پهلوانان و قهرمانانی چون رستم، سهراب و ... چیزی است میان زبان کهن و زبان روزمره . رفت و بازگشت دارد . مثل زبان کلیدر . چنان چه در توصیف   « مارال » دختر کرد ، می نویسد:

    گونه هایش برافروخته بودند، پولک های کهنه برنجی از کناره های چارقدش به روی پیشانی و چهره گرد و گر گفته اش ریخته، و با هر قدم پولک ها به نرم دور گونه ها و ابروهایش پر می زدند . سینه هایش فربه و خوب برآمده بودند . بال های چارقد مارال رویشان را پوشانده بود ..... و شلیته بلندش با هر گام، نیم چرخی به دور ساقهای پوشیده در جورابش می زد . چشم هایش – سیاه سیاه – به پیش رویش دوخته شده و نگاهش را از فراز سر گذرندگان به پیشاپیش پرواز داده و لبهای چون قندش را بر هم چفت کرده بود و چنان گام از گام بر می داشت که تو پنداری پهلوانی است به سرافرازی از نبرد بازگشته . هم اسب سیاهش « قره آت » چنان گردن گرفته ، سینه پیش داده و غراب سم بر سنگفرش خیابان می خواباند ، که انگار بر زمین منت می گذاشت و به آن چه دورش بود فخر می فروخت.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله محمود دولت آبادی

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , مقاله در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , تحقیق درباره تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , مقاله درباره تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله محمود دولت آبادی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت