تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین

تعداد صفحات: 143 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 22485
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۲۹,۵۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین

    مقدمه

    یکى از بزرگترین ابعاد شخصیت امیرالمؤمنین (ع) که او را میان بزرگان عالم متمایز مى‏سازد، پاى بندى دقیق او به ارزش‏هاى الهى در تمام حرکت‏ها و انتخاب‏ها و خواستن‏ها و نخواستن‏هاست، او هرگز ایمان خود را قربانى هیچ مصلحتى هر قدر هم بزرگ باشد، نکرد و خوشنودى مردم را به خوشنودى خداوند ترجیح نداد.

    این ویژگى سبب شد که گروهى به خاطر همین ارزش‏ها شیفته و فریفته او شوند و در مقابل، گروهى هم تاب تحمل او را نداشته باشند و با او دشمنى کنند، دوستان او تا سر حد جان پیش رفتند و گاهى حتى درباره او افراط کردند و دشمنان او ناجوانمردانه ترین تهمت‏ها را به او زدند و لعن و سب او را عبادت شمردند! و به گفته ربیع‏بن خیثم: کسى چون على نبود که دوستدار او شدیدترین محبت را به او داشته باشد و دشمنان او شدیدترین دشمنى را با او داشته باشد. (1)

    در زمان رسول خدا (ص) که قامت دین با شمشیر کج او راست شد و افراد بسیارى از مشرکان و سردمداران کفر به دست او هلاک شدند، گروه هاى به خاطر خونخواهى کشته شدگان خود، کینه او را به دل گرفتند و این کنیه حتى پس از مسلمان شدن آنان نیز ادامه یافت؛ و اینکه مى بینیم پیامبر خدا در هر فرصتى از فضایل او و آثار سودمند محبت او سخن مى گفت، براى زدودن این کینه‏ها بود ولى کینه‏ها آنچنان عمیق بود که به این آسانى از میان نمى رفت، بلکه حتى سفارش‏هاى مکرر پیامبر، باعث مى شد کسانى به على (ع) حسد برند و با او دشمنى کنند . این در حالى بود که على (ع) به خاطر همان ویژگى که گفتیم، در میان اصحاب پیامبر، دوستداران و عاشقانى داشت که در همان عصر پیامبر به عنوان شیعه على شناخته مى شدند و پیامبر در حق آنان فرموده بود:

    هذا و شیعته هم الفائزون (2) او و شیعه او همان نجات یافته گان هستند.

    و در تفسیر «خیر البریه بهترین مردم» که در سوره بینه آمده است خطاب به على فرموده بود :

    انت یا على و شیعتک. (3) منظور، تو و شیعیان تو هستند.

    پس از رحلت پیامبر، کینه‏ها و دشمنى‏ها با شدت بیشترى ادامه یافت و بخصوص زمانى که پس از بیست و پنج سال خانه نشینى، مردم با او بیعت کردند و او را به عنوان رهبر سیاسى جامعه برگزیدند، هم جاه طلبانى که حکومت امام را در راستاى منافع خود نمى دیدند و هم دشمنان دیرینه امام که کینه‏هاى بدر و حنین را به دل داشتند و خواهان دست اندازى به حکومت بودند، پرچم مخالفت را بر افراشتند و به جنگ او رفتند، در این کشمکش‏ها گروهى نادان و کج فکر هم پیدا شدند که به تفسیر غلطى که از دین داشتند، امام را مورد حمله قرار مى دادند: ناکثین، قاسطین، مارقین.

    آنچه در این نوشتار مورد بررسى قرار خواهد گرفت درگیرى امام با گروه «قاسطین» یعنى معاویه و یاران او است و نشان خواهیم داد که چگونه این گروه که خود را در بطن جامعه اسلامى جا زده بودند، همواره هدفشان محو اسلام راستین و رسیدن به قدرت، آن هم از نوع جاهلى و اشرافى بود و خواهیم دید که جنگ صفین در واقع ادامه جنگ احد بود و تنها شعارها عوض شده بود. اکنون این موضوع را به استناد به روایات و گزارش هایى که در کتاب‏هاى تاریخى و حدیثى آمده است، مورد بحث قرار مى دهیم.

    حکومت علوى و دشوارى‏هاى موجود

    با گذشت بیست و پنج سال از رحلت پیامبر اسلام و به روى کار آمدن متناوب سه خلیفه، بدعت‏ها و تبعیض‏ها و کج روى‏هاى بسیارى در میان امت اسلامى پدید آمد و پیکر اسلام زخمدار شد . براى امیرالمؤمنین که همه چیز خود را در راه اسلام فدا کرده بود براى تقویت و گسترش اسلام رنج‏هاى فراوانى کشیده بود، پیدایش این وضعیت درد آور بود و از آن سخت‏تر اینکه او براى حفظ اساس اسلام مجبور به سکوت و مدارا و تحمل وضع موجود بود و به تعبیر خودش صبر مى‏کرد اما چونان کسى که استخوان در گلویش گیر کرده باشد و یا ریگ به چشمانش رفته باشد. (4)

    البته امیرالمؤمنین به عنوان نماینده راستین اسلام هر کجا که فرصت را مناسب مى‏دید تذکرات لازم را مى داد و اعتراض مى کرد ولى چون قدرت در دست دیگران بود توانایى جلوگیرى از انحرافات را نداشت.

    امت اسلامى که طعم تلخ دورى از امیرالمؤمنین را چشیده بود و تجربه دردناک بیست و پنج سال محرومیت از حکومت حق و عدل را داشت، پس از کشتن عثمان روى به سوى امام آورند و او را به عنوان رهبر سیاسى خود برگزیدند و مهاجر و انصار و اهل حل و عقد با او بیعت کردند و امام که هرگز در اندیشه ریاست‏طلبى نبود و حکومت را تنها براى اجراى احکام اسلامى و عدالت مى‏خواست، قدرت لازم را براى پیاده کردن اهداف خود و تصحیح مسیر اسلام به دست آورد.

    انحراف‏ها وتبعیض‏ها در میان مردم به صورت یک فرهنگ پذیرفته شده، جا گرفته بود و مبارزه با آن سخت دشوار بود و لى امام وظیفه داشت که با آن مبارزه کند و بهاى سنگین آن را نیز بپردازد، از این رو از همان آغاز، اصلاحات را شروع کرد و به افزون طلبانى که سالها به بیت المال دست اندازى کرده بودند، اعلام نمود که در حکومت علوى جایى براى آنها نیست و حتى باید درباره گذشته خود نیز حساب پس بدهند او در نخستین خطبه‏اى که پس از بیعت مردم با او، ایراد کرد، از اصلاحاتى بنیادین و تحولى عمیق خبر داد و فرمود:

    ... ألا و ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه (ص) و الذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغغربلن غربله ولتساطن سوط القدر حتى یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم. (5)

    آگاه باشید که گرفتارى شما همانند روزى که پیامبر مبعوث شد، بار دیگر به شما روى آورده است، سوگند به کسى که او را به حق مبعوث کرده است به سختى مورد آزمایش قرار مى‏گیرید و غربال مى‏شوید و مانند دیگ به هنگام جوش آمدن زیر و رو خواهید شد آن چنان که پایین شمابالا و بالاى شما پایین شما خواهد شد.

    و نیز فرمود:

    و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته فان فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق. (6)

    به خدا سوگند اگر آن (عطایاى عثمان) را پیدا کنم در حالى که مهر زنان قرار گرفته و یا کنیزان با آن خریدارى شده‏اند، بر مى‏گردانم، زیرا که در عدالت گشایشى است و آن کس که عدالت بر او گران آید تحمل ستم بر او تنگ‏تر است.

    همچنین او از کنار گذاشتن حاکمان و عاملان ناشایسته خبر داده بود و در مقابل کسانى که او را در این باره نصیحت مى‏کردند این آیه را خوانده بود:

    و ما کنت متخذ المضلین عضدا. (7)

    و هرگز، گمراهان را یاور نخواهم گرفت.

    و اعلام کرده بود که در کار دین مداهنه و سازش نخواهد کرد:

    لا اداهن فى دینى و لااعطى الدنیه فى أمرى. (8)

    در دین خود مداهنه نمى‏کنم و در کار خدا خوارى نمى‏پذیرم.

    این اظهارات سبب شد که افزون خواهان و جاه طلبان، امید سازش را از دست بدهند و با اندیشه براندازى با امام مخالفت کنند و لذا کسانى چون طلحه و زبیر که با امام بیعت کرده بودند، بیعت خود را با امام شکستند و با سوء استفاده از موقعیت عایشه به تدارک نیرو براى جنگ با امام بپردازند و جنگ جمل را به وجود آورند، ایشان همان «ناکثین» بودند واز سوى دیگر معاویه که از طرف امام از حکومت شام بر کنار شده بود، به بهانه خونخواهى عثمان وبا تحریک مردم شام، جنگ صفین را به وجود آورد و اینان همان «قاسطین» بودند، همچنین در جریان صفین به طورى که به تفصیل آن خواهیم پرداخت، در مسأله پذیرش حکمیت از سوى امام، گروهى نادان و مقدس مأب به مخالفت و ستیز با امام برخاستند و جنگ نهروان را به وجود آوردند و اینان همان «مارقین» یا خوارج بودند، و بدین گونه سه جنگ داخلى به امام تحمیل شد.

    جالب این است که پیامبر خدا (ص) جنگ امام با سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین را پیش بینى کرده بود و طبق روایات متعدد و معتبر، این حوادث را پیشاپیش به على(ع) خبر داده بود و به حقانیت على(ع) در این فتنه‏ها تأکید کرده بود و مسلمانان را از مخالفت و دشمنى با او بر حذر داشته بود.

    در این باره روایات بسیارى، هم از طریق شیعه و هم از طریق اهل سنت وارد شده و مى‏توان آنها را به چند دسته تقسیم کرد:

    1 روایاتى که در آنها پیامبر خدا مسلمانان را از جنگ و ستیز با على بر حذر داشته و دشمنى و جنگ با او را، دشمنى با خدا و پیامبر تلقى کرده است.

    قال رسول الله (ص): حرب على حرب الله و سلم على سلم الله. (9)

    پیامبر خدا فرمود: دشمن على دشمن خدا و آن که تسلیم او است، تسلیم خدا است.

    قال رسول الله (ص): یا على حربک حربى و سلمک سلمى. (10)

    پیامبر خدا فرمود: اى على دشمن تو دشمن من و آن که تسلیم توست تسلیم من است.

    این مضمون با تعبیرهاى گوناگون و با اسناد متعدد از پیامبر نقل شده است. (11)

    2 روایاتى که پیامبر خدا از وقوع فتنه هاى پس از خود خبر داد و على (ع) را مأمور مقابله با آنها کرده است.

    در روایتى، پیامبر خدا (ص) از وقوع فتنه‏ها و پیدایش انحراف‏ها در میان امت پس از خود خبر داد و على(ع) از او پرسید که در این هنگام با آنان به عنوان ارتداد رفتار کنم و یا به عنوان فتنه؟ پیامبر فرمود: به عنوان فتنه. (12)

    و در روایت دیگرى، جابر بن عبدالله انصارى گفت: در حجه الوداع در منا نزدیک‏ترین شخص به پیامبر بودم که فرمود: شما را چنین نیابم که پس از من رجوع کرده و کافر شده‏اید و بعضى از شما گردن بعضى را مى‏زند، به خدا سوگند که اگر چنین کنید مرا در لشکرى خواهید دید که با شما مى‏جنگد، سپس به پشت سر خود برگشت و گفت: یا على را یا على را یا على را (سه مرتبه) دیدیم که جبرئیل به او اشاره کرد، به دنبال آن خداوند چنین نازل کرد: و اما نذهبن بک فانا منهم منتقمون یعنى اگر ما تو را از دنیا ببریم، قطعا از آنان انتقام مى‏کشیم. (13)

    این مضمون نیز با تعبیرهاى گوناگون و با اسناد متعدد وارد شده است. (14)

    3 روایاتى که در آنها پیامبر دشمنان و خروج کنندگان به على را گروه ستمگر «فئه باغیه» معرفى کرده و بر حقانیت على در جنگ با آنها تأکید نموده است:

    قال رسول الله (ص): یا على ستقاتلک الفئه الباغیه و انت على الحق، فمن لم ینصرک یومئذ فلیس منى. (15)

    یعنى یا على بزودى گروه ستمگر با تو مى‏جنگد در حالى که تو بر حق هستى، پس هر کس در آن روز تو را یارى نکند از من نیست.

    4 روایاتى که در آنها پیامبر خدا خبر داده است که على(ع) براى تأویل قرآن مى‏جنگد همانگونه که من براى «تنزیل» آن جنگیدم:

    عن النبى (ص) إنه قال لعلى (ع): تقاتل یا على على تأویل القرآن کما قاتلت على تنزیله . (16) یعنى پیامبر به على فرمود: یا على تو بر اساس تأویل قرآن مى‏جنگى همانگونه که من براى تنزیل آن جنگیدم.

    منظور پیامبر از این تعبیر این بود که پیامبر براى تثبیت اسلام و اثبات حقانیت قرآن و اینکه آن از جانب خدا نازل شده با مشرکان جنگید و على نیز براى زدودن انحرافات از اسلام و تاویل درست قرآن با کسانى که مسلمان بودند ولى دچار کج‏فهمى شده بودند، باید بجنگد.

    5 روایاتى که در آنها پیامبر خدا (ص) به طور مشخص از سه گروه نام مى‏برد که در آینده با على خواهند جنگید و على (ع) را مأمور دفع فتنه آنها مى‏کند، آن سه گروه عبارتند از : ناکثین، قاسطین، و مارقین.

    روزى پیامبر خدا به منزل ام سلمه آمد و در آن حال على (ع) هم وارد شد، پیامبر به ام سلمه فرمود:

    یا ام سلمه هذا و الله قاتل القاسطین و الناکثین و المارقین. (17) اى ام سلمه به خدا سوگند که این شخص کشنده قاسطین، ناکثین و مارقین است.

    قال على (ع): امرنى رسول الله بقتال الناکثین وا لمارقین و القاسطین (18)

    على (ع) فرمود: پیامبر خدا جنگ با ناکثین و مارقین و قاسطین را به من فرمان داده است .

    این مضمون با تعبیرهاى گوناگون و با اسناد فراوانى در کتب شیعه و سنى نقل شده است و در برخى از این روایات جزئیات بیشترى از این جنگ‏ها ارائه شده است. (19)

    علاوه بر این مضامین در برخى از روایات به خصوص از معاویه رئیس گروه قاسطین نام برد شده و پیامبر دستور داده است که هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید او را بکشید. (20)

    صدور مجموعه روایاتى که نقل گردید و طى آن پیامبر خدا از وقوع جنگ هایى میان على (ع) و مخالفانش خبر داده و برخى از جزئیات آن را هم ذکر کرده است یک نوع معجزه براى پیامبر خدا به حساب مى‏آید و به گفته ابن ابى الحدید این خبر از دلائل نبوت پیامبر است زیرا که به روشنى از آینده خبر داده است. (21)

    البته وقوع فتنه هایى پس از پیامبر خدا به طور کلى قابل پیش بینى بود، زیرا از نظر جامعه‏شناسى، هر انقلابى پس از مرگ رهبر اصلى آن، در درون خود دچار تنش‏هایى مى‏شود، گروهى با افزون‏طلبى خواهان سهم بیشترى مى‏شوند و گروهى که از روى اجبار، ارزشهایى انقلاب را پذیرفته بودند با بهانه هایى سعى در نابودى آن مى‏کنند و گروهى در تفسیر آن دچار اشتباه مى‏شوند و طبیعى بود که اسلام نیز پس از رحلت پیامبر با چنین گروه هایى روبر شود و على بن ابى طالب(ع) براى حفظ اسلام و زدودن انحرافات از چهره آن مجبور بود که با این گروه‏ها بجنگد، زیرا که او نماینده اسلام راستین و تالى تلو پیامبر بود همانگونه که در تفسیر این آیه شریفه به آن تأکید شده است:

    افمن کان على بینه من ربه و یتلوه شاهد منه. (22)

    آیا کسى که حجت آشکارى از پروردگارش دارد و شاهدى از (خویشان) او به دنبال اوست (مانند کسى است که چنین نیست؟)

    طبق روایات بسیارى، در این آیه منظور از کسى که دلیل روشنى از پروردگارش دارد پیامبر خدا و منظور از شاهدى که او را دنبال مى‏کند على بن ابى طالب(ع) است. (23)

    بنابراین، جنگ‏ هاى امیر المؤمنین با مخالفان پس از به قدرت رسیدن او به طور کلى قابل پیش بینى بود ولى جزئیاتى که در اخبار پیامبر آمده از طریق اعجاز بیان شده است.

    قاسطین چه کسانى بودند؟

    دیدیم که پیامبر خدا در پیش بینى‏هاى خود از آینده اسلام، از گروهى به نام «قاسطین» خبر داد که امیرالمؤمنین با آنان خواهد جنگید. اکنون ببینیم که منظور از «قاسطین» چیست و اینان چه کسانى بودند؟ 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین

    فهرست:

     

    -  مقدمه
    -  حکومت علوى و دشوارى‏هاى موجود
    -  قاسطین چه کسانى بودند؟
    -  چهره‏هاى سرشناس قاسطین
    -  1 معاویه ابن ابى سفیان
    -  2 عمر و بن عاص
    -  3 عبید الله بن عمر
    -  4 عبدالرحمان بن خالد بن ولید
    -  5 عبد الله بن عمروبن عاص
    -  7 معاویه بن حدیج
    -  8 ضحاک بن قیس
    -  9 بسربن ارطأه
    -  10 ابو الاعور سلمى
    -  11 حبیب بن مسلمه
    -  12 شرحبیل بن سمط کندى
    -  عزل معاویه، انگیزه‏ها و پیامدها
    -  تبادل نامه میان امام و معاویه
    -  پیوستن عمروعاص به معاویه
    -  اقدامات معاویه در آستانه جنگ صفین
    -  حرکت سپاه امام به سوى شام
    -  جنگ صفین یا نبرد با قاسطین
    -  پى آمدهاى جنگ صفین
    -  مشخصات منابع
    -  پى‏نوشت‏ها 

    منبع:

     

    1 قرآن مجید.

    2 نهج البلاغه، سید رضى، نسخه صبحى صالح، بیروت، 1378ه.

    3 الاحتجاج، ابو منصور احمد بن على الطبرسى، تحقیق محمد باقر خرسان، مطابع النعمان، نجف، 1386 ه.

    4 الاخبار الطوال، احمد بن داود دینورى، تحقیق عبدالمنعم عامر، داراحیاء الکتب العربیه، قاهره، 1960 م.

    5 الاختصاص، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) تحقیق على اکبر غفارى، جامعه مدرسین، قم، بى تا.

    6 الارشاد فى معرفه حجج الله على العباد، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تحقیق مؤسسه آل البیت، کنگره جهانى شیخ مفید، قم، 1413، ه.

    7 الاستیعاب فى اسماء الاصحاب، قرطبى مالکى (در حاشیه الاصابه) دار الکتاب العربى، بیروت، بى تا.

    8 اسد الغابه فی معرفه الصحابه، عزالدین ابوالحسن (ابن اثیر) داراحیاء التراث العربى، بیروت، بى تا.

    9 الاصابه فى تمییز الصحابه، شهاب الدین ابن حجر عسقلانى، دار الکتاب العربى، بیروت، بى تا.

    10 الامالى، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید) تحقیق على اکبر غفارى و حسین استادولى، جامعه مدرسین، قم، بى تا.

    11 الامالى، محمد بن الحسن الطوسى، مؤسسه البعثه ، قم 1414 ه.

    12 الامامه و السیاسه ، ابن قتیبه دینورى، تحقیق طه محمد زینى، دارالمعرفه ، بیروت، بى تا.

    13 انساب الاشراف، احمد بن یحیى البلاذرى، تحقیق محمد باقر محمودى، مؤسسه الاعلمى، بیروت، 1394ه.

    14 البدایه و النهایه ، ابوالفداء ابن کثیر دمشقى، دارالکتب العلمیه ، بیروت، 1409 ه .

    15 بحار الانوار، محمد باقر مجلسى، افست مؤسسه داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1403ه . و جلد 32 با تحقیق محمد باقر محمودى، وزارت ارشاد، تهران، 1356 ش.

    16 بشاره المصطفى لشیعه المرتضى، عمادالدین محمد بن ابى القاسم طبرى، تحقیق جواد قیومى، جامعه مدرسین، قم، 1420ه.

    17 تاج العروس، محمد مرتضى زبیدى مکتبه الحیاه ، بیروت، بى تا.

    18 تاریخ ابن خلدون العبر و دیوان المتبدا و الخبر، عبدالرحمان بن خلدون مغربى، مؤسسه اعلمى، بیروت، 1391 ه.

    19 تاریخ الاسلام، شمس الدین محمد بن احمد ذهبى، تحقیق عمر عبدالسلام، دارالکتاب العربى، بیروت، 1407 ه.

    20 تاریخ بغداد، ابوبکر احمد بن على خطیب بغدادى، تحقیق مصطفى عبدالقادر، دار الکتب العلمیه ، بیروت، 1417 ه.

    21 تاریخ الخلفاء، جلال الدین سیوطى، تحقیق محمد محیى الدین عبدالحمید، مطبعه السعاده ، قاهره، 1371ه.

    22 تاریخ سیاسى اسلام، حسن ابراهیم حسن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، تهران، 1360 ش.

    23 تاریخ الشعوب الاسلامیه، کارل برو کلمان، دارالعلم للملایین، بیروت، 1988م.

    24 تاریخ طبرى (تاریخ الامم والملوک) ابوجعفر محمد بن جریر طبرى دارالکتب العلمیه ، بیروت، 1408ه.

    25 تاریخ قرآن، دکتر محمود (رامیار) انتشارات امیر کبیر، تهران، 1362ش.

    26 تاریخ مدینه دمشق، على بن حسن (ابن عساکر) تحقیق على شیرى، دارالفکر، بیروت، 1415ه .

    27 تاریخ یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب (ابن واضح یعقوبى) تحقیق محمد صادق بحر العلوم، مکتبه الحیدریه ، نجف، 1384 ه.

    28 تفسیر فرات کوفى، فرات بن ابراهیم کوفى، تحقیق محمد کاظم، وزارت ارشاد، تهران، 1410 ه.

    29 التنبیه والاشراف، ابو الحسن على بن حسن مسعودى، تحقیق عبدالله اسماعیل الهادى، دار الهادى، قاهره، بى تا.

    30 تنقیح المقال، شیخ عبدالله مامقانى، افست تهران، بى تا.

    31 تهذیب التهذیب، احمد بن على بن حجر عسقلانى، دارالفکر بیروت، 1404ه.

    32 تهذیب الکمال، ابوالحجاج یوسف مزى، تحقیق بشار عواد معروف، مؤسسه الرساله ، بیروت، 1406ه.

    33 جامع البیان (تفسیر طبرى) ابوجعفر محمد بن جریر طبرى، دارالفکر، بیروت، 1408 ه.

    34 جغرافیاى تاریخى سرزمین‏هاى خلافت شرقى، لسترنج، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمى وفرهنگى، تهران، 346ش.

    35 خصائص الائمه ، ابوالحسن محمد بن الحسین الشریف الرضى، تحقیق محمد هادى الامینى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، مشهد، 1406ه.

    36 خوارج در تاریخ، یعقوب جعفرى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ دوم، .1373

    37 الخوارج عقیده و فکرا و فلسفه ، عامر النجار، عالم الکتب، بیروت، 1406 ه.

    38 الخوارج فی العصر الاموى، نایف محمود اسماعیل، مکتبه مدبولى، قاهره، 1976 م.

    39 الخوارج و الشیعه، یولیوس ولهاورن، ترجمه عبدالرحمان بدوى، وکاله المطبوعات، کویت، 1978م.

    40 دائره المعارف الاسلامیه ، چند تن از مستشرقان (ترجمه عربى) بى‏نا، بى تا.

    41 الدر المنثور، جلال الدین بن عبدالرحمان سیوطى، دارالمعرفه بیروت، 1365 ه.

    42 دعائم الاسلام، نعمان بن محمد، تحقیق آصف بن على اصغر، دارالمعارف، بیروت، 1383ه .

    43 ذخائر ا لعقبى فی مناقب ذوى القربى، احمد بن عبدالله طبرى، مکتبه القدسى، قاهره، 1356ه.

    44 سبیل الهدى و الرشاد، محمد بن یوسف صالحى شامى، تحقیق عادل احمد، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1414ه.

    45 السنن الکبرى، احمد بن شعیب نسائى، دارالفکر، بیروت، 1930م.

    46 سیر اعلام النبلاء، شمس الدین محمد بن احمد ذهبى، تحقیق محب الدین ابوسعید، دارالفکر، بیروت، 1417ه.

    47 شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، بى تا.

    48 شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، قاضى ابوحنیفه نعمان بن محمد، جامعه مدرسین، قم، بى تا.

    49 شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، داراحیاء الکتب العربیه، قاهره، 1385ه.

    50 الشفاء (الالهیات) ابو على سینا، تحقیق ا براهیم مدکور، افست انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1363 ش.

    51 شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبیدالله بن احمد حاکم حسکانى، تحقیق محمد باقر محمودى، وزارت ارشاد، تهران، 1411 ه.

    52 صبح الاعشى فی صناعه الانشاء، ابوالعباس قلقشندى، وزرات الثقافه ، قاهره، 1383ه.

    53 صحاح اللغه ، اسماعیل بن حماد جوهرى، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، دارالعلم للملایین، بیروت، 1407ه.

    54 الطبقات الکبرى، محمد بن سعد، دار صادر، بیروت، بى تا.

    55 عبدالله بن سبا، سید مرتضى عسکرى، نشر توحید، تهران، 1413ه.

    56 العبر فى خبر من غبر، شمس الدین محمد بن احمد ذهبى، تحقیق محمدبن سعید بسیونى، دارالکتب العلمیه، بیروت، بى‏تا.

    57 العبر و دیوان المبتدا والخبر تاریخ ابن خلدون.

    58 العقد الفرید، احمد بن محمد (ابن عبدربه اندلسى) دارالکتب العملیه ، بیروت، 1407 ه.

    59 على و فرزندانش، طه حسین، ترجمه محمد على شیرازى، انتشارات گنجینه، تهران، 1367 ش.

    60 العمده ، یحیى بن حسن (ابن بطریق) جامعه مدرسین، قم، 1407ه.

    61 عیون الاخبار، عبد الله بن مسلم بن قتیبه دینورى،دار الکتاب العربى، بیروت، بى تا .

    62 الغارات ،ابواسحاق ابراهیم ثقفى، تحقیق محدث ارموى، مطبعه بهمن، تهران، 1355 ش.

    63 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، عبدالحسین احمد امینى، دارالکتاب العربى، بیروت، 1397 ه.

    64 الفتوح، ابومحمد احمد بن اعثم کوفی، دارالکتب العلمیه ، بیروت، 1406ه.

    65 الفتنه الکبرى، طه حسین، دارالمعارف، قاهره، بى تا.

    66 فرهنگ البسه مسلمانان، ر.پ.آ.ذرى، ترجمه حسینعلى هروى، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1359 ش.

    67 فضائل الشیعه، محمد بن على بن بابویه (صدوق) کانون انتشارات عابدى، تهران، بى تا .

    68 الکافی، محمد بن یعقوب کلینى، تحقیق على اکبر غفارى، دارالکتب الاسلامیه آخوندى، تهران 1367ه.

    69 الکامل فی اللغه و الادب، ابوالعباس محمدبن یزید مبرد، مؤسسه المعارف، بیروت، بى تا.

    70 الکامل فی ا لتاریخ، عزالدین شیبانى (ابن اثیر) مؤسسه التاریخ السلامى، بیروت، 1408 ه.

    71 کشف الغمه فی معرفه الائمه ، على بن عیسى اربلى، تحقیق سید هاشم رسولى، مکتبه بنى هاشمى، تبریز، 1381ه.

    72 کنزالعمال، علاء الدین على متقى هندى، تحقیق بکرى حیانى و صفوه السفا، مؤسسسه الرساله ، بیروت، 1409ه.

    73 لسان العرب، ابن منظور، تحقیق على شیرى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1408ه.

    74 لغت‏نامه دهخدا، على اکبر دهخدا، مؤسسه لغت نامه، چاپ جدید 14 جلدى، 1372 ش.

    75 مروج الذهب، ابوالحسن على بن حسین مسعودى، افست دارالهجره ، قم، 1404ه.

    76 المسند، ابویعلى احمد بن على، تحقیق حسین سلیم اسد، دارالمأمون، دمشق، بى تا.

    77 المسند، احمدبن حنبل، دار صادر، بیروت، بى تا.

    78 معجم البلدان، شهاب الدین یاقوت حموى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1399ه.

    79 المناقب، موفق بن احمد خوارزمى، تحقیق مالک محمودى، جامعه مدرسین، 1411 ه.

    80 مناقب آل ابى طالب، محمد بن على بن شهرآشوب، مکتبه الحیدریه، نجف، 1376ه.

    81 المنتظم فی تواریخ الملوک و الامم، ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزى، تحقیق سهیل زکار، دارالفکر، بیروت، 1415ه.

    82 النزاع و التخاصم بین بنى امیه و بنى هاشم، تقى الدین احمد بن على مقریزى، تحقیق على عاشور، بى نا، بى تا.

    83 النصایح الکافیه لمن یتولى معاویه، محمد بن عقیل علوى، دارالثقافه ، قم، 1412 ه.

    84 الوثائق السیاسیه للعهد النبوى و الخلافه الراشده ، محمد حمید الله، دارالنفائس، بیروت، 1405ه.

    85 وقعه صفین، نصربن مزاحم منقرى، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، افست کتابخانه مرعشى، قم، 1404ه.

    86 ینابیع الموده لذوى القربى، سلیمان بن ابراهیم قندوزى، تحقیق على جمال اشرف، انتشارات اسوه، تهران، 1416ه. 

تحقیق در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , مقاله در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , تحقیق درباره تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , مقاله درباره تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله امام على (ع) و قاسطین
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت