تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع)

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 21210
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۸,۵۰۰ تومان
قیمت: ۶,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع)

    رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمود: هر گاه دوست بدارد خداوند بنده‌ای را به جبرائیل و ملائک فرماید من فلان بنده را دوست دارم شما هم او را دوست بدارید و او را در زمین محبوب القلوب مردم نمایید و محبت خداوند به بنده آن است که نعمت را بر او وسیع می‌گرداند در دنیا و او را در آخرت ثابت قدم می‌نماید.

    در حالی که نعمت او به کفار و گنهکاران ابتلای ایشان است چنان چه در قرآن می‌فرماید: «آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتی که ما به آنان می‌دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود بلکه مهلت می‌دهیم برای امتحان تا بر سر کشی و طغیان خود بیفزاید» (سوره آل عمران _ 177) و در آیه 75 سوره مومنون می‌فرماید: «آیا مردم کافر می‌پندارند که ما آنها را با مال و فرزندان مدد می‌کنیم برای آنکه می‌خواهیم در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا کنیم چنین نیست بلکه آنان نمی‌فهمند»

    و محبین خدا به جایی می‌رسند که به شرف دنیا و آخرت می‌رسند چنان که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرموده است: «هر کسی محشور خواهد بود با آن کسی که مورد محبتش قرار گرفته». پس چه منزلتی از این شریف‌تر و چه درجه‌ای از این بالاتر که انسان با خدا باشد. و راستگو نیست کسی که ادعای محبت و دوستی با خدا کند و حدود او را حفظ نکند و به امر او عمل نکند و علامت محبت و دوستی خدا آن است که دوست خود را فراموش نکند. و نیز وظیفه بندگی و محبت واقعی آن است که طلب مرگ نماید مخصوصا در مواقعی که در کمال راحتی و نعمت و عافیت است مانند حضرت یوسف علیه‌السلام که آن حضرت هنگامی که در چاه افتاد و بعد هم در زندان گرفتار شد نگفت خدایا مرا بمیران.

     

    لیکن وقتی که پدر و مادرش آمدند و او را تعظیم نمودند و در کمال خوشنودی بود و به منتها درجه نعمت نائل شد فرمود: «خدایا مرا بمیران که با کمال میل و رغبت تسلیم رضای تو هستم و استدعا دارم که با صالحان محشورم فرمایی» (سوره یوسف _ 102) و حقیقت محبت و دوستی شوق به دیدار خداوند و جدیت بر انجام عمل صالح است چنان که خود می‌فرماید: «هر کس به لقای پروردگار امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدا احدی را با او شریک قرار ندهد» (سوره کهف _ 110)

     

     

    محبت خداوند موجب مى‏شود همه گام‏ها در رضاى دوست برداشته شده و انسان در راه اداى تکلیف تزلزل و هراس به خود راه ندهد و دوست داشتن مردم نیز باعث اعتناى به آنان و موجب رفع مشکلات مردم خواهد شد.

    نویسنده در این مقاله بر آن است تا این دو صفت بارز را در شخصیت امام حسین (ع) که مى‏تواند براى کارگزاران حکومت الگو باشد، به اجمال بیان کند.

    دو صفت بارز که در شخصیت والاى امام‏حسین(ع) جلب توجه مى‏کند یکى مسأله علاقه و محبت شدید حضرت به خداوند و دیگرى علاقه و محبت به مردم است؛ علاقه و محبتى که پایه‏ها و مایه‏هاى امامت و ولایت حسین بن على(ع) را از یک سو و تأثیرات فراوان و سرنوشت‏ساز آن حضرت را در جامعه بشرى و مجتمع انسانى از سوى دیگر، برقرار و استوار داشته است.

    هر چند ارباب تحقیق و تألیف از کنار این دو خصیصه ارزشمند حسینى به ایجاز و اختصار گذاشته‏اند، لکن ناگفته پیدا است که آنچه اشاره شد دو اصل پر اهمیت در زندگانى مولایمان حسین بن على(ع) است که مى‏توان به گونه مطلوبى از آن بهره بردارى عملى نمود. به‏ویژه آنکه وى امام معصوم و واجب الاطاعه است که همه چیز او (جز آنچه که دلیل قطعى بر اختصاصش به امام معصوم قائم باشد) براى ما اسوه و سند و دستور است.

    چنانچه دو موضوع یاد شده به یکدیگر ضمیمه شده و یک جا از آن بحث شود به گونه‏اى سود خواهد داشت و چنانچه از یکدیگر بصورت منفک مطرح شوند به گونه‏اى دیگر. و مى‏توان گفت در صورت دوم نتیجه تصورى و تصدیقى آن مهمتر و جامع‏تر اما با طرح نخست نتیجه عملى و عینى آن ارزشمندتر خواهد بود. لذا مناسب است در آغاز بصورت جداگانه پیرامون هر یک اشاراتى داشته باشیم .

     

     

    1. محبت و دوستى با خداوند

    همه کس باید خداى را دوست بدارد بلکه تمام کسانى که خداوند را پذیرفته و به وجود لایتناهى وى معتقدند مدعى دوست داشتن وى هستند که وجه آن نیز آشکار است. خداى بزرگ قدرت مطلق، علم مطلق، حیات مطلق و بالاخره حسن مطلق است و ذره‏اى نقص و شائبه در او راه ندارد، و بالبداهه هر آنچه حسن مطلق باشد در حد اعلاى محبوبیت و مطلوبیت است، زیرا هر کس حسن و نیکویى را با فطرت و وجدان خود لمس نموده و مجذوب آن مى‏گردد.

    پس همه کس دعواى دوستى با خداوند را دارد و از آن دم مى‏زند و به آن معترف است و معتقد. بلکه عارفان و صوفیان تا آنجا پیش رفته‏اند که دوستى هر چیز را دوستى خداوند انگاشته و مرجع نهائى همه حسن‏ها و زیبائیها را حسن مطلق و ذاتى معشوق حقیقى و معبود واقعى (خداوند) مى‏دانند و یکى از معانى جمله معروف (لو ادلیتم بحبل الى الارضین السفلى لهبط الى اللَّه) را همین معنى مى‏شمرند.

    البته در مرحله عینیت و عمل باید این ادعا یعنى دعوى دوستى با خدواند، به منصه اثبات برسد وگرنه همچون دیگر ادعاهاى تهى از واقعیت بلکه از آنها هم بدتر خواهد بود، و در اثبات این ادّعا، مهم آن است که خود خداوند که محبوب واقعى است آن را بپذیرد و بر آن صحه گذارد.

    و کل یدعى وصلا بلیلى

    ولیلى لا تقر لهم بذاکا

    اذا طلع الصباح و غار نجم

    تبین مَن بکى ممن تباکى

    و روشن است که مهمترین نشانه صدق این ادعا آن است که همه گام‏ها در راه رضاى‏دوست برداشته شود و انسان عاشق و محب هیچ‏گونه حرکت و سکون، تکلم وسکوت و قیام و قعودى جز آنچه مورد رضاى پروردگار است نداشته باشد، و این نعمتى‏عظیم و موهبتى ارزنده است در وجود دارندگان آن و طبیعى است هر چه علاقه وحب بنده به خدا بیشتر و قوى‏تر باشد دلیل معرفت و شناخت و قرب بیشتر به ذات اقدس‏او خواهد بود، و لذا عارفان و سالکان راه دوست خداى را بهتر شناخته و به سمت و سوى وى بیشتر راه یافته‏اند، زیرا اینان با اشراقات قلبى و الهامات درونى توانسته‏اند دریچه‏اى در مقابل خود بگشایند و سرى بکشند به آنچه که در وصف ناید و در شرح نگنجد، و با دلیل‏ها و برهان‏هاى خشک منطقى و فلسفى و فرمول‏هاى ریاضى و علمى به تحریر و تقریر نیاید.

    آرى اینان از همه کس بیشتر عاشق خدایند و به سوى وى پر و بال مى‏گشایند. در روایتى که هر چند از نظر سند بر اساس درایه الروایه محل بحث و گفتگو است اما به لحاظ نکات عرشى و حقایق عرفانى بلندى که در آن هست نمى‏توان به سادگى از آن گذشت و از متن و محتواى زیباى آن به آسانى چشم پوشید، آمده است که خداوند متعال فرمود:

    «من طلبنى وجدنى و من وجدنى عشقنى (یا: من وجدنى احبنى) و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلىّ دیته و انا دیته (و یا: و من علىّ دیته فانادیته)[1]

    هر که به جستجوى من بر آید مرا مى‏یابد و هر که مرا پیدا کند دوستم خواهد داشت و هر که من را دوست بدارد عاشق و شیفته من خواهد شد و هر که چنین باشد من نیز عاشق او خواهم بود و هر که من عاشق او باشم در این راه او را خواهم کشت و شهید عشقش خواهم نمود و هر که از سوى من شهید عشق شود خونبهاى او بر عهده من خواهد بود و من خود دیه و خونبهاى وى هستم (و به کمتر از این براى وى راضى نیستم).

    دیه چیزى است که در آخرین مرحله دریافت مى‏شود و آخرین موجودى و دریافتى است و تنها موجودى عاشق، خداست و بس.

    این است که عاشقان و عارفان راستین از همه خداشناس‏ترند، و با این موجودى و سرمایه بزرگ، از همه ثروتمندتر و غنى‏تر. و این است که رسیدن به این مقام والا به سادگى حاصل نشود و با ادعا ثابت نگردد.

    حال بنگریم که عشق و شیفتگى حضرت اباعبدالله‏الحسین(ع) به مقام ربوبى و ذات اقدس الهى چگونه بوده است.

     

     

    محبت و رابطه معنوى امام حسین(ع) با خداوند

    به صراحت تاریخ و احادیث، امام حسین(ع) بیشترین محبت و شیفتگى را نسبت به خداوند داشت. وجودش سرشار از محبت خدا بود. از میان آن همه حالات، داستانها و روایات و اخبار، همین یک جمله بعنوان نمونه براى ما کافى است. جمله‏اى که از مهمترین فرازهاى مناجات او در عصر عرفه در صحراى عرفات با خداى خویش است:

    متى غبت حتى تحتاج الى دلیل یدل علیک و متى بعدت حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لا تراک علیها رقیباو خسرت صفقه عبد لم تجعل من حبک نصیبا[2].

    کى رفته‏اى ز دل که تمنا کنم ترا

    کى رفته‏اى ز دیده که پیدا کنم تو را

    امام(ع) واقعاً دلش براى خدا پر میزد. اما نه چون دوستى‏ها و دوستان ما که مى‏پنداریم دو دوست در عالم دوستى باید همه آداب و اخلاق و رسوم را کنار گذاشته و دم از (بین الاحباب تسقط الاداب) زنند.

    دیل کارنگى نویسنده و سخنران شهیر انگلیسى مى‏گوید: بر خلاف آنچه که مى‏گویند میان دو نفر دوست قید و شرطى نیست، من مى‏گویم هر چه محبت و دوستى میان دو نفر بیشتر باشد به رعایت احترام، آداب و اخلاقیات انسانى باید بیشتر ملتزم و عامل باشند.[3]

    سخن این نویسنده غربى را اسلام عزیز، قرن‏ها پیش از این گفته و دستور داده است. عمل و روش بزرگان علم و عرفان هم بر این استوار بوده است. امام حسین، همچون دیگر پیشوایان اسلام، با آن‏همه عشق و محبت به ذات اقدس ربوبى، بیشترین احساس ابهت و جلال و جمال و عظمت نسبت به پروردگار متعال را در وجود خود همراه داشت که در موارد گونه‏گون تجلى و بروز مى‏کرد. باید این‏ها را در حالات حضرت اباعبداللَّه‏الحسین(ع) هنگام آغاز عبادت و نماز، در اقامه نماز، هنگام اداء تکبیره الحرام، در قنوت و قیام و رکوع و سجود و جاى‏جاى نماز، باید مطالعه کرد.

    امام حسین (ع) تا پایان عمر، تا روز شهادتش، بلکه تا ساعت و حتى لحظه شهادت این ارتباط ناگسستنى و آن عشق سوزان به محبوب واقعى خود را به همراه داشت.

    در روز شهادت هر چه به زوال ظهر نزدیک مى‏گردید و ساعات بحرانى جبهه کربلا نزدیک‏تر مى‏شد آن عاشق دلباخته با سپرى شدن ساعات فراق و نزدیک شدن وعده وصل قیافه‏اش مصمم‏تر، رنگ او برافروخته‏تر، سیمایش گلگون‏تر و چهره‏اش شکفته‏تر مى‏گردید و وجد و شور مخصوصى در امام مشاهده مى‏شد.[4]

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع)

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), مقاله در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), تحقیق درباره تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), مقاله درباره تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع), مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع) ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله محبت خداوند و علاقه به مردم دو الگوى تربیتى امام حسین (ع)
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت